Opinion-small2

آیت‌الله علی خامنه‌ای قصد دارد تا از طریق دولت حسن روحانی نزاع هسته‌ای و مشکلات اقتصادی را حل کند، اما حاضر نیست بستر اجتماعی داخلی حل این دو مسئله مهم را فراهم آورد. یعنی رژیم سیاسی وقتی دموکراتیک و ملتزم به اصول حقوق بشر باشد، مشروعیت می‌یابد و قدرتمند می‌شود. اما خامنه‌ای قصد دارد تا بدون تن دادن به دموکراتیزه کردن ساختار سیاسی و بهبود وضعیت حقوق بشر، گره از کار فرو بسته آن دو مسئله اساسی بگشاید.

با انتخاب حسن روحانی و وعده‌هایی که در دوران مبارزات انتخاباتی داده بود، امیدهایی زاده شد. همه بی‌صبرانه در انتظار تغییراتی بودند. اما خامنه‌ای ایستاد تا نشان دهد که هیچ چیز در سیاست داخلی تغییر نکرده است. تفاوت دیدگاه او با حسن روحانی در قلمرو فرهنگ در سخنانی که به طور علنی میان این دو رد و بدل شد، آشکار گشت. (رجوع شود به مقاله “ایران: رویارویی فرهنگی خامنه‌ای و روحانی“)

خامنه‌ای

آیت‌الله خامنه‌ای به هیچ وجه نمی‌خواهد که دوران اصلاحات یا دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی تکرار شود. از آن بدتر، به شدت نگران تکرار جنبش سبز است. (رجوع شود به مقاله “جنبش سبز: پنج سال پس از سرکوبی با چشم انداز پیروزی نهایی“) آیت‌الله خامنه‌ای جنبش سبز را “فتنه” نامید و تحت همین عنوان فاعلان و مدافعان آن حرکت را سرکوب و از ساختار سیاسی حذف کرد.

با آغاز سرکوب جنبش سبز، صدها فعال سیاسی، روزنامه نگار، و … به دیگر کشورها مهاجرت کرده و یا به طور غیرقانونی از کشور فرار کردند. انتخاب حسن روحانی و دعوت به بازگشت ایرانیان مقیم خارج به کشور، امیدهایی ایجاد کرد. اما آیت‌الله خامنه‌ای نمی‌خواهد که هیچ یک از آنها به ایران باز گردند.

آیت‌الله خامنه‌ای به هیچ وجه نمی‌خواهد که دوران اصلاحات یا دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی تکرار شود. از آن بدتر، به شدت نگران تکرار جنبش سبز و نگران زنده شدن دانشگاه‌ها در دوران روحانی بوده است.

او برای تأمین این هدف تاکنون چهار اقدام صورت داده است: الف- اعلام این که هر یک از فتنه‌گران به کشور بازگردند بازداشت و محاکمه و زندانی خواهند شد. ب- بازداشت دو تن از افرادی که به کشور باز گشتند. سراج‌الدین میردامادی در ۲۰/۲/۹۳ بازداشت و در دادگاه بدوی به ۶ سال حبس محکوم شد. ساجده عرب سرخی- فرزند فیض‌الله عرب سرخی که به دلیل مشارکت در جنبش سبز ۴ سال و دو ماه زندانی بود- نیز به طور غیابی محاکمه و به یک سال زندان محکوم شد و از ۲۵/۴/۹۳ در زندان به سر می‌برد. پ- صدور حکم غیابی سنگین برای برخی از فعالان جنبش سبز که در کشورهای غربی اقامت دارند. ت- حتی برخی از افرادی که با ضمانت دولت روحانی به ایران سفر کرده‌اند، توسط قوه قضائیه تحت بازجویی قرار گرفته و از آنان خواسته شده مصاحبه تلویزیونی کرده یا همکاری کنند و یا توبه نامه بنویسند. به دلیل عدم پذیرش این درخواست‌ها، فرد با قرار وثیقه سنگین، همچنان ممنوع‌الخروج از کشور است. خانواده مسئله را علنی نمی‌کنند تا شاید از طریق مذاکره مسئله حل شود.

تداوم فضای امنیتی دانشگاه‌ها

از سوی دیگر، آیت‌الله خامنه‌ای نگران زنده شدن دانشگاه‌ها در دوران روحانی بوده و خواهان تداوم فضای امنیتی دوران احمدی‌نژاد در دانشگاه‌هاست. فرجی دانا- وزیر علوم، تحقیقات و فناوری روحانی- در جهت رفع فضای امنیتی از دانشگاه‌ها حرکت می‌کرد و شماری از روسای دانشگاه‌های منصوب احمدی نژاد را برکنار کرده و تعدادی از دانشجویان و اساتید اخراجی را به دانشگاه‌ها باز گرداند. خامنه‌ای از طریق دفتر خود دو گروه جبهه پایداری و جمعیت ایثارگران مجلس را هماهنگ کرد و با ۱۴۵ رأی توانست وزیر علوم را عزل کند.

برای عزل او، از مدتها قبل، فقیهان و رسانه‌ها و گروه‌های تابع خامنه‌ای، فضای شدیدی علیه فرجی دانا به راه انداختند که او فتنه‌گران را بر سر کار آورده، خودش کاره‌ای نبوده و فتنه‌گران کنترل او و وزارت علوم را در دست دارند.

حدادعادل- رئیس فراکسیون محافظه‌کاران مجلس که دخترش عروس آیت‌الله خامنه‌ای بوده و خودش مشاور عالی خامنه‌ای است- در ۲۶/۵/۹۳ خطاب به بسیجیان گفته است که آیت‌الله خامنه‌ای «مدتی است که متوجه یک خطر بزرگ برای انقلاب اسلامی شده‌اند. ایشان نکات زیادی را در این زمینه به مسئولان کشور گوشزد کردند.» حداد سپس می‌افزاید: «اکنون بسیج دانشجویی باید آماده باشد و از احتمال این که اگر دشمن بخواهد حرکتی را شروع کند، پیش‌گیری کند تا آن‌ها آرامش دانشگاه‌ها را به هم نریزند.»

حسین شریعتمداری- یکی از سردمداران محافظه‌کاران افراطی که بیش از ۲۰ سال است که نماینده تام‌الاختیار خامنه‌ای در موسسه کیهان است- در تیتر اول روزنامه کیهان فردای عزل وزیر علوم نوشت: «مجلس شاخ فتنه را شکست

خامنه‌ای تا جایی که بتواند پیش خواهد رفت. او نمی‌گذارد اصلاح‌طلبان به نظام باز گردند، اما دارد از طریق برادر عروس خود- صادق خرازی- برای اصلاح‌طلبان حذف شده حزب جدید می‌سازد تا مدعی شود که اصلاح‌طلبان هم در قلمرو سیاسی حضور دارند.

آیت‌الله صادق لاریجانی- رئیس قوه قضائیه- در ۲۹/۵/۹۳ اعلام کرد که “جمع کردن جریان فتنه” از کشور “کار مهم” قوه قضائیه بوده است. او افزود: « اگر روحانی قبول دارد که جنبش سبز “فتنه” بوده، “نباید اصحاب فتنه را به کار بگمارد… ممکن است کسی [روحانی] بگوید فتنه جریانی تاریخی بود و گذشته است اما آثارش وجود دارد.» لاریجانی یادآور شد که رهبران جنبش سبز (موسوی و کروبی)، خاتمی و بسیاری از سبزها هنوز همان مواضع را تکرار می‌کنند، بدین ترتیب، “حداقل نباید به این افراد مجال تصدی سمت‌های مدیریتی داده شود.”

حداد عادل هم گفت استیضاح تمام شد، “البته کماکان نسبت به ارزش‌ها و مسئله فتنه‌گران حساس خواهیم بود.”

آیت‌الله مکارم شیرازی- از مراجع تقلید حکومتی- در ۳۰/۵/۹۳ گفت: «باید مراقب نفوذی‌ها در دانشگاه‌ها بود، عموم نمایندگان وزیر فعلی را نپذیرفتند،. . . وی کارهای ناشایستی در پرونده داشت، به وی فرصت اصلاح داده شد اما وی از این فرصت استفاده نکرد.»

حفظ سنگر وزارت ارشاد

اما مسئله به وزیر علوم ختم نمی‌شود، آنان از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم به شدت ناراحت هستند که چرا در حوزه کتاب، سینما، موسیقی، رسانه ها، تئاتر، و. . . کمی گشایش ایجاد کرده است. سیدمرتضی نبوی، که از سوی آیت‌الله خامنه‌ای به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب شده، در ۳۰/۵/۹۳ گفته است: «امروز در وزارت ارشاد یک رهاشدگی حس می‌شود که یادآور مسائل فرهنگی در زمان دولت اصلاحات است… و بیشترین نگرانی از سوی مقام معظم رهبری نیز در ارتباط با وزارت ارشاد است.»

محافظه‌کاران تظاهراتی در برابر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر پا کردند. آنان به شدت مخالف اکران ۸ فیلم ساخته شده درباره جنبش سبز هستند که با مدعیات حکومت نمی‌خوانند. کمیسیون فرهنگی مجلس نامه‌ای به علی جنتی- وزیر فرهنگ و ارشاد- نوشته و مانع اکران این فیلم‌ها شود. این گونه مقابله‌ها در حوزه کتاب شدیدتر است.

وزارت ارتباطات نیز به محل دیگری برای حمله محافظه‌کاران افراطی تبدیل شده است. دولت قصد دارد بر سرعت اینترنت بیفزاید و آنان به شدت با این امر مخالفند. آیت‌الله علم الهدی- امام جمعه مشهد و عضو مجلس خبرگان رهبری- در این مورد گفته است: «امروز بزرگ‌ترین آفت در کشور وزارت ارتباطات است و در حالی که مقام معظم رهبری دستور دادند که از افزایش سرعت اینترنت پرهیز شود با این حال شاهد زیر پا گذاشتن دستورالعمل ایشان هستیم.»

قوه قضائیه رسماً در این خصوص دولت را تهدید کرده و به آن یک ماه فرصت داده است. رئیس قوه قضائیه هم گفته، دولت کاری نکند که قوه قضائیه مجبور به برخورد شود.

حسن روحانی در جلسه استیضاح وزیر علوم حضور نیافت و همین امر موجب حدس‌های گوناگونی شده است. اما بلافاصله پس از عزل وزیر علوم، محمد علی نجفی را به سرپرستی وزارت علوم منصوب کرد که توسط همین مجلس به عنوان وزیر آموزش و پرورش پذیرفته نشده بود. اگر چه او سیاسی‌تر از فرجی داناست و حسن روحانی از او خواسته که راه وزیر عزل شده را ادامه دهد، ولی مطابق قانون، بیش از سه ماه نمی‌توان سرپرست گمارد و روحانی مجبور است که وزیری به مجلس تابع خامنه‌ای معرفی کند.

آیت‌الله خامنه‌ای تصور نادرستی از سیاست خارجی دارد. او گمان می‌کند که جمهوری اسلامی، عربستان سعودی، قطر، بحرین، یا ایران زمان شاه است که بتواند مانند آنان در داخل نظام غیر دموکراتیک ناقض حقوق بشر داشته باشد و در خارج مسائلش را حل کند.

آیا روحانی در برابر محافظه‌کاران افراطی خواهد ایستاد یا وعده‌های ناظر به آزادی‌های سیاسی و واگذاری امور دولتی به نهادهای صنفی و مدنی را فدای مصالحه هسته‌ای و گشایش اقتصادی از طریق لغو تحریم‌ها خواهد کرد؟ او می‌تواند توسط محمد نجفی مدیران و روسای فاسد، امنیتی و ناکارآمد دوران احمدی‌نژاد را در این سه ماه برکنار سازد و سپس فرد دیگری را به عنوان وزیر به مجلس معرفی کند که کار را آماده تحویل بگیرد. آیا نجفی و روحانی چنین سودایی در سر دارند؟ اما نجفی در طی این مدت فقط پنج رئیس دانشگاه را تغییر داده، گفته است که ۱۶۰۰ نفر به طور غیر قانونی بورسیه دکتری شده‌اند اما برای برخورد با این مسئله اقدام جدیی صورت نداده، و دفاعیات محافظه‌کارانه فرجی دانا که کوچکترین اشاره‌ای به فسادهای عظیم و ویران سازی‌ها نکرد، نشانی از این سیاست در خود نداشت.

در عین حال روحانی در ۱/۶/۹۳ گفته است: «دولت در مبارزه با فساد از جمله فساد در دانشگاه و فساد مدارك علمی یا فسادی كه در زمینه بورسیه‌ها بوده، جدی خواهد بود و این مبارزه را ادامه خواهیم داد و با تغییر یك نفر از دولت، مسیر دولت تغییر نخواهد كرد بلكه همان مسیری كه مردم و آرای مردم برای ما مشخص كرده‌اند، ادامه خواهد یافت.»

ممانعت از بازگشت اصلاح‌طلبان

خامنه‌ای تا جایی که بتواند پیش خواهد رفت. او نمی‌گذارد اصلاح‌طلبان به نظام باز گردند، اما دارد از طریق برادر عروس خود- صادق خرازی- برای اصلاح‌طلبان حذف شده حزب جدید می‌سازد تا مدعی شود که اصلاح‌طلبان هم در قلمرو سیاسی حضور دارند. اساس حزب جدید، “پوست اندازی گفتمانی” و “نقش رهبر معظم انقلاب در هدایت و حرکت جمعی جامعه است“.

ادعای‌شان این است: «ولايت فقيه كمربند وحدت ملی ايران است. نباشد افغانستان و عراق می‌شويم.» این هم بخشی از مدیریت خودکامانه اوست. او که هزینه زیادی بابت حذف اصلاح طلبان از نظام پرداخت کرده، دیگر آنان را به نظام راه نخواهد داد. محمد خاتمی نه تنها برای سلامتی خامنه‌ای دعا کرد، بلکه به او نامه نوشت. حتی از دفتر رهبری تقاضا کرد تا به بیمارستان جهت عیادت از خامنه‌ای برود. اما خامنه‌ای اجازه نداد و محافظه‌کاران گفته‌اند که خاتمی باید بگوید که در انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ تقلبی صورت نگرفته، رهبران زندانی جنبش سبز را محکوم کند و به طور علنی از همراهی‌اش با جنبش سبز توبه نماید. در این صورت احتمالاً راه او- که اینک ممنوع‌الخروج از کشور است- به نظام گشوده خواهد شد.

خامنه‌ای در دیدار ۵/۶/۹۳ با روحانی و وزرایش به صراحت به آنان گوشزد کرد: «مسئله فتنه و فتنه‌گران، از مسائل مهم و از خطوط قرمز است که آقایان وزرا باید همان‌گونه که در جلسه‌ رأی اعتماد خود بر فاصله‌گذاری با آن تأکید کردند، همچنان بر آن پایبند باشند.» این فقط بستن راه اصلاح‌طلبان نیست، تهدید به حذف تحت عنوان فتنه گران است.

مطابق معمول، در ابتدای مهر ماه حسن روحانی برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل به نیویورک سفر کرد. حسن روحانی به شدت به مخالفان افراطی تاخته و از تعامل با همه جهان سخن گفته بود. اما آیت‌الله خامنه‌ای ضمن تأیید نظر روحانی تأکید کرد که اسرائیل و آمریکا از این امر مستثنا هستند. او گفت که آمریکا به دشمنی خود با جمهوری اسلامی ادامه داده و تعامل با آنها هیچ سودی برای ایران ندارد. تنها مذاکره با آمریکا، مذاکرات هسته‌ای است که «بنا شد مسئولان تا سطح وزارت خارجه تماس‌ها، نشست‌ها و مذاکراتی داشته باشند

این تعیین مرز پیش‌گیرانه برای آن بود که حسن روحانی در نیویورک دیداری با اوباما نداشته باشد و یا مانند سال گذشته با او تلفنی گفت‌وگو نکند. بازداشت خبرنگار واشنگتن پست در ایران هم ضربه دیگری به سیاست تعامل با غرب روحانی توسط خامنه‌ای بود. غنچه قوامی- شهروند انگلیسی ایرانی‌الاصل- که در ۳۰/۳/۹۳ به منظور تماشای مسابقه والیبال به ورزشگاه آزادی مراجعه کرده بود را در آنجا بازداشت کردند. اتهام او تبلیغ علیه جمهوری اسلامی است که در صورت اثبات، یک ماه تا یکسال زندان به دنبال دارد. محسن امیراصلانی را هم درست روز قبل از سخنرانی روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل اعدام کردند. مخالفان جمهوری اسلامی مدعی‌اند که او را به اتهام ارتداد اعدام کرده‌اند، اما دادستانی مدعی است که وی را به اتهام “ارتکاب زنای به عنف و و اکراه” اعدام کرده است.

در نیویورک درباره خبرنگار واشنگتن پست، غنچه قوامی و رهبران جنبش سبز از روحانی سئوال شد. او که می‌داند قادر به حل نزاع هسته‌ای و مشکلات حاد اقتصادی بدون همکاری آیت‌الله خامنه‌ای و دیگر قوا نخواهد بود، برای این که با آنها درگیر نشود، پاسخ‌هایی ارائه کرد که نارضایتی شدید سبزها و روزنامه‌نگاران را فراهم آورد.

ادامه نقص حقوق بشر

او درباره وضعیت حقوق بشر در ایران گفت: «گزارش گزارشگر حقوق بشر سازمان ملل نمی‌تواند معیاری برای بیان واقعیت‌ها باشد… اگر شما به ایران سفر کنید و از مردم بپرسید، در می‌یابید که شرایط جامعه، دانشگاه‌ها، احزاب و گروه‌ها نسبت به گذشته کاملا متفاوت است. مسئله حقوق بشر هر کشوری باید مربوط به آن کشور و در چارچوب فرهنگ آن کشور مورد بررسی و بازبینی قرار بگیرد.»

خامنه‌ای نمی‌تواند با نظامی غیردموکراتیک و ناقض حقوق بشر، دائماً علیه اسرائیل و آمریکا شعارهای تند دن‌کیشوت‌وار سر دهد و در عین حال موفق به حل مسئله هسته‌ای و تحریم‌ها شود. اوباما حتی اگر به شدت مایل به سازش با ایران باشد، نمی‌تواند در برابر لابی‌های قدرتمند اسرائیل و عربستان سعودی و کنگره آمریکا بایستد.

جدال با جهانشمولی حقوق بشر با توسل به “نسبی گرایی فرهنگی”، از یک حقوق‌دان بعید است. حقوق بشر غربی و شرقی، یا دینی و غیر دینی وجود ندارد. احترام به همه فرهنگ‌ها لزوماً قابل قبول نیست، برای این که فرهنگ‌های ناقض حقوق بشر به همه فرهنگ‌ها احترام نمی‌گذارند. ایران اعلامیه جهانی حقوق بشر را امضا کرده است و باید ملتزم به اجرای آن باشد. اما او در چنبره خامنه‌ای، دیگر قوا و مریدان رهبری گرفتار است.

آیت‌الله خامنه‌ای تصور نادرستی از سیاست خارجی دارد. او گمان می‌کند که جمهوری اسلامی، عربستان سعودی، قطر، بحرین، یا ایران زمان شاه است که بتواند مانند آنان در داخل نظام غیر دموکراتیک ناقض حقوق بشر داشته باشد و در خارج مسائلش را حل کند. درست است که عربستان سعودی، قطر، بحرین، امارات متحده، و… نظام‌های ناقض حقوق بشری هستند که فاصله بسیار عمیق و بلندی با یک نظام دموکراتیک دارند، اما همه آنها متحدان استراتژیک آمریکا بوده و آمریکا در این کشورها دارای پایگاه نظامی است. این کشورها که حامیان مالی و تسلیحاتی گروه‌های بنیادگرای اسلامی سوریه و عراق بوده اند، اینک با آمریکا در جبهه مشترکی به جنگ این گروه‌های تروریستی رفته‌اند.

خامنه‌ای نمی‌تواند با نظامی غیردموکراتیک و ناقض حقوق بشر، دائماً علیه اسرائیل و آمریکا شعارهای تند دن کیشوت‌وار سر دهد و در عین حال موفق به حل مسئله هسته‌ای و تحریم‌ها شود. اوباما حتی اگر به شدت مایل به سازش با ایران باشد، در چنین صورتی نمی‌تواند در برابر لابی‌های قدرتمند اسرائیل و عربستان سعودی و کنگره آمریکا بایستد و شدیدترین تحریم‌های طول تاریخ را لغو کند.

گام اول که شرط لازم حل مسائل و قدرتمند کردن تیم مذاکره کننده هسته‌ای است، تغییر شعارهای رادیکال توخالی خامنه‌ای علیه آمریکا و اسرائیل است. این شعارهای نابخردانه فضای گفت و گو را به زیان ایران می‌سازد.

اما نکته کلیدی این است که نظام سیاسی ایران بدون دموکراتیزه کردن ساختار سیاسی و بهبود وضعیت حقوق بشر قدرتمند نخواهد شد. سیاست خارجی، ادامه سیاست داخلی است و برای دفاع از “منافع ملی” در سطح جهانی، باید حکومتی داشت که محصول انتخابات آزاد باشد.

ایران، عربستان سعودی و قطر و بحرین و یمن و مصر و کویت و اردن و امارات متحده نبوده و نیست. عربستان سعودی و امارات متحده و ترکیه- به گفته بایدن معاون باراک اوباما- می‌توانند به عنوان متحدان آمریکا داعش و جبهه نصرت را بسازند و در عین حال متحد آمریکا باقی بمانند، چون هیچ شعاری علیه آمریکا نداده و با این دولت همراهند. اما خامنه‌ای با شعارهای توخالی علیه آمریکا و اسرائیل، کاری کرده که نقض حقوق بشرش به شدت تمام تحت نظارت دائمی و تبلیغات جهانی است. اگر او به جای نتانیاهو که حدود ۲۲۰۰ تن از مردم غزه را کشت و بیش از ۱۱ هزار تن از آنان را زخمی کرد، چنان اقدامی کرده بود، به احتمال فراوان ایران مورد حمله نظامی تحت عنوان “دخالت بشردوستانه” قرار می‌گرفت.

بیش از ۱۳۰۰ روز از زندانی کردن بدون محاکمه و حتی یک کلمه دفاع از خود رهبران جنبش سبز در منازلشان می‌گذرد. آیت‌الله خامنه‌ای به شدت مخالف آزاد شدن آنان است، اما این زندان دستاوردی برای او نداشته و بر مظلومیت و محبوبیت آنان افزوده که همچنان بر آرمان‌های خود ایستاده‌اند. آزادی کلیه زندانیان سیاسی و عقیدتی نگاه جهانی به ایران را تغییر خواهد داد. آزادی و دموکراسی و حقوق بشر مسیر قدرتمند کردن ایران است. مستقل از نقش ابزاری حقوق بشر و دموکراسی برای قدرتمند کردن ایران، این ایده‌ها دارای ارزش فی‌نفسه بوده و عادلانه‌ترین برساخته‌های بشری تاکنون هستند.

*نسخه انگلیسی این مقاله در نشنال اینترست در ۸ اکتبر ۲۰۱۴ منتشر شده است.