مادرم دور بامبوهایش روبان قرمز می‌زد. وقتی می‌پرسیدم چرا؟ می‌گفت در فنگ‌شویی می‌گویند روبان قرمز باعث سلامت و شادابی بامبو می‌شود. حالا بماند که بر اساس همین باور، بامبو نیز باعث نشاط خانه می‌شد. خاله‌ام با هزار مکافات شیب مقابل خانه‌شان را تغییر داد چرا که «آقای فنگ‌شویی بهش گفته بود، این جوری پول به جای این که از خانه‌تان بیرون برود، به داخل می‌آید.» البته گویی خیلی هم بیراه نگفته بود، چون سر سال، خانه‌های ساخت شوهر خاله به قیمت مناسب فروش رفت و آن‌ها خانه و شیب منفی آن را یک جا فروختند و به محله بهتری نقل مکان کردند.

01-02-01282015-01

در آن سال‌ها من چندان درگیر موج مکزیکی فنگ‌شویی که جامعه را به تکاپو انداخته بود و تبلیغ استادان مسلم فنگ‌شویی که همه جا دیده می‌شد نبودم. راستش مثل خیلی چیزهای دیگرفنگ‌شویی هم تبدیل به یک مد اجتماعی شده و خیلی‌ها با آن به راه افراط رفته‌اند و راهی برای کاسبی راه‌ انداخته‌اند. ولی زمانی که به مالزی، کشوری با بیش از ۳۰ درصد چینی الاصل آمدم، کمی بیشتر و عمیق‌تر از فنگ‌شویی شنیدم و دیدم. نکته جالب در این بین برای من فلسفه پشت قوانین فنگ‌شویی بود. فلسفه‌ای که به من اجازه می‌داد از ایجاد تغییرات و فهم چرایی آن لذت ببرم.

داستان از زمانی شروع شد که همکارم یونگ را برای یک شب نشینی ساده به خانه‌مان دعوت کردم. یونگ پیش از این با راهنمایی‌های ساده‌اش برخی از صبح‌های جهنمی من را به  روزهای شاد تبدیل کرده بود و به این وسیله متقاعد شده بودم که حرف بی‌حساب نمی‌زند.

آن روز پس از سلام و احوال‌پرسی معمول، کاناپه پشت به در ورودی را به او توصیه کردم، ولی او اجازه خواست بر کاناپه رو به روی آن بنشیند. وقتی علت را پرسیدم، خیلی جدی گفت می‌خواهم دستم هنگام خطر باز باشد.

با خنده پرسیدم: «به طور مشخص کدام خطر را می‌گویی؟!»

جواب داد: «این قانون command position فنگ‌شویی است.» با شک و کمی هم پوزخند در دل خواستم بیشتر توضیح دهد و او اضافه کرد: « Susan Chan یکی از مربیان بزرگ فنگ‌شویی می‌گوید برای داشتن قدرت تدافعی و زمان لازم برای فرار از خطر باید همواره در خروج یا در اضطراری را مقابل چشم داشته باشی.»

با تمسخر گفتم: «مگر قرار است هر آن نیروهای دشمن تو را در خانه غافل‌گیر کنند؟»

بدون این که تغییری در چهره‌اش رخ دهد با همان چهره ثابت همیشگی گفت: «این قانون به مفهوم کنترل زندگی است. تو باید در هر موقعیتی اعم از محل کار، خانه، اتاق خواب، داخل هواپیما یا هر جای دیگر بر روی زندگی‌ات کنترل لازم داشته باشی و راه‌های خروج جلوی چشمت باشند. حتی اگر مجبوری به آن پشت کنی، حداقل آینه‌ای روی میز بگذار و هر از چند نیم نگاهی به در داشته باش.»

وقتی قانون فنگ‌شویی را به عنوان مفهومی از زندگی تعبیر کرد، خوشم آمد و خواستم چند قانون دیگر را نیز برایم توضیح دهد.

یونگ که همکار من بود، به دفتر کارمان اشاره کرد و گفت: «تمام نورهای دفتر، نور فلورسنت  سرد هستند. علاوه بر آن بیشتر اجزای میز کار فلزی و نقره‌ای رنگ و سرد هستند، در آن  دفتر ما انرژی رنگی گرم و زنده کم داریم. به همین دلیل من …»

حرفش را قطع کردم و گفتم: «آن چراغ مطالعه زرد بی‌نظیر و گلدان کوچک را روی میزت گذاشته‌ای تا رنگ و زندگی به میزت اضافه کنی.» و من عاشق آن چراغ مطالعه زرد بی‌نظیر ساده بودم.

آن روز یونگ چند نکته و مفهوم دیگر نیز از فنگ‌شویی به من یاد داد.

01-02-01282015-02

یونگ یاد داد هیچ خنزر پنزری زیر تختم نگذارم. چرا که آن‌ها برای مدت طولانی روی هم تلنبار می‌شوند و جلوی گردش و جریان انرژی در اطراف تخت را می‌گیرند. علاوه بر آن بی‌شک محل مناسبی برای جمع شدن گرد و خاک و آلودگی‌اند.

یونگ هم چنین از من خواست تعادل و توازن تخت خواب را با قرار دادن پاتختی مشابه در هر دو طرف تخت حفظ کرده و از این طریق به تعادل رابطه‌ خانوادگی‌ام کمک کنم. همچنین به قدرت و انرژی شمع اشاره کرد و گفت در هر جایی که رابطه در جریان است، مثلا در اتاق خواب یا کنار کاناپه‌ای که‌ با همزی‌ات شب‌ها فیلم می‌بینید، به ازای هر کدام‌تان یک شمع روشن کنید. چرا که شمع سمبل آتش است و آتش منبع انرژی است.

01-02-01282015-03

زمان خداحافظی نیز به پادری خانه اشاره کرد و گفت: «ورودی خانه یکی از مهم‌ترین نقاط خانه است. اتفاقات خوب و انرژی مثبت وارد خانه‌ای می‌شوند که برای خوش‌آمدگویی به پاکیزگی آماده شده‌اند.» او گفت فنگ‌شویی تاکید زیادی روی پاکیزگی ورودی خانه، مرتب بودن کفش‌ها و وجود یک پادری زیبا دارد.

خوش‌بختانه خیلی از روزها خانه من و همسرم، پرانرژی و دوست داشتنی است و نمی‌دانم چه قدر از آن را مدیون تغییراتی هستم که بر اساس مفاهیم فنگ‌شویی در آن جاری کرده‌ام، ولی این را مطمئنم، مفاهیمی که به کمک یونگ و به واسطه فنگ‌شویی در خانه‌ام جاری شده، همه پرانرژی و مثبت هستند.