«گوشی پزشکی دور گردنم و کلاشنیکف روی دوشم، شهادت آرزوی من است.»
«هر قدر هم که غرب سعی کند افکار ما را با فمینیسم منحرف کند، ما زنان در نهایت برای مادر شدن و همسر شدن آفریده شدهایم.»
«خواهرانی که قرار است اینجا ازدواج کنید با خودتان از غرب جواهرات و لوازم آرایش بیاورید، اینجا هیچ چیز پیدا نمیشود، مگر اینکه بخواهید شبیه دلقکها به نظر برسید.»
«میخواهم اولین زن انگلیسی باشم که یکی از تروریستها (گروگانها)ی آمریکایی یا انگلیسی را میکشد.»
اینها نمونههایی از نقل قولهای زنانی است که از کشورهایشان خارج شدهاند و به نیروهای دولت اسلامی در سوریه پیوستهاند. زنانی که در حال حاضر ده درصد جمعیتی را که از کشورهای غربی برای پیوستن به نیروهای داعش خارج میشوند تشکیل میدهند و این روزها تصویرها و نوشتههایشان در شبکههای اجتماعی به یکی از موضوعات داغ و البته جذاب رسانهها تبدیل شده است. اکثریت قریب به اتفاق این زنان، برخلاف دو دختر نوجوان اتریشی، نه تنها از کرده خود پشیمان نیستند، بلکه بقیه را هم تشویق به این کار میکنند.
با افزایش روزافزون شمار این زنان این سئوال ایجاد شده است که چرا آنان خانه و زندگی و در بسیاری موارد خانواده و تحصیلات خود در کشورهای اروپایی و … را رها میکنند و با اشتیاق به سوی سرنوشتی نامعلوم در میانه جنگ و خون میشتابند؟ آن هم به سوی گروهی که راه خود را با تجاوز، تصلیب، نسلکشی و سنگسار به صفحات تاریخ میگشاید.
احساس تاثیرگذار بودن، اهمیت، قدرت داشتن و ماجراجویی از مواردی هستند که در تصمیم زنان و مردان جوان مسلمان غربی برای پیوستن به داعش مشترک است.
سر راستترین و معمولترین جواب به این سئوال که در مقالات و تحلیلهای مختلف تکرار میشود، این است که این زنان جوان شستوشوی مغزی داده شدهاند تا برای جهاد نکاح به نیروهای داعش بپیوندند. آنان موجودات سادهلوحی تصور میشوند که مجذوب داعش شدهاند. گرچه ازدواج آنان با پیکارجویان (یا پیوستن به همسرانشان) را میتوان از مهمترین دلایل این مهاجرت دانست و همچنین نمیتوان نقش شستوشوی مغزی یا سادهلوحی را در مورد دختران (و همچنین پسران) نوجوان که به داعش میپیوندند نادیده گرفت، اما مسئله دعوت مستمر داعش از زنان مسلمان برای پیوستن به آنها و علاقهمندی تعدادی از زنان مسلمان سایر کشورها برای این کار، دارای دلایل پیچیدهتر و لایههای عمیقتری است.
در این نوشته ابتدا دلایل و انگیزههای این زنان برای گرفتن چنین تصمیمی بررسی میشود و سپس به نقش آنها در پیشبرد اهداف داعش پرداخته خواهد شد.
انگیزهها
الف) باید توجه داشت که ایدئولوژی داعش بیشتر از همه جوانان و نوجوانان را به خود جذب میکند.
چه در خود سوریه و عراق، چه بین مسلمانان اروپایی، فرار از زندگی حاشیهای در جامعهای که با آن احساس بیگانگی میکنند و محیطی که در آن هیچ آیندهای برای خود متصور نیستند، از مهمترین دلایل و انگیزههای گرفتن این تصمیم است.
احساس تاثیرگذار بودن، اهمیت، قدرت داشتن و ماجراجویی از مواردی هستند که در تصمیم زنان و مردان جوان مسلمان غربی برای پیوستن به داعش مشترک است. علاوه بر این، در مورد این زنان که بسیاریشان زندگیهای بسته و کنترل شدهای دارند، این نوعی ماجراجویی «مشروع» به حساب میآید که با اعتقاداتشان در مورد وظایف زن مسلمان تناقضی ندارد.
ب) فضای رمانتیک اسلامی- انقلابی که داعش در شبکههای اجتماعی ایجاد کرده است.
یکی دیگر از عوامل جذاب برای این زنان این است که داعش پیکارجویان خود را مردانی قوی معرفی میکند. کسانی که در راه الله و اسلام شجاعانه میجنگند و از جان خود میگذرند؛ مردانی که دلیر و نترس و خشناند، اما در عین حال عاطفی و حساس هستند و حتی عکس خود را در حال نوازش کردن گربهها و بازی با کودکان روی صفحاتشان منتشر میکنند.
به نظر میرسد این ورژن اسلامی مرد برتر یا آلفا میل توانسته دست کم دل تعدای از زنان و دختران مسلمان کشورهای غربی را برباید.
دولت اسلامی برخلاف گروههایی مثل القاعده و طالبان که زنان را به کلی از عرصه حیات سیاسی، اجتماعی و جمعی خود حذف کرده بودند، به اهمیتی که زنان میتوانند در این برهه برایشان داشته باشند، پی بردهاند.
ج) داعش (مانند بسیاری از حرکتهای مذهبی و ملی دوران اخیر) در حسرت دوران طلایی گذشته است.
داعش داعیهدار مبارزه برای احیای عظمت از دست رفته جهان اسلام و مسلمانان است. این وعده همانطور که تعدادی از مردان مسلمان بنیادگرا را جذب میکند، روی زنان مورد بحث هم موثر است. از بررسی نوشتههای این زنان در صفحات اجتماعی به این نتیجه میرسیم که آنان تنها از تبعیض، نابرابری و … در کشورهایی که در آن زندگی میکردند ناراضی نیستند، بلکه سبک زندگی سایر مردم و حتی بعضی مسلمانان این کشورها و به خصوص زنان دیگر برایشان غیر قابل تحمل است.
یکی از این زنان در وبلاگ خود نوشته بود: «یکی از دلایلی که از زندگی تحت خلافت دولت اسلامی بسیار راضیام این است که اینجا کسی به دیگری نمیگوید مرا قضاوت نکن و میتوان درست مانند مسلمانان صدر اسلام گناهان سایرین را به آنها گوشزد کرد و به راه راست هدایتشان کرد.»
علاوه بر «امتیاز» تحمیل عقاید و راه و رسم خود به دیگران، مورد دیگری که انگیزه پیوستن به داعش را در این زنان تقویت میکند این باور است که در زندگی زیر بیرق داعش، به ارزشهای واقعی آنان به عنوان زنان مسلمان بها داده میشود؛ عدم ارتباط یا همصحبتی با مردان غریبه، به دنیا آوردن و تربیت فرزندان با هدف تبدیل آنان به رزمندگان مدافع دولت اسلامی و … از مهمترین سرمایههای نمادین زنان داعش است.
داعش و زنان
دولت اسلامی برخلاف گروههایی مثل القاعده و طالبان که زنان را به کلی از عرصه حیات سیاسی، اجتماعی و جمعی خود حذف کرده بودند، به اهمیتی که آنان میتوانند در این برهه داشته باشند، پی برده است.
این اهمیت دو جنبه دارد: یکی جنبه تبلیغاتی و جذب نیرو و دیگری جنبه سر و سامان دادن به مسائل داخلی مناطق تحت اشغال دولت اسلامی.
زنان، به ویژه آنهایی که از کشورهای غربی به دولت اسلامی پیوستهاند یا آنها که از سطح تحصیلات بالا یا تسلط به زبانهای اروپایی و … برخوردارند، فرصت تبلیغاتی منحصر به فردی برای دولت اسلامی به وجود آوردهاند تا انتخابشان برای مهاجرت را سندی بر ایده «انحطاط غرب» و «جوامع کفار» به شمار بیاورند و زندگی در مناطق تحت حاکمیت خود را برای مسلمانان به عنوان آلترناتیو زندگی در «غرب فاسد» تبلیغ کنند.
از طرف دیگر این زنان به ارائه راهنمایی و کمک به سایر زنانی که قصد سفر به سوریه را دارند مشغول هستند و در عین حال با تعریف از زندگی شخصی و خاطراتشان، تصویری ایدهآل از زندگی تحت خلافت داعش ترسیم میکنند و زنان علاقهمند را به مهاجرت هرچه سریعتر تشویق میکنند (از آنجا که داعش اعتقاد دارد جداسازی جنسیتی باید صد در صد رعایت شود، و زنان و مردان نامحرم حتی در محیط مجازی نیز باید حداقل ارتباط را داشته باشند، زنان علاقهمند تشویق میشوند که از خواهرها راهنمایی بخواهند و همچنین از قبل برای ازدواج با فرد خاصی برنامهریزی نکنند).
سران داعش به خوبی دریافتهاند که زنان روبنده به صورت و آ.ک ۴۷ به دوش، توجه بیشتری جلب میکنند و شانس بیشتری برای حضور روی صفحه اول روزنامههای غربی دارند.
زنان مسلح در حال تیراندازی یا زنانی که در کنار سرهای بریده شده دیده میشوند را هم باید بیشتر در راستای همان اهداف تبلیغاتی دید؛ سران داعش به خوبی دریافتهاند که زنان روبنده به صورت و آ.ک ۴۷ به دوش، توجه بیشتری جلب میکنند و شانس بیشتری برای حضور روی صفحه اول روزنامههای غربی دارند.
از طرف دیگر قصد داعش تنها حکومت به مدد اشغال و قتل و غارت نیست، بلکه میخواهد به معنای واقعی کلمه حاکمیت کند. از این رو است که علاوه بر عمومی کردن ترس و وحشت در بین مردم نواحی اشغالی میخواهد قبول شرایط موجود و اطاعت را در آنها درونی کند. اینجاست که وجود زنان فعال به کار داعش میآید و آنها بدون اینکه نقش مهمی (در سطح رهبری و …) به زنان محول کنند، از آنها برای اشاعه و تحمیل اخلاقیات مورد پسند داعش به سایر زنان استفاده میکنند. دو بریگاد مسلح زنان داعشی که به محتسب معروف هستند هم برای کنترل ظاهر و پوشش زنان تشکیل شدهاند و نه دخالت در امور استراتژیک و نظامی.
این زنان سعی میکنند با زنان بومی مناطق اشغال شده ایجاد رابطه کنند و از این طریق افکار خود را اشاعه دهند و پایگاه داعش را مستحکم کنند. این زنان در نوشتههای خود به رابطه خواهرانه بین خودشان و زنان بومی اشاره میکنند (احتمالاً با اغراق) و ملهم از تاریخ صدر اسلام خود را مهاجرین و آنها را زنان انصار مینامند.
برخی از گزارشها حاکی از آن است که این زنان همچنین در ساماندهی امور مربوط به زنان ایزدی و … که به بردگی گرفته شدهاند نقش دارند.
تقریبا تمامی «آزادی»هایی که زنان مسلمان غربی پیوسته به داعش به آن مباهات میکنند و صفحات اجتماعی مجازیشان را با شرح آنها پر کردهاند، حاصل شرایط جنگی است که باعث شده شوهرانشان روزها و هفتهها از خانه دور باشند.
باید توجه داشت که رویکرد فعلی داعش در ارتباط با فعالیت زنان هوادارش را نمیتوان پایدار یا حتی مطابق با اصول مورد قبول داعش فرض کرد، بلکه این رویکرد محصول شرایط فعلی این گروه است که با جنگ و عملیات نظامی دست و پنجه نرم میکند.
سران داعش در این زمینه نیز مانند بسیاری مسائل دیگر سیاست ابهام استراتژیک پیشه کردهاند تا در آینده با توجه به شرایطشان عمل کنند؛ در حال حاضر داعش راه خود را برای استفاده از زنان در خط مقدم، عملیات انتحاری و سایر فعالیتهای مشابه باز گذاشته است. هر چند بعید است که تا وقتی کاملا در تنگنا قرار نگیرد دست به چنین کاری بزند، اما آنچه در صورت پیروزیهای بیشتر داعش و تثبیت آن محتمل است، خانهنشین کردن کامل همین زنان است.
تقریبا تمامی «آزادی»هایی که زنان مسلمان غربی پیوسته به داعش به آن مباهات میکنند و صفحات اجتماعی مجازیشان را با شرح آنها پر کردهاند، حاصل شرایط جنگی است که باعث شده شوهرانشان روزها و هفتهها از خانه دور باشند و بنا به شرایط اضطرار، این زنان بتوانند با همدیگر رفت و آمد مداوم داشته باشند و به کارهایی به جز خانهداری و بچهداری هم مشغول شوند.
نشانهها حاکی از آن است که داعش سعی دارد یک آلترناتیو خانواده اسلامی بسازد یا دست کم تصویری از آن ارائه دهد. تصویری که در آن تضادی بین منافع زنان و مردان مسلمان وجود ندارد. خانوادهای که در آن همه چیز به خواست الله پیش میرود و زنان از چند همسری مردان، خانهنشینی و پوشانیدن روی خود نه تنها گلهای ندارند، بلکه از آن استقبال هم میکنند و نه تنها نگران از دست دادن نزدیکانشان در جنگ نیستند، بلکه در توییتر برای شهادت همسرانشان به درگاه خدا دعا میکنند و بعد از مرگشان به جای عزاداری جشن میگیرند. پیامی که داعش سعی دارد از زبان این زنان مهاجر به جهان بدهد این است که تحت خلافت اسلامی دوگانهای به نام زن و مرد مسلمان یا انقیاد زنان مسلمان وجود ندارد و تنها دوگانگی عبارت از تضاد بین مسلمان و کافر است.
پانویس:
این مقاله حاصل بررسی صفحات اجتماعی (توییتر، فیسبوک، تامبلر و …) و وبلاگهای اعضای داعش است.
نمونه انقلاب 57 هم جالب است برای نمونه یک زن ایرانی قبل از انقلاب به آمریکا میرود در آنجا ثروت آمریکا را ناشی از چپاول کشور های ضعیف ارزیابی میکند سپس به ایران آمده اسلحه در دست میگیرد و اقدام به گروگانگیری اعضاء سفارت آمریکا مینماید تا به نوعی عقده گشایی کرده باشد ایران نیز بارها الگوهای زنان محجبه مسلح را معرفی کرده است داعش فوران سکس و خشونت است و با معرفی زنان به عنوان ابزار سعی دارد جنبه سکس و خشونت خود را مخفی کند و اینچنین وانمود میکند که جهاد مقدس هدف مردان داعشی میباشد و نه سکس و خشونت. این نوع از گروه ها مدام نیازمند شرایط جنگی میباشند مثل سازمان مجاهدین خلق (منافقین) واکنش این گروه ها به سکس ترکیبی از خفه کردن و ارضاء میباشد زن داعشی با پذیرفتن این شرایط بهترین تبلیغ را برای آنان مهیا میکند و اینگونه وانمود میکند که افکار داعشی نوعی طلب سکس و خشونت نیست بلکه آرمان الهی میباشد برای تحلیل داعشی ها نه سیاست بکار می آید و نه جامعه شناسی و نه روانشناسی بلکه علم سنن و کهن الگو ها بکار می آید در ادیان کهن اورانوس بعنوان خدای خدایان، خدای بود که به بند میکشید ریسمان ،قفل ،گره، عقده نماد اوست میترا و ورونه نیز نماد او میباشند زن داعشی معادل قرآنی نفاثات فی العقد میباشد او عقده و عقده گشایی دارد و در نهایت جامعه را بدبخت و اسیر میکند داعش در چارچوب کهن الگو ها قرار دارد زن داعشی خواهان قضاوت است و از اینکه در اروپا به او میگویند در مورد من قضاوت نکن ناراحت میشود اورانوس و میترا نیز خصلت قضاوت کننده و هدایت کننده به بند و زور دارد
عبداله / 06 December 2014
متاسفانه در این مقاله هیچگونه آماری از تعداد زنان اروپایی که برای حمایت از هدفهای دولت اسلامی به آنجا سفر کردهاند، ارائه نشده است. از دیگر مختصات اجتماعی این زنان، مثل گروه سنی، وضعیت اجتماعی، داشتن سابقه مهاجرت، میزان تحصیلات و حتی مجرد یا غیر مجرد بودن آنها، که برای ارائه یک تحلیل ممعمولی سیاسی اجتماعی ضروری هستند نیز نشانهای به چشم نمیخورد. تنها با تکیه به تبلیغات گروهی هواداران دولت اسلامی در فیس بوک و تویئتر، نمی توان تحلیل سیاسی اجتماعی ارائه داد. این گونه نوشتهها بیشتردر خدمت تبلیغات گروههای افراطی قرار میگیرد تا آگاهگری عمومی. تکیه به تهییج گری، حربه روزنامههای عوام پسند و پرتیراژی است، که دکانشان از طریق سرگرم کردن و به هیجان آوردن مردم عادی میگذرد، نه روزنامهها و نشریات جدی و مسئول…!!!.؟
سیندخت رویایی / 06 December 2014
الگوی ابهام استرانژیک الگویی بود که خمینی از آن به خوبی بهره گرفت. همه گروهها حرفهای مبهم و بی سر و ته او را به نفع دیدگاههای خودشان تفسیر میکردند. زنان میپنداشتند که آزاد خواهند بود، مارکسیستها فکر میکردند که با خمینی هم پیمام کیشوند و امپریالیسم را ساقط میکنند و ایران را به بهشت چپی ها بدل میکنند، سازمان مجاهدین هم به شکلی و خلاصه همه گروهها با بلاهت تمام گول حرفهای گنگ خمینی را خوردند.
Hassan / 07 December 2014
حیوون هم حاضر نیست جفتش در عین حال با چند نفر باشه. دین توحشی
نسیم / 07 December 2014
زن داعشی از الگوهای کهن تبعیت میکند و نه جامعه شناسی ! و ارائه آمار و مشخصات اجتماعی فایده ای ندارد
عبداله / 07 December 2014
اینجا هم مثل روضه امام حسینه
تا وقتی شام میدن شلوغه ولی وقتی خبری از شام نباشه کسی هم به روضه نمیره .
داعش در واقع با وعده سکس و به اصطلاح خودشان جهاد نکاح توانسته مردان بسیاری را به خود جذب کند و چون سن اکثر این زنان نیز زیاد نیست ، همین مسئله هم برای اسلامگرایان سادیسمی باعث جذابیت بیشتر میشود .
البته اروپا نشینان که پشیمانند از غلطی که میکنند ولی دیگر راه برگشتی ندارند و مجبورند همان جاها بمانند تا بپوسند .
بهنام / 07 December 2014
گام نخست در جوامع کهن و بدوی بهره گیری از زنان در داد و ستد های پایاپای بود آنوقت که مردان با کنترل زنان جایگاهی بدست آوردند از زنان مثل کالایی برای داد و ستد سود بردند تا پیمان ها را استوار گردانند و از شبکه های قومی محافظت کنند زن داعشی فقط در همان چارچوب قابل درک است قرآن اینگونه زنان را نفاثات فی العقد (عقد و گره و پیمان)معرفی کرده است قرآن موفق به ابطال کلی آن رسم نشد چند همسری فقط در جوامع اشتراکی اولیه دیده میشده است و زن داعشی فقط از این نظر بکار داعش می آید زن داعشی با آن حجاب و اسلحه از این رو این نقش را پذیرفته است که آن جادو و اسطوره را پذیرفته و خود تبدیل به عامل آن شده است
عبداله / 08 December 2014
Trackbacks