تالار فردوسی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، ۱۶ اردیبهشت ۹۲، حسن روحانی، کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری در پاسخ به سوال دانشجویان درباره رفع حصر رهبران جنبش سبز، گریزی به تاریخ میزند: «کسی که به مدت یک سال و نیم جلسات متعدد گذاشت، دستگاهها را هماهنگ کرد و حصر را از روی ایشان (حسینعلی منتظری) برداشت من بودم و برداشتن حصر با نامه من و از دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی انجام شد.»
او یک هفته بعد در دانشگاه صنعتی شریف، وعده یک ساله میدهد و میگوید: «علاوه بر حصر، مسأله زندانیان ۸۸ را هم میشود حل کرد.»
اکنون، یک و نیم سال پس از رییسجمهور شدن حسن روحانی و در حالی که ۲۹ بهمنماه، سالگرد حصر خانگی رهبران معترضان به نتیجه انتخابات سال ۸۸ است، مهمترین پرسش سیاسی از رییس شورای امنیت ملی ایران این است که برداشتن حصر رهبران جنبش سبز در چه مرحلهای قرار دارد؟
پرسش مقدماتیتر اما این است که آیا در طول این مدت، دولت و شورای عالی امنیت ملی، بهسان همان سالهای ۸۰ و ۸۱، پیگیر تشکیل جلسات برای رفع حصر از محصوران تازه بودهاند؟
یافتن پاسخ دقیق آسان نیست. روایت مصطفی پورمحمدی، وزیر دادگستری این است: «ممکن است آقای روحانی درباره حصر پیگیریهایی کرده باشند ولی نمیدانم این پیگیریها به کجا رسیده است. شاید ایشان در شورای عالی امنیت ملی پیگیر بودهاند اما پیگیری درون دولتی در کار نبوده است، مضاف بر اینکه این بحث تا به امروز در دولت مطرح نبوده است.» (۲۵ آذر ۹۳، خبرگزاری ایلنا)
اما روایت محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت: «دولت نسبت به موضوع حصر بیتفاوت نیست و ما بر خود فرض میدانیم تعهداتی که جناب آقای رییسجمهور فرمودند را انجام دهیم.» (۱۶ آذر ۹۳)
برداشت حداقلی این است که اگرچه کلیت دولت به ویژه بخش سیاسیاش درگیر چنین موضوعی نبوده، ولی شخص حسن روحانی، پیگیریهای خاص خود را داشته است. اما روش دولت چه بوده است؟
حسامالدین آشنا، مشاور رییسجمهور ایران، دی ماه سال ۹۲ در گفتوگو با نشریه اندیشه پویا این روش را توضیح میدهد: «همه جوانب را که شما حل کنید، باز یک جانب باقی میماند و آن کسی است که تحت حصر است. او باید تصمیماتی بگیرد.»
آشنا شبیهسازی تاریخی هم میکند: «درباره آقای منتظری به رغم اینکه شاید فرزندانشان حاضر نباشند قبول کنند اما حصر آقای منتظری برداشته نشد مگر اینکه آیتالله منتظری هم قبول مسئولیت کرد.»
در حال حاضر تعهد حصر شدگان به عدم فعالیت سیاسی، مهمترین پیش شرط مخالفان قدرتمند رفع حصر است. علاوه بر این، به نظر میرسد در این زمینه، اصولگرایان و مخالفان رهبران جنبش سبز یک گام جلوتر آمدهاند.
اظهارات او توسط احمد منتظری، فرزند حسینعلی منتظری تکذیب میشود ولی در این تکذیبیه چند نکته وجود دارد:
نخست اینکه حسینعلی منتظری، ۹ بهمن ۸۱، یک روز قبل از رفع حصر در گفتوگو با رادیو بیبیسی فارسی گفته است این ادعا که فرزندان او به دادگاه ویژه روحانیت تعهد دادهاند پدرشان از فعالیت سیاسی دور میماند، دروغ است.
احمد منتظری هم در جوابیهای که در واکنش به اظهارات حسامالدین آشنا منتشر کرده، مینویسد: «مذاکراتی … من و برادرم آقاسعید با مسئولین وزارت اطلاعات داشتیم … اظهار نگرانی میکردند که بعد از رفع حصر، ازدحام زیاد مردم برای ملاقات با ایشان میتواند موجب بروز مسائل و حوادثی شود که در جواب گفتیم نگران نباشید، هیچ حادثهای پیش نمیآید.»
این نکتهها نشان میدهد که مکانیسم و دغدغه مطرح در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و سایر نهادها در سال ۸۱، دو چیز بوده است: اول اینکه آقای منتظری تعهد بدهد از فعالیتهای سیاسی دور بماند و دوم اینکه نگران بودهاند پس از رفع حصر مشکلات سیاسی پیش آید.
دغدغههای حالا
غلامعلی حدادعادل، مشاور عالی رهبر جمهوری اسلامی، ۱۲ دی ۹۳ درباره دغدغههایی که در حال حاضر در مورد رفع حصر وجود دارد، میگوید: «اگر قرار باشد که حصر برطرف بشود ولی دوباره این آقایان هر دو هفته یکبار بیانیه بدهند و بخواهند وضعیت را به ماههای بعد از فتنه ۸۸ برگردانند، مسلماً این شکستن حصر به ضرر کشور است.» (گفتوگو با خبرگزاری آنا)
نگرانی البته محدود به همین سطح نیست. صادق لاریجانی، رییس قوه قضاییه، ۱۰ دی ماه ۹۳ درباره علت محاکمه نشدن «سران فتنه»، این نکته را مطرح میکند که «برخی عوامل فتنه … تریبونی میخواهند که حرفهای خود را بزنند.»
سعید جلیلی، دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی نیز ۱۱ آذر ۹۳ در جمع دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد میگوید: «حصر ربطی به فتنه ندارد. فتنه در سال ۸۸ اتفاق افتاد اما حصر پس از آن بود. کسانی که از آنها به عنوان سران فتنه یاد میشود افرادی هستند که یک سال بعد حصر شدند چون دیدیم که این افراد در حال شکلدهی فتنه جدیدی هستند.»
علیرضا زاکانی، نماینده تهران در مجلس که از جمله فعالترین مدافعان حصر است، ۵ دی ۹۳ درباره وضعیت کنونی رهبران جنبش سبز میگوید: «سران فتنه هنوز از اقدامات خود پشیمان نیستند، این افراد هنوز هم در مقابل نظام اسلامی میایستند.» (خبرگزاری تسنیم)
این نمونه اظهارات نشان میدهد که نگرانیها درباره رفع حصر از حسینعلی منتظری و وقوع حوادث جدید به طور جدی مورد اجماع لایههای بالادستی اصولگرایان بوده است. علی مطهری، نماینده تهران در مجلس ایران هم در نامه سرگشادهاش به حسن روحانی درباره رفع حصر به این نگرانیها اشاره میکند: «میگویند اگر اینها آزاد شوند، دوباره آشوب میشود.» (۱۵ مهر ۹۳، سایت نامهنیوز)
عذرخواهی، رمز عملیات شکستن اقتدار اجتماعی میرحسین موسوی و مهدی کروبی نیز هست. بیاعتبار سازی اجتماعی نیز یک شیوه شناخته شده عصر خامنهایست.
بر مبنای همین نگرانی میتوان گفت که در حال حاضر تعهد حصر شدگان به عدم فعالیت سیاسی، مهمترین پیش شرط مخالفان قدرتمند رفع حصر است. علاوه بر این، به نظر میرسد در این زمینه، اصولگرایان و مخالفان رهبران جنبش سبز یک گام جلوتر آمدهاند.
در مرور خاطرات و اظهارات مربوط به رفع حصر حسینعلی منتظری، نکتهای درباره لزوم عذرخواهی وی مطرح نشده ولی مهمترین نکته مورد تأکید اصولگرایان درباره میرحسین موسوی و مهدی کروبی، پذیرش اشتباهات و عذرخواهی آنهاست.
این نکته را علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، ۶ مرداد ۹۳ به طور علنی مطرح میکند: «در جلسات خصوصی میگویند تقلبی رخ نداده بود، پس به چه علت کشور را دچار آن ضایعات کردید و به لبه پرتگاه بردید؟ بارها و بارها این سوال را نه در مجامع عمومی بلکه به شکلی که قابل پاسخ دادن باشد مطرح کردهایم. پس چرا جواب نمیدهند؟ چرا عذرخواهی نمیکنند؟»
عذر خواستن و اقتدار نظام
چرا عذرخواهی کردن میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی اینقدر برای رهبر جمهوری اسلامی مهم است؟
علی مطهری، در نامه ۱۵ مهرماه ۹۳ خود به حسن روحانی، دلیل این اهمیت را توضیح میدهد: «میگویند اگر اینها بدون توبه و عذرخواهی آزاد شوند، اقتدار نظام میشکند.»
رهبر جمهوری اسلامی، ۱۴ خرداد ۹۳، رابطه اقتدار و فتنه را چنین توصیف میکند: «در نظام اسلامی قهر و غلبه معنا ندارد. قدرت معنا دارد، اقتدار معنا دارد … در مقابل قدرت مشروع نباید کسی سینه سپر کرده و قهر و غلبه کند. اگر چنین کاری کرد اسم او فتنه است.» (خبرگزاری تسنیم)
از این منظر، عذرخواهی، رمز عملیات حفظ اقتدار رهبر جمهوری اسلامی است. اقتداری که بر پایه تبعیت بنا شده است. این دغدغه، لزوماً محصول دوران قدرت هم نیست.
محمدعلی موسوی جزایری، عضو مجلس خبرگان رهبری درباره جلسه ۱۴ آذر ۶۸ این مجلس که منجر به انتخاب علی خامنهای به عنوان رهبر جدید جمهوری اسلامی شد، میگوید: «آقا فرمودند آقای آذری قمی، اگر فردا در مسألهای نظر من با شما مخالف بود آیا حاضری نظر خود را رها کنی و از من تبعیت کنی؟»
علاوه بر سرنوشت احمد آذری قمی، تجربه سیاستورزی عبدالله نوری و عطاءالله مهاجرانی، دو وزیر دولت خاتمی که مطابق میل علی خامنهای رفتار نکردند، نحوه برخورد خامنهای با علیمحمد دستغیب و …، نمونههایی روشن از واکنش خشمآلود رهبر جمهوری اسلامی به تلاشها برای شکستن هیبت سیاسیاش بوده است.
در عین حال، عذرخواهی، رمز عملیات شکستن اقتدار اجتماعی میرحسین موسوی و مهدی کروبی نیز هست. بیاعتبار سازی اجتماعی یک شیوه شناخته شده عصر خامنهایست. تحلیل مواجهه سیاسی او با هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی و محمود احمدینژاد به خوبی نشان میدهد که قاعده بازی این است: یا در زمین من کشت کن یا در زمین سوخته.
تحلیل رفتار و گفتار رهبر جمهوری اسلامی و یارانش در ماجرای حصر و رفع حصر نشان میدهد آنها در اندیشه رفع تنش سیاسی بین نظام و منتقدانش نیستند، بلکه در سودای سوزاندن ریشههای سیاسی، اجتماعی و تاریخی رقبای دیرینه خویش هستند.
از این زاویه، درخواست عذرخواهی تنها یک فرصت برای ختم یک تنش عمیق سیاسی یا یک عقبنشینی مصلحتجویانه از سوی رهبر جمهوری اسلامی نیست. بهزاد نبوی، عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، ۹ آبان ۸۸ در جریان مرخصی چند روزهاش از زندان به فعالان سیاسی خبر میدهد که «۱۹ خرداد یعنى چند روز قبل از انتخابات ۲۲ خرداد و به دستور یک نهاد امنیتى، احکام دستگیرى را صادر کرده بودند.»
مصطفی تاجزاده، دیگر عضو این سازمان نیز وجود چنین احکامی را تأیید میکند: «وکلای ما هنگام مطالعه پروندهها، احکام دستگیری ما را که در روزهای قبل از ۲۲ خرداد صادر شده بود مشاهده کردند. اگر واقعاً بهانه آن دستگیریها تظاهرات و به اغتشاش کشاندن جامعه و انقلاب مخملی در روزهای پس از انتخابات بود، چرا احکام دستگیری بازداشتشدگان در روزهای قبل از انتخابات صادر شده بود؟» (نامه سرگشاده به علی خامنهای، ۲۲خرداد ۹۱)
درک منطق چنین رفتارهایی چندان دشوار نیست. از نظر طراحان کودتای انتخاباتی سال ۸۸، پیروزی احمدینژاد با رای ۲۴ میلیونی، تنها انتخاب یک رییسجمهور نبود، بلکه پایان بخشیدن به عمر سیاسی یک جریان دیرینه در ساختار سیاسی بود و جمع کردن بساط آنها. این پیشبینی/ سناریو ولی نادرست از آب درآمد و به تولد یک جریان جدید منجر شد.
اکنون اما در شرایطی که از نظر نظام سیاسی، رقبای اصلاحطلب و خط امام به اندازه کافی عقیم یا وامدار شدهاند، نهایی و محقق شدن «پروژه عذرخواهی» میتواند به جمع کردن بساط جنبش سبز و عقیم شدن کامل آن نیز منجر شود.
تحلیل رفتار و گفتار رهبر جمهوری اسلامی و یارانش در ماجرای حصر و رفع حصر نشان میدهد آنها در اندیشه رفع تنش سیاسی بین نظام و منتقدانش نیستند، بلکه در سودای سوزاندن ریشههای سیاسی، اجتماعی و تاریخی رقبای دیرینه خویش هستند.
بر این اساس این نگرش، تاکنون منشاء به بنبست رسیدن همه تلاشها برای رفع حصر بوده است .
و کسیکه نامه حصر حسینعلی منتظری و موسوی و کروبی را هم امضا کرد روحانی بود…..
faryad / 18 February 2015
1- ابلاغ محکومیت جدید به زندانی سیاسی سبز محکومیت حبس اکبر امینی به ۱۰ سال رسید!
اکبر امینی عمدتا به دلیل اقدام جسورانه اش در ۲۵ بهمن ۸۹ در برافراشتن پرچم های سبز بر فراز یک جرثقیل در مقابل دادگاه انقلاب تهران شناخته شده است
2- خدامراد احمدی، متهم ردیف هشتم فساد سه هزار میلیاردی در مراسم ختم مادر محمود احمدینژاد حاضر شد.!!
به گزارش صراط نیوز؛ غلامحسین محسنی اژهای سیام بهمن ماه ۹۱ در چهل و چهارمین نشست خبری سخنگوی قوه قضاییه با اشاره به تأیید حکم تعدادی از متهمان پرونده فساد بزرگ مالی رأی تأییدشده این افراد در شعبه ۱۳ دیوان عالی کشور را قرائت کرد که بر اساس آن متهم ردیف هشتم خدامراد احمدی معاون وزیر و رئیس سازمان ایمیدرو بهاتهام اخلال در نظام اقتصادی به «۱۰ سال حبس و ردّ اموال دریافتی بهعنوان رشوه بهمیزان ۹۰۰ میلیون تومان و پرداخت همین میزان جریمه نقدی و ۳۰ سال انفصال از مشاغل دولتی» محکوم !!شده بود
3- نتیجه : پروژه رفع حصر جوک میباشد.
nader / 18 February 2015
این نظام از بزرگ و کوچک اش مشغول دزدی و چپاول این ملت اند حالا جر عده ای برای حفظ این نظام آمده اند روی کار
shamim / 22 February 2015