پس از توافق موقت هستهای ژنو، در مقاله “سپاهیان عملگرا” توضیح دادم که “چرا نظامیان ایران معامله با آمریکا را به هم نخواهند زد”. اینک نیز پس از توافق لوزان و آغاز نگارش متن نهایی توافق احتمالی، این مسئله مهم مطرح است: آیا سپاه پاسداران به توافق لوزان تن خواهد داد؟
سپاه پاسداران کلیت واحدی نیست که همه اعضای آن نظر واحدی داشته باشند. اولاً: باید میان بدنه سپاه و رأس سپاه تفاوت قائل شد. ثانیاً: به طور طبیعی همه فرماندهان سپاه نظر واحدی پیرامون مسائل داخلی و خارجی ندارند.
آیتالله خامنهای فرمانده کل قوا است و نظامیان تابع فرامین او هستند. طنز جالبی در اینجا وجود دارد: سپاهیان خود را ایدئولوژیکتر از ارتش به شمار میآورند و از این نظر نیز باید بیش از ارتش مطیع محض ولی فقیه باشند؛ اما واقعیت این است که ارتش بیش از سپاه تابع خامنهای است. دلیل آن این است که کار ارتش منحصر به وظیفه حرفهای دفاع از تمامیت ارضی کشور است. اما سپاه مدعی است که مطابق اصل ۱۵۰ قانون اساسی برای “نگهبانی از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن” به وجود آمده است. این اصل قانون اساسی از ابتدأ سپاه را با سیاست داخلی پیوند زد.
آیتالله خمینی میکوشید تا سپاه در مسائل سیاسی داخلی دخالت نکند، اما نوبت که به آیتالله خامنهای رسید، به دخالت سپاه در سیاست و اقتصاد خوشامد گفت. آیتالله خمینی و آیتالله خامنهای از سپاه برای سرکوب مخالفان و رقیبان به شدت استفاده کردهاند، اما میزان سرکوبهای خمینی بسیار بیش از خامنهای بود. دخالت در سیاست و اقتصاد، سپاه را به قدرت اقتصادی و قدرت سیاسی تبدیل کرد. همین امر موجب میشود تا سپاه، نسبت به ارتش، استقلال بیشتری داشته باشد.
آیتالله خامنهای و دیگر زمامداران رژیم، طرحهای هستهای جمهوری اسلامی را یکی از دستاوردهای مهم انقلاب به شمار میآورند، بدین ترتیب، مطابق قانون اساسی، سپاه پاسداران باید از این دستاورد نگهبانی کند که بر باد نرود.
اما مطابق تفاهم نامه لوزان، بخشهای بسیاری از این دستاورد، در برابر کمترین ستانده (رفع تدریجی شدیدترین تحریمهای طول تاریخ)، واگذار شد. انتظار عمومی این بود که فرماندهان سپاه مواضع تندی علیه تیم مذاکرهکننده و تصمیماتشان اتخاذ کنند، اما آنان نه تنها مواضع تندی نگرفتند، بلکه با دو شرط از آن استقبال هم کردند.
شش موضعگیری مهم فرماندهان و امنیتیها
یکم- سردار محمد باقر قالیباف- شهردار فعلی تهران- در ۱۵ فروردين طی مقالهای درباره بیانیه لوزان نوشت: “بنده به سهم خودم از تلاش شبانه روزی تيم مذاكرهكننده هستهای كه حقا و انصافا هرچه در توان داشتند بهكار بردند تا نتيجه مطلوبی برای ملت ايران بهدست آورند، تشكر میكنم”. قالیباف توضیح داد که نباید از مذاکرات انتظار داشت که نتایج آن کاملاً برآورنده خواستهای ایران باشد: «توقعات بيجا داشتن از يك مذاكره در اين سطح به دور از منطق و عقل است. قاعدتا منطق مذاكره منطق داد وستد است و البته توازن اين دادوستد اهميت دارد اما برخی بهگونهای اظهارنظر میكنند كه گويا قرار است در مذاكره فقط حرف ما به كرسی بنشيند.»
قالیباف تأکید کرد که در برابر تمامی امتیازاتی که ایران داده، باید کلیه تحریمها یکباره لغو شوند. سپس افزود که نباید هیچ گروهی از پیروزی یا شکست مذاکرات به سود خود استفاده کند. همه ملت در سود و زیان نتیجه مذاکرات مشارکت دارند. توسعه و پیشرفت ایران را هم مذاکرات ژنو و لوزان تعیین نمیکنند، بلکه مردم ایران از طریق کار و فعالیت خود تعیین خواهند کرد. بدین ترتیب نباید سرنوشت آینده کشور را به نتیجه مذاکرات و درآمدهای نفتی گره زد.
دوم- سرلشکر سیدحسن فیروزآبادی- رئیس ستادکل نیروهای مسلح- در ۱۶ فروردین موفقیت لوزان را به آیتالله خامنهای، حسن روحانی و ظریف تبریک گفت. او نوشت که تحت هدایت آیتالله خامنهای، روحانی و ظریف و تیم مذاکرهکننده “گام دیگری در جهت احقاق حقوق مسلم نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات مربوط به انرژی صلحآمیز هستهای برداشته” و “موجب سربلندی و پایداری هرچه بیشتر ملت بزرگوار ایران” شدهاند.
سوم- سردار سرلشکر محمدعلی جعفری- فرمانده کل سپاه- در ۱۸ فروردین گفت که آمریکا با کنار گذاشتن سیاست تغییر رژیم و حمله نظامی، “مسیر دیپلماسی را برای حل موضوع هستهای” انتخاب کرد. تیم مذاکرهکننده ایرانی نیز در مذاکرات: “تا به امروز توانستهاند از حقوق ملت ایران به شایستگی دفاع کنند و ملت ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از تلاشهای صادقانه و مجاهدتهای سیاسی این عزیزان و ایستادگی روی خطوط قرمز تعیین شده، قدردانی میکنند”. با این همه، تیم مذاکره کننده میدانند که “خط قرمز ما علاوه بر پذیرفتن حق چرخه غنیسازی هستهای و تحقیق و توسعه در این حوزه، لغو همه تحریمهای مرتبط به عنوان نقطه مرکزی مطالبات ملت ایران است”. او افزود که همه ملت ایران در یک صف واحد “پشتیبان جبهه دیپلماتیک هستهای خود خواهند بود” و نمیگذارند تا فکت شیت نادرست دولت آمریکا میان آنها شکاف ایجاد کند.
سرلشکر جعفری چهار روز بعد، در ۲۲ فروردین، سال ۲۰۱۵ را “سال سرنوشتساز” برای انقلاب اسلامی ایران اعلام کرد. او گفت که هدف دولت آمریکا “تغییر رفتار” جمهوری اسلامی به بهانه پرونده هستهای و تحریمهاست. سپس افزود که: «اهمیت مذاکرات در قالب نرمش قهرمانانه هم، در این است که، کل این تحریمها، در قبال امتیازاتی که ایران میدهد، به طور یک جا برداشته شود.»
فرمانده سپاه تأکید کرد: «راهحلهایی بدست آمده و به نظر میرسد اصول و خطوط قرمز جمهوری اسلامی در مباحث فنی، از سوی دشمن پذیرفته شده، لکن هنوز درنحوه برداشتن تحریمها، ابهاماتی وجود دارد که باید شفاف شود و باید بدانیم که همین موضوع چگونگی لغو تحریمها، میتواند به عدم توافق نیز منجر شود.» جعفری مجدداً بر ترجمه نادرست فکت شیت آمریکا از بیانیه لوزان تأکید کرد و گفت که نباید با انتقادها به نفع دشمن عمل کرد. فرمانده سپاه گفت که هر نتیجهای از مذاکرات هستهای حاصل شد، به شرط رعایت اصول و چارچوبهای نظام، “برای ملت انقلابی ایران پیروزی است”.
چهارم- سردار سرتیپ حسین سلامی- جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی- در ۲۹ فروردین در مصاحبه با شبکه اول سیمای جمهوری اسلامی در مورد فکت شیت دولت آمریکا که اجازه بازرسی از کلیه مراکز مشکوک به فعالیت هستهای- از جمله مراکز نظامی- را میدهد، گفت: «اهمیت این موضوع آنقدر بالاست که ما حتی اجازه تفکر در خصوص بازرسی از عادیترین اماکن نظامی را به کسی نمیدهیم. برخی از ارزشها جزء ذاتی یک ملت است و این موضوع از همین ارزشهاست. ما هرگز اجازه نمیدهیم حریم امنیت ملی مان بدست دشمنان مخدوش شود. اجازه دادن به نیروی بیگانه برای بازدید از پادگانهای نظامی مانند اشغال سرزمین است چرا که همه رازهای دفاعی ما در این مکانهاست.»
سردار سلامی بازدید از مراکز نظامی را تحقیرآمیز خواند و گفت مطمئن است که تیم مذاکره کننده که مردان با غیرت، شجاع مومن هستند، اگر با چنین درخواستی مواجه شدند، «سیلی محکمی بر این ادعای آنان خواهند زد. اگر طرف مقابل دراین خصوص حرف بزند باید با سرب داغ جوابش را داد.»
او افزود که انعطاف در میزان غنیسازی اورانیوم امری پذیرفتنی است، اما انعطاف در برابر خواست بازدید از مراکز نظامی ناپذیرفتنی است و «ایران برای کسی که بخواهد به مخزن اسرار ما نفوذ کند فرش قرمز پهن نمیکند.»
پنجم- علی شمخانی – دبیر شورایعالی امنیت ملی- در ۲۹ فروردین در دیدار با جولی بیشاپ- وزیر خارجه استرالیا – توافق نهایی هستهای را منوط به انجام تعهدات طرف غربی کرد و گفت: «لغو تمام تحریمهای ظالمانه و غیرقانونی پس از توافق ضروری است و اساسا باقی ماندن تحریم با توجه به عملکرد و تعهد ایران مبنی بر شفاف سازی، توجیهی نخواهد داشت… تحریمهای اخیر آمریکا، نماد آشکار مخالفت این کشور با پیشرفت صنعت و فن آوری در ایران و نشانه بدعهدی و فاصله گرفتن از منطق مذاکره است.»
شمخانی عواملی چون نامه ۴۷ نماینده کنگره آمریکا، کارشکنیهای دولت اسرائیل و برخی کشورهای منطقه، استمرار سیاست تحریم و انتشار برداشتهای ناصحیح و یکسویه از مذاکرات (فکت شیت آمریکا) را موجب کند شدن مسیر دستیابی به توافق جامع عنوان کرد.
شمخانی در ۶ اردیبهشت هم گفت که در مورد مذاکرات هستهای “اجماع ملی” وجود دارد.
ششم- رضا سراج در سپاه و بسیج فعالیت کرده است. او یکی از مسئولان امنیتی سپاه بوده که پروندههای مهم بسیاری از زندانیان سیاسی در دست او قرار داشته است. مدتی هم مسئول بسیج دانشجویی بود. مدتهاست که مقالهنویس خبرگزاری فارس- خبرگزاری سازمان بسیج- است و یکی از نیروهای امنیتی مهم نظام سرکوب محسوب میشود.
او زودتر از بقیه دست به کار شد و در ۱۶ فروردین طی مقاله مفصلی در خبرگزاری فارس نه تنها از توافقات لوزان دفاع کرد، بلکه ضمن قبول “عدم توازن داده و ستانده ها”، به نقدهای منتقدان پاسخ داد. به گفته او، «لغو یکباره همه تحریمها از سوی اروپا و امریکا بهگونهای شفاف باید در توافق جامع موسوم به “برنامه جامعه اقدام مشترک” درج و تشریح گردد تا طرف غربی موفق و قادر به فرار از تعهد خود نباشد.»
او به منتقدان گوشزد میکند که مقاومت مردم و رهبری خردمندانه آیتالله خامنهای به حفظ عزت ملی و پذیرش دانش هستهای بومی ایران (پذیرش غنیسازی، حفظ تأسیسات زیربنایی فردو و امکان بازگشت غنیسازی در این مرکز) از سوی دشمنان منتهی شد. غربی ها: «یک دهه پیش حتی حاضر به پذیرش یک دستگاه سانتریفوژ آزمایشگاهی هم برای جمهوری اسلامی ایران نبودند.»
او با استناد به مدعیات آیتالله خامنهای میگوید که هدف اصلی دولتهای غربی از تحریمها، رویارویی مردم با جمهوری اسلامی بود. آنان اینک قصد دارند تا از طریق توافق لوزان شکاف عمیقی در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی ایجاد کنند. “نرمش قهرمانه” آیتالله خامنهای مانع دو قطبی شدن جامعه و حکومت شده و سناریوی دشمنان را به شکست کشانید.
اگر مذاکره کنندگان ایرانی “لغو یکباره همه تحریمهای هستهای بهگونهای شفاف و غیر قابل گریز را در توافق نهایی” بگنجانند، توپ در زمین دولتهای غربی خواهد افتاد. در این صورت، آنان با مسئله اجرای توافق روبرو خواهند شد، نه جمهوری اسلامی که مشکلی برای اجرای تعهدات ناشی از توافق نهایی ندارد. اگر آنان به توافق عمل نکنند، نه تنها “غیر قابل اعتماد بودن آمریکا” اثبات خواهد شد، بلکه مسئولیت شکست مذاکرات هم “متوجه آمریکا” خواهد گردید. بدین ترتیب روشن خواهد شد که “دپیلماسی تعاملگرایی” دولت روحانی غلط و ناکارآمد بوده یا درست؟
در واقع نظر او این است که همان گونه که “تنشزدایی” و “گفت و گوی تمدنهای” دولت خاتمی پاسخش قرار گرفتن نام ایران در “محور شرارت” توسط جرج بوش بود، واکنش عملی منفی آمریکا به تمامی عقبنشینیهای دولت روحانی هم سیاست تعاملگرایی آنان با آمریکا را ابطال خواهد کرد.
ارزیابی از وضعیت و نگاهی به آینده
یکم- کنترل مخالفان: روشن است که آیتالله خامنهای منتقدان و نظامیان مخالف توافق هستهای را به خوبی کنترل کرده است. در واقع سپاهیان ضمن موافقت با توافق لوزان، مطالباتی را مطرح کردهاند که همان خواستهای آیتالله خامنهای است.
آیتالله خامنهای بر لغو یک جای کلیه تحریمها و عدم بازرسی از مراکز نظامی تأکید دارد. این دو مطالبه، عیناً توسط فرماندهان سپاه تکرار شده است.
دوم- گسترش روابط پس از توافق هستهای: تا حدی که من میفهمم، اوباما به دنبال آن است تا از طریق توافق هستهای و گشودن فصل جدیدی در رابطه با ایران، بزرگترین میراث را در زمینه سیاست خارجی به نام خود ثبت کند. آیتالله خامنهای نیز در این زمینه به اوباما چراغ سبز نشان داده است، به شرط آن که توافق هستهای آبرومندانهای حاصل شود که متضمن لغو کلیه تحریمهای اقتصادی باشد. اگر چنین شود، سپاهیان نیز از این امر حمایت به عمل خواهند آورد. پس از دیدارهای وزرای ایرانی و آمریکایی برای مذاکرات هستهای، ظریف و کری در نیویورک درباره یمن نیز گفتوگو کردند. این نیز نماد دیگری از وسعت بخشیدن تدریجی به روابط است. حسن روحانی نیز در ۸ اردیبهشت ۱۳۹۴گفت: «بعضی فکر میکنند در ماجرای مذاکرات هستهای، دولت تنها دنبال این است که یک معضل به نام پرونده هستهای را حل کند. پرونده هستهای و حل آن اولین گام برای حل معضلات اساسی است.»
سوم- بازرسیها و عراقی کردن ایران: در مورد بازرسیها رهبران جمهوری اسلامی واقعاً نگران تکرار سناریوی عراق هستند. در عراق آژانس انرژی اتمی همه جای عراق- از جمله تمامی مراکز نظامی- را گشت و چیزی پیدا نکرد. بعد گفتند که صدام حسین سلاحهای هستهای را در کاخهای خود مخفی کرده است. کاخهای او را هم گشتند و چیزی پیدا نکردند. سپس جرج بوش اعلام کرد که ۴۸ ساعت به صدام حسین فرصت میدهد تا عراق را ترک کند. بعد هم حمله نظامی فاجعه بار به عراق را آغاز کرد.
خامنهای و فرماندهان سپاه میدانند که از فردای توافق نهایی احتمالی ایران و ۱+۵، اسرائیل و سازمان مجاهدین خلق تک تک مراکز نظامی ایران را “مشکوک” اعلام کرده و ادعا خواهند کرد که در آنها جمهوری اسلامی در حال ساختن بمب اتمی به صورت مخفیانه است. اگر ایران اجازه بازدید ندهد، خواهند گفت که پس مدعای ما صادق است. اگر هم اجازه بازدید دهد و چیزی یافت نشود، این رویکرد را تا بازرسی اتاق خواب آیتالله خامنهای هم ادامه خواهند داد.
فرض کنید جانشین اوباما فردی چون جرج بوش باشد. با توجه به نامزدهای جمهوریخواهان این فرضی واقعی است. برخی از آنها گفتهاند که همین الان باید تأسیسات هستهای ایران را بمباران کرد. فرض کنید جانشین اوباما تحت فشار دولت اسرائیل، لابی اسرائیل در آمریکا، کنگره و کشورهای عربی، به بهانه سلاحهای هستهای، داستان عراق را با ایران تکرار کند. آیتالله خامنهای و فرماندهان سپاه نیز همین احتمالات واقعی را در نظر میگیرند. آیتالله خامنهای قبلاً دوبار به صراحت گفته است که دولت لیبی تمامی تأسیسات هستهای خود را به آمریکا اهدأ کرد و در جنگ با تروریسم همراه دولت بوش بود، اما با همه اینها، آمریکا به آن کشور حمله نظامی کرد و لیبی را به این حال و روز انداخت.
چهارم- جنگ طلبان و برهم زدن توافق هستهای: آیتالله خامنهای به گونهای در مذاکرات پیش رفته که اگر مذاکرات به شکست بینجامد، دولت آمریکا مقصر به شمار رود. خامنهای و سپاه حداکثر شفافیت و محدودسازی را پذیرفتهاند و در برابر خواهان لغو کلیه تحریمهای اقتصادی هستند. امتیازاتی که او داده آن قدر زیاد بوده که حتی دنیس راس را وادار به دفاع از توافق لوزان کرده است. در خود آمریکا هم افراد زیادی نوشتهاند که کنگره در حال سنگاندازی در برابر توافق بوده و این یک بازی خطرناک است. اما جرج بوش میگوید که نباید تحریمها برداشته شوند چرا که این کار سبب از دست رفتن قدرت و نفوذ واشنگتن در قبال تهران میشود. این مدعا به معنای نفی توافق هستهای است.
در صورتی که توافق رد شود، در سطح داخلی و بینالمللی همه آمریکا را مقصر به شمار خواهند آورد و تحولات سیاسی داخلی ایران به سود محافظهکاران افراطی رقم خواهد خورد. جان کری هم گفته است که در این صورت دیگر کشورها تحریمها را اجرا نخواهند کرد.
بنابراین اگر امنیت و صلح و رفاه اقتصادی به عنوان شرط لازم گذار به نظام دموکراتیک مد نظر قرار گیرند، باید به توافق آبرومندانه، عادلانه و لغو کلیه تحریمها در برابر شفافیت حداکثری و تضمین صلح آمیز بودن استفاده از انرژی هستهای تن داد. این به سود منافع ملی آمریکا و کل کشورهای منطقه است.
پنجم- توافق هستهای و سرنوشت اصلاحطلبان و میانهروها: البته آیتالله خامنهای، فرماندهان سپاه و محافظهکاران ایرانی مطلقا نمیخواهند که اصلاحطلبان و نیروهای میانهرو نزدیک به هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی از توافق هستهای به سود خود در دو انتخابات بسیار مهم هفتم اسفند ماه استفاده کنند. محافظهکاران افراطی و برخی از فرماندهان سپاه به صراحت این امر را گوشزد کردهاند. یک راه حل برای آنان این است که کاری کنند که توافق هستهای به طول بینجامد و هیچ اثر مثبتی از اجرای آن تا قبل از انتخابات مشاهده نشود.
به طور طبیعی، حتی اگر تا ۱۱ تیر توافق نهایی حاصل شود، حدود دو ماهی باید منتظر ماند تا کنگره و اوباما به نتیجه واحدی دست یابند. سه حالت قابل تصور است:
الف- تأیید توافق توسط کنگره.
ب- رد توافق از سوی کنگره، وتوی اوباما و عدم تونایی کنگره جهت تصویب نظر خود با دوسوم آرا.
پ- رد توافق از سوی کنگره، وتوی اوباما و رد مجدد از سوی کنگره با دو سوم آرا.
در صورتی که توافق هستهای از سوی کنگره یا با وتوی اوباما تأیید شود، اگر تا قبل از انتخابات تحریمهای مهمی ملغی نشوند که نتایج آنها توسط مردم قابل احساس باشد، باز هم خامنهای و محافظه کاران به هدف خود دست یافتهاند. محافظهکاران افراطی هم در تبلیغات انتخابات بر این نکته انگشت خواهند نهاد که کشور را به آمریکا فروختید و هیچ تأثیری نداشت.
ششم- فعالیت محافظهکاران افراطی ایران برای تغییر مسیر خامنهای: نباید این نکته را فراموش کرد که علیرغم وجود وفاق در سطوح عالی تصمیمگیری حاکمیت در خصوص پرونده هستهای، جریانها و اشخاصی هستند که از تلاش برای تخریب فرایند دیپلماسی و به شکست کشاندن آن دست بر نداشته و به تلاش خود ادامه خواهند داد.
نیروهایی در سپاه پاسداران و دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی به طور رسمی و غیر رسمی تلاش خواهند کرد خامنهای را متقاعد کنند تفاهم هستهای به شکل کنونی بر خلاف منافع و امنیت ملی ایران است و تن دادن به خواستههای آمریکا، بدون امتیازهای قابل توجه از طرف دولتهای غربی، مسیری بسیار خطرناک و بی پایان است. البته تاکنون این تلاشها به نتیجه نرسیده است. نظام تصمیم گیری در ایران بسیار سیال بوده و میتواند تحت تآثیر این نزاعهای بوروکراتیک و تلاشهای فراسازمانی قرار گیرد.
مناسبات جدیدی که در نتیجه توافق هستهای شکل خواهد گرفت راهی هموار و بدون مشکل و دشمنان خود در داخل ایران نخواهد بود، ولی بدون تردید گفتوگو در خصوص مسائل حاد منطقهای بین ایران و آمریکا به تدریج آمریکاستیزان را روز به روز به حاشیه خواهد راند.
————————————————-
* نسخه انگلیسی این مقاله در نشنال اینترست منتشر شده است.
https://www.youtube.com/watch?v=iEa2NnIr5Pk
آرزو آبادی / 20 May 2015
خامنهای: اجازه هیچگونه بازرسی از مراکز نظامی را نمیدهیم !!
مذاکرات الکی برای همیشه !
Faryad / 20 May 2015
علی خامنهای صدر نشین بدون منازع روحانیون ثروتمند است. به گزارش خبرگزاری رویترز، او بر امپراتوری مالی ۹۵ میلیارد دلاری سلطه دارد.
این ثروتی است که سی برابر بیشتر از داراییهای محمد رضا پهلوی شاه سابق ایران است؛ شاهی که به بهانه مبارزه با فقر، حکومتش سرنگون شد!!
hasani / 20 May 2015
من مخالف هر گونه توافق هسته اي هستم بهترين راه حل تعطيلي كامل مراكز هسته اي و روي اوردن به انرژيهاي ديگر مثل انرژي بادي و خورشيدي و ابي چون هر توافقي براي ايران از سم بدتر است
فرشيد / 20 May 2015
شما که دیدگاه همه سپاهیان رو مورد تحلیل قرار دادید ایکاش ذکری هم از بسیجی دهان گشاد میکردید. اون چه نظری داره وشما چه فکر میکنید؟
محسن / 21 May 2015
وب سايت کلمه، نزديک به ميرحسين موسوی، در گزارشی علت برکناری اسماعيل احمدی مقدم، فرمانده پيشين نيروی انتظامی را کشف يک «فساد » مالیِ هزار و ۲۰۰ ميليارد تومانی در بنياد تعاون نيروی انتظامی ذکر کرد.
اين وب سايت در گزارش خود که روز سه شنبه، ۲۹ ارديبهشت، منتشر شده همچنين خبر داد که «يکی از اعضای خانواده» آقای احمدی مقدم نيز در ارتباط با اين پرونده «بازداشت» شده است.
Nader / 21 May 2015
مگر با زهر خوردن اول دموکراسی و سلامت اقتصادی و سیاسی و اجتماعی برقرار شد که قرار باشد با زهر خوردن دوم شود؟!
امید به این مافیای نظامی فاسد و عوامل امنیتی سرکوبگرش بجایی نمیرسد…..
اینها بعلت ماهیت ضد مردمی شان حتی در نتیجه فوتبال نیز مهندسی میکنند!
farid / 21 May 2015
نرمش قهرمانانه ای که خامنه ای و سپاه در قبال توافق هسته ای انجام داده اند بیشتر به خاطر حفظ سوریه هست به امید اینکه با رفع تحریم ها بتوانند پول بیشتری به نظام اسد بدهند و حکومت اسد را حفظ کنند چون راه امداد رسانی به حزب الله فقط از خاک سوریه میسر هست انهم برای ادامه دشمنی کور با اسرائیل .ضمنا ولایتی و خامنه ای مذاکرات اتمی را با امریکا شروع کردند و روحانی فقط ادامه داد و خصلت خامنه ای اینه که مسئولیت کارهایی که می کنه را قبول نمی کنه و به گردن روحانی خواهد انداخت
هوشنگ / 21 May 2015
گنجی از روشنگری!؟!:
“روشن است که آیتالله خامنهای منتقدان و نظامیان مخالف توافق هستهای را به خوبی کنترل کرده است. در واقع سپاهیان ضمن موافقت با توافق لوزان، مطالباتی را مطرح کردهاند که همان خواستهای آیتالله خامنهای است.”
و اگر اینجور نوشته های مملو از روشنگری مزین شده به کاریکاتورهایی
از یک ارباب پیر و جاهل و سپاهش تا بحال شکی در مورد هوراکشی و
قربان و صدقه رفتن گنجی از ایشان بر جا گذاشته بود با اینگونه نورفشانی
چون روز روشن شد!!! ایول!!!
“و بگو حق آمد و باطل نابود شد آرى باطل همواره نابودشدنى است.”
آیه ۸۱ در سوره ۱۷ از کلام خدا در قرآن
Majid / 21 May 2015
همسو شدن خامنه ای با سپاه پاسداران در پرونده اتمی و تبدیل شدن خامنه ای به سخنگوی سپاه;
http://www.radiozamaneh.com/220064
سعید / 21 May 2015
گنجی در مقالات فارسی به روحانیت مرتجع حمله و ارزوی اسلام دموکراتیک میکند ولی در مقالات چاپ شده در نشریات خارجی به اسم ایشان سعی در پاک نشان دادن نیات خامنه ای و عدم میل به ساخت بمب و موشک و خواستار لغو تحریمها برای جبران صداقت رژیم و توسعه دموکراسی در ر ژیم خفقان میشود!
برادر چرا مقالات شما نیز مثل توافق اتمی ملاها و کری دارای روایات مختلف و متضاد شده؟!
کدام را باور کنیم ؟!
مثل ظریف که در خفا میگوید کسی بخاطر عقایدش زندانی نشده ؟!! همین حالا صدها کرد و ترک بخاطر اعتراض هفته پیش شدیدا تحت شکنجه هستند….
فکر میکنید مردم ایران کر و کور هستند.
پرده ها بالا رفته و قرن ۲۱ و ارتباطات جمعی است و نمیتوان با دروغ و فریب از حکومت تحجری و فوق امنیتی و سرکوب گر دفاع کرد و یا انتظار اصلاحات داشت !
farid / 22 May 2015