«به آخوندها بگویید گران کنند. نان، برق، گاز، سیب زمینی، همه چیز را گران کنند. اینقدر گران کنند تا همه ما بمیریم و خیالشان راحت شود. چه میدانم بروند از فلسطین و لبنان آدم بیاورند به جای ما. خدا شاهد است اگر یک ماه این آخوندها را تحمل کنند. فلسطینیها اینقدر شرف دارند که صد سال است دارند سنگ پرت میکنند تا خانه خودشان را بگیرند. مثل ما نیستند که هر چی بیشتر میزنند توی سرمان، بیشتر بی غیرت میشویم.
ماشین گران شد، بنزین گران شد، کرایه تاکسی گران شد، شیر گران شد، کرایه خانه گران شد، همه چیز گران شد؛ دور از جان شما مثل گوسفند نشستیم سر جایمان و گفتیم همین نان خالی را میخوریم و میگذرانیم. به این نان خالی هم رحم ندارید بی انصافها؟ اینقدر مگر میشود کسی بی وجدان باشد!؟ ۵۶۰۰ تومان میدادم، ۴۰ تا نان لواش میخریدم برای چهار نفری که در خانه هستیم. گاهی اوقات چهار روز، گاهی اوقات چهار روز و نیم جواب میداد. حالا با همان پول ۲۴ تا نان به من دادند. قبلا ۳۷ هزار تومان در ماه پول نان میدادم حالا میشود ۶۰ هزار تومان. ما اندازه دخل و خرج خودمان که سواد داریم. از صدی، شصت هم بیشتر است. چرا دروغ میگویید که ۳۰ درصد زیاد کردید. همه جوره دارند سر مردم کلاه میگذارند.»
شبیه آنچه را که خواندید، مدام از این و آن میشنوید. در اتوبوس، در خیابان، در مغازه و این روزها در صف نانواییها.
***
در کل کشورهای جهان کم سابقه یا حتی میتوان گفت بیسابقه است که سخنگوی یک دولت اعلام کند افزایش قیمت مهمترین و اصلیترین ماده غذایی در آن کشور، دلبخواهی است. حتی در کشورهایی که به دلیل وجود فساد گسترده اداری و اقتصادی و نیز ضعف دولت، در عمل، نظارتی بر قیمتها وجود ندارد، دولتها در ظاهر و در اظهارات رسمی خود از تایید وجود هرج و مرج و بیقانونی خودداری میکنند.
«دور از جان شما مثل گوسفند نشستیم سر جایمان و گفتیم همین نان خالی را میخوریم و میگذرانیم. به این نان خالی هم رحم ندارید بی انصافها؟ اینقدر مگر میشود کسی بی وجدان باشد!؟»
در تنها موضعگیری رسمی دولت تدبیر و امید درباره گرانی قیمت نان آمده است: «دولت هيچ تصميمی برای افزايش قيمت نان ندارد و يارانه خريد گندم را همانند سابق پرداخت خواهد کرد»، با این حال دولت «اين اجازه را به نانواهايیها در استانهای مختلف خواهد داد تا بر اساس اقتضائات هر استان به منظور جبران مابه التفاوت افزايش هزينههای جانبی ، قيمت نان را تا حداکثر ۳۰ درصد افزايش دهند.»
با یک محاسبه ساده و مراجعه به یک نانوایی میتوان فهمید که با دستور و مجوز دولت، قیمت انواع نان در ایران بین ۳۴ تا ۳۶ درصد افزایش قیمت داشته است. اظهارات عجیب و غریب سخنگوی دولت یک سری پیامک طنز نیز به همراه داشته است. در یکی از این پیامکها نوشته شده است:«به دستور فرهنگستان زبان و ادب پارسی، زین پس به جای واژه غریب و نا مانوس “افزایش قیمت” بگوییم : «تمشیت قیمت»!
اشاره این پیامک به قسمتی از موضع محمد باقر نوبخت است که گفته: «استانداران اين افزايش قيمت را تمشيت خواهند کرد.»
***
« این نان شده است ۸۰۰ تومان. چهارتا دانه گنجد هم زدهاند و میفروشند ۱۰۰۰ تومان.»
یک بازنشسته تامین اجتماعی که با سه عدد نان سنگک در حال خروج از نانوایی است میگوید: «این نان شده است ۸۰۰ تومان. چهارتا دانه گنجد هم زدهاند و میفروشند ۱۰۰۰ تومان. منِ پیرمرد با آرتروز و هزار درد و مرض که نمیتوانم سرپا بایستم. نوبتم شده، شاطر میگوید توی تنور فقط نان کنجدی هست و باید صبر کنی برایت ساده پخت کنیم. دیدم باید نیم ساعت دیگر سرپا بایستم برای همین از روی ناچاری نان کنجدی خریدم. شما خودت ببین و قضاوت کن. تعداد این کنجدها را میشود شمارد. کنجد را مگر دانهای میفروشند. روی هر دانه نان، ۲۰۰ تومان پول زور از مردم میگیرند. دویست تومان هم دولت گران کرده، میشود ۴۰۰ تومان پول زور. از ۸۰۰ تومان قیمت یک نان سنگک، نصفش پول زور است. همان وقتی دولت جلوی اینها ایستاده بود، نمیشد حریف دزدی و زیادهخواهی نانواها شد حالا که دست و دولت و نانواها در یک کاسه رفته دیگر وای به حال و روز مردم.»
***
زنی که میگوید ۳۷ ساله است اما ظاهراش به یک خانم با بیش از ۵۰ سال سن شباهت دارد از تعطیلی بانکها در ساعات عصر استفاده کرده و روی پلههای یک بانک، بساط فروش لباس زیر زنانه راه انداخته است. میگوید: «مانده تا همه به غلط کردن بیافتیم و بگوییم کاش احمدینژاد رئیس جمهور میماند.»
«مانده تا همه به غلط کردن بیافتیم و بگوییم کاش احمدینژاد رئیس جمهور میماند.»
زن فروشنده از گرانی تا اذیت و آزار ماموران شهرداری و مزاحمت مردها و جوانان میگوید. نوع نگاهش به جایگاه ریاست جمهوری به این شرح است: «گفتند احمدینژاد باعث تحریم شده. دلار کم شده، گرانی راه افتاده. گفتند هر کسی باشد به جز احمدینژاد، تحریمها کمتر میشود. مردم میگفتند قبلا روحانی مسئول پرونده هستهای بوده و آن موقع اصلا دعوا نبوده بین ایران و خارج. رای دادیم به روحانی دیگه. حالا الان که همه چیز با آمریکا خوب شده چرا همانجور مثل قبل مانده؟ چه فرقی کرد برای ما؟
من فهمیدم که دلار ۴۰۰۰ تومان باشه یا ۳۰۰۰ تومان، فرقی برای ما که مردم هستیم نداره. این تورم، اینا اصلا معلوم نیست چیه. بالا بره یا پایین بیاد باز گرانی بیشتر میشه. زمان اون گرانی، زمان این گرانی؛ احمدینژاد حداقل یارانه نان به مردم داد. نداد؟ خوب اون که بهتر بود. زشت بود یا فحش میداد به خارجیها، به ما چه؟ پول میداد به مردم و کار همه راه میافتاد.»
***
یک مهندس کامپیوتر که در یک گروه نصب پکیجهای گرمایشی شاغل است با دو عدد نان بربری عازم محل کار خویش است. او معتقد است که در ایران از نان و گندم استفاده درستی نمیشود و «مردم اسراف میکنند. خود من و خانوادهام هم یکی از این مردم هستیم. من دقت میکنم روی این مسائل ولی وقتی نگاه میکنم دور ریز نان داریم، میفهمم که به اندازهای که باید دقت کنم، دقت نمیکنم.» این شهروند ایرانی میگوید «ممکن است بالا رفتن قیمت نان باعث بشود مردم کمتر اسراف کنند. همه چیز پول نیست اما پول حرف اول و آخر را در زندگی ما میزند و اگر مردم احساس بکنند این چیزی که دستشان هست ارزش دارد شاید نان را بهتر مصرف کنند.»
***
یک خانم ۴۰ ساله که کارمند یک اداره دولتی است میگوید: «علت اصلی اصراف نان، قیمت آن نیست. دلیل اصلی این است که نانها در ایران کیفیت ندارند. نان سنگک وقتی تازه است خوشمزه است و میشود آنرا با پنیر یا مربا به عنوان غذا خورد اما وقتی نصف روز میگذرد دیگر نمیتوان آنرا خورد. چون سفت میشود و به درد غذاهایی مثل آبگوشت میخورد. بعد از یک روز کاملا خشک و بیات میشود و دیگر قابل استفاده نیست.» این خانم ادامه میدهد: «علت اصلی را باید درست کرد. ایراد از نان هاست که نمیشود آنها را نگه داشت. به جز نان لواش که به دلیل استفاده از جوش شیرین نرم میماند اما برای خانمها ضرر دارد.»
***
« لامصب هر روز، یک چیزی گرون میشه. این خرجهایی که اینطوری بالا میره به ظاهرش ماهی بیست هزار تومان یا اینقدرهاست اما آخر ماه که با هم جمع میشه، چطوری باید پرش کرد؟»
یک کارگر ۳۲ ساله از دخل و خرجی میگوید که با هم سازگار نیست: «یه چیزی گرون میشه؛ خرج و مخارج را اینطرف و آنطرف میکنیم تا با هم جور بشه ولی نمیشه خوب. لامصب هر روز، یک چیزی گرون میشه. این خرجهایی که اینطوری بالا میره به ظاهرش ماهی بیست هزار تومان یا اینقدرهاست اما آخر ماه که با هم جمع میشه، چطوری باید پرش کرد؟ یکدفعه میبینی ۱۵۰ یا ۲۰۰ هزار از حقوق میزنه بالا، آنوقت مجبوریم قرض کنیم یا یک ماه قید گوشت و مرغ را بزنیم. اینم تا چقدر؟ من که کارگری میکنم باید جان داشته باشم یا نه؟ بچههایم از الان چیزی به بدنشان نرسه ضعیف بار میان. دولت مگر نمیگفت تا آخر امسال دیگر گرانی نداریم. الان گران کردند، شب عید یکبار دیگه قیمتها میره بالا، بعد از عید همین قیمتهایی که رفته بالا را تصویب میکنند… وسط سال باز بنزین گرون میشه یا اتفاق دیگهای میافته، باز یک سری چیزها گران میشه. من خودم هیچی، این بچههای من چه گناهی کردن به دنیا اومدن؟ بدون اینکه فکر کنیم بچهدار شدیم حالا نه ما به خرجشان میرسیم نه این طفل معصومها زندگی درست و آدمیزادی دارند.»
***
داشتن سه بچه برای یک کارگر ۴۸ ساله وضعیتی را به وجود آورده است که از صحبت با صدای بلند درباره دولت و حکومت ترسی ندارد. میگوید: «مردک خر آمده است در تلویزیون و میگوید نانواها قیمت را اگر دوست داشتند بالا ببرند. احمدینژاد دوره اول زیاد داغان نبود، از دوره دوم افتاد به لودهبازی و مسخره کردن مردم، ولی اینها از همین اول کاری شروع کردهاند. مثل این میماند که دولت بگوید اگر مردم دوست داشتند پول آب و برق را ندهند. معلوم است که یک نفر هم پیدا نمیشود که پول آب و برق بدهد. سیاه بازی است. دستورالعمل داشتند. شب اخبار گفت، صبح ساعت ۶ صبح قیمتهای جدید همه جا اجرا شده بود. احمدینژاد میگفت محل ما گوجه ارزان است، لابد این مردک هم میمیگوید نانواهای محلشان گران نکردهاند. وجودش را داشته باشید راستش را به مردم بگویید. قضیه این است که مذاکره و این حرفها همهاش الکی بوده و اینها دیگر فرمان از دستشان در آمده است. محمود و روحانی و رضایی هم فرقی ندارد. همینطوری دارند جلو میروند که ببینند آخرش چی میشود.»
***
«تمشیت کردند آقا. همه ما را تمشیت کردند. تمشیت میدانی چیه؟ توی مجلس ختمها چندباری شنیدم. خودشان فهمیدهاند که دارند فاتحه ملت را میخوانند. هه، تمشیت! ای سگ به قبر همه امواتشان بر..د.»
افغان است. با حقوق ۷۰۰ هزار تومان به کار خاکبرداری مشغول است و به گفته کارفرمایش به اندازه سه کارگر ایرانی کار میکند. او هر ماه مبلغی بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان از درآمدش را برای همسر و فرزندانش به کشور افغانستان میفرستد و خودش با مبلغی بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار تومان زندگی میکند. محل اقامت و خواب او، چهار دیواریای است که با سنگ، بلوک سیمانی، گل، نخالههای ساختمانی، گونی و چوب و پلاستیک ساخته شده است. غذای او به صورت تکراری نان و تخم مرغ یا سیبزمینی است. او ضعف بدنی خود را از طریق مصرف یک ماده مخدر به نام “ناس” پنهان میکند. افزایش قیمت نان به صورت متوسط ۲۲.۵ درصد به هزینه هر وعده غذایی او افزوده است. با اینکه صاحبکار به او اجازه صحبت میدهد اما به دلیل نداشتن کارت اقامت جرات گفتگو ندارد و تنها میگوید: «به خدا من چیزی نمیدانم.»
***
پیر مردی با بدنی ورزیده که بر خلاف بسیاری از رانندگان تاکسی کمحرف و بیحوصله است میگوید: «تمشیت کردند آقا. همه ما را تمشیت کردند. تمشیت میدانی چیه؟ توی مجلس ختمها چندباری شنیدم. خودشان فهمیدهاند که دارند فاتحه ملت را میخوانند. هه، تمشیت! ای سگ به قبر همه امواتشان بر..د.»
***
پدرش صاحب یک مغازه لباسفروشی است و خودش دانشجو است. از تصمیم دولت برای افزایش قیمت نان دفاع میکند و معتقد است: «چون روحانی، روحانی است دیگر حق ندارد هیچ چیزی را گران کند؟ دولت آقای روحانی تورم را پایین آورده و افزایش قیمتها را کنترل کرده است. نان باید گران میشد چون تقریبا سه سال بود که گران نشده بود. لیافت این افرادی که به خاطر ۲۰۰ تومن بالا رفتن قیمت نان به آقای روحانی فحش میدهند همان احمدینژاد بود که در زمان او دلار هر روز ۲۰۰ تومان افزایش قیمت پیدا میکرد. مگر چقدر فشار وارد میکند؟ برای یک خانواده پر جمعیت فوق آخرش ۵۰ هزار تومن در ماه میشود و برای خانواده یک نفره و دو نفره، ماهی ۱۰ هزار تومان فکر میکنم بشود.»
***
«آدمهایی مثل ما دیگر باید بروند و بمیرند. ما راه نجاتی نداریم. چه کار کنم؟ به بچههایم نان ندهم بخورند؟ مجبورم از خرجهای دیگر بزنم. همینجوریاش هم چیزی نمیخوریم دیگر نان هم نخوریم باید از گرسنگی بمیریم.»
یک معلم میانسال معتقد است افزایش قیمت نان روی زندگی مردم فقیر جامعه تاثیر منفی دارد اما دولت روحانی را بی تقصیر میداند. او میگوید: «یک نفر آمده و خرابی زیادی ایجاد کرده. این طول میکشید. زمان لازم است تا خرابیها درست شود. پدر من کنار خیابان دستفروشی میکرد. ارث و میراثی نداشتم. خودم هم معلم هستم. وضعیت معلمها را همه میدانند که تعریفی نیست. یکی از همکاران ما که در زمان انتخابات خود ما را هم ایشان بردند در ستاد آقای روحانی، روی وایبر نوشته بودند که غذای اصلی ما ایرانیها برنج است و افزایش قیمت نان مسئلهای نیست. به ایشان گفتم بیخود توجیه نکنید. مردمی هستند که شاید هفتهای یک وعده برنج نخورند. با نان خودشان را سیر میکنند. اگر شما غذای اصلیات برنج است دلیل نمیشود همه مثل شما باشند. اگر خودرو گران میشد یا به فرض بلیط هواپیما یا مواردی که مردم فقیر استفاده نمیکنند اینقدر روی زندگی این مردم تاثیر نداشت که با این گرانی نان تاثیر میگذارد… من از آقای روحانی دفاع میکنم اما عرض بنده این است که اگر دولت کسری بودجه دارد باید یارانه افراد ثروتمند را حذف کند. راهش گران کردن نان نبود.»
***
خانم خانهداری که برای یک خانواده پنج نفره هر سه روز یکبار ۴۵ عدد نان لواش خریداری میکند از ناچاریهای زندگی میگوید: «آدمهایی مثل ما دیگر باید بروند و بمیرند. ما راه نجاتی نداریم. چه کار کنم؟ به بچههایم نان ندهم بخورند؟ مجبورم از خرجهای دیگر بزنم. همینجوریاش هم چیزی نمیخوریم دیگر نان هم نخوریم باید از گرسنگی بمیریم.»
***
یک کارگر نانوایی از وضع خود این صنف میگوید: «مردم فکر میکنند ما صاحب نانوایی هستیم. به ما غر میزنند. همین نان را من باید بخرم. صاحب نانوایی که نان مجانی به ما نمیدهد. نان مردم را ۳۰ درصد گران میکنند اما حقوقها را ۱۰ درصد و ۲۰ درصد بالا میبرند. کار چهار نفر را دو نفری انجام میدهیم. از ۱۰ صبح تا یک ظهر، از چهار بعد از ظهر تا نه شب پای دستگاه هستیم. ۲۱ ماه است دارم اینطوری کار میکنم. به صاحب نانوایی یکبار گفتیم یک نفر دیگر بیاور برای کمک، گفت نمیتوانید اینطوری کار کنید، بروید به سلامت.»
***
یک فروشنده دورهگرد که سر چهارراه دستمال کاغذی، لنگ و سیدی میفروشد از غذای خانوادهاش میگوید:« زنم سنگدان مرغ، آشغال گوشت، پی و سویا را چرخ میکند. آبگوشت میخوریم اما فقط قلم دارد. آب است و رب. نان تریت میکنیم و میخوریم به اسم آبگوشت. دو تا بچه کوچک دارم که مدرسه نمیروند. دخترم کنار دست خودم گل میفروشد و پسرم شاگرد سلمانی است با حقوق هفتاد هزار تومان.»
او بعد از نیم ساعت درد و دل و شکایت، عاقبت می پرسد: «نان من و زن و بچهام اینقدر به دولت فشار آورده بود که گرانش کردند؟ هیچ چیز دیگری در ممکت نبود گران کنند که چسبیدند به نان؟ نان خوردن ما راه گلوی کسی را بسته بود؟»
دربارۀ نقش کرامت انسانی در بهبود وضع امنیت و بهرهوری
http://mehre2.blogfa.com/post/609
haman / 05 December 2014
به نظر من ایران وضعیتش خیلی بدتر از کره شمالی وعراق وسوریه هست …
محسن / 06 December 2014