Opinion-small2

مذاکرات هسته‌ای “وین ده” به دلیل مشارکت تعداد بیشتر بازیگرها خصلت متمایزی نسبت به دورهای قبلی مذاکره داشت و از این جهت منحصر به فرد بود. منظور از مشارکت، جنبه علنی و مستقیم موضوع است و گرنه قبلا به صورت غیرعلنی، ارتباطات و تماس‌های مورد نظر وجود داشته‌اند.

در “وین ده” وزرای خارجه عربستان و عمان هم به محل مذاکرات سفر کردند. پیش از آن نیز یوسف بن علوی وزیر خارجه عمان در لندن با جان کری ملاقات کرد. علوی در حرکتی غیر منتظره پیش از مذاکرات “وین ده” سفری یک روزه به تهران داشت.

Iran Atom
نقش عمان در مذاکرات اخیر برجسته‌تر از همیشه بود.

عمان از ابتدای مذاکرات هسته‌ای اعم از مراحل مخفی و علنی، نقش مهمی ایفا کرده اما در دور آخر این نقش برجسته‌تر شد. وزیر خارجه آمریکا در طول مذاکرات با مقام‌های دولت‌های اسرائیل، کویت، عربستان سعودی، کانادا، قطر، ترکیه و بحرین تماس مرتب داشت و آنها را در جریان چگونگی و پیشرفت مذاکرات قرار داد.

در گذشته معمولا تماس‌ها محدود به دولت اسرائیل بود که مقامات غربی مدعی هستند یکی از اهداف آنها در مذاکرات هسته‌ای رفع نگرانی‌های اسرائیل از گسترش برنامه‌های هسته‌ای حکومت ایران است. اما در این دوره تعداد دولت‌ها و طرف‌های تماس به نحو چشمگیری افزایش یافت. در این میان سفر وزیر خارجه عربستان سعودی به وین و انجام مذاکرات به موازات نشست “وین ده” اقدامی غیرمتعارف و دور از انتظار بود.

در حال حاضر این ریسک وجود دارد که رقابت‌های منطقه‌ای و تمایل برخی از بازیگران برای دریافت امتیازات و یا بهبود موقعیت خود، مذاکرات هسته‌ای را موضوع گروکشی قرار دهند.

دولت آمریکا با تماس‌های علنی فوق نشان داد رفع برخی از نگرانی‌های بازیگران منطقه‌ای و جهانی را برای رسیدن به توافق جامع هسته‌ای با ایران در نظر دارد و به آن اهمیت می‌دهد.

این رویکرد هم پیچیدگی مذاکرات را افزایش می‌دهد و هم آشکار می‌سازد ابعاد منطقه‌ای و جهانی برنامه‌های هسته‌ای ایران افزایش یافته است. نقش مذاکرات و تماس‌ها در لندن بر فضای مذاکرات در وین تاثیر داشت. در واقع دامنه این تاثیر آنقدر زیاد بود که سعود الفیصل به وین رفت . این اتفاق نشان داد مقامات آمریکایی در محاسبات و تصمیمات‌شان، جلب رضایت دولت عربستان سعودی را مهم ارزیابی می‌کنند.

از سوی دیگر عربستان و نیرو های هم‌سو نیز اراده جدی برای گنجاندن ملاحظات خود و مهار برنامه هسته‌ای حکومت ایران دارند و با سماجت خواسته خود را پیگیری می‌کنند. این مسئله رسیدن به توافق را دشوارتر می‌سازد و این واقعیت را بیش از قبل برجسته می‌کند که مسیر مصالحه هسته‌ای از تنش‌زدایی و سامان‌دهی به رقابت‌های منطقه‌ای می‌گذرد.

دولت روحانی به موازات تعامل با غرب نیاز دارد تلاش برای کاهش مشکلات و اعتمادسازی با عربستان سعودی و متحدانش را نیز توسعه دهد. اما این موضوع فقط بیانگر ضرورت برای تلاش‌های فوق نیست بلکه سویه منفی نیز دارد. دخالت طرف‌های خارج از ایران و ۱+۵ نقش مخربی نیز می‌تواند داشته باشد.

اگر قرار است ملاحظاتی در نظر گرفته شود، مناسب خواهد بود تا همه کشور هایی که تحت‌الشعاع برنامه هسته‌ای حکومت هستند، نقش‌آفرینی کنند یا سازمان ملل هم در روند موضوع دخالت داده شود.

اگر قرار است ملاحظات در نظر گرفته شود، مناسب خواهد بود تا همه کشور هایی که تحت‌الشعاع برنامه هسته‌ای حکومت هستند، نقش‌آفرینی کنند یا سازمان ملل هم در روند موضوع دخالت داده شود.

در حال حاضر این ریسک وجود دارد که رقابت‌های منطقه‌ای و تمایل برخی از بازیگران برای دریافت امتیازات و یا بهبود موقعیت خود، موضوع مذاکرات هسته‌ای را به گروکشی تبدیل کنند.

طبیعی است افزایش بازیگران، دستیابی به توافق را پیچیده می‌سازد و کار را دشوارتر می‌کند. حل این چالش نیازمند ایجاد توازن و چارچوبی مشخص برای تعامل‌ها و تماس‌ها است.

در غیر این صورت گسترش دامنه دخالت‌ها وضعیت مخربی را بوجود می‌آورد. در سال‌های گذشته کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به میزان زیادی سلاح‌های نظامی پیشرفته از کشور های غربی خریده‌اند و موازنه قوا به ضرر ایران به هم خورده است. عملکرد منفی حکومت در گسترش نگرانی‌های منطقه‌ای و جهانی موثر بوده و برخی از نگرانی‌ها مشروع است. اما شماری از ملاحظات آنها زیاده‌خواهی است. ایران نیز می‌تواند و چه بسا باید خواهان رعایت حساسیت‌های خود در مبادلات نظامی آمریکا و کشور های عربی حوزه خلیج فارس باشد.

از این رو دولت آمریکا نیاز دارد اصلاحات و توازنی در خصوص ساماندهی نحوه پاسخ به حساسیت‌ها و ملاحظات کشورهای خارج از چارچوب ایران و ۱+۵ انجام دهد. در غیر این صورت با توجه به رقابت‌های منطقه‌ای، دخالت‌های غیر عادی کشور هایی چون عربستان و اسرائیل نقش غیرسازنده‌ای ایفا خواهد کرد. البته وزن این عامل در مقایسه با عبور از بن‌بست ایران و آمریکا به میزان ملموسی پایین‌تر است.