بحث تقسیم قدرت اداری و دولتی در مناطق مختلف ایران سالهاست در برخی محافل سیاسی و روشنفکری در جریان است.
طی چند سال گذشته، تمرکززدایی و تحول سیستم اداری کشور که معمولا با مسئله توسعه در ایران هم پیوند داده میشود، بیشتر مورد توجه قرار گرفته و حتی به کارزار و شعارهای انتخاباتی نیز راه پیدا کرده است. این مسئله در ماههای گذشته بحثبرانگیز شده است.
اوایل سال جاری خورشیدی، عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور خبر از طرح تقسیم استانها داد و در تیرماه گذشته گفتوگوی جواد ناصریان، معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی وزیر کشور، در همین زمینه با واکنش و اعتراض ۶۰ نماینده مجلس روبهرو شد. سپس محمدحسن ابوترابیفرد، نایب رئيس مجلس شورای اسلامی، اعلام کرد که وزیر کشور ورود به چنین بحثی را تکذیب کرده است.
در چند روز اخیر طرح تقسیم ایران به پنج ولایت بار دیگر در رسانههای داخلی مطرح شده و مصطفی میرسلیم، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، گفته که طرح ایجاد ولایات در مجمع تشخیص مصحلت نظام در دست بررسی است.
میثم بادامچی، پژوهشگر فلسفه سیاسی، در گفتوگو با زمانه طرح تقسیم ایران به ایالتهای مختلف را مستلزم مطالعات کارشناسی میداند و میگوید: «آنطور که من نحوه تقسیم این مناطق را دیدهام، ظاهراً تاکیدی هم وجود داشته که اقوام ایران بین مناطق مختلف تقسیم شوند.»
اقوام و ولایت
مصطفی میرسلیم در نخستین روزهای آبان ماه سال جاری، خبر از بررسی طرح ایجاد ولایات در مجمع تشخیص مصلحت نظام داده، ولی به جزئیات بیشتر طرح اشارهای نکرده است. بر اساس گفتههای ناصر جوادیان، ۳۱ استان کشور به پنج منطقه زیر تقسیم شدهاند:
میثم بادامچی تقسیم استانهای ایران به پنج منطقه را در نوع خود مثبت ارزیابی میکند و میگوید: «اینکه یک مقدار در قدرت مرکززدایی شود و یک سری اختیارات که در تهران متمرکز است به پنج مرکز دیگر واگذار شود تا از طریق آنها بار تهران کم شود و پنج شهر بزرگ بار را بر دوش گیرند، فی نفسه کار مثبتی است. چون در هر صورت به نظر میرسد که ما در ایران محتاج یک نوع مرکززدایی از سیستم اداری هستیم.»
منطقه یک: استانهای تهران، قزوین، مازندران، سمنان، گلستان، البرز و قم.
منطقه دو: استانهای اصفهان، فارس، بوشهر، چهار محال بختیاری، هرمزگان و کهکیلویه و بویراحمد.
منطقه سه: استانهای آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، زنجان، گیلان و کردستان.
منطقه چهار: استانهای کرمانشاه، ایلام، لرستان، همدان، مرکزی و خوزستان.
منطقه پنج: استانهای خراسان رضوی، خراسان جنوبی، خراسان شمالی، کرمان، یزد و سیستان و بلوچستان.
به گفته ناصر جوادیان، استانهایی که دارای «اشتراکات و همجواری» هستند بهمنظور «همافزایی و تبادل تجربه» در یک منطقه قرار گرفتهاند و «جلسات مشترکی» را برگزار میکنند.
برخی از کارشناسان معتقدند در طرح تقسیمبندی استانها برخورد نادرست و غیردقیق با مسئله تنوع زبانی و قومی ممکن است در صورت اجرایی شدن طرح، مشکلاتی به دنبال داشته باشد.
به باور میثم بادامچی، شرط اصلی موفقیت این طرحها با ابعاد مختلف مطالعه کارشناسی است.
تاکنون اطلاعات کاملی درباره جزئیات طرح و انتخاب معیارها برای تقسیمبندی استانها منتشر نشده و این پژوهشگر که در حوزه اقلیتها کار کرده است، میگوید: «اینکه پنج منطقه بر اساس چه اسلوبی تقسیم شوند مطالعه و معیارهای ویژهای میطلبد. مثلا مناطقی که از نظر قومیتی نزدیک به هم هستند در یک مجموعه قرار دهیم یا اینکه تاکیدی باشد که اینها تقسیم شوند. آنطور که من نحوه تقسیم این مناطق را دیدهام، ظاهراً تاکیدی هم وجود داشته که اقوام ایران بین مناطق مختلف تقسیم شوند. یعنی (سعی شده) اینطور نباشد که در یک منطقه یک قوم مشخص وجود داشته باشد.»
با این حال وزیر کشور گفته، در منطقهبندی جدید ایران مولفههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی مد نظر قرار گرفته است.
تمرکززدایی
از جمله دلایلی که کارشناسان برای عدم توسعه یافتگی برخی مناطق ایران بر میشمرند سیاستگذاریهای معطوف به مرکز است و این نوع سیاستگذاری را آفتی برای پیرامون تلقی میکنند.
میثم بادامچی تقسیم استانهای ایران به پنج منطقه را در نوع خود مثبت ارزیابی میکند و میگوید: «اینکه ایران به پنج ولایت یا در این حدود تقسیم شود به این معنا که یک مقدار در قدرت مرکززدایی شود و یک سری اختیارات که در تهران متمرکز است به پنج مرکز دیگر واگذار شود تا از طریق آنها بار تهران کم شود و پنج شهر بزرگ بار را بر دوش گیرند، فی نفسه کار مثبتی است. در هر صورت به نظر میرسد که ما در ایران محتاج یک نوع مرکززدایی از سیستم اداری هستیم چون ایران کشوری بزرگ و با اقوام متعدد است.»
رحمانی فضلی در «همایش مدیریت شوراها و مدیریت محلی» گفته بود: «ما در حوزههای مختلف به گونهای اداره میشویم که نتیجه عینی و ملموس آن اداره، عدم توازن و تعادل منطقهای است که ایجاد کلانشهرها و تهرانی با ده میلیون جمعیت، تمرکز بیش از ۷۵ درصد ثروت و شرایط زیستی نامناسب را به دنبال داشته است.»
به نظر میرسد شرایط اقتصادی و اجتماعی چند سال گذشته نیز در ایجاد طرح منطقهبندی ایران بیتاثیر نبوده است. زیرا رحمانی فضلی گفته است: «در تحریم چند سال اخیر اثر وابستگی را در استانها لمس کردیم چرا که تمام فعالیتهای عمرانی متوقف شده، بیکاری فراوان و تورم بالا رفته است و باید این درس را بگیریم که استانها را مامور کنیم که هر کدام از آنها با تکیه بر منابع داخلی برای اداره خود برنامهریزی کنند.»
فدرالیسم یا التهاب؟
پس از رسانهای شدن خبر ایجاد پنج ولایت در ایران، ۶۰ نماینده مجلس در جلسه علنی، ضمن تذکر کتبی به وزیر کشور خواستار لغو این طرح شده بودند.
به باور محمدرضا سبزعلیپور، این طرح دارای ابهام است و امکان دارد «در چنگال زد و بندها، بوروکراسی و فساد اداری» خود تبدیل به مانعی بر سر راه توسعه شود. پس از انتشار خبر بررسی طرح منطقهبندی استانهای ایران در مجمع تشخیض مصلحت نظام، برخی رسانهها موضوع را به «فدرالیسم اقتصادی» ربط دادند که در سالهای اخیر محسن رضایی آن را مطرح کرده است.
آنان بهانه این هشدار را «جلوگیری از التهاب در کشور»، اعلام کردهاند. علاوه بر این نمایندگان مجلس، برخی از مدیران پیشین وزارت کشور مانند عبدالواحد موسویلاری، وزیر کشور دولت خاتمی و محمود میرلوحی، معاون سابق حقوقی و پارلمانی وزارت کشور، به طرح تقسیمبندی استانها انتقاد کرده بودند.
محمدرضا سبزعلیپور، رئیس مرکز تجارت جهانی ایران نیز گفته بود این طرح نه تنها مشکلی را حل نخواهد کرد، بلکه زمینهساز اختلافهای متعدد سیاسی، اقتصادی، قومی و فرهنگی خواهد بود.
به باور سبزعلیپور، این طرح دارای ابهام است و امکان دارد «در چنگال زد و بندها، بوروکراسی و فساد اداری» خود تبدیل به مانعی بر سر راه توسعه شود.
پس از انتشار خبر بررسی طرح منطقهبندی استانهای ایران در مجمع تشخیص مصلحت نظام، برخی رسانهها موضوع را به «فدرالیسم اقتصادی» ربط دادند که در سالهای اخیر محسن رضایی آن را مطرح کرده است.
تارنمای خبرآنلاین نوشته است: «اگر طرح مورد اشاره میرسلیم همان اداره منطقهای کشور باشد باید سرنخ آن را از نشستهای استانداران کشور در سال ۸۸ گرفت. طرحی که به مرور پختهتر شد تا آذرماه ۹۲ وزير كشور از طرحی خبر دهد كه به موجب آن قرار بود مديريت استانی، منطقهای شود. طرحی که هدف نهاییاش تغییر شيوه مديريت استانها و شکلگيری نظام منطقهای است.»
به عقیده میثم بادامچی، طرحی که برای منطقهبندی استانها در نظر گرفته شده با فدرالیسم فاصله بسیار دارد. او به این نکته هم اشاره میکند که دغدغه حفظ وحدت و تمامیت ارضی که مطرح میشود، دغدغه درستی است به شرط اینکه به طور علمی به آن نگاه شود.
او میگوید: «آن چیزی که من دیدم ربطی به فدرالیسم به آن معنا که در آمریکا و آلمان گفته میشود، ندارد. البته شخصا به خاطر وضعیتی که خاورمیانه دارد، معتقد به فدرالیسم قومی برای ایران نیستم ولی در هر صورت مرکززدایی در شکل دیگری لازم است، اما آیا این طرح مبتنی بر فدرالیسم است مانند آنچه که در آمریکا وجود دارد؟ خیر، بسیار فاصله دارد. فکر نمیکنم سیاستورزانی که دنبال این موضوع هستند چنین چیزی در ذهنشان باشد. البته قرار نیست از مدل آمریکا و آلمان پیروی کنیم. ما باید مرکززدایی بومی خودمان را تاسیس کنیم. البته یک نکتهای هم در مورد سیستم فدرالی مثل آمریکا وجود دارد که در آمریکا سیستم قضائی ایالتها مستقل از همدیگر هستند. در این طرح، هیچ بحثی در مورد سیستم قضائی نیست و سیستم قضائی در این طرح هیچ دخالتی داده نخواهد شد.»
این طرح بسیار ابلهانه و بی ثمر می باشد و معنی و مفهوم آن آغاز یگوسلاوی سازی ایران و بالکانیزه کردن آن است و به هیچ صورت تصویب و اجرا نخواهد شد مگر اینکه مکاران جمهوری اسلامی مغز خر خورده باشندکه البته نخورده اند و استاد شیطانند!
آذربرزین آذرمهر / 04 November 2014
چقدر مسخره است این نقشه؟ گیلان چه ربطی به آذری زبانان داره؟ در عوض همدان از آذری ها گرفته شده.مضحکه بزرگ تاریخی خواهد بود اگر عملی بشه
میلاد / 04 November 2014
در تایید کامنت میلاد میخواستم اشاره کنم که خراسان جنوبی در زمانی که جزیی از مشهد بود چقدر بودجه بهش میرسید که حالا کرمان و سیستان و بلوچستان رو هم بدن دست مشهد؟!؟! طرح کلی تمرکززایی خیلی عالی و خوب است اما با این تقسیم بندی تنها و تنها اختلافات قومی و سیاسی بیشتر میشه…مثلا فکر کردین واقعا تبریز یا اصفهان و مشهد به آبادی و پیشرفت جایی غیر از خودشون اهمیت میدن.،.،…همین الان که مرکز استانن چه میکنن که بعدا با گیلان و کرمان و شیراز و…بکنن؟!؟!
هاگن / 04 November 2014
هیچ ربطی این قسمتها به هم ندارند و البته از قصد هم اینجوره تا هرگز اتخادی بین اقوام مشابه ایجاد نشه و خودشون همواره با هم مشکل داشته باشند .
ساتورن کیوان / 04 November 2014
این طرح یک ترفند شوم بر علیەهمە ایرانیان (ملیتها “قومیتهای”) ایران هستش. اینها میخواهند با فاصلە انداختن بین استانهای کورد نشین و همینطور آزربایجانیها مخصوصا این دو تا ملت را بە جان هم انداختە و مطالبات آنها را نادیدە بگیرند، قرار دادن گیلکی،آزربایجانی و کورد در یک منطقە یعنی تشویق کردن این مردمان بە جبهە گرفتن علیە همدیگر و وظآلم و مظلوم درست کردن.. بە عبارتی دیگر اکثریت و اقلیت درست کردن…. همان روایت تفرقە بینداز و حکومت کن. اصلا این آقایان نمی فرمایند بر اساس چە استدلالی این پنچ منطقە را را تشکیل میدهند. کدام بار میخواهند از دوش این مردمان رنجدیدە بردارند. در کشوری کە نە قوە مجریەش نە مجلسش نە قوە قضائیەش بدون چراغ سبز و اجازە آقا نرە خر و دم و دستگاهش هیچ صلاحیتی ندارند . سخن گفتن از تمرکززدایی بیشتر بە چرندیات و مضخرفات شبیە است. اینان با این حماقتهایشان میخواهند یک جنگ اتنیکی در ایران را بیندازان . نتیجەاش این میشە کە با بزرگ کردن اختلافات بین استانهای مختلف یک کاری بشە کە در آیندە نتونند در کنار هم با آرامش زندگی کنند. یعنی دیکتاتوری سید علی در عمل خشتهای از هم پاشیدن ایران بنیان میدهد.. مگە این ایران چی از اسپانیا،سوئیس،بریتانیا،کانادا،بلژیک،هند و… تمام کشورهای فدرال دیگر دنیا کم دارد کە ما نتونیم کە در یک سیستم دموکراتیک و فدراتیو با احترام و آرامش با هم زندگی کنیم؟!!
آزاد / 05 November 2014
ولایت و ایالت چه ربطی به هم دارند؟ ابتدای مقاله با تقسیم ایران به پنج ولایت شروع میشود و یک دفعه آدم می فهمد دارید از ایالت حرف میزنید!
مهدی / 05 November 2014
این طرح در نگاه اول کمی ساده لوحانه و ابلهانه بنظر میرسد، اینکه نمیدانیم از کدام اتاق فکری- استراتژیکی و از مغز چه کسانی بیرون افتاده است ؟، یا چرا بدون یک گفتمان ملی- مردمی از طرف دولتیان یا رسانهها به یکباره مطرح میشود ؟ یا بر پایه چه اهدافی اینگونه نابخردانه، کشور را به پنج قسمت نامتوازن قومی تقسیم میکنند ؟ آیا فشار یا پیشنهاد نظامیان و امنیتیها در راستای کنترل و اقتدار جمهوری اسلامی اینگونه ناشیانه اعلام میشود ؟یا…. به هرحال این پروژه، دنباله رو اقدامات رضا شاه در زمینه تمامیت ارضی ایران است. در زمان رضا شاه کوچ ایلها و اقوام رنگارنگ ایرانی به شرق و غرب، شمال و جنوب برای اختلاط با هم و ثبات ایران، لازم و ضروری بود. اینکه ترک زبانان آذربایجان تا خراسان امتداد دارند (نمونه ایی چون آقای خامنه ایی) یا کردها که در همه جای ایران یافت میشوند، حتا در جمهوری اسلامی، خوزستانیها که بخاطر جنگ عراق با ایران، امروزه در گوش و کنار ایران زندگی میکنند، در ایران امروز, نهادینه شده است. فدرالیسمی منطبق بر جامعه رنگارنگ ایران، یکی از ارکان نظام دمکراتیک آینده ایران محسوب میشود البته نه به این شکل کاریکاتوری و بدون مطالعه و تفحص جدی در حول و حوش این زمینه. ایالتهای ایران میتوانند در ۱۲-۱۰ قسمت تشکیل شوند، استانداری و فرمانداری امروزی جای خود را به مجلس سنا خواهد داد که متشکل از شورای شهر وشورای روستای آن ایالت است و به رهبری سناتور منتخب آن استان، وظیفه آموزش، عمران، فعالیتهای اقتصادی و خدمات اجتماعی خواهند داشت. ۱/۳ مالیات شهروندان در شهرهای مسکونی، ۱/۳ مالیات برای ایالت یا استان و ۱/۳ در دولت مرکزی برای نیروهای دفاعی کشور صرف خواهد شد. مجلس سنا و شورای ملی قانون گذاران ایران آینده هستند و رئیس جمهور از میان حزبی که بیشترین آرا را در شورای ملی و سنا دارد، انتخاب خواهد شد. فارسی بعنوان زبان رسمی، ارتش و سیاست خارجی از طریق دولت ریاست جمهور منتخب اداره خواهد شد.
جمهوریخواه / 05 November 2014
از همه ی هم میهنان می خواهم و خواهش می کنم به هیچ وجه جوک های قومیتی و توهین آمیز بر علیه ترک و لر و کرد و . . . را بازگو و منتشر نکنند . چرا که مطمئن باشید این جوک ها هر چند جوک هستند ولی در ضمیر نا خود آگاه ما صد در صد تاثیر گذار هستند . از تجزیه ایران جلوگیری کنیم .
این مقدمه ای برای جلوگیری از تجزیه ایران است .
mohannad / 06 November 2014
تقسیم بندی حال حاضر اکثر استانها بر اساس تفاوتها، علی الخصوص قومی و اختلاف زبانی است که وجود فساد اداری در طی دهه ها سبب حساسیتهای بیشماری حتی در داخل استانها شده و متاسفانه این ذهنیت بوجود آمده که قومیتها نمیتونند با هم بسازند. در صورتیکه اینطور نیست و اختلاف ها بیشتر به خاطر آزمندی و سوء استفاده از شرایط پیش آمده است که همه شرح مفصلی از منطقه خودشان رو دارن
با اعمال این نوع تقسیم بندی به دلیل اینکه مشکل اصلی یعنی فساد اداری حل نشده است وضعیت قبل تکرار خواهد شد و ناکامیها هم به حساب قومیتها نوشته خواهد شد.
محسن / 06 November 2014
برای جلوگیری از بسط دیدگاه های قومی و تجزیه طلبانه بد هم نیست مردم را قاطی کنیم. این یه وجب خاک بی حاصل و سفله پرور چیه که 30 تا استان بد قواره هم توش سر هم کردیم؟ اصلا پیشنهاد می دهم ایران را به یک استان به نام ایرانستان تبدیل کنیم و شهرداری ها و دهداری ها آن را مدیریت کنند.
ترانه / 06 November 2014
معلوم نیست باز چه نقشه شومی برای ایران دارن با این تقسیم بندی احمقانشون! تقسیم بندی که گیلان رو به آذربایجان و مازندران رو به تهران و کرمان بدبخت رو به بلوچستان … وصل می کنه!! این تقسیم بندی مردم بعضی از استانها رو به خاک سیاه می نشونه و هدفش سیاست همیشگی جمهوری اسلامی یعنی تفرقه بنداز و حکومت کنه و نه تمرکز زدایی! این حکومت شیطانی بالاخره ایران رو نابود می کنه … یعنی کرده و فقط ضربه آخر مونده … کشور ما برای پیشرفت و تمرکز زدایی نیازی به این تقسیم بندی های احمقانه نداره
a / 06 November 2014
هرچند این کار درستیه ولی اگه خوب اجرا نشه مشکل سازه. ضمن ایمکه تا مدت ها مردم و سرگرم می کنه تا معضل اصلی و فراموش کنن.
دریا / 07 November 2014
ایران تنها کشور در دنیا نیست که دارد پیش به سوی فدارالیسم میرود باید همکاری کرد نه سنگ اندازی جهت نیل به دموکراسی و این مهم ممکن نیست مگر با فدارالیسم آن هم نه به این شکل.
مجید / 07 November 2014
ترانه / ۱۵ آبان ۱۳۹۳
کاملا با شما موافقم
به خصوص در ارتباط با این «خاک بی حاصل و سفله پرور»
a / 14 November 2014