در ادبیات فارسی درباره هر چیزی کم داشته باشیم، درباره عشق تا دلمان بخواهد شعر و مطلب عاشقانه وجود دارد. در خوانش مسلط جمهوری اسلامی، عشق انسان به انسان، نماد و یادآور عشق انسان به خداست و هرکجا که پای سکس و روابط جنسی در میان باشد، آنجا هوس و شهوت حاکم است و طبیعتا در زبان و نگاه روحانیون شیعه حاکم بر ایران، هر چیز بدی ناشی از تهاجم فرهنگی و تفکرات ناسالم غربی است.

sex

در عصری که ارتباط سکسوالیته با خدا مورد تحقیق قرار می‌گیرد، موضع دین اسلام و مذهب شیعه در برابر هرگونه رابطه رابطه خارج از حیطه ازدواج شرعی، کاملا مشخص و در یک کلمه خلاصه می‌شود: حرام!

تکلیف جامعه ما به صورت قطعی با موضوع سکس مشخص نیست اما همچنان نگاه منفی به روابط جنسی خارج از چهارچوب ازدواج احساس می‌شود؛ بماند که در چهارچوب ازدواج نیز روابط جنسی باید مانند یک راز، پنهان و پوشیده بماند. با تمام این تفسیر‌ها و با وجود همه محدودیت‌های حکومتی و دینی، میل به ایجاد ارتباط عاطفی و جنسی، بخشی انکار ناپذیر از فعالیت‌های روزانه و فعالیت‌های اجتماعی مردم است.

جامعه بر سر دو راهی دین و لذت، به کدام سو می‌رود؟

آیا مردم همچنان اعتقاد دارند که بین احکام دینی و عشق‌ها و لذت‌های زمینی تضاد وجود دارد؟

تفاوت نگاه جامعه جوان ایران با نسل پیشین خود درباره این مسئله، چگونه است؟

زور عشق و سکس بیشتر است یا ترس از جهنم؟

لذت ارتباط جنسی و ارتباط عاطفی خارج از چهارچوب ازدواج خواستنی‌تر است یا میل به قبول دستورات دینی و مذهبی و رفتن به بهشت؟

پرده اول: نوجوانان

نسل عجیبی هستند. از نوجوان مذهبی که بیشتر غرق در گوش دادن به موسیقی رپ است نسبت به آنکه در خانواده غیرمذهبی بزرگ شده است، اما خلاف خانواده‌اش خودش را مقید به مذهب نشان می‌دهد. همه جور آدمی در میان این نسل پیدا می‌شود: از افرادی که در ۱۳ تا ۱۶ سالگی سکس را تجربه کرده‌اند تا کسانی که از شنیدن اسم آن سرخ و سفید می‌شوند. این نسل توانسته‌است با کمک تکنولوژی، راه‌های ارتباطاتی خارج از دسترس خانواده و حکومت برای خود فراهم کنند.

sex youngesters

پرهام یکی از این نوجوانان است. در لباس مدرسه توانایی تشخیص افکار و علایق او غیر ممکن است. می‌گوید «قبلا دوست دختر داشتم اما الان ندارم.» دلیل آن را هم درس و دانشگاه اعلام می‌کند: «دانشگاه مهم است دیگر. هر چیزی وقت بگیرد نباید بریم سراغش.»

از او می‌پرسم که آیا رابطه‌اش با جنس مخالف را خلاف نظر و احکام دین اسلام نمی‌داند؟ مکث می‌کند و مثل کسی که برای اولین بار به چیزی فکر می‌کند در خودش فرو می‌روند. عاقبت می‌گوید: «همه دارند! خیلی‌ها دارند! خدا اگر بخواد تلافی‌اش را در بیاورد باید سر همه در بیاورد. نمی‌شود که فقط سر بعضی‌ها در بیاورد!»

در نظرات این نوجوان، انسان‌ها می‌توانند خواسته‌ای را به صورت دسته جمعی به خدا بقبولانند اما یادآوری کلمه «خدا» به او یادآور ترس و تشویش است: «این همه، آدم شما صاف اومدی سراغ ما چرا؟ من کنکور دارم، اگر خراب شود چیکار کنم؟ ولی فکر نکنم اتفاقی بیفتد، چون خیلی وقت است دوست دختر ندارم!»

دوست و همکلاسی این نوجوان وقتی ترس پرهام را می‌بیند سعی می‌کند به او دلداری بدهد: «چقدر ترسویی تو. دیوانه، خدا به کنکور چیکار دارد آخر؟ مگر بیکار است این همه چیز توی دنیا هست گیر بدهد به کنکور تو؟» و بعد ادامه می‌دهد: «اینکه حساب نیست. گناه‌های مهم‌تر، مهم است! مثل دزدی و اینکه تصادف کنی و فرار کنی!»

پرده دوم: جوانان نماز خوان

یک سال قبل، مدیر کل رصد فرهنگی سازمان تبلیغات اسلامی گفته بود: «شاخص «عامل بودن» به دین در جامعه پایین آمده است.» به فاصله یک سال از اظهار نظر مدیر کل رصد فرهنگی سازمان تبلیغات اسلامی، اکنون رئیس سازمان تبلیغات اسلامی می‌گوید: «طبق آمار و پایش بیش از ۷۰ تا ۸۰ درصد مردم اهل نماز هستند و نماز می‌خوانند.» مشخص نیست این تحقیق و آمارگیری جدید بر مبنای کدام روش علمی صورت گرفته است که نتیجه آن با عبارت «بین ۷۰ تا ۸۰ درصد» بیان شده است.

این آمار علمی هم که باشد، افراد بسیاری وجود دارند که نمی‌توان آن‌ها را به سادگی در این یا آن دسته گذاشت. آن‌ها سیال هستند. در یک بررسی می‌دانی به کسان زیادی برخورد کردیم که هم مقید به برخی ظواهر دینی هستند، و هم ارتباطات عاطفی و جنسی‌ای دارند که در شرع نمی‌گنجد.

کاوه یکی از این افراد است. او معتقد است که ملاک انجام احکام دینی، توانایی افراد است: «… از‌‌ همان اول که نیامدند از صفر تا صدش را اجرا کنند. بله من نماز می‌خوانم، روزه هم می‌گیرم، کارهای دیگر را هم اگر زورم برسد انجام می‌دهم اما توانایی ازدواج ندارم. یک زمانی برایم اینقدر مهم بود که رفتم دفتر مرجع تقلیدم و گفتم وضعیت من این است. کمکی نکردند. گفتند بیا صیغه کن. دروغ چرا، دو بار صیغه کردم ولی خوشم نیامد. خانه بود، ترس هم که نداشت، ولی یکجوری بود. پولش کم بود ولی قشنگ معلوم بود طرف به خاطر پول است که می‌اد این کارا را می‌کنه! خیلی‌ها می‌روند دنبال صیغه، ولی این با روحیات من جور در نیامد. هر که دوست دارد با کسی که دوستش دارد چیز باشد نه پولی!

… یک سال تنهایی و فشار، تا اینکه با یک نفر دوست شدم. راست و حسینی گفتم آقا وضعیتم اینجوری است! من اعتقاد دارم، شرایطش جور باشد برنامه‌ام ازدواج است حالا شما دیگه تصمیم با خودت اشت. بعدش هم که دیگر…» لبخندی می‌زند و بعد لبخندش را می‌خورد و دستش را به نشانه اینکه حرف بیشتری ندارد بالا می‌اندازد.

محمد در بیان نظراتش آرامش بیشتری دارد. در گفته‌هایش نشانی از تردید نیست: «من مسلمان هستم و اعتقادات خودم را دارم. اگر کاری نمی‌کنم یا کاری می‌کنم از ترس خدا نیست، به خاطر خداست. دروغ بد است. خدا هم اگر نگفته بود، باز هم دروغ بد بود. نباید بگوییم ولی بعضی وقت‌ها می‌گوییم. دروغ‌های ما کوچک است. بین ماست و یک نفر دیگر؛ خودشان برای ۷۰ میلیون نفر دروغ می‌گویند. دروغ سیاسی بیشتر گناه دارد یا گناه‌‌های فردی؟

راستش را بخواهید دوست ندارم درباره خودم صحبت کنم اما در بین آشنایان و کسانی که من خبر دارم این مسئله برای همه مهم است. سوءاستفاده می‌شود، بعضی پسر‌ها این را زرنگی می‌دانند که این خیلی نامردی است اما جایی که دو طرف بدانند دارند چکار می‌کنند و رضایت داشته باشند به نظر من اشکالی توی این مسئله نیست.»

یک جوان مشهدی از اعتقادات پیچیده‌ای می‌گوید که در نظر خودش عادی است: «… هربار بروم مشهد اول می‌روم زیارت، بعد خانه. نماز؛ سرجمع یک ماه قضا دارم. کم‌کم می‌خوانم دارد پر می‌شود.» از عزاداری‌های ماه محرم و روزه‌داری‌هایش در ماه رمضان می‌گوید اما معتقد است: «ببین من کاری ندارم به بقیه. ایطوری فکر نمی‌کنم که بقیه اشتباه می‌کنند. من گویم هر کس با اعتقاد خودش زندگی می‌کند و همه این کارهای این است که یاد چیزهایی باشی که نگذارد زندگی‌ات مزاحمت باشد برای دیگران. من می‌دانم وقتی مُردی دیگر تمام است. از جهنم و آتش خبری نیست. تمام می‌شود.»

او درباره ارتباطات عاطفی و جنسی خارچ از چهارچوب مذهب می‌گوید: «خیلی لذت‌اش زیاد است و همه هم می‌دانند. این احکام برای این است که زندگی‌ها پاشیده نشود، کسی خدای ناکرده به زن شوهردار گیر ندهد. این‌ها! وگرنه خطبه عقد شما فکر کردید چی است. زن و مرد به عربی می‌گویند همدیگر را می‌خواهند. فارسی و عربی‌اش فرقی ندارد که. مهم نیت آدمهاست.»

یک خانم ۲۸ ساله که از گفتن هر نوع مشخصاتی از خود خودداری می‌کند معتقد است که این انتخاب «مربوط به خود افراد است.» این خانم می‌گوید: «کسی که انجام نمی‌دهد یا انجام می‌دهد این کار را تصمیمش را گرفته به هر حال. به ما مربوط نیست بپرسیم از کسی که اعتقاد دارد یا ندارد. بخواهند بروند بهشت یا همین توی این دنیا هر تصمیمی دارند به خودشان مربوط است.»

پرده سوم: دنیادیدگان

یک راننده وانت که با وجود سن بالا مجبور به فعالیت روزانه برای امرار معاش است، با قاطعیت پاسخ می‌دهد که «زور سکس از خدا که سهل است از هر چیز دیگری که شما فکرش را بکنید بیشتر است. از بمب اتم بیشتر است.» او ادامه می‌دهد: «هر کسی عسل بخورد می‌فهمد شیرین است. حالا شما بیا به کسی که عسل خورده بگو این بد است و نخور. می‌پرسد چرا نخورم؟ جایزه‌اش چی؟ جایزه بعد مردن فایده ندارد. کشک است.»

یک شهروند بازنشسته از گفت‌وگوی میان خود و نوه‌هایش مثال می‌زند: «… منظورم این است که راحتیم با هم. نشستیم حرف زدیم. گفتم وقت هست برای شما. اول راه هستید، حواستان را جمع کنید گرفتارش نشوید. گفتند هر کسی اعتقاد دارد نکند، ما جور دیگری نگاه می‌کنیم.»

یک خانم ۵۱ ساله معتقد است جدای از آنکه خدا این نوع رابطه‌ها را محدود کرده باشد یا نکرده باشد «اخلاق حکم می‌کند رعایت بشود یک سری چیز‌ها. اینکه جوان‌ها برای ما بلبل‌زبانی می‌کنند که ‌ای شما قدیمی هستید و نمی‌دانم زمانه عوض شده؛ من می‌خواهم ببینم درباره خواهر خودشان یا همسر خودشان یا دختر خودشان قبول دارند این مسائل را؟»

یک نوازنده به سوال این گزارش با یک عبارت کوتاه پاسخ می‌دهد: «در دنیای مدرن، سکس در زندگی آدم‌ها حرف اول را می‌زند. مطمئن باشید ۱۰۰ سال دیگری اثری از خدا باقی نمی‌ماند اما سکس بوده و بعداً خواهد بود.» او برای ادعای خود از مثالی تلخ استفاده می‌کند: «وقتی فیلم خصوصی یک نفر لو می‌رود کنار خیابان CDاش را می‌فروشند و یک عالمه آدم آن را می‌خرند. مذهبی، کارمند، جوان، بچه مدرسه‌ای، دانشجو‌‌ها، پیر‌ها، زن‌ها و…! مردم چرا برای این فیلم‌های خصوصی سر و دست می‌شکنند؟» و سپس خودش به سوال خودش جواب می‌دهد: «تنوع، فانتزی. ما همهٔ روز درگیر سکس هستیم. تنها تفریح و لذتی که در ایران برای نسل جوان وجود دارد همین است.»

انکار‌ها و دروغ‌ها

نکته جالب در این بررسی میدان (جالب و البته می‌شود گفت که در جامعه ایران طبیعی)، عدم اعتماد بخش عمده‌ای از زنان و دختران به گزارشگر مرد است. دختر ۲۴ ساله با ظاهری کاملا غیر مذهبی در حضور من از پاسخ به سوالات این گزارش شانه خالی می‌کند اما هنگامی که من حضور ندارم به خانم همکار من می‌گوید تجربه روابط خارج از چهارچوب ازدواج را داشته است و «هرگز به این فکر نکرده‌ام که کار درستی است یا نه.»

یک خانم ۲۶ ساله با شجاعت بیشتری به موضوع این گزارش واکنش نشان می‌دهد. او می‌گوید «ما مسائل زیادی را هنوز برای خودمان حل نکرده‌ایم. اینکه این طرفی هستیم یا آنطرفی. حالا بیاییم یاد آدم‌ها بیاندازیم که یک سوالی هست که جواب نداده‌اید و یادتان رفته است، این فایده‌اش چیست؟ جامعه ما عوض شده. بعضی اتفاقات وقتی همیشه بیفتد، چند سال بعد کسی برایش مهم نیست که حالا اینکار حرام است یا حلال. سکوت کنیم تا تمام بشود و برود پی کارش این مسائل.»

Women smoking a shisha (sheesha, narghile, hookah) an act that has been banned for women in public.

یک خانم تقریبا ۳۰ ساله، در حضور خبرنگار مرد از صحبت خودداری می‌کند اما به صورت جداگانه به گزارشگر زن می‌گوید: «ما که اعتقاد نداریم. خانوادگی اسلام را قبول نداریم. آن‌ها که اعتقاد دارند باید بگویند چرا این کار را می‌کنند. من همیشه دخترهای چادری را می‌بینم در پارک یا رستوران، دست هم را می‌گیرند یا یک جوری که همه می‌فهمند معمولی نیست تقریبا توی بغل هم هستند.»

یک امر خصوصی می‌تواند ابعاد اجتماعی داشته باشد

یک امر چشمگیر فقر آگاهی در مورد جنسیت و رابطه جنسی در میان نوجوانان و جوانان است. آن‌ها اطلاعات خود را از صحبت‌های درگوشی، فیلم، ماهواره و اینترنت کسب می‌کنند. فقدان آگاهی به ناخودآگاه و تصورات غلط میدان می‌دهد. نوجوان، جوان می‌شود و جوان هم با همین ناآگاهی‌ها پا به زندگی مشترک می‌گذارد. در آنجا شکست می‌خورد. بر اساس آمارهای مرکز سلامت خانواده بالای ۷۸ درصد علت طلاق به مسائل جنسی مربوط می‌شود. در سال ۱۳۹۳ در هر ساعت ۱۹ طلاق در ایران ثبت شده است.

در روابط به اصطلاح سفید هم تصورات غلط حاکم هستند. تجربه سکس خارج از قیود سنتی به معنای رشد طبیعی و بی‌مشکل نیست.
طبق یکی از معدود اظهارات رسمی، «در چند سال اخیر سن ارتباط با جنس مخالف تا ۱۱ سالگی کاهش پیدا کرده است. تحقیقات نشان داده است که ۴۰ درصد از دختران پیش از ورود به دانشگاه با پسری ارتباط داشته‌اند و ۲۰ درصد دیگر قطع ارتباط کرده‌اند؛ بنابراین ۶۰ درصد آن‌ها ارتباط با جنس مخالف را پیش از سن ۱۸ سالگی تجربه کرده‌اند. همچنین مشخص شده است که حدود ۴۰ درصد این افراد در زمانی ارتباط خود را شروع کرده‌اند که سنشان کمتر از ۱۴ سال بوده است؛ یعنی در دوران راهنمایی.»

به گفته دکتر محمود گلزاری، روان‌شناس، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان «۸۰ درصد دختران دبیرستانی در ایران با یک پسر دوست هستند و حتی ممکن است ارتباط جنسی هم داشته باشند.»

دیگر باید چه چیزی روشن شود؟

یک دکتر زنان نه به عنوان یک متخصص و تنها از جایگاه یک شهروند ایرانی می‌گوید: «این مسائل مربوط به روانکاوی و علوم اجتماعی است. تخصص من بیماری‌های زنان است. بیمارهای زیاد با من سر صحبت را باز می‌کنند و از مشکلات جنسی و نارضایتی‌های جنسی و مشکلات روحی که در هنگام سکس با پارتنرشان دارند، به من می‌گویند و فکر می‌کنند من می‌توانم مشکلشان را حل کنم. فکر کنید! حتی نمی‌دانند مشکلی که دارند را باید کجا بروند حل کنند. من نمی‌دانم دیگر باید چه چیزی روشن شود که ما بفهمیم یک مشکل خیلی خیلی بزرگ در کشور داریم که دارد خانواده‌ها را از هم بپاشد؟»

iranian youth- love

این دکتر زنان می‌گوید: «دخترانی که اینجا می‌آیند موظف هستم که از آن‌ها بپرسم ازدواج کرده‌ای یا مجردی؟ و او باید بفهمد که منظور من این است که رابطه جنسی کامل داشته‌ای یا خیر؟ بار‌ها در قیافه این دختران کم سن و سال، قیافه خواهر کوچک خودم را تجسم کرده‌ام و از خودم می‌پرسم اگر دختر من بزرگ شود و در این موقیعت قرار بگیرد من باید چه کنم؟

ابعاد ارتباط جنسی از نظر رنج سنی و طبقات فرهنگی بسیار گسترده شده است و این فکر می‌کنم یک آموزش همگانی لازم دارد. متاسفانه در کشور ما این مسئله را نمی‌پذیرند و دختران ما − و فرقی ندارد حتی پسران − وقتی درگیر مشکلات جسمی، بیماری‌ها، بارداری‌های ناخواسته می‌شوند و از طرف دیگر بدون آموزش و بدون درک درست، وارد زندگی زناشویی می‌شوند و مشکلات خیلی بزرگ‌تر‌ می‌شود. من هر روز دارم این موارد را می‌بینم و به شما خیلی روشن جواب می‌دهم که میل جنسی و رابطه جنسی کشش خیلی زیادی دارد و دختر یا پسر نوجوانی که آنرا شروع می‌کنند نه به خدا فکر می‌کنند و نه به موارد بهداشت فیزیکی و روحی. دختر ۱۴ ساله‌ای را اینجا آورده بودند که مادرش پزشک عمومی و برخورد بازی داشتند اما خود دختر ضمن مشکل فیزیکی از نظر روانی نتوانسته بود تغییر حالت خودش را بپذیرد. گریه می‌کرد و می‌گفت که حواسم بود، اما نتوانستم جلوی خودم را بگیرم. قدرت این میل و کششی که ایجاد می‌کند به اندازه تاریخ انسان قدمت دارد.»