بعدازظهر سهشنبه ۲۵ نوامبر سال جاری، همزمان با روز جهانی منع خشونت علیه زنان، نشست نه زن، نه صلح (!no woman, no peace) با حضور شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل و به همت موسسه جامعه برای توسعه جهانی (SID) در لاهه هلند به میزبانی موسسه بینالمللی مطالعات اجتماعی (ISS) برگزار شد.
شیرین عبادی در ابتدای سخنان خود در این مراسم گفت: «خشونت علیه زنان متأسفانه در کلیه جوامع بشری هنوز وجود دارد و در هر منطقه و تمدنی خود را بهنوعی نشان میدهد.»
او سپس به ذکر مثالهایی از خشونت علیه زنان در نقاط مختلف جهان همچون هند، لیبریا، ایتالیا، فنلاند، ایران و چند کشور اسلامی دیگر پرداخت و در ادامه با اشاره به جنایات پیکار جویان گروه دولت اسلامی (داعش) در مناطق تحت حاکمیت آن گروه در عراق و سوریه، موارد خشونتی را که این گروه نسبت به زنان روا میدارند برشمرد.
عبادی با مطرح کردن این پرسش که آیا در شریعت اسلامی ستم بر زن وجود دارد، سخنان خود را ادامه داد و گفت: «بنیادگرایی در تمام مذاهب به اشکال مختلف وجود دارد.»
او با انتقاد از رسانههای غربی گفت: «در برخی رسانههای غربی فقط صحبت از بنیادگرایی اسلامی میشود و بهطور غیرمستقیم این مطلب القا میشود که فقط مسلمانان هستند که میتوانند اینچنین خشن عمل کنند.»
عبادی با اشاره به بنیادگرایی در دین اسلام گفت: «برای مقابله با بنیادگرایانی که با سوء استفاده از نام اسلام حقوق زن را پایمال میکنند، باید قرائت جدیدی از اسلام که معتقد به حقوق زن است را رواج داد.»
او با اظهار خوشحالی از اینکه «تعداد مسلمانان مدرن در جوامع اسلامی رو به گسترش است» گفت: «این گروه عقیده دارند قوانین شریعت بهطور کلی در دو دسته تعریف میشوند. یک دسته قوانین در ارتباط با روابط فرد با خداوند است، مانند نماز و روزه؛ که این دسته غیرقابل تغییر است و دیگر قوانینی که روابط افراد در اجتماع را تعریف میکنند؛ مانند قوانین کیفری و مجازات اسلامی که این دسته از قوانین بر اساس مقتضیات زمان قابل تغییرند.»
به گفته شیرین عبادی با استناد به دسته دوم قوانین اسلام است که «مسلمانان مدرن استدلال میکنند که میتوان بین احکام شریعت و ضوابط حقوق بشر سازگاری برقرار کرد».
عبادی همچنین با اشاره به آنچه در سرزمینهای اعراب در پیش از ظهور اسلام بر دختران میرفت گفت: «اسلام دینی است که برای زنان احترام قائل است.»
او در ادامه با دفاع از افکار مسلمانان مدرن خطاب به رسانهها، دانشگاهیان و جوامع مدنی گفت: «باید به افکار مدرن اسلامی بها داد و کتب و مقالات روشنفکران اسلامی را ترجمه و منتشر کرد.»
شیرین عبادی همچنین بهعنوان مهمترین نکته درباره حکومتهایی که ادعا میکنند به حقوق بشر احترام میگذارند، خواست که «حکومتهای بنیادگرای اسلامی را تا زمانی که تغییر روش ندادهاند حمایت نکنند.» او در این سخنان همچنین گفت: «تا مردم جهان نسبت به دین و تمدن یکدیگر شناخت نداشته باشند نمیتوان شاهد یک صلح پایدار بود.»
عبادی در بخش پایانی سخنان خود با اشاره به شکلگیری ائتلاف ضد داعش از سوی چهل کشور دنیا برای مبارزه با گروه داعش و حملات هوایی به مواضع این گروه گفت: «نباید فراموش کنیم که داعش تنها یک گروه تروریستی نیست، بلکه یک ایدئولوژی و یک طرز تفکر است؛ و ایدئولوژی هرگز با اسلحه از بین نمیرود.» به گفته عبادی «زمینه مساعد برای رشد افکار داعشی اول جهل است و بعد عدم عدالت اجتماعی. پس باید با این دو عامل مبارزه کرد تا افکار داعشی نتواند رشد و پیروان جدید پیدا کند.» او با خطاب قرار دادن ائتلاف ضد داعش گفت: «بهجای ریختن بمب بر سر مردم به آنها کتاب و جزوه بدهید.»
عبادی در پایان سخنانش با اظهار امیدواری از اینکه صحبتهایش مورد توجه جوانان مسلمان کشورهای غربی قرار گیرد گفت: «آنها باید توجه داشته باشند که بنیادگرایی چگونه باعث میشود که عقل را فراموش کنند و دست به اعمالی بزنند که هیچگونه توجیهی ندارد و با روح اسلام نیز هیچگونه تطابقی ندارد.»
شیرین عبادی پس از خاتمه سخنان خود به پرسشهای مطرح شده از سوی حاضرین پاسخ داد و در نهایت با قدردانی برگزارکنندگان برنامه از منصوره شجاعی که مسئولیت هماهنگی این نشست را انجام داده بودند، این مراسم به کار خود پایان داد.
با درود وعرض ادب
عبادی با اشاره به بنیادگرایی در دین اسلام گفت: «برای مقابله با بنیادگرایانی که با سوء استفاده از نام اسلام حقوق زن را پایمال میکنند،
عبادی همچنین با اشاره به آنچه در سرزمینهای اعراب در پیش از ظهور اسلام بر دختران میرفت گفت: «اسلام دینی است که برای زنان احترام قائل است.»
برای یکبارهم که شده به مردم راست بگید و اشاره کنید که اسلام مثل دین مسیحیت باید مورد
بازنگری یا رِفرم قراربگیره آیاتی که میتواند منشأ وبستر خشونت درجوامع اسلامی باشد باید
حذف وتعدیل بشه …بعنوان مثال کتک زدن زنان و…
“وَ الّلاتی تَخافُونَ نُشُوزِهُنَّ فَعظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فيِ الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ…”
اگر زن شما در مقام نافرمانی و سركشی برآمد نخست او را پند دهيد، اگر به راه نيامد از همخوابگی محرومش سازيد و اگر باز تسليم نشد و اطاعت نكرد او را بزنيد
نِساؤُكُمْ حَرْثُ لَكُمْ فَاْتُوا حْرَثَكُمْ أنّی شِئْتُمْ.
يعنی زنان شما كشت شمايند و در هر کجای كشت خود ميتوانيد وارد شويد”.
جلالين در تفسير جمله انّی شئتم به هر سوی مزرعه مينويسد:
“مَنْ قيامِ وَ قُعُودْ وَ اضْطِجاع وَ اقِبال و اِدبار”
يعنی نشسته، ايستاده، خوابيده از پيش (قُبْل) و از پس (دُبْر).
“ماكانَ لنَبَّيِ اَنْ يَكُونَ لَهُ اَسْری حَتّی يُثْخَنِ فی اْلاَرْضِ تُريدُونَ عَرض اّلدُنيا وَ اللهُ يُريُدَ الَاخِرةَ”
پيغمبر را (شايسته نيست) نرسيده است كه اسيران را با گرفتن فديه آزاد كند. خون ناپاكان ريخته شود. شما (صاحبان اسيران) استفاده از وجه فديه آنها را ميخواهيد و خداوند سری آخرت را بری شما”
“كُتِبَ عَلَيْكُمُ اْلقِتالُ”
جهاد (قتل و كشتار) بر شما واجب ميشود”.
“قاتلُوا اّلَذينَ لا يؤمنُونَ”
با غير مؤمنان مبارزه كنيد. (بكشيد غير مؤمنان را).
“وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الاسلامِ ديناً فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ”
“جز اسلام دينی پذيرفته نيست”
“فَاذِالَقيتُمُ اّلَذينَ كَفَرُو و افَضَرْبَ الرَّقابِ حَتّی اِذا اَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدّوُا اْلوَثاقَ”
“كفر را هر كجا يافتيد گردن بزنيد تا زمين از خونشان رنگين شود. اسيران را محكم ببنديد كه قادر به فرار نباشند”
وموارد بیشماردیگر….
reza torabi / 27 November 2014
مرسی اقای رضا ترابیء ای کاش خانم عبادی هم کامنت شما را میتونست بخونه. احسند و خوشبختانه رفته رفته
ادمهایی مثل من و شما پیدا شده اند که جرءت میکنند حقیقت را در مورد اسلام بیان کنند.
کرم از خود پنیره ! داعش از همین ایاتی که شما در بالا مطرح کردید بوجود امده .
Reza / 27 November 2014
هنوز 5 ماه از تسلط داعش بر موصل نگذشته است که داعش برخلاف رویه اولیه خود اجازه کار کردن زنان و مردان با هم را در بیمارستان صادر نموده و همچنین اجازه معاینه زنان توسط پزشکان مرد را صادر کرده است صحبت های شیرین عبادی درست است و از این بابت درست تر است که ایشان این قرائت نوگرایانه از اسلام را تئوریک دانسته اند ولی متاسفانه بسیاری از اسلام گرایان نو گرا مثل اردوغان اصلاحاتشان بعلت شرایط زمانه است و در اصل همان تفکر خشک اسلامی را در کنار قدرت طلبی خود دارند فرق مسلمانانی مثل اردوغان و داعش با مسلمانان سنتی این است که این ها علاوه بر آن تفکرات ارتجاعی خواهان قدرت هم میباشند و مجبورند الزامات قدرت را بپذیرند داعش اگر بیشتر حکمرانی کند اصلاحات بیشتری را پذیرفته و این لایه بارز و آشکار خشونت طلبی آن ها به لایه های مخفی تر می رود همانگونه که خشونت طلبی آشکار فداییان اسلام در سال های منتهی به انقلاب به لایه های مخفی تر رفت وگرنه اصل تئوری فداییان اسلام باطل نگردید و مورد ستایش نیز واقع شد این مسلمانان به اصطلاح نوگرا در جاهای مثل تاریخ تفکر ارتجاعی خود را نشان میدهند و همین تاریخ خصوصیت سابق ارتجاعی آن ها را فاش میکند پس مجبورند که تاریخ را در ذهن مردم عوض کنند به همین دلیل امثال اردوغان دائما دست به تاریخ سازی میزنند و ادعا میکند که قبل از کریستف کلمب مسلمانان در آمریکا بوده اند و یا اینکه مسلمانان زودتر از اروپاییان علم را کشف کرده اند و هزار و یک ادعای دیگر که توسط مسلمانان نوگرا در مصر و ترکیه صورت میگیرد از این نظر ایران و ترکیه نگرانی چندانی از داعش ندارند آیا تفکر داعش با تفکر وهابی شبیه است جواب خیر است چون سلفی گری دوخاستگاه فقهی (ابن تیمیه)و عرفانی و صوفی گری(امام غزالی )دارد و زمانه زندگی عبدالوهاب در عربستان در قرن 18 میلادی بوده و در ابتدا قرن 18 بدنیا آمده است و در آن زمان مدرنیته به عربستان نرسیده و در خود اروپا نیز پدیده مدرنیته در قرن 19 همه گیر شد و مدرنیته ابتدا در نیمه دوم قرن 19 وارد ترکیه و سپس ایران شد میتوان گفت که مدرنیته در قرن 20 وارد عربستان شده است عبدالوهاب یک تفکر سنتی از اسلام دارد اما جنبش اخوان و داعش ناشی از برخورد مدرنیته با دنیای اسلام میباشد به همین دلیل اکنون عربستان نسبت به ترکیه و ایران نگرانی بیشتری نسبت به داعش دارد حتی عربستان نتوانست حکومت اخوان در مصر را تحمل کند حکومت های عربی خلیج فارس حکومت هایشان بر اساس یک قرائت سنتی از اسلام است و به همین دلیل دائما از جانب کشورهای مثل ایران و عراق و حتی ترکیه احساس خطر میکنند و فقط با مصر تحت هدایت الازهر و الجزایر و مراکش راحت هستند مثلا مصر اجازه پخش و ساخت فیلم سینمایی محمد رسول اله را در مصر نداد در ایران بازرگان از لحاظ تئوریک و نه مصالح زمانه برعکس خمینی و مطهری به اسلام نوگرا رسید به همین دلیل طرفداران این قرائت در ایران پس از انقلاب تحت فشار قرار گرفتند نمونه آخر آن توقیف روزنامه بهار به دلیل یک مقاله از غروی بود اگر قرائت نوگرایانه از اسلام بدلیل شرایط زمان و قدرت باشد مثل آنچه که آخوندها به عنوان مصلحت زمان و اردوغان اسلام گرا مطرح میکنند ممکن است نتایج نامطلوبی ببار بیاورد الان نیز تا جایی حاضرند با روحانی همکاری کنند که سخنان و عملکرد او را ناشی از مصالح عملی و نه تئوریک بدانند پروتستانتیسم نوعی جنبش تئوریک و نه عملی در اروپا بود که نتایج عملی بسیاری ایجاد کرد
عبداله / 27 November 2014
کتاب های زیادی در باره قرآن، حقوق زن در اسلام، قضاوت در اسلام و… از نواندیشان مذهبی و دینی نوشته شده است. آقایان یوسفی اشکوری عبد العلی بازرگان بخصوص از آقای بنی صدر و…
تفسیر قرآن از عبد العلی بازرگان.http://eholyquran.com/quran/farsimenu01.htm – http://www.eholyquran.com/Quran/Bazargan/BazarganMenu01.htm
حقوق زن ، زن و زنا شویی ، قضاوت در اسلام از بنی صدر.http://banisadr.org/index.php?option=com_content&view=article&id=27:2013-03-03-08-05-17&catid=9&Itemid=141
یوسفی اشکوری http://yousefieshkevari.com/
رضا علیجانی http://drshariati.org/show.asp?ID=110&q=%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D9%86%DB%8C
حسن گلسفیدی / 29 November 2014
آیاتی که در بالا، گزینشی اقای رضا ترابی نوشتند، یک بار هم شده ، از تفسیر آقای عبد العلی بازرگان را هم گوش کنند، تا نظر نو اندیشان را هم بدانند و تنها به قاضی نرفته باشند و راضی برگردند. تفسیر قرآن از عبد العلی بازرگان.http://eholyquran.com/quran/farsimenu01.htm –
حسن گلسفیدی / 29 November 2014
جناب آقای حسن گلسفیدی:
چرا باید شخصیت موجه و مورد احترامی مثل عبدالعلی بازرگان برای سناریو سازی و اعتراف دروغ بازداشت شود؟ چرا باید شخصیت دانشمندی مثل غروی که وقت خود را صرف پژوهش های نوگرایانه اسلامی میکند برای یک نوشته نواندیشانه دینی در روزنامه بهار علاوه بر توقیف روزنامه یک سال از عمر خود را در زندان بگذراند؟
عبداله / 29 November 2014
ﺧﺎﻧﻢ ﺷﻴﺮﻳﻦ ﻋﺒﺎﺩﻱ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻡ ﻣﺎﺭﺗﻴﻦ ﻟﻮﺗﺮ ﺩﺭ ﭘﻲ ﺩﻣﻜﺮاﺗﻴﺰﻩ ﻛﺮﺩﻥ اﺳﻼﻡ و ﺭﻓﻮﺭﻣﺎﺳﻴﻮﻥ ﺩﺭ اﺳﻼﻡ اﺳﻼﻡ اﺳﺖ, ﺑﺎ ﺣﻔﻆ ﺭﻭﺡ ﻛﻠﻲ اﺳﻼﻡ!! ***! اﻗﺎﻱ اﺭﺩﻭﻏﺎﻥ و ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺷﻤﺎ ﺳﺎﻝ ﻫﺎ ﻗﺒﻞ اﺯ ﺷﻤﺎ اﻳﻦ ﻣﺴﻴﺮ ﺭﻓﺘﻨﺪ و اﻻﻥ ﺳﺮ اﺯ ﺩاﻋﺸﻴﺴﻢ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩﻧﺪ. ﺭﻭﺡ ﺷﺮﻳﻌﺖ ﭼﻴﺰﻱ ﺟﺰ ﺿﺪﻳﺖ ﺑﺎ ﺣﻘﻮﻕ اﻧﺴﺎﻥ ﻧﻴﺴﺖ. ﺁﻳﺎﺗﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﻻ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻪ ﺭﻭﺷﻨﻲ *** ﺷﻤﺎ ﺭا ﺭﺩ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ. ﺗﻮ ﺧﻮﺩ ﻳﻚ ﺑﺮﺩﻩ ﻳﻲ
ﺑﺮﺩﻩ ﻳﻲ ﻛﻪ ﻛﻪ ﺑﺮاﻱ ﺑﺮﺩﮔﻲ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺯﻧﺎﻥ ﻧﺴﺨﻪ ﻣﻲ ﭘﻴﭽﺪ!
ﺣﺴﻦ ﻣﻌﺎﺭﻓﻲ ﭘﻮﺭ / 29 November 2014
تفسیر قران به قلم این و آن یعنی ماست مالی کردن قضیه و توجیه کردن آیاتی و احکامی که هیچ جائی برای آن در قرن 21 متصور نیست.
حقیقت همان است که اقای رضا ترابی به آن اشاره کرده است و صدها آیه دیکر که پرداختن به آن جر اتلاف وقت هیچ مزیتی بر آن نیست.
اول پدر و مادر هایمان و بعد دولت و جامعه مذهبی ما مقصرند، که اسلام را بازور توی مغز ما کرده اند و ما میبایست کورکورانه از آن متابعت میکردیم.
هر پدیده ای و یا کالائی و یا طرز تفکری یک عمری و یک زمانی برای استفاده و بهره برداری دارد،
هیچ طرز فکری ازلی نیست، همه چیز در حال تغییر و تحول و پویائی است و آنوقت شما انتظار دارید احکام و قوانینی که برای عرب بادیه نشین 1400 سال پیش تدوین شده در چنین عصری ضمانت اجرائی داشته باشد؟
حقیقت این است که تاریخ مصرف اسلام سالها است که گذشته است.
متاسفانه حتی روشنفکران ما از گفتن حقیقت وحشت دارند.
مومن / 29 November 2014
نویسنده کتاب “بیماری اسلام” درگذشت
با مرگ عبدالوهاب مدب دنیای عرب یکی از اندیشمندان برجسته خود را از دست داد. نویسنده کتابهای “بیماری اسلام” و “خروج از ننگ” در اولین ساعات بامداد پنجشنبه (۶ نوامبر) در ۶۸ سالگی در پاریس درگذشت.
مدب نویسنده تونسی
عبدالوهاب مدب، نمایشنامهنویس و پژوهشگر اسلامشناس از سالها پیش در فرانسه زندگی میکرد، کتابها و مقالات زیادی به زبان فرانسوی منتشر کرده بود و از منتقدان فرهنگ عرب در جهان غرب بود.
این نویسنده سرشناس تونسی که برخی رسانهها او را “ولتر اسلام” خوانده بودند، از منتقدان اسلام سنتی بود و در مقالات خود بر ضرورت بازنگری در اسلام و نوسازی آن (رفورم دینی) پافشاری میکرد. او عقیده داشت که دین اسلام از قافله تمدن عقب مانده و برای زنده ماندن جز همراه شدن با دنیای مدرن راهی ندارد.
مدب پس از انفجارهای یازده سپتامبر سال ۲۰۰۱ با انتشار کتاب “بیماری اسلام” در محافل اسلامی و اسلامشناسی بحث گستردهای به راه انداخت. او در کتاب خود مانند پزشکی دلسوز به معاینه جوامع اسلامی پرداخت و بسیاری از نابسامانیها را ناشی از گسترش آفتهایی مانند جزماندیشی و تعصبات دینی دید که گرایشهای بنیادگرایی و عقاید وهابی آن را ترویج میکنند.
آشتی اسلام با مدرنیته
مدب هوادار پرشور آشتی عقاید اسلامی با ارزشهای مدرنیته بود. از سویی به جوامع غربی هشدار میداد که اسلام را به خشونتگرایی و تروریسم محدود نبینند و از سوی دیگر به مسلمانان توصیه میکرد باورهای دینی خود را با دنیای مدرن هماهنگ سازند.
دین اسلام از قافله تمدن عقب مانده و برای زنده ماندن جز همراه شدن با دنیای مدرن راهی ندارد.
مدب: اسلام از قافله تمدن عقب مانده و برای زنده ماندن جز همراه شدن با دنیای مدرن راهی ندارد.
مدب در گفتوگویی تأکید میکند: «ما باید اسلام و قرآن را در نوری تازه مشاهده کنیم. در عین احترام به ریشههای اعتقادی لازم است راه تکامل و پیشرفت را به روی اسلام باز کنیم. این تنها راهی است که جهان اسلام میتواند با خشونت و جهادگری مقابله کند.»
مدب چندی پیش در گفتوگو با روزنامه ایتالیایی “کوریره دلاسرا” از کشورهای اسلامی به ویژه عربستان سعودی انتقاد کرد که به خاطر منافع خود، به بنیادگرایان و گسترش افکار افراطی یاری میرسانند. او پیش بینی میکرد که سرانجام این کشورها نیز از رشد بنیادگرایی زیان خواهند دید.
مدب به اندیشمندان مسلمان توصیه میکرد که با درسگیری از سنت یهودی و مسیحی، قالبهای سنتی و تفسیرهای لفظی از اسلام را کنار بگذارند، در مطالعه اسلام شهامت داشته باشند و آن را با نگرش خردگرا و بینش سکولار آشتی دهند.
مدب در سال ۱۹۴۶ در تونس به دنیا آمد و در جوانی برای تحصیل به فرانسه مهاجرت کرد. او رمان نیز مینوشت و برخی از رمانهای او به زبانهای اروپایی ترجمه شده است
reza torabi / 29 November 2014
با درود به هموطن گرامی آقای حسن گلسفیدی
ریختن خون وسربریدن وکتک زدن زنان؛ توصیه به خشونت نیازی به تفسیروتوجیه ندارد
بجای پرده پوشی وماستمالی باید حقیقت ونیازبازنگری را میان مردم برد ما هنوز
جرأت نمی کنیم ازنقد مسالمت آمیزومحترمانهء دکترعلی دشتی برقرآن درکتاب ۲۳سال
اودرایران حرفی بزنیم چون همین دگراندیشانی که نام برده اید قبل ازمردم ما را
خودکشی میکنند. کتابی که هم زمان شاه سابق وهم خلافت اسلامی فعلی ممنوع بوده
وهست؛ بنابراین مجبوریم به مولانا پناه ببریم:
عقل اول راند ازعقل دوم
ماهی ازسرگنده گردد نی زدم
مولانا
عقل اول اصطلاح حکمت مشائیان است یعنی حکمت یونان و مقصودشان ازعقل اول چیزی است
که ازذات خدا صادرشده ومراد ازعقل دوم آن چیزیست که انسان از راه تفکرو مراقبه بدست میاورد و بنظر مولانا درمثنوی عقل دوم که از راه تفکر ومراقبه فراهم میشود عقل اول را باطل
میکند وعقل دوم برعقل اول ترجیح دارد.
زنده باشید
reza torabi / 29 November 2014
به رضا ترابی:
فکر مکنم برداشت شما از بیت :عقل اول راند ازعقل دوم /ماهی ازسرگنده گردد نی زدم اشتباه باشد و منظور مولوی این است که اگر کسی عقل اول را از عقل دوم براند(تهی کردن عقل دوم از عقل اول) کار درستی انجام نداده است چون ماهی همیشه از سر دچار فساد میشود
بین شعاری مثل مولوی و خیام و حافظ و فردوسی با جنبش پروتستانتیسم و رنسانس هم خوانی وجود دارد و این بحث مفصل و جداگانه ایست امام غزالی کتاب تهافت الفلاسفه را در رد فیلسوفان مینویسد و ابن رشد در کتابی پاسخ آن را میدهد مولوی نیز تا حدودی در این بعد ضد فلاسفه بوده است اما ضدیت او از سنخ ضدیت غزالی نبوده است بلکه شاید بتوان مولوی را در ضدیت با فلسفه با ویتگنشتاین مقایسه کرد
چندین گروه با اجتهاد فقیه مخالف بودند اخباریون فلاسفه و باطنیون شما در تاریخ شیعه افرادی را در قرون جدیدتر میبینید که اخباری مسلک هستند و اهل فلسفه هم هستند باطنی هم هستند و به اجتهاد فقیه هم باور دارند این پس از شاه عباس رخ داده است این دسته اجازه پاره پاره را به هم وصل کردند و نظامی جدید ساختند و به همین نسبت نظامشان از دقت برخوردار نیست و کلی گویی میباشد و فلسفه رسمی و اندیشه رسمی و تفکر رسمی حوزوی در ایران اکنون همین اندیشه ذکر شده است و مثل زرتشت رسمی در زمان ساسانیان وابسته به قدرت است در زمان شاه موسسه فلسفه شاهنشاهی همین ایده را داشت و چه اکنون نیز به همین شکل است این تفکر در مقابل هر کدام از آن جریانات تاب تحمل ندارد و به قسم دیگر متوسل میشود اکنون این جریان از لحاظ فکری در مقابل مکتب تفکیک و تفسیری مشهد شکست خورده است و حتی در بحث حدیثی ناب شکست خورده است در خصوص بحث های فلسفی و عرفانی به استقلال شکست خورده است در مقابل فلسفه جدید شکست خورده است در هر حوزه مستقل عرفان و فلسفه و حدیث این جریان شکست میخورد اما چون میتوانند این نظامات را در جنب قدرت به هم وصل کنند در ایران امروز مانده اند وگرنه در مقابل یک بحث فلسفی و مذهبی اصیل حرفی برای گفتن ندارند
عبداله / 30 November 2014
در هر صورت بحث در خصوص قرائت های مختلف از دین همیشه بوده و ادامه نیز دارد و آنجا که این قرائت ها از بحث خارج شده ودر اختیار قدرت قرار میگیرند اتفاق نامیمون و خطرناکی رخ داده است چرا که برای قدرت و سیاست این بحث ها بالذات هیچ ارزش ندارد و او فقط به دنبال اهداف خود از این بحث ها میباشد کرسی میگذارد بحث میگذارد تا آن هدف را اثبات کند و در تاریخ اسلام هر گرایشی نسبتی با قدرت داشته است و نه حقیقت!
معشوق چون نقاب ز رخ برنمیکشد / هر کس حکایتی به تصور چرا کند
عبداله / 30 November 2014
انبیا گفتند با خاطر که چند/میدهیم این را و آن را وعظ و پند/چند کوبیم آهن سردی ز غی/در دمیدن در قفز هین تا بکی/جنبش خلق از قضا و وعده است/تیزی دندان ز سوز معده است/نفس اول راند بر نفس دوم/ماهی از سر گنده باشد نه ز دم/لیک هم میدان و خر میران چو تیر/چونک بلغ گفت حق شد ناگزیر/تو نمیدانی کزین دو کیستی/جهد کن چندانک بینی چیستی/چون نهی بر پشت کشتی بار را/بر توکل میکنی آن کار را/تو نمیدانی که از هر دو کیی/غرقهای اندر سفر یا ناجیی/گر بگویی تا ندانم من کیم/بر نخواهم تاخت در کشتی و یم/من درین ره ناجیم یا غرقهام/کشف گردان کز کدامین فرقهام/من نخواهم رفت این ره با گمان/بر امید خشک همچون دیگران
هیچ بازرگانیی ناید ز تو/زانک در غیبست سر این دو رو/تاجر ترسندهطبع شیشهجان/در طلب نه سود دارد نه زیان/
بل زیان دارد که محرومست و خوار/نور او یابد که باشد شعلهخوار/چونک بر بوکست جمله کارها/کار دین اولی کزین یابی رها/نیست دستوری بدینجا قرع باب/جز امید الله اعلم بالصواب
مولوی با تشبیه زندگی به تجارت میگوید دین نیز جدا از تجارت نیست و هیچ دستوری برای پیروزی در این قرعه و شانس وجود ندارد همانطور که عقل اول یا نفس اول باید عقل دوم یا نفس دوم را براند مثل خر ران که خر را بحرکت وا میدارد و خر نمیداند که کجا میرود ما نیز در کشتی نمیدانیم که ناجی هستیم یا غرقه(به قول حافظ غرقه کشتند در این وادی بسیاری دگر)و صرفا از طلب سود و زیان سوار کشتی میشویم ممکن است سود باشد و یا ضرر! اما کسی نور را میابد که تحمل شعله را داشته باشد سر ممکن است گندیده باشد مثل خر و با تشبیه ماهی میگوید که اول سر میگندد اما خر سوار میداند که غرایز هنوز سالم است (عقل اول خر سوار عقل دوم خر با عقل گندیده) و میتواند آنرا بحرکت وا دارد تا طلب سود و زیان سر را کند اینکه مولوی ابتدا با پوچ معرفی کردن دعوت پیامبران و ناکار آمدی آن سراغ مفاهیم ارسطوی و عرفانی میرود و در پایان تنها امید به خدا را راهگشا میداند ومثل مارتین لوتر که کلیسا را واسط خدا و خلق نمیداند و مستقیما انسان را در مقابل خدا مسئول میداند
عبداله / 30 November 2014
آیتالله نوری همدانی در پاسخ به سؤالی در مورد ختنه زنان، این عمل را «عمل مکرمهای برای زنان» دانسته است. آیتالله جوادی آملی نیز در پاسخ استفتائی در این مورد نوشته است:
«زنان هم میتوانند مانند مردان ختنه کنند. یعنی قسمتی از اطراف مهبل خود را بردارند. این کار در اسلام حرام نیست و در بین اهل سنت رواج دارد و باعث میشود زن در نظر شوهر خود دوستداشتنیتر و نیکوتر جلوه کند. در روایتی داریم که پیامبر خود این کار را تایید و بلکه سفارش کرده است.»
یوسفی اشکوری در خصوص ختنه میگوید:
«در اسلام اصلاً ما بحثی در این زمینه نداریم. یعنی اگر منابع اسلام را، قرآن و سنت معتبر نبوی بدانیم، نه در قرآن چنین بحث و چنین حکمی داریم و نه در سیره معتبر نبوی ما چنین حکمی داریم الان و در اختیار ما است. بعد هم در فقه. چون به هر حال حکم شرعی باید یا در قرآن باشد به طور صریح و یا در سنت و حدیث پیغمبر و یا حتی اگر شیعه هستید در سخنان امامان شیعه باید باشد و یا بعداً باید در اجتهادات و استنباطهای شرعی فقیهان اسلام در طول ۱۴۰۰ سال به وجود آمده باشد. آنچه قطعی است در قرآن نیست. اما این طور که من اطلاع دارم در سیره پیغمبر چنین چیزی نداریم. یعنی شما در مکه در مدینه و در طول ۲۳ سال دوران نبوت پیغمبر اسلام جایی ندارید که پیغمبر دستور داده باشد که این کار انجام شود آن هم به عنوان یک حکم شرعی و آن هم یک حکم شرعی جاودانه که باید تا روز قیامت این چنین باشد. حالا البته ممکن است که شما در این جا و آن جای یک کتاب حدیثی و روایی روایتی هم از پیغمبر داشته باشید یا پیدا کنید؛ ولی آن باید جداگانه مورد بحث و بررسی قرار گیرد.»
این مطالب را که نقل کردم دو طیف را رودرو هم نشان میدهد یک طیف میگوید ختنه در روایات پیامبر است و پیامبر، آن را سفارش میکرده و کار مکرمه ی است و یک طیف میگوید که در اسلام هیچ سندی در این باره وجود ندارد آیا این ها دو رو از یک سکه نیست؟ در اروپا اگر بتوانیم معادلی برای روشنفکری دینی ایرانی پیدا کنیم بیشتر کاتالیزوری بوده برای حرکت از دین به بی دینی! اما در ایران روشنفکری دینی کاتالیزوری است برای حرکت از بی دینی به دین! همانطور که در انقلاب 57 این نقش را بازی کرد اما آنچه در قدرت قرار میگیرد آن روی سکه است چرا که دیدگاه نوگرایانه ذهن را به دین می آورد و پی را میکند و آنوقت روحانیت اقتدارگرا ساختمانش را میسازد و روشنفکر دینی باید بگوید این قلعه و زندان آن ویلا و تفرج گاهی که او میخواسته نیست
عبداله / 30 November 2014
آیا آنچه که ما به عنوان یک نظریه فقهی در مورد اسلام میشناسیم در واقع همان تاریخ نیست کسانی که در گذشته گزارشی درباره اسلام داده اند مطمئنا ذهنیاتی در خصوص خوب و بد داشته اند که با ذهنیت انسان در ادوار دیگر با رشد عقلی او خوب و بد معنای دیگری پیدا کرده است علاوه بر آنکه هر کنشی در تاریخ تحت تأثیر کنش های قبلی است کنش های قبلی نیز تحت تأثیر این واقعیت هستند که رویدادهای بعدی پیش بینی پذیر باشند هر کنش گر بر اساس احتمالی که در آینده میدهد عمل میکند بطور مثال انقلاب مشروطه همانقدر که این انقلاب تحت تأثیر وقایع گذشته خود بودکه تحت تأثیر آینده در قالب آرمان قرار داشته است از این نظر در تاریخ پیوستگی وجود دارد اما دیدن تاریخ در همان عصر با همان ارزش ها و همان آرمان ها وظیفه تاریخدان است اگر یک مسلمان گزارشی مثلا در قرن سوم هجری درباره اسلام داده است ممکن است با آرمان های که مسلمانان اکنون از اسلام انتظار دارد در تضاد باشد و از این نظر بخواهند گزارش متفاوتی از تاریخ اسلام بدهند از این منظر یک بنیادگرا میخواهد از همان زاویه اسلام را ببیند که سلف صالح او اسلام را دیده است این زاویه ممکن است برای بسیاری از مسلمانان ناخشنود کننده باشد و آن را نظر اسلام ندانند با توجه به اینکه خود گذشته دیگر در دسترس نیست معما پیچیده تر میشود و از آن نظر پیچیده تر میشود که تاریخ علاوه بر آنکه تاریخ انسان هاست تاریخ ذهنیت انسان ها نیز است ذهنیاتی مثل رایش اول و دوم و سوم ذهنیاتی مثل ظهور و سقوط یک سلسله ذهنیاتی مثل حکومت یک آرمان و یا اندیشه به همین دلیل چون انسان ها همیشه با یک فکر و به اصطلاح نوعی انسانیت زیسته اند تاریخ نگار نیز نمیتواند خود را از این زاویه کنار بکشد چون ممکن است حتی چیزی غیر انسانی را در تاریخ خود بیاورد اما تاریخ نگار برای بدست آوردن واقعیت ابزار های در اختیار دارد و آن هم شناخت هر عصر است به همین دلیل تاریخ نگار مثل زمین شناس که دوره های تکاملی زمین را نام گذاری کرده است او نیز مجبور است هر عصر را نامگذاری کند و به همین دلیل افق منظر انسانی در تاریخ اجتناب ناپذیر است تاریخ نمیتواند جدا از درد و رنج و پیروزی های انسان ها باشد ممکن است به یک واقعه دو قومیت نگاه کاملا متفاوتی داشته باشند اینطور فرض کنیم که بگوییم عده ای به زندان باستیل رفتند و زندانیان را آزاد کردند و بعد از مدتی فردی به اسم لویی را کشتند آیا این تاریخ انقلاب فرانسه است؟ میگوییم تاریخ 1-انقلاب 2-فرانسه همین ها یک منظر ایجاد میکند همین ها یک روایت از تلاش انسان ها برای آرمان هایشان ایجاد میکند شاید ما اکنون بخواهیم تاریخ انقلاب فرانسه را از نتایجش که امروز برای ما به همراه آورده تفسیر کنیم ممکن است این نتایج همان های که انقلابیون فرانسه میخواسته اند باشد و یا نباشد و در مرحله اول تاریخنگار باید سعی کند آرمان های مردم را در همان عصر بررسی کند مثلا مفهوم آزادی و عدالت و ملیت ممکن است در ادوار مختلف تغییر کرده باشد از این نظر تاریخ به نوعی خود اندیشه است به همین دلیل اکثر فیلسوفان بزرگ مثل هیوم کتب تاریخی نیز نوشته اند و اکثر تاریخدانان نظرات و اندیشه های فلسفی داشته اند از این زاویه میتوان عملکرد هر عصر را با توجه به آرمان هایشان و نتایجی که در ادوار بعد به جای گذاشته اند بررسی کرد و آیا اینکه میتوانسته نتایج دیگری ایجاد کنند و آیا اینکه بین آن نتایج و آن عصر ارتباطی بوده است در دیدگاه غایی تاریخ یک سیر متحول شونده دارد و باید مراحل خاصی را طی کند اما در دیدگاه خطی یا جاده ای و یا فاعلی تاریخ ممکن است از مسیر های مختلف طی شود هر دو گرایش در موضوعاتی ممکن است مفید باشد اما آنچه که حتمی است تاریخ مسیری دارد و معجزه وار هیچ اتفاقی رخ نمیدهد و همانطور که بر اساس اکنون آینده تا حدودی قابل پیش بینی است و از این نظر برنامه ریزی میشود راه های گذشته نیز بر اساس اکنون پیش بینی پذیر تر از آینده است از این نظر هر گونه برنامه ریزی برای آینده که مبتنی بر یک گذشته دروغین باشد محکوم به شکست است این شامل هر نوع قرائتی از اسلام میشود اسلام نوعی وضعیت برای جوامع ایجاد کرده است که نمیتوان با بی تفاوتی به آن نوعی اسلام نوگرایانه و یا سلفی را تجویز کرد سلفیون میخواهند تمام نتایجی که از اسلام منتج شده اما مخالف با قرائت آن هاست کفر بشمارند و دیدگاه نوگرایانه نیز ارتباطش با گذشته تاریخی اسلام قطع شده است راسل اعلام کرد که عالم اسلام با امام غزالی به آخر خط خود و بن بست رسید و ابن رشد آخرین اندیشه ورز اسلامی است اما کسانی مثل نصر با معرفی ملاصدرا به غرب و جهان تلاش داشتند که بگویند اندیشه در اسلام تمام نشده است اما کار او نتیجه عکس به بار آورد و فلسفه ملاصدرا به عنوان یک ابتذال فکری و نزول ارزیابی شد ما میتوانیم بگوییم که عالم اسلام دچار بن بست و یا نزول و ابتذال شده است و قاجاریه اوج این ابتذال بوده است
عبداله / 30 November 2014
با احترام وعرض ارادت به آقا عبدالله
بحث برسرِ دیدگاه خانم عبادی احترام اسلام به زنان بود که
با استناد به آیات قرآن مقرون به حقیقت نیست وتفسیروتوجیه
آن ره بجایی نمی برد بحث واظهارنظرراجع به مولانا را به
صاحبنظران ومولوی شناسان می سپاریم چون مجال آن دراین
بخش نیست ؛ سئوال اینست :
آیاتی که منشأ خشونتند با کمک علمای دینی باید حذف شوند یا خیر
همچنان نه توجیه وتفسیرآن ادامه شود؟؟؟
reza torabi / 01 December 2014
به رضا ترابی:
سخن شما در مورد اینکه “آیاتی که منشأ خشونتند با کمک علمای دینی باید حذف شوند یا خیر” مسخره ترین حرفی بود که دیده ام علمای دینی آیات قرآن را حذف کنند؟ عمو جان کجایی شما؟ میدانید دارید در مورد قرآن حرف میزنید آنوقت آخوند ها آیات قرآن را حذف کنند! بعد هم شما نظری در مورد یکی از بیت های مولوی دادید که من پاسخی به آن دادم
عبداله / 04 December 2014
به رضا ترابی:
شما یک حرف زدید که فکر کردید مخفی است اما کاملا در نظر شماره 1 شما آشکار بود و آن دعوت به تغییر قرآن بوده است شما غیر مستقیم از روحانیت دفاع کردید و اذعان کردید که تا وقتی که این قرآن به این شکل موجود است حرف روحانیت درست میباشد و مابقی نظرات اشتباه است و خود بهتر میدانید که حذف و تحریف آیات در اسلام ممکن نیست!؟
عبداله / 04 December 2014
نمونه تحریف ترجمه های قرآن که در تفسیر قمشه ای نیز تشدید شد زیاد است مثلا همین مورد که بالاتر شخص دیگری گفت :
“فَاذِالَقیتُمُ اّلَذینَ کَفَرُو و افَضَرْبَ الرَّقابِ حَتّی اِذا اَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدّوُا اْلوَثاقَ”
“کفر را هر کجا یافتید گردن بزنید تا زمین از خونشان رنگین شود. اسیران را محکم ببندید که قادر به فرار نباشند”
چه کسی رقاب را گردن ترجمه کرده؟ در قرآن رقاب سه بار استفاده شده و دو بار به معنی بردگی بوده الی این مورد!! رقاب به مراقبه یا مراقبت “رقابه الدستوریه” مربوط است.
در ضمن اثخنتموهم (ثخن) به معنی مقاوم شدن، از کجا این را خونریزی ترجمه کرده اند؟
اصلا این آیه از کشتار صحبت نکرده. مقایسه ترجمه های قدیمی تر مثلا از سال 1337 با ترجمه های جدید این موضوع را شفاف می کند.
http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=ترجمه_قرآن&oldid=13706036#.D8.AA.D8.B1.D8.AC.D9.85.D9.87.E2.80.8C.D9.87.D8.A7.DB.8C_.D9.85.D8.AA.D9.81.D8.A7.D9.88.D8.AA
تفسیر قمشه ای را دست کم نگیریم که فقط در سوره حمد بسیار تحریفات سیاسی دارد. معیارشان هم حدیث بوده که اعتبار ندارد و مربوط به جنگ های مذهبی سیاسی می شود. تا کی دین و مذهب کورکورانه بازیچه سیاست باشد؟
یک نفر / 08 December 2014