در پی مطرح شدن نظریه «شورای رهبری» به عنوان جایگزینی برای ولایت فقیه، آیتالله محمد یزدی این نظریه را یک شبهه خواند و افزود: «تصمیمات شورایی برای اقدامات اجرایی مناسب است، نه حاکمیت اصلی.» او تاکید کرد که همه مراجع در امور حکومت باید به ولی فقیه اقتدا کنند.
نائب رئیس مجلس خبرگان رهبری، روز سه شنبه ۱۴ بهمن ماه در رونمایی از طرح «جامع کتابشناسی حکومت اسلامی» سخنرانی کرد و حکومت اسلامی را با محوریت ولایت فقیه و فرای مرزهای جغرافیایی تعریف کرد.
جنجالهای تازه بر سر «شورای رهبری»
حمله یزدی به نظریه «شورای رهبری» در زمانی مطرح میشود که جواد کریمی قدوسی نماینده مردم مشهد و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، محمد خاتمی و هاشمی رفسنجانی را به این متهم کرده است که به دنبال احیای شورای رهبری و تضعیف ولایت فقیه هستند.
کریمی قدوسی، دو هفته پیش (۲۸ دی ماه) کسانی را که هدف احیای «شورای رهبری» را دنبال میکنند، «جریان فتنه و نفاق» خواند. این نماینده اصولگرای مجلس گفت که اطلاعاتی در دست دارد که نشان میدهد در جلسهای خاتمی و هاشمی به توافق رسیدهاند که خبرگان آینده باید به گونهای انتخاب شوند تا شورای رهبری با عضویت سه نفر ایجاد شود.
این اعضا به گفته قدوسی «سیدحسن خمینی، هاشمی رفسنجانی و آیت الله شاهرودی» هستند اما او تاکید میکند که شاهرودی در این قضایا دخالتی ندارد.
شورای رهبری در اصل ۱۰۷ در قانون اساسی ۱۳۵۸ جمهوری اسلامی طرحریزی شده بود و مبنای آن یافت نشدن فقیه واجد شرایط ولایت بود. در این شرایط مجلس خبرگان وظیفه داشت سه یا پنج مرجع واجد شرایط رهبری را به عنوان اعضای شورای رهبری تعیین و به مردم معرفی کند. در بازنگری قانون اساسی در سال ۱۳۶۸، اصل مربوط به تشکیل شورای رهبری حذف شد.
در نیمه پایانی سالهای ۱۳۸۰، زمانی که اختلافهای احزاب و شخصیتهای سیاسی اصلاح طلب با ولایت فقیه بیشتر شد، نظریه احیای شورای رهبری ابتدا توسط تحلیلگران و سپس توسط هاشمی رفسنجانی مجدد مطرح شد.
یزدی برای رد کردن نظریه شورایی بودن ولایت فقیه دلایل فقهی ارائه میکند و ولایت فقیه را با مسند مرجعیت تقلید مقایسه کرده و میگوید: «فتوا و حاکمیت مثل یکدیگر است… هیچ حاکم اسلامی نمیتواند پس از تشخیص تحت تاثیر حاکمیت دیگر قرار گیرد، همان گونه که هیچ مجتهدی نمیتواند مقلد مجتهد دیگری باشد».
البته این نظریه یزدی شامل حال مراجع تقلید در دوران حکومت ولی فقیه نمیشود و او تاکید میکند که در مسائل حکومتی، مراجع تقلید شیعه حق دادن فتوا ندارند: «در مسائل حکومتی فلان مرجع حق دادن فتوا را ندارد زیرا ولی فقیه حاکم است و فقیه دیگری حق دخالت در مسائل حکومتی ندارد که این موضوع را باید در حوزهها و دانشگاهها به ویژه برای طلاب جوان تشریح کرد.»
بیفایده خواندن خوانشهای متفاوت از ولایت فقیه
در این فضای سیاسی است که یزدی از طرح جامع «کتابشناسی حکومت اسلامی» تقدیر میکند اما میگوید که که پژوهشگران تکثرگرایی را در کارهای پژوهشی در مورد ولایت فقیه کنار بگذارند و کار تکراری در این حوزه بیفایده است.
او به همه نویسندگان و پژوهشگران حوزه «حکومت اسلامی» تصریح کرد که با اینکه وظیفه آنها این است که پاسخگوی شبهات در جایگاه ولایت فقیه باشند، بر سر مسئله ولایت فقیه بحثهایی که موجب سردرگمی مخاطب شود انجام ندهند.
نائب رئیس مجلس خبرگان با اشاره به کتاب «ولایت فقیه» نوشته روحالله موسوی خمینی میگوید که این کتاب مرجع است و برای پرهیز از شبهات باید به آن رجوع کرد: «کتابی که شخص امام راحل به قلم خود در مکاسب پیرامون ولایت فقیه نوشتند، تقدم به همه نوشتهها دارد.»
یزدی همچنین ولایت فقیه را حاکم بر حکومتی اسلامی میداند که حد و مرز جغرافیایی نیز نمیشناسد. او با اشاره روابط ایران با حزبالله لبنان و حکومت بشار اسد در سوریه میگوید: «باید در این طرحهای جامع پاسخ داده شود که خطوط جغرافیایی، حاکمیت اسلامی را محدود نمیکند.»
این در پاسخ به انتقادهایی است که جمهوری اسلامی را متهم به دخالت در امور کشورهای دیگر میکند.
پول بی حساب نفت خام و موقعیت و ظرفیت استژاتژیک ایران که در اختیار آدمهای عقب افتاده و فرومایه بیفتد همین میشود. شیخ یزدی پس از آنهمه حرفهای ضد و نقیض « ولایت فقیه را حاکم بر حکومتی اسلامی میداند که حد و مرز جغرافیایی نیز نمیشناسد» ! چه کسی به شما چند تا آخوند برگزیده خامنه ای اختیار داده تا برای مسلمانان رهبر انتخاب کنید؟ آنهم برای یک و نیم میلیارد مسلمان سنی که شما را مسلمان نمیدانند بلکه ضد اسلام میدانند ! اگر قرار باشد شما کسی را از میان خودتان انتخاب کنید که در کشور های دیگر دخالت کند، چرا دیگران چنین نکنند؟ با جایگاهی که در این حکومت دارید این حرفها را میزنید و زمینه ساز دردسرهای بیشتر برای این مردم آخوندزده میشوید. مانند جنتی عقب افتاده که در نماز جمعه برای مرگ ملک عبداله تبریک گفت ! چرا نمی میرید ؟ شما با ایران چه کردید که میخواهید کشورهای دیگر را هم در اختیار بگیرید؟ شرم و حیا برای شما معنایی ندارد
دهوند / 03 February 2015
مردم ایران مجنون و سفیه نیستند تا ولی فقیه بخواهند.
تا دیر نشده به مساجد و مدرسه علمیه برگردید.
nader / 04 February 2015
در بین آمریکاییهایی که به انقلاب ایران خوش بین بودند و از آن حمایت میکردند، شاید هیچ کس به اندازه ریچارد فالک، استاد برجسته حقوق بین الملل دانشگاه پرینستون، به معنی واقعی کلمه به آیتالله خمینی اعتماد نکرده !
آقای فالک در روز دوم بهمن ۵۷ تنها به دیدار رهبر انقلاب نرفته بود. دو فعال معروف به نامهای رمزی کلارک (وزیر دادگستری پیشین ایالات متحده) و فیلیپ لوس (فعال مدنی ضد جنگ) هم با او به نوفل لوشاتو آمده بودند تا خمینی جلسه پرسش و پاسخ داشته باشند!
ریچارد فالک میگوید خمینی به او گفت سیاستمدار نیست ولی وارد عرصه سیاسی شده زیرا بین مردم و شاه جوی خون راه افتاده است. گفت مشتاقانه منتظر است – فکر کنم این دقیقا عبارتی بود که بکار برد – که زندگی طلبگی را از سر بگیرد، به قم برگردد و در آینده سیاسی کشور مداخله نکند.
خمینی این حرفها را حداقل هشت سال پیش از پیروزی انقلاب در دوران تبعید در نجف عراق زده بود. اما او در نوفل لوشاتوی فرانسه – در حالی که مشاوران جوان در غرب تحصیل کردهای چون ابراهیم یزدی، صادق قطبزاده و ابوالحسن بنی صدر دور و برش را گرفته بودند – نظرات بسیار معتدلی را به رسانهها و میهمانان خارجی ارائه میکرد.
به همین دلیل پس از پیروزی انقلاب، روشی که او و شاگردانش در جمهوری اسلامی در پیش گرفتند، خیلیها را شگفت زده و مایوس کرد. حامیان انقلاب مانند آقای فالک انتظار نداشتند مرجع تقلید بسیار پرطرفداری که آن روزها بیرق مبارزه با استبداد را در دست گرفته بود و میگفت در حکومت اسلامی مارکسیستها در ابراز عقیده آزادند و در حجاب زنان اجباری در کار نخواهد بود، بخواهد ولی فقیه بلامنازع یک حکومت دینی شود و با قلع و قمع رقبا، قدرت را به انحصار خودش و حلقه روحانیان در آورد.
آقای فالک میگوید: «آیا او (خمینی) نقشهاش را پنهان کرده بود؟ یا اینکه بعد از بازگشت به ایران تازه متوجه شد که چقدر طرفدار دارد و نظرش عوض شد؟»
در آمریکا اما فقط فعالانی مانند آقای فالک نبودند که فکر میکردند خمینی در حال هدایت ایران به سوی یک نظام دموکراتیک است.! یک سال پیش از فروپاشی حکومت پهلوی، سفارت آمریکا در تهران که اعتراضات را از نزدیک دنبال میکرد نیز در گزارش «ایران: شناخت نهضت اسلامی شیعه» به واشنگتن گزارش کرده بود که نهضت اسلامی تحت رهبری «نمادین» آیت الله خمینی به اصول شایسته سالاری و اجماع پایبند و از ویژگیهای دموکراتیک برخوردار است!!.
در گزارش آمده: «بنا بر اصل اجماع، به نظر میرسد که در نهضت اسلامی، حاکمیت به طور دسته جمعی باشد نه اینکه به یک فرد – حتی شخصی مانند خمینی که برابرتر از دیگران است – واگذار شود… بر اساس برنامه نهضت، مقدر به نظر میرسد که شخصیتهای سیاسی و نه روحانیان در روند سیاستگذاری نقش غالب را ایفا کنند.»
گزارش را ویلیام سالیوان، سفیر آمریکا، امضا کرد و به واشنگتن فرستاد، اما نویسنده اصلی آن، دیپلمات جوان تری به نام جورج لمبراکیس، رئیس بخش سیاسی سفارت بود که در ماههای آخر حکومت شاه بیسر و صدا تلاش میکرد با رهبران آینده ایران تماس برقرار کند تا روابط دو کشور پس از سقوط شاه ادامه یابد !!
کامبیز فتاحی بی بی سی- واشنگتن
farid / 04 February 2015