پس از انتشار مقاله “جنگ: کودتای سپاه، زدن برجک آیتالله منتظری و رهبران فتنه” در وبسایت زمانه در ۷/۷/۹۳ ، سایت تابناک محسن رضایی، در مقالهای تحت عنوان “رفع یک ابهام: خاطره سردار رشید از نامه تکاندهنده امام” در ۸/۷/۹۳، مدعی شد که درخواستهای محسن رضایی در سال ۱۳۶۵ را سردار رشید شخصاً در ملاقات حضوری به آیتالله خمینی داده و سپس احمد خمینی آن را با خط خود به صورت “تلفنگرام” در آورده است. یعنی این مورد، تعارضی با مورد تلفنی “سقوط فاو بدون استفاده از بمب اتمی امکان پذیر نیست” ندارد، چون این یکی “از طریق اعزام نماینده صورت گرفته” است.
اما این مدعا حلال مسئله دروغگویی محسن رضایی نیست. برای این که توضیح داده بودیم که اکثر ارتباطات با مرکز تلفنی صورت میگرفت.
برخی از تماسهای مهم سال ۱۳۶۷
برای اثبات دروغگویی محسن رضایی، فقط به چند مورد از تلفنهای او از جبهه به هاشمی رفسنجانی در تهران در سال ۱۳۶۷ توجه کنید. تمامی این موارد در کتاب کارنامه و خاطرات سال ۱۳۶۷ هاشمی رفسنجانی آمده است:
یکشنبه ۲۸ فروردین ۶۷ : «آقای موسوی اردبیلی و آقای محسن رضایی از جبهه تلفنی خواستند که از نیروهای ارتش هم به کمکشان برسانیم و گفتند پیشرفت دشمن [در فاو] ادامه دارد…آقای محسن رضایی از جبههها مدعی است که هلیکوپترهای آمریکایی به یک قرارگاه حمله کردهاند، ولی پس از تحقیق بیشتر معلوم شد، مسئله این است که چند هلیکوپتر ناشناس در چوبیده به قرارگاهی حمله کردهاند. اجازه ندادیم مسئله حمله آمریکا پخش شود. سپاه اصرار به پخش داشت و فکر میکند در جذب نیرو موثر است؛ یا شاید عذری برای عقبنشینی [از فاو].» (پایان دفاع و آغاز بازسازی، صص ۸۶-۸۵)
جمعه ۲ اردیبهشت۶۷: «آقای محسن رضایی از منطقه تلفن کرد و خواهان آزاد شدن بعضی از نیروهایش از خط دفاعی توسط ارتش شد.» (پایان دفاع و آغاز بازسازی، ص۹۴)
زدن نفتکشهای عربستان سعودی را هم تلفنی از منطقه به هاشمی که در تهران است اطلاع میدهد:
پنج شنبه ۲۹ اردیبهشت۶۷ : «قای محسن رضایی اطلاع داد که امروز و دیروز دو کشتی نفتی عربستان تیر غیب خوردهاند که این شکستی برای آمریکا است که اعلان کرده از کشتیهای بیطرف حمایت میکند.» (پایان دفاع و آغاز بازسازی، ص۱۲۸)
چهارشنبه ۴ خرداد۶۷: «آقای محسن رضایی اطلاع داد که دشمن در شلمچه و شاخ شمیران حمله را شروع کرده است. در شاخ شمیران دفع شده، ولی در شلمچه درگیر هستیم. از آن لحظه تا دو بعداز ظهر، مرتب وضع جبهه را گزارش کردند. رفته رفته گزارشها نشان میداد که دشمن خطوط را شکسته و بالاخره بعد از ظهر اطلاع دادند که از کل منطقه عملیاتی کربلای ۵ عقبنشینی کردهایم. قبول این که در چند ساعت این همه عقبنشینی شده باشد، مشکل بود.» (پایان دفاع و آغاز بازسازی، صص ۱۳۹-۱۳۸)
محسن رضایی از جبهه با هاشمی رفسنجانی که در مجلس است، تلفنی درباره مهمترین مسائل جنگ گفتوگو میکند. ببینید:
شنبه ۱۴ خرداد۶۷: «چند بار با آقای رضایی که در جبهه است، درباره ستاد و طرح کار و عملیات مذاکره تلفنی داشتم.» ( پایان دفاع و آغاز بازسازی، ص۱۵۴)
چهارشنبه ۲۶ خرداد۶۷: «آخر شب آقای محسن رضایی اطلاع داد که دشمن در جزیره مجنون شروع به گلوله باران توپخانه کرده است و در منطقه قامیش درگیری داریم.»(پایان دفاع و آغاز بازسازی، ص۱۷۱)
یکشنبه ۲۹ خرداد۶۷: «نزدیک ساعت چهار صبح، با تلفن آقای رضایی بیدار شدم. اطلاع داد که دشمن در مهران حمله را آغاز کرده و در چند نقطه ناموفق بوده و در یک نقطه نفوذ کرده است… آقای محسن رضایی که به منطقه رسیده و در ایلام مستقر شده بود، چند بار تماس گرفت و گفت در صدد جمعآوری نیروها و ترمیم خط هستند.» (پایان دفاع و آغاز بازسازی، صص ۱۷۷-۱۷۵)
دوشنبه ۳۰ خرداد۶۷: «آقای رضایی اطلاع داد که دشمن مقداری عقب نشسته و نیروهای ما در حال آماده شدن هستند… آقای رضایی اطلاع داد که در گزارشها درگیریها شدید است.» (پایان دفاع و آغاز بازسازی، صص ۱۷۸-۱۷۷)
سه شنبه ۷ تیر۶۷: «آقای محسن رضایی تلفنی از حلبچه اطلاع داد که حمله دیشب دشمن تا ساعت ده امروز ادامه داشته و در دو سه نقطه به خطوط ما در شاخ شمیران نفوذ کرده و سپس دفع شده است. شش تیپ دشمن در حمله شرکت داشته؛ راضی بود.» (پایان دفاع و آغاز بازسازی، ص۱۹۰)
عدم احتیاج به پردهپوشی در این مورد خاص
دلیل دیگر ما این بود که دشمن (عراق/صدام) خود قبل از زمامداران تهران نشین از حمله به فاو و باز پسگیری آن اطلاع داشت. بدین ترتیب، هیچ نیازی به دروغ “فاو سقوط نخواهد کرد، مگر این که عراق بمب اتمی به کار ببرد”، وجود نداشت.
اتفاقاً هاشمی رفسنجانی در خاطرات همان روز – یعنی ۲۸ فروردین ۶۷- به این موضوع به صراحت اشاره کرده که صدام قبل از آنها تبلیغات وسیعی در این باره به راه انداخته بود. می نویسد: «آقای سید کمال خرازی [رئیس ستاد تبلیغات جنگ] اطلاع داد که عراق برنامه رادیو را قطع کرده و خبر حمله به فاو را با آب و تاب می دهد.» (پایان دفاع و آغاز بازسازی، ص۸۵)
محسن رضایی واقعاً سقوط فاو بدون استفاده از بمب اتمی را باور نمیکرد.
برجک آیتالله منتظری و برجک فرماندهی سپاه
هاشمی رفسنجانی وقتی حکم جانشینی فرماندهی کل قوا را از آیتالله خمینی دریافت کرد، قصد داشت محسن رضایی را به سمت “ریاست ستاد فرماندهی کل قوا” منصوب کند. ( پایان دفاع و آغاز بازسازی، ص۱۴۴). اما همه با این امر مخالفت میکنند. خاطرات هاشمی را ببینید:
۸ خرداد ۶۷ : «عصر سرهنگ ترابی از احتمال ریاست ستاد برای محسن رضایی اظهار نگرانی کرد و سپس آقایان علی رازینی [رئیس عقیدتی سیاسی سپاه] و علی یونسی [دادستان دادگاه نیروهای مسلح] برای همین آمدند و سپس آقایان محمدی ری شهری و سیدعلی اصغر حجازی [از وزارت اطلاعات] نیز برای همین آمدند. پیداست که تلاش وسیعی برای جلوگیری از نصب ایشان شروع شده است.» (پایان دفاع و آغاز بازسازی، ص۱۴۵)
۹ خرداد ۶۷: «این روزها به خاطر دو شکست فاو و شلمچه، فرماندهان سپاه سخت مورد تهاجم قرار دارند و از این که در ستاد فرماندهی حاکمیت پیدا کنند، مخالفت شدید میشود.»(پایان دفاع و آغاز بازسازی، ص۱۴۶)
چهارشنبه ۱۱ خرداد ۶۷: «آقای سید علی اکبر محتشمی [وزیر کشور] آمد و مقداری علیه فرماندهان سپاه صحبت کرد و پیشنهادهایی درباره جنگ داشت.» (پایان دفاع و آغاز بازسازی، ص۱۴۸)
شنبه ۱۴ خرداد۶۷: «به خاطر اختلافات سپاه و ارتش مشکلاتی داریم. ارتشیها از محسن رضایی در ستاد به عنوان مسئول عملیات نگرانند و درباره محل ستاد، هنوز به نتیجه نرسیدهاند.» (پایان دفاع و آغاز بازسازی، ص۱۵۴)
چهارشنبه ۲۵ خرداد۶۷ : «اکثر سپاهیان از اظهار آقای مهدی کروبی [نایب رئیس مجلس] در روز ۱۵ خرداد که در سخنرانی عمومی از من خواست که مقصران احتمالی سقوط فاو و شلمچه را کیفر بدهیم، شکایت دارند.» (پایان دفاع و آغاز بازسازی، ص۱۴۶)
یکشنبه ۲ مرداد۶۷: «آقای صادق خلخالی [نماینده قم] آمد. طالب واگذاری مسئولیت دادگاه زمان جنگ برای تنبیه متخلفین بود.» (پایان دفاع و آغاز بازسازی، ص۱۴۶)
اتفاقاً حکم آیتالله خمینی برای علی رازینی در مورد تشکیل “دادگاه ویژه تخلفات جنگ” در همان روز صادر شده بود که در آن دستور داده بود: «هر عملی که به تشخیص دادگاه موجب شکست جبهه اسلام و یا موجب خسارت جانی بوده و یا میباشد، مجازات آن اعدام است.»
همان آیتالله خمینی که به قول محسن رضایی در دفاع از فرماندهان سپاه در برجک آیتالله منتظری زده بود، به دنبال شکستها، حکم اعدام برای عاملان از دست دادن فاو و شلمچه و مجنون و… در نظر گرفته بود. اگر هاشمی رفسنجانی نبود، احتمالاً بسیاری از همین آقایان مدعی- از جمله سرلشکر رحیم صفوی مشاور عالی آیتالله خامنه ای- اینک زنده نبوده و به عنوان خائن از آنها یاد میشد.
عدم اعتراف به فعالیت سیاسی
محسن رضایی همچنان از اذعان به فعالیتهای سیاسی گسترده سپاه پرهیز میکند. آنان بخش راست سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بودند. در آغاز تشکیل سپاه، محسن رضایی به نمایندگی از طرف آن سازمان در جلسات شرکت میکرد.
محمد حسین زیبایینژاد با نام مستعار سردار نجات یکی دیگر از آنان بود که در عین عضویت در سپاه در جلسات سازمان در سال ۱۳۶۳ شرکت میکرد و در جلسات نزاع چپ و راست سازمان، پای صورت جلسات را امضا میکرد. او اینک به عنوان معاون فرهنگی و اجتماعی سپاه نیز به شدت در حال فعالیت سیاسی دروغگویانه و تهمتزنانه است. (رجوع شود به مصاحبه مفصل سردار نجات با خبرگزاری فارس)
اینها با حصر موسوی و کروبی از آنان انتقام میگیرند. گناه شکستهای متوهمانه و دن کیشوتوارشان را به گردن عدم پشتیبانی مالی مهندس موسوی میاندازند.
هاشمی رفسنجانی هم در سال ۱۳۹۱ به این مدعای محسن رضایی و دیگر فرماندهان سپاه پاسخ گفته بود که دولت مهندس موسوی حمایت مالی از جنگ به عمل نمیآورد. او گفته بود : «یک شبهه بزرگ و غیر منصفانهای هم راجع به بحث پشتیبانی جنگ میکنند که واقعاً جای تعجب دارد. مگر دولت دفاع مقدس چه چیزی در چنته داشت که آن را خرج جنگ نکرد؟ مگر مردم جز با کوپن و حداقل معاش با چه چیزی به زندگی خود ادامه میدادند؟ من به عنوان رئیس مجلس آن دوران باید شهادت بدهم که هر چه بود در طبق اخلاص بود و با کمترین درآمدهای نفتی و با همدلی موفق به اداره همزمان جنگ و کشور در طی ۸ سال شدیم و این گونه شبههافکنیها غیر منصفانه و غیرعالمانه است و شاید درآمدهای نفتی سرشار این سالها عدهای را به توهم پراکنی واداشته است.»
امثال محسن رضایی، رحیم صفوی، قالیباف، سردار نجات، و… فقط با سرکوب مخالفان و منتقدان و رقیبان رشد کرده و قدرت یافته اند. آنان به درد آیتالله خامنهای می خورند تا به وسیله آنان دیگران را سرکوب کند. اگر جنگ را همه به یاد نداشته باشند، سرکوب جنبش سبز در سال ۸۸ توسط سپاه را که همه به یاد دارند. جنبش انتخاباتی سبز فرصت و بهانه لازم برای انتقامگیری از جناح چپ سازمان را برای جناح راست سازمان فراهم آورد. آنان بهزاد نبوی، فیضالله عرب سرخی، مصطفی تاجزاده ، قدیانی، و… را بازداشت و شکنجه و سالها زندانی کردند. مصاحبه جدید سردار نجات نیز نشان میدهد که چه کینهای از رفقای هم سازمانی سابق خود به دل دارند.
محسن رضایی در مصاحبه تلویزیونی میگوید که من با امام صحبت کردم که برخی مسئولان گروهی به نام “مجمع عقلا” تشکیل دادهاند. این جبههها را تضعیف میکند، چون معنای آن این است که بچههای جنگ عقل ندارند. امام هم دستور داد تا جلسات “مجمع عقلا” تعطیل شود.
اولاً: هر گروهی نامی بر خود مینهد. معنای این نامگذاری، نفی آن مفاهیم از دیگران نیست. آیا معنای “نهضت آرادی ایران” این است که دیگران آزادیخواه نیستند؟ آیا معنای “ملی/مذهبی ها” این است که دیگران ملی و مذهبی نیستند؟ آیا معنای “حزب توسعه و عدالت” این است که دیگران طرفدار توسعه و عدالت نیستند؟ آیا معنای “سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی”- که برخی فرماندهان سپاه در آن عضویت داشتند- این است که دیگران مجاهد و مسلمان نیستند؟
ثانیاً: آیا این اقدام محسن رضایی دخالت در سیاست نبود؟ تحمل آنان در این حد بود که حتی اجازه نمیدادند برخی مسئولان سیاسی گروهی به نام “مجمع عقلا” تشکیل دهند.
ثالثاً: سپاه و اطلاعات نخستوزیری به طور همزمان بر روی حزب توده کار می کردند. سعید حجاریان طی مصاحبهای گفته است که آنان- یعنی اطلاعات نخست وزیری- اتهام جاسوسی حزب توده را قبول نداشتند. اما سپاه بدون هماهنگی با آنان رهبران حزب توده را بازداشت و شکنجه کرد و برای آنان از طریق شکنجه پرونده جاسوسی ساخت. کیانوری و بهآذین و دیگران بعدها داستان شکنجه ها را مفصل توضیح دادهاند. محسن رضایی و برخی دیگر از فرماندهان همفکر او، در این رویداد نقش مستقیم داشتند. چرا محسن رضایی در این خصوص حاضر به پاسخگویی نیست؟
سپاه باید از سیاست و اقتصاد کنار رود و فعالیتهایش به فعالیتهای حرفهای نظامی منحصر شود. این به سود ایران، ایرانیان و خود سپاه است.
مقاله جدید اکبر گنجی درباره چگونگی نابود کردن داعش در هافینگتون پست: http://www.huffingtonpost.com/akbar-ganji/confronting-isis-has-no-m_b_5910772.html
را هم ببینید
رضا خسروی / 02 October 2014
برای ما که انگلیسی نمی دانیم چه فکری کرده اید؟ کاش رادیو زمانه ترجمه فارسی مقاله آقای گنجی در هافینگتون پست را منتشر می کرد تا بدانیم چه راهی برای نابودی داعش دارند؟ اصلا راهی دارند یا از واقعیت به ذهنیت پناه برده اند؟
ابراهیم / 02 October 2014
سلام دوستان. متن فارسی مقاله هافینگتون پست در گویانیوز منتشر شد. از نظرات و انتقادهای شما حتما بهره مند خواهم شد. این هم لینک اش: http://news.gooya.com/politics/archives/2014/10/186872.php با سپاس گنجی
اکبر گنجی / 02 October 2014
مقاله بسیار خویی بود. لقب متوهم برای آقای محسن رضایی واقعا برازنده است. یک نمونه بارز دیگر از توهمات ایشان در مورد انتخابات است. بعد از انتخابات اخیر در یک مصاحبه با تلویزیون مدعی می شود تا روزهای آخر انتخابات در نظر سنجی ها “دوم” بوده است! و اعتقاد دارد علاوه بر این 7 تا 8 میلیون رای “مخفی” دارد! از لحن ایشان در مصاحبه کاملا مشخص است که این آمار را باور دارد.
https://www.youtube.com/watch?v=KXVEzr5myPY
این نکته اینجا تاسف آورتر می شود که میبینیم چنین اشخاصی مسئولیت تصمیمات مهم جنگ را بر عهده داشتند و یکی از مشکلات جنگ و از علل اصلی تداوم جنگ اشتباه در براورد از توانایی های رزمی ایران و شرایط بین الملل بوده است .
بابک / 02 October 2014
برای اثبات دروغگویها و کذایی گفتنهای آقای محسن رضایی کافیست که
خاطره پسر جوان ایشان را زنده کنیم که ابتدا به آمریکا گریخت و از آن کشور
تقاضای پناهندگی کرد ولی بعد از چند سالی به ایران بازگشت و بعنوان حق السکوت
مقامی پوشالی هم به ایشان اهدا گشت. ولی بعد از مدتی از شدت شرمساری از
اعمال و دروغگویهای پدرش خودکشی کرد و به دیدار خدا شتافت که تقاضای
کیفر پدر و دیگر عوامل مفسد نظام را در پیشگاه خدا مطرح کند.
و چه روز انقلابی پرشور است روز جزا که تمام حقایق عالم از پرده افتد و بالاخره
انسان به مرحله یقین خود برسد. ***
Majid / 03 October 2014
همین الان هم همین توهمات رو از تواناییهای نظامی ایران دارند!
خیلی از همین فرماندهان که لیست کردین، همین امروز فکر میکنن میتونن با آمریکا بجنگن و از خلیج فارس بیرونش کنن!
توهم از این بالاتر!؟!
مهرداد / 03 October 2014
میگن تو رای گیری جدایی اسکاتلند از انگلیس، 59 درصد مخالف جدایی، 40 موافق جدایی و 1 درصد هم به محسن رضایی رای دادن!!!!…
امیر / 03 October 2014
اینکه سرنوشت ملتی بخاطر یک سری اتفاقات روزگار بدست جاهلهای مذهبی چون آقای محسن رضایی بیفتد ، یکی از اشکال کمدی- تراژدی در تاریخ کشور ایران است. فردی بدون تجربه نظامی، فرمانده سپاه و ارتش در جنگ ۸ ساله عراق با ایران میشود، بدلیل ناآگاهی از علوم جنگی باعث نابودی بیشتر سربازان ایرانی در میدان جنگ میشود، یکی از اهرمهای قدرت در رژیم جمهوری اسلامی، تماسهای مافیایی و خرید وسایل جنگی از آمریکا و اسرائیل، مسئول کشتارهای سیاسی سالهای ۶۷-۵۷ برای تحکیم رژیم ج.ا. و…. البته امروز، پس از ۳۶ سال قدم زدن در کریدورهای قدرت، به مقام دکتری نائل شده و مسولیت پروژههای سری سپاه از جمله کاربرد هسته ایی در تسلیحات نظامی، هماهنگ کنندهٔ خط سپاه با جناح رفسنجانی، بیت رهبری و کانال مشاوره با سیا و موساد (گویا پسر ایشان قبل از بقتل رسیدن، در کستاریکا یک سال، مهمان هژبر یزدانی بود) در شورای مصلحت نظام است. متاسفانه با سرکوب شدید اعتراضات مدنی، ناکارایی اصلاح طلبها و معتدل ها، نبود یک تشکل منسجم و مبارز در داخل و خارج از کشور و…از آنجاییکه رژیم ج.ا. فقط بر اساس زور، شعار و قلدری بر دوش مردم سوار است، برای رهایی از دست این رژیم منحوس، به یک جنبش نظامی از درون ارتش ایران، احتیاج داریم. مصر نمونه خوبی از جدایی دین از دولت و جلوگیری از بقدرت رسیدن مذهبیها است. بخاطر هزینههای کمتر جانی و مالی مردم ایران، پاسداران نظامی سابقی که امروز به وزیر و وکیل تبدیل شده اند، با یک حرکت نظامی از قدرت خواهند افتاد و با سرنگونی داعشهای ایرانی، منطقه بتدریج اسلام زدایی خواهد شد. متاسفانه آمریکاییها در نظم نوین جهانی سلطه گری غرب، نقش ایران و منطقه را با اغتشاش سیاسی و مصرف کالاهای آشغال مادی یا فرهنگی غرب ترسیم کرده اند. مسلماً، ایرانی مرفه با تکنولوژی نو, با منافع دراز مدت غربیها همخوانی ندارد. نادانی تاریخی ما ایرانیان از چگونگی پیشرفت و بلاهت آمریکاییها درگره گشایی های معضلهای سیاسی بین المللی، فعلا حد و مرزی ندارد !
جمهوریخواه / 03 October 2014
درود بر محسن رضایی و تمام فرماندهان سپاه.خار تیر چشم دشمن.بدبخت همتون ها سپاه نباشه همتونو
یاسر / 25 March 2017