جمهوری اسلامی از همان ابتدا تاکنون، همیشه کوشیده است تا “مشروعیت اظهاری” برای خود بیافریند. انواع تظاهرات میلیونی خیابانی (روز قدس، ۲۲ بهمن، و …)، همه نمایش قدرت و مشروعیتسازی است. منتها رژیم به مخالفان و رقبای خود اجازه نمیدهد تا از این طریق قدرت نمایی کنند و مشروعیتی را به نمایش بگذارند.
راهپیمایی میلیونی اربعین عراق شگفتیآور بود. BBC انگلیسی به نقل از مقامات عراقی، شمار شرکتکنندگان را ۵/ ۱۷ میلیون نفر اعلام کرد. خبرگزاری استرالیا شمار شرکتکنندگان را ۵/ ۱۷ میلیون نفر اعلام کرد. وبسایت معتبر مالی تایمز هم شمار شرکتکنندگان را ۵/ ۱۷ میلیون اعلام کرد و احتمال داد که تعداد آنان به ۲۰ میلیون تن برسد. هافینگتون پست مقالهای به قلم یک روحانی عراقی به این راهپیمایی اختصاص داد که ۳۹ هزار لایک گرفت و بیش از ۱۱ هزار نفر آن را در گوگل، توییتر و فیس بوک به اشتراک گذاشتند.
(من در ۱۳۹۳/۰۹/۲۰ در مقاله “پیادهروی ۲۰ میلیونی اربعین: جنگ قدرت و هزینههای ناموجه” به برخی از زوایای این مراسم پرداختم. اینک قصد دارم تا به زوایای دیگری از این واقعه بپردازم.)
جنبههای شعائری دین
شعائر و گردهمایی بخش مهمی از همه ادیان غربی (یهودیت، مسیحیت و اسلام) و شرقی (بودیسم، هندوئیسم، و…) است. اسلام هم دارای نماز جماعت، نماز جمعه، و … است. حج یکی از برساختههای اعراب پیش از اسلام بود که حضرت محمد با تغییر شعارهای شرکآلود به شعارهای توحیدی، آن را به بزرگترین اجتماع مسلمانان تبدیل کرد.
عاشورا، اربعین یا نیمه شعبان نمادی از فرایند نمایش نظامی- سیاسی هستند. دین و قدرت سیاسی دائماً از طریق این گونه نمایشها خود را تحکیم میکنند.
حج یکی از فروع دین است. اما در این که آیا مراسم حج از نظر دینی عملی عبادی است یا عبادی- سیاسی است، میان اهل تسنن و تشیع اختلاف نظر وجود دارد. علی شریعتی قبل از انقلاب، تفسیری انقلابی از حج ارائه کرد. آیتالله خمینی هم پس از انقلاب، برائت از مشرکین در حج را به برائت از قدرتهای استکباری (آمریکا و اسرائیل و …) تعمیم داد.
هویتسازی حج غیر قابل انکار است. حج از روز آغاز تاکنون، نمایش قدرت بوده و خواهد بود. قدرت سیاسی از همان آغاز تاکنون، از آن به سود خود استفاده کرده است.
جنبههای شعائری تشیع
زیارت قبر در قرآن وجود ندارد. شیعیان که دوازده امام خود را معصوم، دارای علم غیب و نصب شده از سوی خداوند/پیامبر برای زمامداری سیاسی به شمار میآورند، پس از سرکوب به وسیله امویها، تقیه پیشه کرده و میکوشیدند تا بقای خود را به عنوان “هویت” جداگانه تضمین کنند.
زیارت قبر ائمه ربطی به غیر شیعیان نداشته و برخی از فرق اهل تسنن- خصوصاً وهابیها- آن را شرک به شمار میآورند. از این رو نمیتوان این عمل را به اسلام و مسلمانان نسبت داد. حداکثر بتوان آن را رکنی از تشیع به شمار آورد.
به تعبیر دیگر، در اینجا نیز، با “اسلامها” و “مسلمانیها” مواجه هستیم. تمامی فرق شیعه و سنی، مسلمانند. هر یک از آنان خود را نماد “اسلام ناب محمدی” یا “اسلام حقیقی” قلمداد میکنند. داوری در این خصوص که چه کسی نماینده واقعی اسلام است، خارج قلمرو تحلیلهای جامعهشناختی است. اما جامعهشناس به روشنی نشان میدهد که هیچ یک از آنها عین آنچه پیامبر آورد نبوده و نیست و تحولات اجتماعی- خصوصاً مدرنیته- پدیدههای جدیدی از آنها ساخته است.
اسلام انقلابی
شواهد و قرائن تاریخی دلالتی بر آن ندارد که تشیع همواره جنبشی انقلابی بوده است. امام حسین استثنایی در ائمه شیعیان بود. شیعیان برای امام حسین عزاداری میکردند، اما علی شریعتی به شدت به آنان (خصوصاً روحانیت شیعی) تاخت که خون را به تریاک تبدیل کردهاند. شریعتی که تشیع موجود را نمیپسندید، آن را “تشیع صفوی” قلمداد کرد و در برابر آن “تشیع علوی” را برساخت.
“تشیع علوی” براساس الگوی ایدئولوژیهای جهان سومی انقلابی دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی ساخته شد. برای ساختن آن باید دوباره از منبع سنت استفاده میشد، منتها به نحو کاملاً گزینشی (همه اسلامها و مسلمانیها به طور گزینشی ساخته شدهاند). بدین ترتیب بود که کل ائمه به امام حسین فروکاسته شد. اما کل زندگی امام حسین نیز به درد این ساختن نمیآمد. فقط کربلا و عاشورا مواد منفجرهای بودند که به کار گرفته شد. به همین دلیل بود که علی شریعتی همه زمینها را به کربلا و همه روزها را به عاشورا تبدیل کرد.
همه تاریخ- از ازل تا ابد- تاریخ خونریزی و انتقام مداوم شد. تاریخی که شریعتی ساخت، تاریخی نبود که واقعیت داشته باشد، اما به درد هویت سازی انقلابی، برپایی انقلاب و حکومت کردن میخورد.
آیتالله خمینی با شریعتی میانهای و موافقتی نداشت، اما تشیعی که شریعتی برساخت، به درد او میخورد. وقتی شرایط به “وضعیت انقلابی” تغییر کرد، او هم از گفتمان عاشورایی انقلابی استفاده کرد و شعار “خون بر شمشیر پیروز است” سر داد. پس از پیروزی انقلاب نیز دائماً بر محرم و برگزاری مراسم عزاداری و روضه خوانیها تأکید فراوان کرد.
امام حسین سیاسیترین شخصیت بود. او علیه قدرت سیاسی ستمگر قیام کرد و کشته شد. عزاداریهای بعدی شیعیان برای این موضوع هم عملی ناظر به روابط قدرت بود. شیعیان سرکوب شده، بدین ترتیب بر مظلومیت خود از طریق نوه پیامبر اسلام صحه مینهادند.
آیتالله خمینی با شریعتی میانهای نداشت، اما تشیعی که شریعتی برساخت، به درد او میخورد. وقتی شرایط به “وضعیت انقلابی” تغییر کرد، او هم از گفتمان عاشورایی انقلابی استفاده کرد.
چه از منظر ماکس وبر به این رویداد بنگریم که قدرت را به “قدرت سیاسی” محدود میکرد و چه از منظر میشل فوکو به آن بنگریم که نشان میداد قدرت در کل جامعه پخش است و همه جا با روابط قدرت مواجه هستیم، مراسم محرم و اربعین نمادی از قدرت بوده و خواهند بود.
مدرنیته و نمایش
عصر جدید امکان نمایش قدرت را به نحو شگرفی افزایش داد. شاید بودلر اولین فردی باشد که مدرنیسم در خیابان را برجسته کرد. به گفته او همه هنرمندان مدرن “مضامین خویش را در جامه و هیئت ادوار گذشته عرضه میکنند”. در مقاله “نقاش زندگی مدرن”، “زندگی مدرن در هیئت یک نمایش بزرگ مد، نظامی از ظواهر خیرهکننده، نماهای تابناک، و دستاوردهای پرتلالو طراحی و تزیین، ظاهر میشود.” (مارشال برمن، تجربه مدرنیته، ترجمه مراد فرهادپور، طرح نو، ص ۱۶۲)
مارکس هم به طور همزمان همین فرایند را به چشم میدید. در همان ابتدای هجدهم برومر لویی بناپارت نوشت: «سنت تمامی نسلهای مرده به مانند کابوسی بر ذهن و مغز زندگان سنگینی میکند. درست در لحظهای که به نظر میرسد مردمان درگیر ایجاد انقلاب در خود و اشیأ پیرامون خود، و خلق چیزی سراپا جدیدند… اینان مضطربانه ارواح گذشته را فرا میخوانند و نامها و شعائر و البسه قدیمی را از آنها وام میگیرند تا واقعه و صحنه جدید تاریخ جهان را با این زبان قرض گرفته و در این قیافه و هیئت باستانی به نمایش بگذارند.» (کارل مارکس، هیجدهم برومر لوئی بناپارت، ترجمه باقر پرهام، نشر مرکز، ص ۱۱)
برمن در روایت خود از بودلر تأکید دارد که یک وجه خاص از زندگی مدرن را هرگز نباید فراموش کرد: «اهمیت فوقالعاده نمایش نظامی- هم اهمیت روانی و هم اهمیت سیاسی- و قدرت آن در مسحور کردن همگان، حتی آزادهترین جانها. از روزگار بودلر تا عصر ما، رژه رفتن ارتشها نقشی مرکزی در بینش یا نگاه پاستورال به مدرنیته ایفا کرده است: سلاحهای براق، رنگهای خیرهکننده، صفوف مواج بیانتها، حرکات سریع و با وقار، مدرنیته بری از اشک و آه.» (مارشال برمن، تجربه مدرنیته، ترجمه مراد فرهادپور، طرح نو، ص ۱۶۴)
عاشورا، اربعین، نیمه شعبان، و … نمادی از همین فرایند هستند. از یک منظر، قدرت خود را به نمایش میگذارد. عاشورا و اربعین همراه با اشک و آه اند، اما نیمه شعبان، بری از اشک و آه. دین و قدرت سیاسی دائماً از طریق این گونه نمایشها خود را تحکیم میکنند.
هویتسازی حج غیر قابل انکار است. حج از روز آغاز تاکنون، نمایش قدرت بوده و خواهد بود. قدرت سیاسی از همان آغاز تاکنون، از آن به سود خود استفاده کرده است.
برخی از بازیگران و تحلیلگران گفتهاند که تظاهرات عاشورای ۵۷ آخرین میخ بر تابوت رژیم پیشین بود. انقلاب و رژیم سیاسیای که با گفتمان عاشورا پیوند وثیقی داشت، و از آن تغذیه میکرد، دائماً این گونه شعائر را تقویت کرده و خواهد کرد تا برای خود مشروعیت سازی کند.
جمهوری اسلامی از همان ابتدأ تاکنون، همیشه کوشیده است تا “مشروعیت اظهاری” برای خود بیافریند. انواع تظاهرات میلیونی خیابانی (روز قدس، ۲۲ بهمن، و …)، همه نمایش قدرت و مشروعیتسازی است. منتها رژیم به مخالفان و رقبای خود اجازه نمیدهد تا از این طریق قدرت نمایی کنند و مشروعیتی را به نمایش بگذارند.
سردارانی که با حمله نظامی آمریکا کربلا را فتح کردند
چند روز پس از حمله ۱۶ خرداد ۱۳۶۱ اسرائیل به جنوب لبنان، بدون اطلاع آیتالله خمینی، نیروهای سپاه و ارتش را برای جنگ با اسرائیل به سوریه اعزام کردند. به فاصله چند روز که آیتالله خمینی از این رویداد مطلع شد، طی یک سخنرانی علنی فرمان بازگشت نیروها را صادر کرد. او گفت که مسئولان نظام در این توطئه بازی خوردهاند و علل و دلایلاش برای خطای صورت گرفته، به این استراتژی منتهی شد که “راه قدس از کربلا میگذرد”.
به گفته او، همه مسئولان و مردم باید جنگ با عراق را در رأس امور قرار داده و اگر خواهان آزادی قدس از دست اشغالگران اسرائیل هستند، باید در جنگ پیروز شده و از راه کربلا به سمت اسرائیل بروند. اگر چه آن جنگ چند سال دیگر به طول انجامید و هزینههای بسیار سنگینی برای ایران به دنبال داشت، اما پیروزی و فتح کربلا به ارمغان نیاورد (رجوع شود به مقالههای “جنگ ۸ ساله ایران و عراق و نزاع هستهای“، “جنگ: کودتای سپاه، زدن برجک آیتالله منتظری و رهبران فتنه” و “کودتای فرماندهان متوهم سپاه“).
تجاوز نظامی آمریکا به عراق، اشغال آن کشور و سرنگونی صدام حسین، پیامدهای بسیاری (از جمله رشد گسترده القاعده/داعش و جنگ داخلی عراق) برای منطقه و جهان به بار آورد. افزایش قدرت منطقهای ایران یکی از پیامدهای ناخواسته آن تجاوز بود. دولت آمریکا “راه کربلا” را برای جمهوری اسلامی گشود، نه سرداران سپاه پاسداران و بسیج.
محمد رضا باهنر- نائب رئیس مجلس شورای اسلامی- که خود در راهپیمایی اربعین عراق شرکت داشت، درباره همین مدعا در ۲۳ آذر ۱۳۹۳ گفته است: «شما نگاه کنید در این ۲۰ سال چه اتفاقی افتاد. شاید شهیدی نبود که آرزوی رسیدن به کربلا را نداشته باشد.اما بعد از جنگ تحمیلی، یک فیلمنامه دیگر را خدا راه انداخت و آمریکاییها که صدام را آن جور حمایت میکردند، خودشان اعدامش کردند. امروز همان بچههای عراقی که گاهی به اجبار به جنگ رفتند و تا میتوانستند از جنگ فرار میکردند، بزرگترین افتخارشان این است که سرباز حاج قاسم سلیمانیاند.»
چرا در کل روحانیت شیعی حتی یک مادر ترزا به وجود نیامد؟ دینداری او خدمت به فقرای هندوستان بود. نمایش او، نمایش خدمت به فقرا بود. چرا اسلام مادر ترزایی ساخته نمیشود؟
سرلشکر قاسم سلیمانی- فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران- در ۲۷ بهمن ۱۳۹۲ در جمع یادگاران دوران دفاع مقدس در کرمان به تحلیل وضعیت منطقه و ایران پرداخت. او بخشی از سخنانش را به پشتوانههای اصلی قدرت ایران در منطقه اختصاص داد و درباره یکی از آنها گفت: «این مانور ۲۰ میلیونی در اربعین امام حسین در عراق و مجاور عربستان، قابل وصف نیست، بعضی وقتها آدمهای عادی که فکرش هم نمیکنیم یک حرفهای جامعی میزنند، از یکی سئوال کردند راهپیمایی چگونه بود؟ گفت من از شما سئوال دارم، طرف هم ایرانی بود، جواب داد شما به من بگویید کدام سلطان در دنیا هست که بتواند اعلام کند ۲۰ تا ۲۵ میلیون آدم را با خرج خودشان با پای پیاده به طوری که کسی ذرهای احساس کمبود نکند، سمت خودش بسیج کند؟ هیچ سلطانی، ملکی، رئیسجمهوری، هیچ اقتداری در جهان وجود دارد؟ و خودش جواب داد، بله! یک سلطان این کار را کرد و او امام حسین (ع) بود. این قدرتنمایی ما بیش از رژه مسلحانهای است که هواپیماها، تانکها و توپها را که همه به حق هم هست، به نمایش بگذارد.»
این سخنرانی سال گذشته است و شمار شرکتکنندگان راهپیمایی اربعین سال ۹۲ را ۲۰ میلیون نفر قلمداد میکند. نکته کلیدی تأکید بر “قدرت نمایی” جمهوری اسلامی از راه راهپیمایی میلیونی اربعین است. حالا سرداران کربلا را فتح کردهاند. سردار قالیباف، شهردار کربلا شده است. سعید جلیلی، حاج حسین یکتا (مسئول قرارگاه خاتمالاوصیا)، سعید قاسمی، مسعود سلطان پور (مدیر عامل سابق شرکت تأسیسات دریایی)، و …، همه در مراسم راهپیمایی اربعین چند روز پیش نجف/کربلا حضور داشتند (به برخی از عکس بنگرید).
سردار سرتیپ پاسدار اسماعیل احمدیمقدم- فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران- و سردار احمدرضا رادان- رئیس مرکز مطالعات راهبردی ناجا- فردای اربعین به نجف رفتند. همه رسانههای مهم جهان و بسیاری از دولتمردان جهان از قدرت سردار سلیمانی در عراق و منطقه سخن میگویند.
در باره هزینههای مالی حکومتی و مردمی راهپیمایی اربعین در مقاله “پیادهروی ۲۰ میلیونی اربعین: جنگ قدرت و هزینههای ناموجه” سخن گفته شده است. اما نباید فراموش کرد که سپاه پاسداران نقش مهمی در برگزاری این مراسم داشت که به مرور ابعاد آن روشن خواهد شد.
سرداران از “نمایش قدرت” اربعین به صراحت سخن میگویند. محمد حسین صفار هرندی- مشاور فرهنگی فرمانده کل سپاه این راهپیمایی را “مانور قدرت شیعیان” خواند.
به عنوان نمونه، سردار سید صادق حسینی فرمانده سپاه امیر المومنین ایلام در ۲۳ آذر ۱۳۹۳ گفت که “بخش عمدهای از کار جابجایی زائران اربعین و تغذیه آنان توسط سپاه انجام شد“. فقط در استان ایلام روزانه بین ۲۵ تا ۳۰ هزار پرس غذا پخته شده و از طریق بالگرد به مرز مهران منتقل شده و در اختیار زوار قرار داده میشد. اینها غیر از فعالیتهای سپاه نبی اکرم کرمانشاه و سپاه دیگر استانهاست.
اینک سرداران از “نمایش قدرت” اربعین به صراحت سخن میگویند. محمد حسین صفار هرندی- مشاور فرهنگی فرمانده کل سپاه و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام- در ۲۳ آذر ۱۳۹۳ این راهپیمایی را “مانور قدرت شیعیان” خواند و گفت: «این مانور موجب کمرنگ شدن حوزههای نفوذ آمریکا و تقویت حوزههای تفکر حکومت الهی میشود. اما برخی میگویند که این مانور قدرت نبوده بلکه باعث فاصله بیشتر ما با نظام جهانی میشود.»
حسین شریعتمداری هم تیتر اول روز بعد کیهان را به این امر اختصاص داد و نوشت: «راه قدس از کربلا آغاز شد.» آنان برنامههای بسیاری برای استفاده از این ظرفیت طراحی کردهاند. گنبد جدید حرم امام حسین نیز در ایران طراحی شده و قرار است توسط ایران ساخته شود. بلندی و حجم گنبد جدید به گونهای افزایش مییابد تا از نقاط بسیار دور هم دیده شود.
سردار سید محمد باقرزاده، فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح، گفته است: «با توجه به امن شدن اماکن زیارتی در عراق هر روزه بر آمار زائران افزوده میشود و با اجرای طرح متروی تهران به نجف اشرف و کربلای معلی میتوان در تسهیل شدن این کار نقش بسزایی ایفا نمود.»
دین ضد فقر مادر ترزایی
اسلام دیگری هم میتوانست وجود داشته باشد. کشور اسیر در چنبره شدیدترین تحریمهای طول تاریخ و میلیونها انسان زیر خط فقر، چگونه منابع به شدت تقلیل یافته خود را هزینه میکند؟ مگر همین دین نمیگفت: کاد الفقر ان یکون کفراً − من لا معاش له لا معاد له
چرا در کل روحانیت شیعی حتی یک مادر ترزا به وجود نیامد؟ دینداری او خدمت به فقرای هندوستان بود. خدا را در میان فقرا جستوجو میکرد. نمایش او، نمایش خدمت به فقرا بود. چرا اسلام مادر ترزایی ساخته نمیشود؟ تاریخ فراموش نخواهد کرد که روحانیت شیعی حکومتی ساخته که دارای بالاترین حجم فساد و میلیون انسان تحت فقر است. بیهوده نبود که آن شاعر بزرگ ملی گفت: «عبادت به جز خدمت خلق نیست.»
در این راهپیمایی اربعین از نگاه دینی نشانه های مسجد الضرار و ریا و کفر هویدا است چرا که این عمل برای خود عمل و خدا انجام نشده است بلکه برای دیده شدن انجام گرفته است مخصوصا آن زنانی که عکس خامنه ای را به پشت سر خود چسبانده اند
عبداله / 16 December 2014
آقای گنجی باید در مقاله های خود دقت بیشتری بخرج دهند
عبداله / 16 December 2014
در این نوشته اصلا اشاره نشده است که دین تبدیل به بازیچه شده است و این بازیچگی صرفا آن نیاز بازیچگی ناخود آگاهانه دینداران نیست آن را ما در قدیم میدیدیم اما چیزی که اکنون دیدیم بازیچگی تعمدی و هدایت شده است و با نوشته های برمن و مارکس ارتباطی ندارد آنچه که برمن تحلیل کرده است با این موضوع فرق دارد مارکس نیاز ناخود آگاهانه سنتی را نقد کرده است و برمن دنیای مدرن را
اما آنچه که ما در اربعین دیدیم نمایش آگاهانه و ابتذال سنت و ساز معکوس مدرنیته بود
عبداله / 16 December 2014
ببخشید ! ولی آیا مراسم حج برساخته ی خود اعراب پیش از اسلام هست یا برساخته الهی ابراهیم و اسماعیل ؟! که پس از مدتی منحرف شد و پیامبر اسلام دوباره آن را به حالت درستش باز گردوند ؟! مگه کعبه رو یک پیامبر نساخت ؟! یعنی عربا ساختن ؟! یعنی قران و پیغمبر دروغ می گن ؟!
آقای گنجی لطفا پاسخ دهند ! !
حسین / 18 December 2014
آقای گرامی اکبر گنجی:
مقاله های آنجناب طولانی است و ملال آور و در جهت تقویت
نظام حاکم در ایران و بخصوص در حمایت ضمنی از روضه خوان
سابق و رهبر معظم!؟! کنونی. فقط ذکر چند نکته و با اتکا به کلام
الهی در قرآن:
۱- دین خالص خدا که علی خامنه ای آنرا اسلام ناب محمدی
عنوان داده و میدهد نه اهل تشیع دارد و نه اهل تسنن. هر دوی
این اهلیان را بشر اختراع کرده و به عنوان مذهب غالب کرده
به پیروان خود. مخلصین له الدین خدا متاسفانه نایاب اند
و تعدادشان در هر عصری انگشت شمار.
۲- نه امام حسین در مورد زمانه ما مورد پرسش قرار خواهد گرفت
و نه ما در مورد زمانه او و در مورد هر آنچه که بر او گذشت. مطلقأ و
ابدا.
۳- جماعت در نمایش اربعین گر یک میلیون باشند و گر یک بیلیون
اگر عقل را بکار نبرده و پیروان کور و کر باشند حتی از انعام (گوسفندان)
بع بع کن هم در نظر خدا بدتر و گمراهترند.
**در صورت پرسش خوانندگان محترم آیه های مربوط به نکات بالا را
در اختیارشان خواهم گذاشت.
Majid / 19 December 2014