Opinion-small2

یاران عیسی کنار دریاچه منتظر او بودند. هوا تاریک می‌شود و عیسی از کوه باز نمی‌گردد. آنها سوار قایق شده تا از این سوی دریاچه به آن سوی آن بروند. هنوز اندکی از ساحل دور نشده، باد شدیدی وزیدن گرفته و دریاچه طوفانی می‌شود:

«ناگهان در میان ظلمت و طوفان، عیسی را دیدند که روی آب به طرف قایق پیش می‌آید. همه وحشت کردند. ولی عیسی به ایشان فرمود:”من هستم، نترسید! ” وقتی خواستند او را سوار قایق کنند، متوجه شدند که قایق به ساحل رسیده است.» (یوحنا، باب ۶، آیات ۲۱- ۱۹)

سیاست: قلمرو ممکنات

ما مسیح نیستیم. این را باید بفهمیم. بر روی دریا نمی‌توانیم راه برویم. نمی‌توانیم بر روی آب‌های دریا خانه بسازیم. آیا فهم این امر دشوار است؟ انسان عاقل کسی است که تمایز ممکن از ناممکن را فهمیده و به دنبال امر محال نمی‌رود. سیاست هم قلمرو ممکنات است.

اکثریت مردم ایران و مخالفان خواهان گذار از جمهوری اسلامی به رژیم دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر هستند. مردم ایران مستحق این امرند و هیچ کس نباید مانع دستیابی آنان به این هدف ارزشمند شود. ما می‌دانیم که نظام دموکراتیک را باید ساخت. اما ساختن آن بر روی دریا ناممکن است.

اما دولت‌ها و گروه‌هایی از ما می‌خواهند که آن را روی جهنم بسازیم. مردم ایران و هیچ کشور دیگری نمی‌توانند به هدف محال ساختن دموکراسی بر روی جهنم دست یابند. مردم ایران و دموکراسی خواهان ایرانی به تجربه قرن ۲۱ خاورمیانه با دقت می‌نگرند. تجربه حمله نظامی به افغانستان، عراق، لیبی، یمن، و ارسال ده‌ها هزار تروریست خارجی به سوریه که فقط در حال حاضر ۲۵ هزار تن از آنان در سوریه و عراق در حال جنگند.

هیچ یک از این کشورها به دموکراسی دست نیافتند، وضعیت حقوق بشر در آنها به شدت وخیم تر شد، امنیت نابود شد و تروریسم گسترش یافت. تنها دستاوردهای تجاوزهای نظامی، جنگ داخلی، تروریسم و احتمالاً تجزیه بود. ده‌ها میلیون انسان بی گناه در این جنگ‌ها کشته و زخمی و آواره شدند. پس از ۱۱ سپتامبر، فقط در افغانستان و عراق و پاکستان، دست کم یک میلیون و سیصد هزار انسان کشته شده اند.

مردم ایران خواهان نظام دموکراتیک هستند. اما به خوبی می‌دانند که امنیت و صلح “شرط لازم” دموکراسی و حقوق بشر است.

‌شادی مردم

پس از قرائت بیانیه‌های سیاسی لوزان میان ایران و ۱+۵ گروهی از ایرانیان به خیابان‌ها ریختند و شادی کردند. این شادی برای چه بود؟ آیا آنان به توافقی دست یافته بودند که مواد و محتوای آن پیروزی تاریخی به شمار می‌رفت؟ نه. ایران امتیازات و تعهدات بلند مدت بسیاری داد و در برابر کمترین چیزی دریافت کرد.

اکثریت مردم ایران و مخالفان خواهان گذار از جمهوری اسلامی به رژیم دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر هستند. مردم ایران مستحق این امرند و هیچ کس نباید مانع دستیابی آنان به این هدف ارزشمند شود. ما می‌دانیم که نظام دموکراتیک را باید ساخت. اما ساختن آن بر روی دریا ناممکن است.

اما از زاویه‌ای دیگر، این یک پیروزی تاریخی برای آنان بود. کشتی میان جنگ و صلح بود. صلح جنگ را خاک کرد و دستانش را بالا برد. دور کردن خطر جنگ از ایران از طریق سازش و امید به لغو کلیه تحریم‌های اقتصادی برای آنان امیدبخش بود و هست.

اگر کشوری در معرض تهدید دائمی تهاجم نظامی خارجی باشد (دولت‌های آمریکا و اسرائیل طی دو دهه گذشته دائماً از آن سخن گفته‌اند و دولتمردان اسرائیل پس از تفاهم لوزان نیز همه روزه از احتمال حمله نظامی به ایران سخن می‌گویند)، اگر کشوری تحت شدیدترین تحریم‌هایی که در طول تاریخ بتوان علیه کشوری به تصویب رساند باشد، نه تنها نظام دموکراتیک برای آنان به امری محال تبدیل خواهد شد، بلکه زندگی آنان به هراس و دلهره دائمی تبدیل خواهد شد.

رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی هم به بهانه خطر واقعی خارجی، سرکوب مردم را افزایش داده و مخالفان را مزدوران خارجی قلمداد می‌کند. تهدید خارجی که محو شود، بهانه سرکوب از دست رژیم خارج می‌گردد، نه این که سرکوب محو شود و خامنه‌ای مختارانه و از بالا فرایند دموکرتیزاسیون را آغاز کند.

مردم خوشحال‌اند (براساس یک نظرسنجی ۸۲,۶ درصد تهرانی ها از شنیدن خبر تفاهم هسته‌ای لوزان احساس خوشحالی، آرامش و امید کرده اند).باید هم خوشحال باشند. هر دموکراسی خواهی باید مخالف جنگ و تحریم‌های اقتصادی باشد. اوباما پس از قرائت بیانیه، به خوبی گفت که من سه راه در پیش داشتم. اول- توافقی که انجام شد و توافق خوبی بود. دوم- بمباران مراکز هسته‌ای ایران. سوم- افزایش تحریم‌های اقتصادی که به ناچار به حمله نظامی منتهی می‌شد.

اذعان اوباما به رابطه ضروری تحریم‌های اقتصادی و جنگ، نکته بسیار مهمی بود. حمله نظامی به ایران، منطقه کلنگی شده خاورمیانه را از این هم کلنگی تر و ویران تر خواهد کرد.

پس از قرائت بیانیه‌های سیاسی لوزان میان ایران و ۱+۵ گروهی از ایرانیان به خیابان‌ها ریختند و شادی کردند. این شادی برای چه بود؟
پس از قرائت بیانیه‌های سیاسی لوزان میان ایران و ۱+۵ گروهی از ایرانیان به خیابان‌ها ریختند و شادی کردند. این شادی برای چه بود؟

دموکراسی و صلح

مردم ایران از تفاهم نامه سیاسی لوزان بسیار خوشحالند. حق با آنهاست. چون زندگی بهتری را انتظار دارند. آنان بهتر از همه مدعیان سیاسی می‌دانند که امنیت داخلی، صلح با دیگر کشورها، رشد اقتصادی بالای مداوم، فقرزدایی، کاهش بیکاری و تورم؛ همه اینها پیش شرط‌های نظام دموکراتیک هستند. بدون اینها دموکراسی و حقوق بشری در کار نخواهد بود. اما اینها “شرط کافی” گذار به دموکراسی نیستند.

اوباما هم می‌داند که مسیح نیست که بر روی دریا راه برود. به نتانیاهو گفت که اگر طالب امنیت اسرائیل است، این توافق امنیت اسرائیل را تضمین می‌کند. اما اگر اهداف دیگری را دنبال می‌کند، امر دیگری است. نتانیاهو موعودگرایانه به خود می‌نگرد. قبل از سفر به آمریکا برای سخنرانی در کنگره، کنار دیوار ندبه دعا کرد و به مردم اسرائیل گفت که برای خود رسالت تاریخی قائل است. او همیشه از مفاهیم مذهبی استفاده کرده است. مگر پذیریش “اسرائیل به عنوان دولتی یهودی” را پیش شرط هرگونه صلحی قرار نداده است؟

برای دموکراسی خواهان ایرانی که دولت به اصطلاح اسلامی را تجربه کرده اند، سخن گفتن از “دولت یهودی” یادآور گریز از دموکراسی و حقوق بشر است. دولت اسرائیل، برخی دولت‌های عربی، نیروهای افراطی آمریکا و ایران مخالف توافق هسته‌ای میان ایران و کشورهای غربی به رهبری آمریکا هستند. مخالفان توافق، خواسته یا ناخواسته، مسیر جنگ را هموار می‌کنند.

اگر دولت‌های غربی به فکر دموکراسی و حقوق بشر در ایران هستند، باید تهدید نظامی و شدیدترین تحریم‌های طول تاریخ را کنار بگذارند. امنیت، صلح و رفاه اقتصادی با نظام دموکراتیک رابطه ضروری دارند. جنگ؛ افغانستان، عراق، لیبی، سوریه و یمن می‌سازد. تحریم‌های اقتصادی و انزوای سیاسی هم کره شمالی و کوبا می‌سازند.

حسن روحانی گفت که توافق هسته‌ای گام اول است و ایران به بهبود روابط با همه کشورها فکر می‌کند: “اگر با کشورهایی[آمریکا] دارای تنش یا احیاناً خصومت هستیم، پایان تنش و پایان خصومت را می‌خواهیم، بی‌تردید همکاری و تعامل به نفع همه خواهد بود”.

اگر ایران پس از توافق نهایی هسته‌ای نیز همچنان به بهانه‌های دیگری “تحت بند ۴۰ فصل هفتم منشور ملل متحد” باقی بماند، پیام آن به ایرانیان این خواهد بود که شما تا زمان نامعلوم باید تحت تهدید دائمی زندگی کنید. انتظار ساختن رژیم دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر بر روی جهنم جنگ و تحریم‌های فلج کننده پارادوکسیکال است.

نسخه انگلیسی این مقاله به زودی منتشر می‌شود