یاران عیسی کنار دریاچه منتظر او بودند. هوا تاریک میشود و عیسی از کوه باز نمیگردد. آنها سوار قایق شده تا از این سوی دریاچه به آن سوی آن بروند. هنوز اندکی از ساحل دور نشده، باد شدیدی وزیدن گرفته و دریاچه طوفانی میشود:
«ناگهان در میان ظلمت و طوفان، عیسی را دیدند که روی آب به طرف قایق پیش میآید. همه وحشت کردند. ولی عیسی به ایشان فرمود:”من هستم، نترسید! ” وقتی خواستند او را سوار قایق کنند، متوجه شدند که قایق به ساحل رسیده است.» (یوحنا، باب ۶، آیات ۲۱- ۱۹)
سیاست: قلمرو ممکنات
ما مسیح نیستیم. این را باید بفهمیم. بر روی دریا نمیتوانیم راه برویم. نمیتوانیم بر روی آبهای دریا خانه بسازیم. آیا فهم این امر دشوار است؟ انسان عاقل کسی است که تمایز ممکن از ناممکن را فهمیده و به دنبال امر محال نمیرود. سیاست هم قلمرو ممکنات است.
اکثریت مردم ایران و مخالفان خواهان گذار از جمهوری اسلامی به رژیم دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر هستند. مردم ایران مستحق این امرند و هیچ کس نباید مانع دستیابی آنان به این هدف ارزشمند شود. ما میدانیم که نظام دموکراتیک را باید ساخت. اما ساختن آن بر روی دریا ناممکن است.
اما دولتها و گروههایی از ما میخواهند که آن را روی جهنم بسازیم. مردم ایران و هیچ کشور دیگری نمیتوانند به هدف محال ساختن دموکراسی بر روی جهنم دست یابند. مردم ایران و دموکراسی خواهان ایرانی به تجربه قرن ۲۱ خاورمیانه با دقت مینگرند. تجربه حمله نظامی به افغانستان، عراق، لیبی، یمن، و ارسال دهها هزار تروریست خارجی به سوریه که فقط در حال حاضر ۲۵ هزار تن از آنان در سوریه و عراق در حال جنگند.
هیچ یک از این کشورها به دموکراسی دست نیافتند، وضعیت حقوق بشر در آنها به شدت وخیم تر شد، امنیت نابود شد و تروریسم گسترش یافت. تنها دستاوردهای تجاوزهای نظامی، جنگ داخلی، تروریسم و احتمالاً تجزیه بود. دهها میلیون انسان بی گناه در این جنگها کشته و زخمی و آواره شدند. پس از ۱۱ سپتامبر، فقط در افغانستان و عراق و پاکستان، دست کم یک میلیون و سیصد هزار انسان کشته شده اند.
مردم ایران خواهان نظام دموکراتیک هستند. اما به خوبی میدانند که امنیت و صلح “شرط لازم” دموکراسی و حقوق بشر است.
شادی مردم
پس از قرائت بیانیههای سیاسی لوزان میان ایران و ۱+۵ گروهی از ایرانیان به خیابانها ریختند و شادی کردند. این شادی برای چه بود؟ آیا آنان به توافقی دست یافته بودند که مواد و محتوای آن پیروزی تاریخی به شمار میرفت؟ نه. ایران امتیازات و تعهدات بلند مدت بسیاری داد و در برابر کمترین چیزی دریافت کرد.
اکثریت مردم ایران و مخالفان خواهان گذار از جمهوری اسلامی به رژیم دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر هستند. مردم ایران مستحق این امرند و هیچ کس نباید مانع دستیابی آنان به این هدف ارزشمند شود. ما میدانیم که نظام دموکراتیک را باید ساخت. اما ساختن آن بر روی دریا ناممکن است.
اما از زاویهای دیگر، این یک پیروزی تاریخی برای آنان بود. کشتی میان جنگ و صلح بود. صلح جنگ را خاک کرد و دستانش را بالا برد. دور کردن خطر جنگ از ایران از طریق سازش و امید به لغو کلیه تحریمهای اقتصادی برای آنان امیدبخش بود و هست.
اگر کشوری در معرض تهدید دائمی تهاجم نظامی خارجی باشد (دولتهای آمریکا و اسرائیل طی دو دهه گذشته دائماً از آن سخن گفتهاند و دولتمردان اسرائیل پس از تفاهم لوزان نیز همه روزه از احتمال حمله نظامی به ایران سخن میگویند)، اگر کشوری تحت شدیدترین تحریمهایی که در طول تاریخ بتوان علیه کشوری به تصویب رساند باشد، نه تنها نظام دموکراتیک برای آنان به امری محال تبدیل خواهد شد، بلکه زندگی آنان به هراس و دلهره دائمی تبدیل خواهد شد.
رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی هم به بهانه خطر واقعی خارجی، سرکوب مردم را افزایش داده و مخالفان را مزدوران خارجی قلمداد میکند. تهدید خارجی که محو شود، بهانه سرکوب از دست رژیم خارج میگردد، نه این که سرکوب محو شود و خامنهای مختارانه و از بالا فرایند دموکرتیزاسیون را آغاز کند.
مردم خوشحالاند (براساس یک نظرسنجی ۸۲,۶ درصد تهرانی ها از شنیدن خبر تفاهم هستهای لوزان احساس خوشحالی، آرامش و امید کرده اند).باید هم خوشحال باشند. هر دموکراسی خواهی باید مخالف جنگ و تحریمهای اقتصادی باشد. اوباما پس از قرائت بیانیه، به خوبی گفت که من سه راه در پیش داشتم. اول- توافقی که انجام شد و توافق خوبی بود. دوم- بمباران مراکز هستهای ایران. سوم- افزایش تحریمهای اقتصادی که به ناچار به حمله نظامی منتهی میشد.
اذعان اوباما به رابطه ضروری تحریمهای اقتصادی و جنگ، نکته بسیار مهمی بود. حمله نظامی به ایران، منطقه کلنگی شده خاورمیانه را از این هم کلنگی تر و ویران تر خواهد کرد.
دموکراسی و صلح
مردم ایران از تفاهم نامه سیاسی لوزان بسیار خوشحالند. حق با آنهاست. چون زندگی بهتری را انتظار دارند. آنان بهتر از همه مدعیان سیاسی میدانند که امنیت داخلی، صلح با دیگر کشورها، رشد اقتصادی بالای مداوم، فقرزدایی، کاهش بیکاری و تورم؛ همه اینها پیش شرطهای نظام دموکراتیک هستند. بدون اینها دموکراسی و حقوق بشری در کار نخواهد بود. اما اینها “شرط کافی” گذار به دموکراسی نیستند.
اوباما هم میداند که مسیح نیست که بر روی دریا راه برود. به نتانیاهو گفت که اگر طالب امنیت اسرائیل است، این توافق امنیت اسرائیل را تضمین میکند. اما اگر اهداف دیگری را دنبال میکند، امر دیگری است. نتانیاهو موعودگرایانه به خود مینگرد. قبل از سفر به آمریکا برای سخنرانی در کنگره، کنار دیوار ندبه دعا کرد و به مردم اسرائیل گفت که برای خود رسالت تاریخی قائل است. او همیشه از مفاهیم مذهبی استفاده کرده است. مگر پذیریش “اسرائیل به عنوان دولتی یهودی” را پیش شرط هرگونه صلحی قرار نداده است؟
برای دموکراسی خواهان ایرانی که دولت به اصطلاح اسلامی را تجربه کرده اند، سخن گفتن از “دولت یهودی” یادآور گریز از دموکراسی و حقوق بشر است. دولت اسرائیل، برخی دولتهای عربی، نیروهای افراطی آمریکا و ایران مخالف توافق هستهای میان ایران و کشورهای غربی به رهبری آمریکا هستند. مخالفان توافق، خواسته یا ناخواسته، مسیر جنگ را هموار میکنند.
اگر دولتهای غربی به فکر دموکراسی و حقوق بشر در ایران هستند، باید تهدید نظامی و شدیدترین تحریمهای طول تاریخ را کنار بگذارند. امنیت، صلح و رفاه اقتصادی با نظام دموکراتیک رابطه ضروری دارند. جنگ؛ افغانستان، عراق، لیبی، سوریه و یمن میسازد. تحریمهای اقتصادی و انزوای سیاسی هم کره شمالی و کوبا میسازند.
حسن روحانی گفت که توافق هستهای گام اول است و ایران به بهبود روابط با همه کشورها فکر میکند: “اگر با کشورهایی[آمریکا] دارای تنش یا احیاناً خصومت هستیم، پایان تنش و پایان خصومت را میخواهیم، بیتردید همکاری و تعامل به نفع همه خواهد بود”.
اگر ایران پس از توافق نهایی هستهای نیز همچنان به بهانههای دیگری “تحت بند ۴۰ فصل هفتم منشور ملل متحد” باقی بماند، پیام آن به ایرانیان این خواهد بود که شما تا زمان نامعلوم باید تحت تهدید دائمی زندگی کنید. انتظار ساختن رژیم دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر بر روی جهنم جنگ و تحریمهای فلج کننده پارادوکسیکال است.
نسخه انگلیسی این مقاله به زودی منتشر میشود
واشنگتنپست و مذاکرات اتمی
Obama’s Iran deal falls far short of his own goals
http://www.hamneshinbahar.net/article.php?text_id=250
…
جان بولتون و بمباران ایران
To Stop Iran’s Bomb, Bomb Iran
http://www.hamneshinbahar.net/article.php?text_id=245
…
به هنگامِ فریبِ عالمگیر، گفتنِ حقیقت، کنُشی انقلابی است
مناقشه اتمی و حرص و جوش نتانیاهو
http://www.hamneshinbahar.net/article.php?text_id=231
…
چکیده سخنرانی نتانیاهو در کنگره آمریکا
http://www.hamneshinbahar.net/article.php?text_id=251
…
داشتنِ چکش دلیل نمیشود که به هر مشکلی به دید میخ نگاه کنیم
سخنرانی مهم باراک اوباما در وست پوینت
http://www.hamneshinbahar.net/article.php?text_id=246
…
پرونده هستهای و پروتکل الحاقی
http://www.hamneshinbahar.net/article.php?text_id=252
همنشین بهار
همنشین بهار / 08 April 2015
بله ! کاملا درسته .
حسین / 08 April 2015
مقاله ای منسجم با کلماتی سنجیده شده از جناب گنجی که به خوبی شرایط کنونی را توضیح می دهد .سیاست از یکسو پای در واقعیت دارد و رو به مصلحت گرایی واز سوی دیگر قواعد و اصول که هدف نهایی برامدن جامعه ای است تا مردمان ازاد بتوانند با گفتگو اینده خویش و نسل های پی ایند را بسازند . جنگ بدترین رویدادی است که سیاست را به محاق می برد . تا بدانجا که از نیکولو ماکیاولی بنیانگذار فلسفه سیاسی مدرن نقل است . ” انگاه که خطر جنگ است سیاستمدار سیاست را به کناری می نهد و روزگار را به بطالت می گذراند ” افلاطون بزرگ نیز انگاه که طوفان جنگ در رسید از مشورت به جنگ سالاران دست شست و به جهان درونی خویش پناه برد .
شاهد / 08 April 2015
نگاهی به ادعاهای گنجی درمقالۀ حاضر و چند سؤال از وی:
1- اگر دولتهای غربی به فکر دموکراسی و حقوق بشر در ایران هستند، باید تهدید نظامی و شدیدترین تحریمهای طول تاریخ را کنار بگذارند.
سؤال 1: آیا به نظر جناب گنجی دولتهای غربی به فکر دمکراسی وحقوق بشر درایران هستند یا به فکر پیشبردمنافع خودشان؟
2- امنیت، صلح و رفاه اقتصادی با نظام دموکراتیک رابطه ضروری دارند.
سؤال 2:
الف- آیا برقراری امنیت درایران سبب برقراری “نظام دمکراتیک” خواهد شد؟ اگر چنین است که گنجی ادعامیکند، پس باید درایران نظامی دموکراتیک داشته باشیم چون امنیت از دولتیِ سرِ سپاه وبسیج برقراراست.
ب- اگر صلح با کشورهای دیگر وبرقراری رفاه اقتصادی میتواند سبب برقراری نظامی دمکراتیک شود، پس نظام چین کمونیست نیز دمکراتیک است چون باکشورهای دیگر درصلح و صفا بوده و رفاه اقتصادی هم بطور نسبی در آنجا برقراراست.
3- اگر ایران پس از توافق نهایی هستهای نیز همچنان به بهانههای دیگری “تحت بند ۴۰ فصل هفتم منشور ملل متحد” باقی بماند، پیام آن به ایرانیان این خواهد بود که شما تا زمان نامعلوم باید تحت تهدید دائمی زندگی کنید.
سؤال 3: آیا نباید بجای جملۀ” اگر ایران پس از توافق نهایی هستهای، ” نوشته میشد که ” اگر ایران پس از توافق نهایی هستهای [و عمل به مفاد آن و راستی آزمائی از سوی آژانس بین المللی اتمی] همچنان …باید تحت تهدید دائمی زندگی کنید؟
همانطور که از سؤالات مطروحه برمیآید، ادعاها ونظریات گنجی، مؤید این واقعیت است که افکار نامبرده نه دارای انسجام کافی بوده ونه متکی بر منطق *** میباشند.
اما آنچه در این میان از قلم افتاده است، گوشزد صریح به حاکمان جمهوری اسلامی و ولی فقیه است تا دست از این بازی فریب و خدعه ونیرنگ بردارند. جناب گنجی وظیفه داردبه این ***خاطرنشان کند که اگر شماها به زیور شرف ودفاع ازمنافع ملی آراسته هستید، شایسته است تا کلیۀ این بساط را یکباره وبرای همیشه جمع کرده و ملت وکشور را ازشرّ تهدیدها و ازمیان برداشتن تدریجی احتمالی تحریمها آسوده میکردید. باید به دستاربندان نهیب میزد که جمع شما که شامل اصلاح طلبان هم میشود، و بخصوص خامنه ای و روحانی و رفسنجانی وجلیلی واحمدی نژاد و خاتمی و لاریجانیها و کروبی و موسوی وغیره… که سالهاست شاهد و تأمین کنندۀ تدارکات بمب سازی بوده و کوچکترین عکس العملی نسبت به عواقب شوم همچه عملی نشان نداده اند، به منافع ملت وکشور خیانت نموده و باید دردادگاههای مردمی محاکمه شوند. و سؤال دیگر از گنجی وهمپالکیهای وی آنست که آیا صلاح نبود تا رژیم درمقابل تقاضای لغو تحریمها به یکباره اقدام به جمع کردن این بساط نموده و ملت وکشور را از زیر تیغ لغو تدریجی تحریمها در سالهای وعده داده شدۀ آینده وتهدیدهای نظامی رها میکرد؟ درمقابل، چه نفعی نصیب ملت وکشور ماشده است؟ تعداد 5000 دستگاه سانتریفوژهای IR-1 عهد بوق که جز اسباب بازی به چیزی شباهت ندارند، در مقابل تسلیم درستۀ کشور و زیرساختهای اقتصادی ونظامی آن به غرب. ***این تفاهمنامه نظیر پیمان “ترکمانچای” است: هم چندصد میلیارد دلار به ملت وکشورما ضرر وزیان رسانده است و هم ملت وکشور ما را در سینی زرینی دودستی تحویل غرب داده است وهم عاملین آن باادعای ” مقاومت قهرمانانه” محکم برجای خود نشسته و مردم را مضکه کرده اند. نگوئید که بجز این چه راه حلی درمیان بود؟ راه حل این بود تا این جمع باشرف به ندانم کاریها و خیانتهای خود درمقابل مردم اقرار نموده و سپس این بازی بمب سازی را که نفعی برای مردم و کشورندارد، برای یکبار وهمیشه به کناری گذاشته و برای یکبار وهمیشه مردم وکشور را از شرّ تحریم وبختک شوم تهدید های نظامی وجنگ رها سازند.
علی کبیری / 09 April 2015
کدام روایت اعلامیه را خوانده ای برادر؟
کری یا اوباما یا ظریف یا صالحی را؟
اینها یک عده دروغگو هستند که میخواهند مردمشان را هم فریب دهند.
چه اعتمادی به ادم دروغگو میتوان داشت ؟….
faryad / 09 April 2015
مردم ایران از بمب و جنگ و زندان و دیکتاتوری ومخفیکاری و سانسور و اسیدپاشی و تحجر و دروغ و تجاوز و اختلاس و تحقیر بجان آمده اند و بزودی راه حلی دراز مدت برای خود پیدا خواهند کرد…
nasim / 09 April 2015
اینها همش بازیه!
ظریف با همکاری طولانی مدت با نیاک – شورای ایرانیان آمریکا – و سحر نوروززاده مشاو ر نفوذی ایرانی اوباما و عضو نیاک و کری اعلامیه ای سرهم کردند تا حکومت اسلامی را ازتحریم بیشتر نجات داده و کری و اوباما هم اعلام پیروزی کنند.
حالا کری هم باید جوابگوی این اعلامیه مشکوک تهیه شده به کمک نیاک به کنگره و مردم امریکا باشد.
تمام امکانات و ساختمانهای اتمی هم حفظ میشود.
در این یبن میلیاردها دلار پول مردم ایران بباد رفته و خواهد رفت برای اینکه هوس موشک و بمب دارند تا بخیال خودشان حکومتشان را بیمه کنند!
خبری نخواهد شد و باز کری و ظریف و نیاک سالیان دراز برروی جزییات توافق ؟! صحبت خواهند کرد! تا ….
farid / 09 April 2015
ترک نشست لوزان از سوی لاوروف در 30 مارس (3 روز پیش از اعلام تفاهم) باعث دلخوری جان کری وزیر امور خارجه آمریکا شد و ظاهرا کری شخصا با لاوروف تماس گرفته و از او خواسته تا به مذاکرات بپیوندد، ولی وزیر امور خارجه روسیه به این دعوت همتای آمریکایی اعتنایی نکرده و ترجیح داده معاونش به جای او ریاست هیات روسی حاضر در گفت و گوها را به دست گیرد.
لاوروف میدانسته این اعلامیه هیجگونه ضمانت اجرایی ندارد.
farid / 09 April 2015
جالبه نويسنده مقاله حمله قدرتهای خارجی به کشورهای خاورميانه را برای گسترش دموکراسی دانسته! حمله به افغانستان برای تنبيه رژيم طالبان جهت حمايت و پناه دادن به گروه القاعده بود؛ که متهم اصلی حملات 11 سپتامبر به شمار می رفت. اما کارشناسان مسائل راهبردی دليل اين حمله را موقعيت حساس افغانستان در منطقه و در مدار اتصال خاورميانه- خليج فارس و کشورهای هند و چنين تحليل کردند. حمله آمريکا به عراق هم به بهانه واهی حمايت صدام از تروريسم و تسلحيات کشتار جمعی اين کشور صورت گرفت. تا سال ها بعد هم هيچ مدرکی مبنی بر صحت اين ادعاها ارائه نشد؛ ولی در عوض بعد از اشغال عراق شرکت های نفتی آمريکایی کنترل 70% اکتشاف و صدور انرژی اين کشور رو به دست گرفتند. حمله به سوريه و اتحاد شوم گروه های افراط گرای سنی با کشورهای غربی- عربی واقعاً برای گسترش دموکراسی در اين کشور بود؟! واقعيتی که امروز شاهد اونيم؛ اينه که اين کشورها به پايگاههای آموزشی و عملياتی تروريست ها تبديل شده و آتش جنگ و ناامنی را در کشورهای اسلامی گسترش داده اند. ***! خنده دار تر اينکه حمله کشور پادشاهی و ضد دموکراتيک عربستان به يمن را هم در راستای حقوق بشر ارزيابی می کنی!
در تحليلت اينو گفتی که اسرائيل برای ايرانيها يادآور گريز از آزادی هست. بله اين مسئله درسته؛ اما نه به خاطر دینی يا ايدئولوژيک بودن حکومت اسرائيل؛ بلکه به علت 67 سال اشغال خارجی يک کشور بيگانه است. رژيمی که در اين 67 سال با انواع جنايت های حقوق بشری- جنايات جنگی- نسل کشی و کشتارهای دسته جمعی- آواره کردن ميليون ها انسان از کشورشان قطعاً ضدبشری ترین اقدامات تاريخی رو مرتکب شده . در صلح خواهی و آرمان دموکراسی طلبی مردم ايران شکی نيست؛ اما به نظرم اين مسئله يک امر داخليه و به هيچ قدرت خارجی نظامی ربطی نداره . پس سعی نکن چهره يک اپوزيسيون مخالف حمله خارجی به ايران رو به خودت بگيری. اسرائيل هيچ وقت توان حمله به ايران رو نخواهد داشت. چون اين حکومت ريشه و هويتی در فلسطين نداره و به محض آغاز يک جنگ تمام عيار يا فرسايشی در آستانه فروپاشی قرار می گيره. اين واقعيت بارها اثبات شده؛ چون اسرائيل هميشه به دنبال جنگهای محدود در زمان کم با تبعات قابل پيش بینی هست نه جنگ با کشوری که در مقابل تهاجم همه جانبه عراق 8 سال ايستادگی کرد. اما در مورد حمله آمريکا به ايران: محاسبه هزينه و فايده اين اقدام برای ايالات متحده هميشه اين کشور رو از چنين تهاجمی منع کرده. چون در صورت وقوع اين حمله گروه بندی و اتحادهای کشورهای منطقه به هم می خوره و ممکنه جنگ گسترده ای در خاورميانه اتفاق بيفته. از طرف ديگر تمام متحدان منطقه ای ايران هم وارد اين جنگ میشن و حيات کشورهای متحد آمريکا رو به خطر میندازن. محاسبه اين هزينه ها هميشه بخشی از طرح های پژوهشی مراکز علمی و سياست خارجی آمريکاست. در عوض اونها اول به سراغ ياران ايران رفتن؛ چون توان و آمادگی حمله به کشور عزيزمان رو ندارن. پس حرف شما چندان برای ايشان خريداری ندارد ؛که توصيه ای رو در تحليلت مخفی کردی: مبنی بر اينکه اگر به ايران فرصت گسرش روابط خارجی و رشد اقتصادی داده باشه؛ اين کشور به آرامی به سوی دموکراسی به پيش ميره. سالهاست که نظريات مبنتی بر رابطه توسعه اقتصادی با رشد دموکراسی در مکتب نوسازی رد شده و اين نظريه پوسيده مربوط به دوران جنگ سرده نه قرن بيست و يکم.
هادی / 09 April 2015
گروگانگیری بی ثمر، جنگ خونین ۸ ساله بی ثمر و حالا هم مذاکرات
هسته ای بی ثمر.
و این «ما» کیست که خود را با مقرب خدا یعنی «مسیح عیسی پسر
مریم» مقایسه میکند؟ و چرا که مقاله ای در مورد «شما» ننوشت؟ و این
«شما» مگر قوم و یا ملتی نبودند و نیستند که نه تنها عیسی بلکه بسیاری
دیگر از پیام آوران حق و عدالت را به قتل رسانده و همچنان میرسانند؟
و آیا پرونده جنایات ۳۵ ساله این «ما» خود شبیه اعمال «شما» در گذشته
و حال در بسیاری موارد نبوده و نمی باشد؟ شاید که ملت «ما» بجای در روی
آب راه رفتن در خواب خرگوشی فرو رفته و یا در جهت حفظ امنیت پوشالیش
توسط روباهان جنگل خود را به خواب زده؟
Majid / 09 April 2015
هم اینکه خطر جنگ میهن ما را تهدید نمی کند میشود به اینده کشور و جنبش دموکراسی خواهی امید وار بود. گرچه ممکن است در کوتاه مدت نیروهای تمامیت خواه فشار را بر ازادیخواهان بیا فزایند تا به این طریق نشان دهند چیزی عوض نشده اما در دراز مدت جنیش دموکراسی خواهی به پیش خواهد رفت . من هم چون شما به این اعفقاد دارم و امیدوارم این توافق به نتیجه نهایی برسد.
محمد / 09 April 2015
شما نوشتید: ًبهتر از همه مدعیان سیاسی میدانند که امنیت داخلی، صلح با دیگر کشورها، رشد اقتصادی بالای مداوم، فقرزدایی، کاهش بیکاری و تورم؛ همه اینها پیش شرطهای نظام دموکراتیک هستند. بدون اینها دموکراسی و حقوق بشری در کار نخواهد بود. اما اینها “شرط کافی” گذار به دموکراسی نیستند.ً
دموکراسی و حقوق بشر رابطه مستقیمی به فقر و بیکاری ندارد٬ نمونه ان هندوستان . ازادی بیان ٬ احزاب٬روزنامها٬و کنترل قدرت سیاسی شرط لازم دموکراسی است . توصیه شما یعنی ولایت فقیه برای همیشه باید بماند به بهانه بیکاری و فقر.
behram / 09 April 2015
رهبر فرزانه و بابصیرت و برگزیده خدا و ولی امر مسلمین جهان پس از حدود یک هفته چه کنم چه کنم به حرف آمده. همه میدانید چه گفته. مطلب در باره رفتارهای او زیاد است ولی اینجا به همین اندازه بسنده میکنم که :
۱ ) اینکه خامنه ای می گوید من از دولت یا مذاکره کنندگان پشتیبانی میکنم اما …. ، انگار رابطه او با دولت جمهوری اسلامی رابطه آیت اله سیستانی و دولت عراق است ! این آدم مانند همیشه ناشیانه و فرصت طلبانه مسئولیت خود را به گردن زیردستان و ماموران خود می اندازد تا ناکامیهای احتمالی را به آنها نسبت دهد و خود را از مسئولیت مبرا نشان دهد. در صورتی که او خود رئیس و رهبر «مطلق» حکومت است و بقیه زیرنظر و برابر تصمیم های او کار می کنند. او نمی تواند خود را از مسئولیتها مبرا نشان دهد. دولت و مذاکره کنندگان در واقع زیردستان او هستند که دارند سیاست ها و تصمیم های او را اجرا می کنند. مسئول اول و تصمیم گیرنده نهایی و اصلی او است.
او ناشیانه و بخیال خود از زرنگی میگوید من خوشبین نیستم ولی با مذاکره مخالفتی هم ندارم ! مذاکره بکنید ، ولی من خوشبین نیستم!
این حرف زدن یک مسئول آنهم در آن سطح نیست. اوست که باید تصمیم بگیرد . اگر خوشبین نیست چرا باید زیردستان خود را پی کاری بیهوده و پرهزینه بفرستد؟ حتی آدم بیرون از حکومت هم اگر ببینید کاری بیهوده است نمی گوید بروید آن را انجام دهید.
ناشیانه میخواهد خود را از تبعات منفی و ناکامی احتمالی مبرا ، و زیردستان و ماموران خود را قربانی کند. همانطور که امثال سعید امامی و بابک زنجانی را فدا و قربانی کرد. این یعنی همان سقوط اخلاقی که خود به امریکایی ها نسبت داد. این رفتار با زیردستان ناجوانمردانه است.
۲) در باره مسئله هسته ای او همیشه حرف زده و شعار داده و باید و نباید تعیین کرد ، حتی در باره غنی سازی عدد میدهد و اندازه می دهد و خط قرمز تعیین می کند. ولی تناقض گویی میکند و می گوید وارد جزئیات نمیشوم!
در مذاکرات هم سابقه نشان میدهد که ممکن نیست ظریف یا هر کس دیگر بدون اجازه او در موضوعی با این اهمیت و حساسیت تا این اندازه پیش بروند. حرف رئیس دفتر بازرسی رهبری ( ناطق نوری) را بخوانید که گفته رهبری در جریان سیر تا پیاز مذاکرات هست و … و ببینید که بالاترین مقامهای نظام پس از رهبری و رئیس جمهور تبریک گفتند. آیا اینها خبر نداشتند که او در جزیان جزئیات نیست و کار با تصمیم او انجام نگرفته ؟!
۳) به نظر من این چند روزه رهبر بابصیرت و برگزیده خدا دچار چه کنم چه کنم بوده، سرانجام با مشورت دوروبری ها به این نتیجه رسیدند که باز هم زیر همه چیز بزند ولی طوری حرف بزند که جو آرام شود ، اما گویا پیش از آن تریاک زیادی میل کرده بودند که بی کنترل، بالاتربن مقامها و سران نظام که تبریک گفته بودند را لجن مال فرمود و مذاکره کنندگان ( مجریان سیاستها و تصمیهای خودش ) را سنگ روی یخ کرد.
امکان ندارد که رئیس مجلس شورای اسلامی، رئیس قوه قضائیه، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ، فرمانده کل سپاه پاسدارن ( بالاترین مقامها پس از رهبری و رئیس جمهور) و رئیس دفتر بازرسی نهاد رهبری، خبر نداشته باشند که او وارد جزئیات نبوده و بدون موافقت او تیم مذاکره کننده تفاهم کرده و پروتکل را پذیرفته.
روحانی و ظریف و عراقچی هرگز بدون اجازه او چنین کار خطرناکی نمی کنند. نباید فراموش کرد با اینکه روحانی رئیس جمهور خوانده میشود، ولی دراین نظام رئیس جمهور معنی ندارد، حتی اختیارات نخست وزیر را هم ندارد آنهم در سیاست خارجی در چنین موضوعی با این اهمیت.
۴) ایشان میگوید مذاکره تنها در باره مسئله هسته ای است و در باره دیگر مسائل منطقه با امریکا هیچ مذاکره ای نمی کنیم !
چرا؟ مگر امریکا (حتی دشمن) در منطقه اثرگذار نیست؟ چرا نباید با امریکا مذاکره کنید؟ آیا مذاکره نکردن بدتر از مذاکره کردن است؟ با آن همه شعارهایی که دادید مگر در موضوع هسته ای سرانجام مذاکره نکردید؟
میگوید نمی شود به امریکا اعتماد کرد. ولی مگر قرار است که صددرصد با طرف مذاکره اعتماد داشته باشید؟ چطور به پوتین اعتماد میکنید؟ به دولت چین اعتماد می کنید و آن همه امتیاز به این دو حکومت جنایتکار میدهید؟آیا اوباما بدتر از پوتین است؟ مگر روسیه در باره نیروگاه بوشهر سابقه خوبی دارد که به آن اعتماد کردید و رفتید دو قرارداد دیگر هم با آن بستید؟ مگر دولت بعثی سوریه عضو کنفرانس ۶+ ۲ در خلیج فارس نیست؟ چطور سرنوشت این کشور را به آن گره زده ایدو آن همه پول و امکانات این کشور را به آن دادید و میدهید؟ مگر دولت غزه به شما پشت و رو به قطر و عربستان نکرد؟ چرا آن همه پول این مردم گرسنه را به آنها دادید و میدهید؟ مگر فلسطینی ها طرفدار صدام نبودند؟ مگر در تمام مدت هشت سال جنگ فلسطینی ها اعتراضی به صدام کردند یا طرف شما را گرفتند؟ چطور سرنوشت این کشور را به فلسطین گره زدید و ول کن هم نیستید؟
آیا امریکا بیشتر از شما به این ملت بد کرد؟ ببینید چه کشوری را تحویل گرفتید و این مملکت را به روزی دچار کردید. به آمارها و گزارشهای رسمی خودتان بنگرید. شرم که ندارید !
۵) واقعیت این است که این حکومت بی دشمن و بی بحران نی تواند دوام آورد. پیش ازاین شمر و یزید و معاویه موضوع سخن و محور کاریشان بوده ، اگر معاویه و یزید و شمر نبودند اینها چه حرفی داشتند؟ اکنون اگر دشمنی با امریکا و اسرائیل نباشد خامنه ای و امت حزب اله حاضر در صحنه چه بگویند؟ چطور کشور را در بحران نگه دارند تا سوء استفاده های نجومی و دائمی بکنند و این مردم را در تیره روزی و بدبختی نگه دارند؟
دهوند / 10 April 2015
هدف این حکومت کشاندن ایران به بحران بزرگتر و کشاندن مردم به عصر قاجار است …..
hasani / 11 April 2015