«آخوندها موجودات عجیبی هستند. وقتی خوشحال هستند ادای آدمهای ناراحت را در میآورند و وقتی دارند از زور حرص خوردن میترکند، جوری خوشحالی میکنند انگار برایشان عروسی گرفتهاند. الان معلوم نیست که خوشحالاند و دارند ادای ناراحت در میآورند یا میخواستهاند جور دیگری باشد که نشده!»
حرفهای این شهروند مشهدی، توصیف و تعبیر جالبی از مواضع حاکمیت ایران درباره توافق بر سر مسئله هستهای بین ایران و شش قدرت جهان در لوزان سوئیس است. حسن روحانی «هدایتهای مقاممعظمرهبری» را در پرونده هستهای ایران «نعمتی بزرگ» خوانده است. سردار فیروز آبادی به علی خامنهای «تبریک هستهای» گفته است. طرفدارن دو آتشه رهبری و حامیان محمود احمدینژاد که در مقابل تاراج ثروتهای عمومی کشور سکوت کرده و در این تاراج نقش و منفعت داشتهاند حالا به یاد قانون اساسی افتادهاند و از منافع ملی ایران میگویند.
آیا به راستی فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران در راستای منافع ملی ایران آغاز شد؟ آیا در دوران هشت ساله احمدینژاد، رفتار حکومت ایران در راستای منافع مردم ایران بود؟ آیا مردم عادی در ایران اطلاعات کاملی از رویدادهای پرونده اتمی ایران دارند؟ آیا در ایران کسی به مسبب یا مسببان اصلی تمام مشکلاتی که فعالیتهای هستهای جموری اسلامی برای کشور به وجود آورده است، میاندیشد؟ آیا توافق هستهای بین حکومت ایران و قدرتهای جهانی یک پیروزی برای مردم ایران است؟
ایستگاه اول: دانشگاه
بازار بحث و جدل بین موافقان و مخالفان دولت در میان دانشجویان گرم است. هیجان و احساس، منطق غالب بر این بحثها است. اکثر دانشجویان از جدی شدن توافق در پرونده هستهای ایران خوشحال هستند. آنان که راضی نیستند، نارضایتیشان از مسائل دیگری است؛ مثلا اینکه «انگار همه چیز یادمان رفته. اوکی، توافق شد ولی اتفاقات دیگری که افتاد چه؟ در انتخابات تقلب کردند تا دنبال طرحهای هستهای را بگیرند.»
خانمی اهل تهران، بیشتر صحبتهای خود را به طرفداری از دولت حسن روحانی اختصاص میدهد: «…من نمیدانم چرا بعضیهای اصرار دارند از دولت بهانه بگیرند. فرض کنید احمدینژاد بود و همینطوری به گندکاریهایش ادامه میداد… مطمئن باشید خیلی وقت قبل جنگ شده بود و الان مثل سوریه و عراق بودیم. این چیش خوبه؟ آخه یعنی چی این حرف که به دولت تدبیر و امید میگویند دولت تحمیق و دروغ؟ تیم مذاکره کننده زحمت کشیده است و با وجود اینکه مجلس همکاری نمیکند این مذاکرات را باعث شدند به توافق رسیده بشود! جلوی جنگ گرفته شده است و امکانش هست از این به بعد تورم یک رقمی بشود. دولت مگر کاری بدی انجام داده است؟…»
این خانم بیش از ۲۶ دقیقه به بیان نظرات خود ادامه میدهد. سکوت میکنم تا خودش درخواست مطرح شدن سوال بعدی را بدهد. از او میپرسم:
− زمانی که پرونده هستهای ایران شکل گرفت شما چند سال داشتید؟
−− دوره دوم احمدینژاد بود. بعد از انتخابات. آن موقع دبیرستانی بودم.
− منظورتان اتفاقات بعد از انتخابات ریاست جمهری سال ۱۳۸۸ است؟
−− بله. تحریمها از آن موقع شروع شد.
− میدانید پرونده هستهای ایران ۱۳ سال قبل باز شده است؟
−− شما گفتید تحریمها، آن موقع تحریم نبودیم.
− من صحبتی از تحریم نکردم. سوال دیگری دارم. همه صحبتهای شما در دفاع از دولت و تیم مذاکره کننده هستهای بود…
−− برای اینکه مظلوم هستند و همه تقصیرها را میاندازند گردن آنها
− اجازه میدهید سوالم را مطرح کنم؟
−− بفرمائید
− شما موافق ساخت نیروگاه هستهای در ایران هستید؟
−− بله
− شما موافق ساخت تاسیسات غنی سازی اورانیوم در ایران هستید؟
−− نه، برای اینکه مشکل اینجاست. آمریکا که به نیروگاه هستهای کاری نداره، میگوید غنی سازی نکنید.
− هزینه مالی کل فعالیتهای هستهای در ایران تا امروز چقدر بوده است؟
−− دقیقا نمیدانم…
− دولت فعلی یا دولت قبلی یا به طور کلی حکومت تا به حال درباره فعالیتهای هستهای از مردم نظرخواهی کرده است؟ منظورم اجازه اظهار نظر آزادانه درباره موضوع فعالیت هستهای یا برگزاری رفراندوم است.
−− معلوم است که نمیگذارند.
− تابهحال شده است به این فکر کنید که چه کارهایی میتوان انجام داد که ساختار قدرت در ایران مجبور شود برای اقداماتی مانند شروع فعالیت هستهای یا طرحهایی که هزینه اقتصادی یا سیاسی دارد از مردم کشور اجازه بگیرد؟
−− به این شدت نه؛ ولی خوب فکر میکنم راه حل این ماجرا این است که از دولت دفاع کنیم و در انتخابات مجلس شرکت کنیم. وقتی مجلس را بگیریم، این کارهایی را که شما گفتید میشود انجام داد.
− آیا در رابطه با مسائل سیاسی اتفاق افتاده است شما به جز به انتخابات به چیزهای دیگری مانند اندیشههای سیاسی، تاریخ، راهکارهای تاریخی و جنبشهای سیاسی و اجتماعی فکر کنید؟
−− شما میخواهید به اینجا برسید که در انتخابات چیزی عوض نمیشود. هر کس دوست دارد انقلاب کند، برود بکند. کسی جلویش را نگرفته است.
یک دانشجوی اهل آمل ضمن انتقاد از توافق صورت گرفته در مناقشه اتمی ایران و ۵+۱ میگوید مخالف دولت نیست، اما فکر میکند ایران چیزی به دست نیاورده است. او میگوید: «حالا فکر نکنید من چیز هستم! من رای دادم به روحانی و هیچکس نمیگوید جلیلی بهتر از روحانی است. روحانی از همه بهتر بود. منتهای مراتب به نظر من؛ حالا ایران اینقدر تحریم شد، از این طرف، از آن طرف تحریم کردند، دلار سه برابر رفت بالاتر؛ تمامش میکردند. چیکار میخواستیم بکنیم؟ همان کار را میکردیم و انجام میشد. بعدا باز یک کسی پیدا میشود و از اول میگوید شروع کنیم. چند بار تحریم نشویم، یکبار که شدیم، تمامش میکردیم.»
از این دانشجوی آملی میپرسم:
− شما موافق فعالیتهای هستهای در ایران هستید؟
−− بله برای اینکه دوست دارم کشورم قوی باشه. پیشرفته بشه…
− هر کشوری که فعالیت هستهای داشته باشد، کشور پیشرفتهای است؟
−− معلوم است. کشور که پیشرفت کند وضعیت مردم بهتر میشود و مردم احساس خوشبختی میکنند. راحت زندگی میکنند.
− به نظر شما پاکستان، کره شمالی و اسرائیل، کشورهای پیشرفتهای هستند و مردم در آنجا احساس خوشبختی میکنند؟
−− چرا آمریکا، انگلیس، ژاپن و آلمان را نمیگوئید؟
− چرا دولت آلمان در سال ۲۰۱۱ تصمیم گرفت بیست و دو نیروگاه اتمی را تا سال ۲۰۲۲ خاموش کند؟
−− این حرفها تبلیغاتی است. هیچ وقت این کار را نمیکنند.
− در همان سال آلمان هشت نیروگاه اتمی را تعطیل نکرد؟
−− من مطمئن هستم که شما اشتباه میکنید.
کدام پیروزی؟
حلقه مشترک تمامی اظهار نظرهای موافق و خوشحال از توافق هستهای ایران و قدرتهای جهانی، امید به بهبود وضعیت معیشتی و رونق وضعیت اقتصادی است. دولت، فعالان اقتصادی، دلالان ارز، کارشناسان اقتصادی، روزنامه نویسان اقتصادی، همه از روزهای خوش اقتصادی بعد از توافق هستهای میگویند. هرچه باید ۱۲۰ میلیارد دلار پول نقد ایران در بانکهای مختلف جهان بلوکه شده است و ادعا میشود که کمپانیهای اروپایی برای عقب نیافتادن از کمپانیهای آمریکایی در هنگام ورود به بازار ایران، با دقت مراقب روابط ایران و آمریکا هستند. در این میان بعضی افراد ماجرا را جور دیگری میبینند. در یکی از متنهایی که بعد از توافق لوزان روی موبایلها و شبکهای اجتماعی رد و بدل میشود، آمده است: «ملت قانعی هستیم. تورم تک رقمی در دوران خاتمی به تورم ۴۲ درصدی زمان احمدینژاد رسید. بعد از ۶ سال بدبختی حالا از تورم ۱۷ درصدی خوشحالیم…»
تعداد زیادی از مردم از جزئیات توافق لوزان و آنچه که واقعیت فعالیتهای اتمی جمهوری اسلامی و سرنوشت نهائی آن آگاهی و اطلاع ندارند. برای مردم عادی ایران، پرونده هستهای، منشاء همه بدبختی و فلاکت چند سال اخیر در ایران است و از همین جهت بسته شدن آن یک خبر خوب است. اما خبر خوب همیشه به معنای خبر پیروزی است؟
صرفنظر از هزینههای نجومی حکومت در صنعت غنیسازی اورانیوم، حفاریهای گسترده در دل کوه، استقرار تجهیرات نظامی، انجام مانورها، هزینههای حفاظت شخصیتها، ایجاد شرکتهای متعدد در کشورهای همسایه برای خرید تجهیزات اتمی از بازار سیاه، ایجاد شرکتهای دلالی، رشوههای داده شده به مقامات کشورهای دیگر، خرید قطعات معیوب، پرداخت بیش از سه برابر قیمت یک نیروگاه اتمی مدرن برای نیروگاهی که عمر قطعات و زیر ساختهای آن ۳۰ ساله است و موارد دیگری که میتوانسته است صرف عمران و آبادانی کشور و تقویت توان علمی و تولید کشور و ایجاد اشتغال شود؛ دستاوردهای اخیر فعالیتهای اتمی رژیم برای مردم ایران چه بوده است؟
■ صدور چند قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل و تحریم کلیه نقل و انتقالات بین المللی ارز و…
■ افزایش قیمت دلار از ۱۰۰۰ تومان به ۳۶۰۰ تومان و سپس کاهش آن به ۳۲۰۰ تومان بعد از توافق لوزان
■ تبدیل تورم تک رقمی و تورم زیر ۱۵ درصد در سالهای مختلف دولت هفتم و هشتم به تورم بالای ۳۰ درصد در دولت نهم و دهم
■ کاهش ۶۰ تا ۷۰ درصدی ظرفیت تولیدی در ایران و افزایش نرخ بیکاری
■ سقوط خانوارهای ایرانی به زیر خط فقر
■ کاهش قدرت خرید مردم در ایران و افزایش قیمتهای به اندازهای بیشتر از زمان جنگ ایران و عراق
■ خروج موج گستردهای از جوانان، نخبگان علمی و دانشگاهی از کشور به دنبال نابسامانیهای سیاسی و اقتصادی در کشور
■ و فجایع دیگر.
آیا میتوان به چنین دستاوردهایی که در نهایت به عقبنشینی جموری اسلامی از برنامههای اتمی خود منتهی شده است، پیروزی گفت؟
تعداد زیادی از مردمی که به حسن روحانی در مقابل رقبای انتخاباتیاش رای دادهاند از توافق لوزان خوشحال هستند و آنرا برای ایران یک «دستاورد» و بعضاً «پیروزی» میدانند. از یکی از آنها سوال کردم:
− ما در مقابل چه کسانی پیروز شدیم؟
−− دلواپسان، جمهوری خواههای آمریکا، اسرائیل،…
− چه چیزی را بردیم؟
−− تحریمها تمام شد. غنی سازی را اجازه داریم انجام بدهیم ولی دیگر تحریمها برداشته میشود. این پیروزی است.
− در این بازی، چه نتایجی برای حکومت به دست آمد و چه نتایجی برای مردم به دست آمد؟
−− تفاوتی ندارد. این حکومت مورد قول مردم نیست و مردم ناراضی هستند ولی اینکه حکومت راضی باشد خوب است. من خوشحالم که آقای خامنهای از مذاکرات حمایت کردند و به عنوان یک ایرانی از ایشان تشکر میکنم. امیدوارم همه راضی باشند تا به نتیجه مذاکرات پایبند بمانند دیگر مشکلی پیش نیاید.
− اعتقاد دارید این مذاکرات بدون هماهنگی آقای خامنهای به نتیجه نمیرسیده است؟
−− بله. بله. سخنرانی کردند و حمایت کردند از تیم مذاکرات.
− فعالیتهای اتمی ایران میتوانسته است بدون نظر و خواست رهبر ایران انجام شده باشد؟
−− طبیعتا نه
− چرا مردم باید تاوان چیزی را بپردازند که از آن مطلع نبوده و نیستند؟
−− به هر حال مال کشور خودمان است.
− دقیقا چه چیزی مال کشور خودمان است؟ تاسیساتی که میلیاردها دلار هزینه آن شد و اکنون بلااستفاده مانده است؟
−− حق غنیسازی برای ایران به رسمیت شناخته شد. نمیتوانید منکر این باشید. در متن توافق هست.
− چرا من به عنوان یک ایرانی که طی این پرونده، ۱۳ سال هر روز فقیرتر شدهام باید از اینکه کشورم اورانیوم غنی میکند شاد باشم؟
−− اثراتش به همه میرسد. مقدار زیادی برق تولید میکند. داروها سرطانی از آن درست میشود.
− نیروگاه اتمی بوشهر اگر به اندازه کل ظرفیت خود کار کند فقط ۲ درصد از برق کشور را تامین میکند. به نظر شما در این ۳۵ سال با پول خیلی کمتر نمیتوانستیم چندین نیروگاه گازی یا سیکل ترکیبی درست کنیم و بدون تحریم و مشکلات دیگر مثل انسانهای متمدن زندگی کنیم؟
−− وای چرا شما اینقدر منفی نگاه میکنید. حالا که همه چیز تمام شده. منفی ننویسید لطفا؛ مردم خسته شدهاند؛ دوست دارند مطالب امیدوار کننده بشنوند.
قاتل را بدهید تا دزد را پس بدهیم!
تعداد زیادی از مردم از جزئیات توافق لوزان و آنچه که واقعیت فعالیتهای اتمی جمهوری اسلامی و سرنوشت نهائی آن آگاهی و اطلاع ندارند. برای مردم عادی ایران، پرونده هستهای، منشاء همه بدبختی و فلاکت چند سال اخیر در ایران است و از همین جهت بسته شدن آن یک خبر خوب است. اما خبر خوب همیشه به معنای خبر پیروزی است؟
یک شهروند ۵۸ ساله میپرسد: «مرگ بر آمریکا، همین بود؟ این همه سال شعار و کارهای بیجهت کردند؛ چرا؟ هر کس را نمیخواستند، هر کس از خودشان نبود، میگفتند آمریکایی و غرب زدگی است. از ماجرای آن خبرنگاری که کشتند و کانادایی بود، رابطهها قطع شد؛ خاوری مگر نبود که پولها را برداشت و فرار کرد. از سه هزار میلیارد تومان اختلاسی که شده بود، سهمش را برداشت و فرار کرد کانادا. تحویل ایران نمیدهند. گفتند شما قاتل خبرنگار ما را بدهید تا ما دزد شما را بدهیم.
باز خدا را شکر که تمام شد. دندانش را کشیدند و فهمیدند حریف آمریکا نیستند. خدا باز بخیر کند دفعه بعدی چه خیالی درست کنند در سرشان و مردم را گرفتار چه مسائلی کنند.»
حلقه مشترک تمامی اظهار نظرهای موافق و خوشحال از توافق هستهای ایران و قدرتهای جهانی، امید به بهبود وضعیت معیشتی و رونق وضعیت اقتصادی است. دولت، فعالان اقتصادی، دلالان ارز، کارشناسان اقتصادی، روزنامه نویسان اقتصادی، همه از روزهای خوش اقتصادی بعد از توافق هستهای میگویند.
یک وکیل دادگستری از سعید جلیلی میگوید: «در مذاکرات آلماتی گفتند شما غنی سازی ۲۰ درصد به بالا را متوقف کنید در عضو ما تحریم بانک و طلا را بر میداریم. امتیازهای دیگر هم بوده است در کنارش. قبول نکردند. حالا همه چیز را تعطیل کردهاند ولی آنقدری که آن موقع میخواستند امتیاز بدهند، امتیاز ندادهاند. اینقدر لجاجت کردند تا تحریمها اثرش را نشان داد و ۵+۱ فهمید نیازی به امتیاز نیست و ایران خودش میرود پای توافق.»
مناظرههای انتخاباتی سال ۱۳۹۲ تا حدودی در تایید نظرات این وکیل دادگستری است. با مرور متن مناظرههای به نکته مهمتری هم میتوان دست یافت. سعید جلیلی در پاسخ به انتقادات دکتر ولایتی میگوید: «نوار گفتوگوهای آلماتی موجود است. پیاده شده و خدمت آقا تقدیم شده است. اتفاقا همین گزارشی را که بر این مبنا نوشته بودید، ایشان نوشته بودند که ایشان از کجا دارد میگوید؟ »
آنچه مشخص است خامنهای مستقیما در جریان مذاکرات هستهای قرار داشته است فعالیتهای اتمی ایران با نظر مستقیم او به انجام رسیده است اما طوری وانمود میکند که موافق مذاکرات نیست و از نتایج آن رضایت قلبی ندارد تا طرفدارانش بتوانند در آینده از این نارضایتی به عنوان حربهای برای یک موج آفرینی سیاسی استفاده کنند.
یک خانم خبرنگار در ایران که علاوه بر کار روزنامه، فعالیت حقوق بشری دارد در توصیف نقش خامنهای و نسبت او با توافق هستهای میگوید: «دولتها نمیتوانند روی حرف رهبر حرفی بزنند. کسی هم جرات ندارد بگوید با دستور آقا این کار را کردیم. احمدینژاد میخواست رابطه برقرار کند با آمریکاییها اما خامنهای نگذاشت. احمدینژاد آن موقع با خامنهای مشکل پیدا کرده بود و خامنهای فکر میکرد که احمدینژاد دارد او را دور میزند. همینطور هم بود در واقع.»
یک کارمند دولت میگوید: «همین که جنگ نشد و جلوی وضعیت بدتر اقتصادی را گرفتند، برای مردم خوب است. اسمش هر چیزی باشد زیاد مهم نیست.» کارگر یک ساندویجی با کلماتی جدی که نشانی از طنز و شوخی در آن نیست میگوید: «دیگه چیه ما را میخواستند تحریم کنند. فقط مانده بود ژل مو، نان سنگک و شلوار لی را تحریم کنند. دوستم میگفت وجب به وجب ایران را با ماهواره زیر نظر دارند و فیلم میگیرند. چند بار میخواستم کاغذ بنویسم که “اینها شعور ندارند، شما به بزرگواری خودتان ببخشید؛ مردم دارند…میروند”. با خودم گفتم میگیرم طرف آسمون، بلکه فیلمش را بگیرند…»
یک مترجم زبانها خارجی اصرار دارد که توافق لوزان یک پیروزی برای مردم ایران بوده است: «…من خبرها را از منابع خارجی میخوانم. اینکه توضیح بدهم سخت است ولی احساس من در این چند سال از خبرهایی که میخواندم این بود که به کشور ما حمله میکنند. اسرائیل جداگانه میخواست این کار را بکند. آمریکا، انگلیس و فرانسه به این مرحله نزدیک شده بودند. این یک پیروزی برای ایران بود که جنگ نشد و توافق شد. اگر جنگ میشد ایران را میگرفتند و ما عقب افتاده و خرابه میشدیم… ایران ضرر کرد در این سالها ولی باز جای شکرش باقی است که اتفاق اصلی که جنگ بود، نیفتاد.»
عجب ملت فهیم و آگاه و با شعوری هستیم ما ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! !
البته در فریب خوردن و زود باوری و خوش خیالی هم در جهان لنگه نداریم .
بهنام / 07 April 2015
بله صد در صد بخصوص در چرند گفتن و همیشه ساز مخالف زدن و بدون منطق مخالف هرچیز بودن هم استادیم.در استدلال کردن هم جز “سگ زرد برادر شغال است” و “همه سرتا یک کرباسند” و نظیر اینها گفتن هم منطق دیگری نداریم.روشنفکرانمان هم از اول انقلاب کاری جز شمردن جام زهر هایی که رهبران ایران میخورند بلد نیستند.بلاهایی که شما به اصطلاح اپوزیسون بر سر ایران آوردید از امثال خمینی و لاجروردی و خامنه ای و … کمتر نیست.
سگ زرد / 08 April 2015
جناب سگ زرد : اپوزیسیون دیگه چه صیغه ایه ؟
شما اول مطمئن بشین ما اپوزیسیونیم بعد *** مون رو بگیرین !
بعضیها مثل اینکه علم غیب دارن ، شاید هم مزدوران حکومتی باشند که کارشان تفرقه افکنیست .
بهنام / 08 April 2015
بله آقای پوآرو عزیز.درست حدس زدید من مزدور حکومی هستم.هر کس دیگر نیز که مانند شما فکر نمیکند از ساندیس خوران است.حساب باقی ملت هم که معلوم است.همه ابله و خوش خیالند و تنها صورت ظاهر میبینند. فقط نمیفهمم قرار است بین شما با چه کسانی تفرقه بیاندازم؟مگر انسان فهیمی چون شما میتواند با مردمانی که خود آنها را ناآگاه و زودباور میداند، وحدتی داشته باشد؟!
استاد کاش زحمت میکشیدید ابتدا مقاله را نیم نگاهی میکردید،سپس اظهار فضل و مجد میکردید.اگر تنها چند خطی هم میخواندید،آن وقت میفهمید خیلی از افرادی که گزارشگر با آنها صحبت کرده است نظر مثبتی به نتایج مذاکرات هسته ای نداشته اند و به بهبود شرایط اقتصادی،سیاسی … حاصل از توافق هسته ای خوشبین نیستند.استاد عزیز اگر مزدور بودن من کمکی به بالا بردن فهم و شعورتان میکند که زین پس قبل از اعلام نظریات داهیانه تان و برچسب نادانی زدن به همه (که معنی نهفته اش این است که تنها من میفهمم و لاغیر)،نیم نگاهی هم به مقاله بیاندازید، هرچقدر خواستید من را مزدور و جیره خوار صدا بزنید.باکی نیست…
سگ زرد / 10 April 2015