Opinion-small2

بسیاری از رسانه‌ها و سیاستمداران غربی ادعا کرده و می‌کنند که آیت‌الله خامنه‌ای رهبری نیروهای افراطی ضد توافق هسته‌ای را بر عهده دارد. می‌گویند هدف خامنه‌ای نه توافق هسته‌ای با دولت‌های غربی، که اثبات مقصر بودن دولت آمریکا و بی گناهی ایران است.

آیا این ادعا درست است؟ شواهد و قرائن عکس این مدعا را نشان می‌دهند.

نمونه حسین شریعتمداری

Hossein Shariatmadari1
حسین شریعتمداری

نیروهای افراطی مخالف توافق موقت هسته‌ای ژنو، آن را “یک توافق بسیار بد” به شمار می‌آورند. برای این که همه امتیازها به صورت “نقد” به طرف مقابل پرداخت شده و در مقابل فقط و فقط وعده‌های “نسیه” دریافت شده است.

حسین شریعتمداری حدود ۲۱ سال است که نماینده تام‌الاختیار آیت‌الله خامنه‌ای در روزنامه کیهان است. او یکی از افراطی‌ترین محافظه کاران ایران است. اکثریت مخالفان و منتقدان صفحه دوم روزنامه کیهان را می‌خوانند تا از مواضع صریح آیت‌الله خامنه‌ای آگاه شوند. به تعبیر دیگر، او را بیان کننده مواضع رهبر و اتفاقاتی که قرار است روی دهد به شمار می‌آورند.

شریعتمداری در سرمقاله ۲/۹/ ۹۳- تحت عنوان “برای هیچ بیهوده مپیچ” – این نتیجه را به همه اعلام کرد: “دستیابی به توافقی که پایان‌بخش این چالش[۱۳ ساله] باشد، نه فقط دوراز انتظار، بلکه به یقین ناممکن است“.

او در ۵/۹/۹۳- پس از اعلام تمدید مذاکرات- در سرمقاله مفصلی – تحت عنوان “از خودمان به خودمان” – نوشت که حق با وی بوده و دلایل خود را توضیح داد.

اقتصاد رانتی ایران، تحت شرایط تحریم‌های فلج کننده، این امکان را برای گروهی از محاظه‌کاران فراهم آورده که میلیاردها دلار پول به دست آورند. لغو تحریم‌ها و شفافیت اقتصادی، رانت‌خواری آنان را به شدت کاهش خواهد داد.

حسین شریعتمداری به سخنان خوشبینانه حسن روحانی و جواد ظریف تاخت و گفت تنها دستاورد مذاکرات، اثبات “غیر قابل اعتماد بودن آمریکا” به عنوان دولتی “باج خواه” بود، وگرنه توافق موقتی ژنو، “کلاه گشادی” بود که بر سر فعالیت‌های هسته‌ای ایران گذارده شد. به گفته او “امتیارات نقد” داده شده به قرار زیر است:

۱- غنی‌سازی ۲۰ درصدی متوقف شد. ۲- همه اورانیوم غنی شده ۲۰ درصدی اکسید شد. ۳- فرآیند تحقیق و توسعه هسته‌ای ایران که به تحقیق روی سانتریفیوژهای پیشرفته P۸ با ظرفیت جداکنندگی ۲۴سو- SWU – رسیده بود، به تحقیق روی سانتریفیوژهای P۱ و نهایتا P۲ تنزل یافت. ۴- ادامه ساخت رآکتور آب سنگین اراک – R۴۰ – متوقف شد. ۵- فعالیت‌های دیگری هم متوقف یا به سطح پایینی کاهش یافت.

مواضع کسانی چون حسین شریعتمداری نشان دهنده خیز مخالفان افراطی برای مقابله با دولت و توافق هسته‌ای بود. اما سخنان آیت‌الله خامنه‌ای در ۶/۹/۹۳، راه مخالفان افراطی را بست.

طرف مقابل به توصیف شریعتمداری جز وعده‌های نسیه چیزی به ایران نداده است: در طول ۱۰ ماه اول کلاً ۱۰ میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار از دارایی‌های مسدود شده ایران آزاد شد و قرار است طی ۷ ماه آینده نیز به ازای هر ماه ۷۰۰ میلیون دلار از دارایی‌های مسدود شده خودمان را آزاد کنند. پس امتیازی نداده‌اند و صرفاً بخش اندکی از دارایی‌های “دزدیده” شده بیش از ۱۰۰ میلیارد دلاری ایران را با هزار شرط و شروط به خودمان بازگردانده‌اند. در مرحله اول ۴/۲ میلیارد دلار آزاد شد و در عوض ۳۰ میلیارد دلار دیگر بلوکه شد و دارایی‌های “دزدیده شده” را به ۱۳۰ میلیارد دلار رساند. از سوی دیگر، دولت آمریکا با توطئه مشترک عربستان سعودی، قیمت نفت را از بشکه‌ای ۱۲۰ دلار، به حدود ۷۰ دلار کاهش داد. مطابق قیمت قبلی، درآمد ایران طی ۷ ماه آینده ۲۵ میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار می‌شد، اما اینک ۸ میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار دیگر از آن کاسته خواهد شد.

به گفته حسین شریعتمداری سخنان اوباما و کری هم نشان می‌دهد که همه چیز را نقد گرفته‌اند و هیچ چیزی به ایران نداده‌اند؛ به همین دلیل تداوم “توافق فوق العاعده بد ژنو” پیروزی طرف غربی است، چرا که همه امتیازهای نقدی داده شده تداوم خواهد یافت و بازگشت به گذشته به آسانی و بدون هزینه کلان ممکن نیست.

به طور همزمان، سعید جلیلی- مذاکره کننده قبلی هسته‌ای، در ۴/۹/۹۳ درباره توافق هسته‌ای گفت: “حفظ رژیم تحریم‌ها نشانه تداوم دشمنی با ملت ایران است و پاسخ متناسب خود را می‌طلبد”.

منافع محافظه‌کاران افراطی در ستیزه‌‌جویی

گروه‌های افراطی محافظه کار:

اولاً: با جهان غرب تعارض ایدئولوژیک دارند، یعنی به جای لیبرال دموکراسی، از بنیادگرایی اسلامی دفاع می‌کنند. بدین ترتیب، نزاع با غرب را بر سازش و همکاری ترجیح داده و آمریکاستیزی را “شناسنامه” خود قلمداد می‌کنند.

ثانیاً:اقتصاد رانتی ایران، تحت شرایط تحریم‌های فلج کننده، این امکان را برای گروهی از آنان فراهم آورده که میلیاردها دلار پول به دست آورند. لغو تحریم‌ها و شفافیت اقتصادی، رانت خواری آنان را به شدت کاهش خواهد داد.

ثالثاً: توافق نهایی هسته‌ای و بهبود رابطه با آمریکا را موجب کاملاً به حاشیه رفتن خود و قدرت یابی میانه روها به شمار می‌آورند.

رابعاً: با تبدیل فضای جنگی و تخاصم به فضای همکاری و دوستی، هیچ توجیهی برای فضای امنیتی و سرکوب وجود نخواهد داشت و در نتیجه این فرایند، مخالفان دموکراسی خواه امکان فعالیت‌های زیادی پیدا خواهند کرد.

مواضع خامنه‌ای

Khamanei

مواضع کسانی چون حسین شریعتمداری نشان دهنده خیز مخالفان افراطی برای مقابله با دولت و توافق هسته‌ای بود. اما سخنان آیت‌الله خامنه‌ای در ۶/۹/۹۳، راه مخالفان افراطی را بست. او ابتدأ می‌بایست بر علیه سیاست های- به گفته خودش- زورگویانه، تجاوزکارانه، زیاده طلبانه، و…دولت غیر قابل اعتماد آمریکا سخن بگوید تا سپس موافقت خود را با آنچه تاکنون صورت گرفته، اعلام کند.

آیت‌الله خامنه‌ای گفت که هدف اصلی آمریکا- با طرح بهانه‌های مختلف- مبارزه با ایران قدرتمند و پیشرفته از طریق تحریم‌های کمرشکن است. اما مردم آمریکا به نظام سیاسی شان اعتماد ندارند. نشانه این عدم اعتماد از دید خامنه‌ای به قرار زیر است:

اولاً: محبوبیت اوباما به پائین‌ترین سطح خود رسیده است. ثانیاً: در انتخابات نوامبر آمریکا میزان مشارکت مردم بسیار پائین تر از همیشه بود. ثالثاً: با مردم آمریکا در فرگوسن و دیگر شهرها درگیر هستند. رابعاً: پلیس آمریکا در عرض یک سال، ۴۰۰ نفر را به بهانه‌های مختلف- بدون حکم دادگاه- کشته است. خامساً: تمامی رگ آمریکا در دست “شبکه سرمایه‌داران صهیونیستی” است. آنان با پول، دسیسه، فساد، و ترور، همه مقامات دولتی و حکومتی آمریکا را به قدرت می‌رسانند یا برکنار می‌کنند. در نتیجه، امنیت اسرائیل مسئله دولتمردان آمریکا نیست، مسئله حفظ قدرت از طریق این شبکه است که در شکل “حفظ امنیت اسرائیل” ظاهر می‌شود. قدرت دست اینان است، نه مردم.

اما مضمون اصلی سخنرانی ۶ آذر خامنه‌ای درباره مذاکرات هسته‌ای بود که پس از این که با نکات ذکر شده در بالا محافظه کاران افراطی را خوشنود کرد، آن را به شرح زیر تبیین نمود:

۱- به همان دلیلی که با اصل مذاکرات مخالف نبودم، با تمدید مذاکرات هم مخالف نیستم. ۲- هیأت مذاکره کننده ایرانی “حقّاً و انصافاً پرتلاش و جدّى هستند؛ ایستادگى می‌کنند، با منطق حرف می‌زنند، زیر بار حرف زور نمی‌روند، دارند کار می‌کنند…با جدّیت، با منطق، با دلسوزى دارند کار می‌کنند و منطقى هم عمل می‌کنند”. ۳- طرف غربی- خصوصاً آمریکا- در نامه خصوصی اوباما و جلسات خصوصی به گونه‌ای سخن گفته و در مجامع عمومی درست عکس آن را می‌گویند و دائماً تصمیماتشان را تغییر می‌دهند، برای این که از مذاکرات برای حل مسائل داخلی شان استفاده می‌کنند. ۴- هیأت مذاکره کننده ایرانی فقط با منطق محکم پیش می‌رود، ولی “بداخلاق ترین” دولت (آمریکا) و “موذی‌ترین” دولت (انگلیس)، لشکری از دیپلمات ها، روابط عمومی، تحلیل گر و رسانه‌ها را علیه ایران به کار گرفته‌اند. ۵- اگر مذاکرات به توافق نهایی منتهی نشود، آمریکایی‌ها بیش از همه ضرر خواهند کرد. ۶- ایران هیچ اعتمادی به دولت آمریکا ندارد و نیازی هم ندارد تا اعتماد آمریکا را به دست آورد. ۷- “اگر حرف منطقى‌اى وسط بیاید، حرفى نداریم؛ ما حرفهاى منطقى را قبول می‌کنیم، قرارهاى عادلانه و عاقلانه را قبول می‌کنیم”.

بدین ترتیب، آیت‌الله خامنه‌ای توافق موقتی ژنو را تأیید کرد. یعنی، “امتیازهای داده شده نقدی” توسط تیم مذاکره کننده مورد تأیید اوست. او خواهان حل مسئله هسته‌ای، در چارچوبی عادلانه و عاقلانه است که طی آن ایران تضمین‌های لازم در خصوص عدم دستیابی به سلاح اتمی را داده، و در مقابل کلیه تحریم‌های فلج کننده، طی مراحلی تک رقمی لغو شوند. در ایران- برخلاف آمریکا- او تصمیم گیر اصلی است و نمی‌خواهد در نزاع هسته‌ای رهبری نیروهای افراطی مخالف توافق را برعهده بگیرد.

اساس دیدگاه‌های رهبر جمهوری اسلامی

آیت‌الله خامنه‌ای رهبر خودکامه تیز هوشی است که

اولاً: به فکر بقای جمهوری اسلامی و تداوم قدرت خود است.

ثانیاً:اگرچه تحریم‌های اقتصادی لزوماً به سرنگونی رژیم منتهی نمی‌شوند، اما وضعیت اقتصادی کشور روز به روز بدتر خواهد شد و مردم ایران از طریق پیامدهای تحریم‌ها (رکود اقتصادی، تورم دو رقمی بسیار بالا، بیکاری انبوه، تبدیل “طبقه متوسط” به “طبقه فقرا” و زیر “خط فقر مطلق”، و…) آسیب‌های جدی خواهند دید. او قصد دارد تا از ایران یک کشور پیشرفته بسازد، اما در چنان شرایطی، ایران به کره شمالی دیگری تبدیل خواهد شد.

 آیت‌الله خامنه‌ای رهبر خودکامه تیز هوشی است که در درجه اول به فکر بقای جمهوری اسلامی و تداوم قدرت خود است.

ثالثاً: خامنه‌ای و دیگر رهبران جمهوری اسلامی معتقدند که آمریکا و دیگر کشورها در موقعیتی قرار ندارند که بتوانند به ایران حمله نظامی کنند، اما آنان نمی‌توانند این احتمال را- هر اندازه ضعیف- از ذهن و محاسباتشان دور سازند.

اگرچه جنگ با ایران لزوماً به پیروزی آمریکا و اسرائیل تمام نخواهد شد، اما خامنه‌ای هم می‌داند که قدرت ویرانگر نظامی آمریکا می‌تواند از ایران، عراق و سوریه و لیبی دیگری بسازد. او قصد ندارد تا در تاریخ نامش به عنوان سوریه ساز ایران ثبت شود.

رابعاً: خامنه‌ای به دنبال افزایش قدرت منطقه‌ای ایران است، نه نابودی ایران از طریق جنگ. همه اینها او را به سوی مذاکره و توافق نهایی هسته‌ای سوق داده است. او خود را در موضع قدرت می‌بیند و مدعی است که “عقبه اسراتژیک جمهوری اسلامی” افغانستان، عراق، سوریه، لبنان، یمن، بحرین، و دیگر کشورهای اسلامی را در بر می‌گیرد. به تعبیر دیگر، در منطقه‌ای کاملاً بی ثبات و گرفتار جنگ، ایران دارای ثبات بوده و از سر قدرت می‌تواند مسئله هسته‌ای را حل کند و خود را از شر این جنجال خلاص سازد.

توافق قابل حصول

بدین ترتیب، اگر طرف غربی در خصوص لغو تحریم ها- نه عدم اجرای برخی از آنها- نرمش نشان دهد، توافق نهایی به سرعت قابل حصول است. توافق هسته ای، راهگشای همکاری منطقه‌ای برای حل مشکل عراق و سوریه خواهد بود. بهبود روابط ایران و آمریکا، مانند پیمان هلسینگی میان شرق و غرب عمل خواهد کرد که به بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران منتهی شده و فرصت گسترش فعالیت مخالفان برای گذار به دموکراسی را پدید خواهد آورد.

لینک نسخه انگلیسی مقاله