چالشهای اصلی آموزش در ایران چیست؟ چرا بعد از سی و پنج سال از سرکار آمدن حکومت فقها، سران جمهوری اسلامی همچنان از اسلامی کردن آموزش و پروش سخن میگویند؟
وقتی خبرگزاری فارس، خبر اجباری کردن حجاب از سوی داعش را برای دختران دانشآموز کلاس پنجم دبستان به بعد در مناطق تحت نفوذ خود، با آب و تاب پوشش داد، احتمالاً فراموش کرده بود که حجاب، از همان سال اول دبستان در مدارس ایران اجباری است.
با وجود اینهمه تلاش ر ایران، ۳۵ سال پس از «انقلاب اسلامی»، هنوز کیفیت آموزشی مورد نظر ولایت فقیه تامین نشده است و آموزش، هر روز «پرورشیتر» میشود.
در دولت محمد خاتمی، روند ایدئولوژیک کردن آموزش، به خصوص با حذف معاونت پرورشی تا حدودی کاهش یافت، اما محمود احمدینژاد معاونت پرورشی را به سرعت احیا کرد و آموزش و پرورش، مثل بقیه قضایا، هم مدیریتش و هم محتوایش، «هیئتی»تر از آن چیزی شد که بود.
در یک سالی که از عمر دولت دولت حسن روحانی میگذرد، نشانهای از اراده به تغییر وضعیت آموزش و پرروش دیده نشده است. حتی اجرای سند تحول آموزش و پرورش (سندی که البته قرار است آموزش و پرورش را «دینی»تر کند) چندان طبق برنامه پیش نمیرود. اگرچه بخشی از تلاشهای دولت روحانی برای بهبود وضعیت اقتصادی معلمان، نتیجه داده است.
حسن روحانی نتوانست شخص مورد نظرش را به عنوان وزیر آموزش و پرورش به اکثریت «اصولگرا»ی مجلس تحمیل کند، اما انتظارها این بود که بتواند علاوه بر حل انبوه مشکلات معیشتی فرهنگیان، به بهبود محتوای آموزش هم کمک کند.
در یک سالی که از عمر دولت دولت حسن روحانی میگذرد، نشانهای از اراده به تغییر وضعیت آموزش و پرروش دیده نشده است. حتی اجرای سند تحول آموزش و پرورش (سندی که البته قرار است آموزش و پرورش را «دینی»تر کند) چندان طبق برنامه پیش نمیرود. اگرچه بخشی از تلاشهای دولت روحانی برای بهبود وضعیت اقتصادی معلمان، نتیجه داده است. همچنین وزیر آموزش و پرورش، برای آزادی معلمان زندانی هم تلاش کرد که با بیتوجهی دستگاه قضا مواجه شد.
در همان چندماه اول دولت جدید، تفاهمنامهای بین اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران و مدیریت حوزههای علمیه استان تهران شد که براساس آن قرار است هر سال تعدادی از مدارس استان تهران، به حوزههای علمیه واگذار شود. مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران که یک طرف این تفاهمنامه بود، منصوب دولت روحانی بود، نه بازمانده دولت احمدینژاد.
مطرح شدن بحث استیضاح وزیر آموزش و پرورش در مجلس در آستانه نوروز، در نهایت به «کارت زرد» مجلس به فانی در فروردین ۹۳ ختم شد و بعد از استیضاح وزیر علوم – دیگر وزیری که به طور مستقیم در حوزه آموزش مسئول است- دوباره مطرح شد و همچنان ادامه دارد.
در طول تابستان اما بارها خبرهایی مبنی بر تلاش برای اسلامیتر کردن آموزش منتشر شد.
در میانه مردادماه وزیر آموزش و پرورش خبر از امضای تفاهمنامه دیگری بین وزارت آموزش و پرورش و حوزههای علمیه سراسر کشور داد و گفت: «نقش روحانیت در مدارس کشور پررنگتر میشود.»
آموزش پرورش خراسان رضوی هم تفاهمنامه ۲۴ بندی با حوزه علمیه مشهد امضا کرده که مبنی بر بهکارگیری ظرفیت روحانیون در امور تربیتی مدارس استان، «دو برابر سالهای گذشته» است.
آموزش و پرورش این استان یک تفاهمنامه هم با سازمان تبلیغات اسلامی امضا کرده است مبنی بر فعالیتهای تربیتی و پرورشی توسط روحانیون.
به نظر میرسد استانهای مختلف قصد عقب ماندن از تهراننشینان را ندارند و احتمالاً از این به بعد «امضای تفاهمنامه با حوزه علمیه» از افتخارات ادارات آموزش و پرورش خواهد بود.
طرحهایی همچون «گفتمان عفاف» هم به طور مداوم در مدارس سراسر کشور اجرا میشوند.
نماز جماعت اجباری
مدیرکل قرآن، عترت و نماز وزارت آموزش و پرورش از برگزاری نماز جماعت در تمام مدرسههای ایران در سال تحصیلی جدید خبر داده است.
مدیرکل قرآن، عترت و نماز وزارت آموزش و پرورش از برگزاری نماز جماعت در تمام مدرسههای ایران در سال تحصیلی جدید خبر داده است. به گفته او زمان نماز باید در برنامه درسی دانشآموزان گنجانیده شود: «در تمامی مدارس کشور باید به مدت ۳۰ دقیقه نماز جماعت اقامه شود و به هیچ وجه نباید این زمان به کار دیگری اختصاص یابد.»
به گفته او زمان نماز باید در برنامه درسی دانشآموزان گنجانیده شود: «در تمامی مدارس کشور باید به مدت ۳۰ دقیقه نماز جماعت اقامه شود و به هیچ وجه نباید این زمان به کار دیگری اختصاص یابد.»
اجباری شدن نماز جماعت در تمام مدارس، در واقع در راستای اجرای «سند جامع تقویت و تعمیق فعالیتهای اقامه نماز در مدارس کشور» است که چندی پیش در شورای عالی آموزش و پرورش تصویب شده بود.
مسیبزاده، مدیرکل قرآن، عترت و نماز وزارت آموزش و پروش، اجرای این سند را «محوریترین اقدام آموزش و پرورش» در سال تحصیلی ۹۳-۹۴ میداند.
به گفته او، شعار امسال وزارت آموزش و پرورش، «جذب دانشآموزان به نماز جماعت و حضور مدیران در صفوف نماز» است. این سند بر حضور مدیران، معلمان و مربیان در نماز جماعت مدرسهها تاکید کرده است.
مدیرکل قرآن و عترت آموزش و پرورش، جای دیگری گفته است در نزدیک به نیمی از صد هزار مدرسه کشور نماز جماعت برگزار نمیشود.
مسیبزاده همچنین گفته است وزارت آموزش و پرورش ۶۰۰ مدرسه دارالقرآن الکریم را با استخدام پنج هزار مربی احیا خواهد کرد.
به گفته او، ۲۰ هزار روحانی و ۳۵ هزار فرهنگی غیر روحانی، نقش امام جماعت را در مدارس بر عهده دارند.
در تابستان جاری هم در شهر قم، ۴۰۰ زن برای پیشنمازی در مدارس دخترانه دوره دیدند.
مدرسهسازی برای شیعیان جهان
عجیبترین اظهار نظر در مورد آموزش و پرورش در تابستان جاری، صحبتهای غلامعلی حداد عادل بود.
عضو شورای عالی آموزش و پرورش، «مدرسه، خانواده، حکومت و رسانه» را عوامل موثر در تربیت فرد دانسته و گفته است: «از بین این چهار عامل آن چیزی را که در اختیار داریم مدرسه است.»
حداد عادل اضافه کرده است: «اگر حکومتی، آموزش و پرورش را در اختیار داشته باشد، آینده را در اختیار دارد.»
به گفته وی: «در همه جای جهان اسلام شیعیان از نظر مدرسهداری بیپناه هستند. شیعیانی که در دنیا پراکنده هستند امروز چشم امیدشان به جمهوری اسلامی ایران دوخته شده است؛ فکر میکنند بالاخره کشوری وجود دارد که اعتقاد آنها حاکم است و میتوانند ذهناً، قلباً و روحاً به آنجا تکیه کنند.»
خلاصه حرفهای حداد عادل این است که حالا که رسانهها از دست ما خارج شده، خانواده هم که کار خودش را میکند (به قول وی، «در جامعه یک تعدادی خانواده با ارزشهای دینی همراه هستند و یک تعدادی هم همراه نیستند»)، میماند مدرسه، چون «رسیدن به تمدن اسلامی» که «مطلوب ما است» «ناگزیر از آموزش و پرورش» میگذرد.
منظور حداد عادل از تاثیر حکومت در تربیت افراد، خارج از کانالهای رسانه و مدرسه، به طور مشخص سانسور و برخورد است: «به عنوان نمونه اگر الان در جامعه کنترل لازم نباشد، کتابها، مجلات، فیلمهای عمومی ضد اخلاقی و رفتارهای ضداخلاقی در جامعه فراوان میشود و مسلماً جامعه در تربیت فرد اثر میگذارد.»
حداد سند تحول بنیادین را گام بزرگ و فکر خوبی میداند، اما به تلویح اشاره میکند: «بسا اندیشههای درست که با اجرای نادرست نابود شدهاند.»
عضو کمیسیون آموزش مجلس، «کانون مدارس اسلامی» را پیشگام اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش میداند.
کدام فکر درست است؟
بعد از سی سال کوبیدن مداوم بر طبل اسلامیسازی آموزش و پرورش، جمهوری اسلامی هنوز احساس موفقیت نمیکند. اعتراف صریح مدیرکل قرآن و عترت آموزش و پرورش به برگزار نشدن نماز جماعت در نیمی از مدارس کشور و اصرار و تاکید حداد عادل بر تغییر بنیادین آموزش و پرورش، نشانه این شکست است.
حداد عادل عضو شورای عالی آموزش و پرورش، «مدرسه، خانواده، حکومت و رسانه» را عوامل موثر در تربیت فرد دانسته و گفته است: «از بین این چهار عامل آن چیزی را که در اختیار داریم مدرسه است.» حداد عادل اضافه کرده است: «اگر حکومتی، آموزش و پرورش را در اختیار داشته باشد، آینده را در اختیار دارد.»
حاکمان ایران اما همچنان بر اجرای این سیاست شکستخورده اصرار دارند.
حجاب اجباری، اختصاص دادن یک چهارم ساعتهای آموزشی به دروس دینی، جلوگیری از مدارس مختلط از همان اسفند ۵۷، تدوین گزینشی و ایدئولوژیک کتابهای درسی (به خصوص علوم انسانی)، حضور پررنگ معلمهای پرورشی، اعمال گزینش ایدئولوژیک برای استخدام معلمان، حداقل اقدامات نظام مقدس برای اعمال اقتدار مطلق بر آموزش و پرورش بوده است.
گذشته از بیکفایتی اجرایی دستاندرکاران جمهوری اسلامی در پیاده کردن منویات آیتالله خمینی و آیتالله خامنهای، واقعیت این است که اعمال چنین اقتداری ممکن نیست.
در عصر انفجار اطلاعات، اگر هم آموزش ایدئولوژیک شدنی باشد، از رهگذر رسانههاست، نه مدارس.
حاکمان ایران هرچند توانستند در طول هشت سال جنگ با رژیم عراق، 33 هزار دانشآموز (قاعدتاً زیر ۱۸ سال) را به نام شهادت و به وعده بهشت، به کام مرگ بفرستند، اما امروز، مخالفان این ایدئولوژی رسمی، نه فریب محتوای «مرگمحور» کتابهای درسی را میخورند، و نه جنگی برقرار است که بتوان بیش از این تحت فشارشان گذاشت.
تضاد و تناقض بین آن دسته از خرده فرهنگهای ایرانی که علیرغم پایبندی به ارزشهای دینی، به جای «مرگ» به زندگی میاندیشند از یک طرف، و نظام حاکم که بیش از آموزش علمی و آموزش مهارتهای زندگی، به «پرورش دینی» کودکان و نوجوانان مشغول است، بعید است به نتیجه مورد نظر حکومت برسد.
ناکارایی نظام آموزشی ایران از فرط تکرار، یک موضوع کلیشهای شده: این واقعیت که فارغالتحصیلان دبیرستانهای ایران در سرهم کردن چند جمله به نسبت درست انگلیسی ناتوانند، یکی از شوخی/ جدیهای رایج هر بحثی در مورد نظام آموزشی است.
کودک در خانواده، در جامعه، و از طریق رسانهها، چیزهایی میآموزد که سیستم حاکم در مدرسه، توان زدودن آنها را نخواهد داشت. واقعیت این است که خانواده، چه قبل از رسیدن کودک به مدرسه و چه همزمان با دوران آموزش، فیلترهای ذهن کودک را آماده کردهاند. کودک تنها چیزهایی را خواهد آموخت که در چهارچوبهای پیشین او بگنجند.
بحث «تحول در نظام آموزشی» سالهاست مطرح است، اما کمتر کسی میداند منظور مسئولان دولتی از «تحول» چیست. صحبت سران نظام اسلامی از «تحول در نظام آموزشی»، یعنی روزی که آنها با اقتدار و البته موفقیت کامل، از رهگذر آموزش و پرورش، همه فرهنگها و خردهفرهنگهایی که به فقاهت شیعه وفادار نیستند را از این سرزمین محو کنند. کارشناسان و صاحبنظران اما به دنبال تحول در کیفیت آموزش هستند.
پرچالشترین دستگاه دولتی در ایران
آموزش و پرورش، عریض و طویلترین و البته پرچالشترین دستگاه دولتی در ایران است. بودجه ناکافی، کمبود نیروی انسانی، تقسیم نامتوازن نیروی انسانی، کمبود و فرسودگی فضاهای آموزشی فقط بخشی از این مشکلات هستند.
مهمترین دلیل کارت زرد مجلس به وزیر، «واگذاری غیر اصولی مسئولیتها» و مطرح شدن دوباره استیضاح او، «وضعیت انتصابات» است. احتمالاً داستان از این قرار است که نمایندگان- به خصوص در شهرستانها- از کوتاه شدن دست همقطارانشان از اداره آموزش و پرورش (که میتوانست در آرایشان در انتخابات زمستان۹۴ تاثیر داشته باشد) و جایگزین شدنشان با نزدیکان دولت چندان راضی نیستند.
وزیر فعلی آموزش و پرورش، در آغاز کارش سیاههای از ۷۰۰ چالش پیش روی وزارت تهیه کرده بود.
مطالبات معیشتی کارکنان وزارت آموزش و پرورش، همچنان پابرجاست، هرچند در مجموع از عملکرد دولت جدید، رضایتی نسبی وجود دارد.
آموزش زبانهای مادری غیرفارسی، دیگر مطالبه جدی فعالان جامعه مدنی است که در سال گذشته شدت گرفت و با توجه به صحبتهای یونسی، دستیار رئیسجمهور در امور اقوام و اقلیتها، به نظر میرسید در این سال تحصیلی راه به جایی ببرد.
همچنان البته در کشاکش بحثهای متولیان آموزش، وزیر، نمایندگانی که به او کارت زرد دادند و تیغ استیضاح را همچنان بالای سرش نگه داشتهاند، چیزی در مورد کیفیت آموزش، تحول جدی در محتوا و فرم آموزش، و آموزش مهارتهای زندگی به گوش نمیخورد.
بگذریم از دست کم چهار میلیون کودک محروم از تحصیل که البته بازگرداندن آنها به تحصیل هم وظیفه وزرات آموزش و پرورش است.
مهمترین دلیل کارت زرد مجلس به وزیر، «واگذاری غیر اصولی مسئولیتها» و مطرح شدن دوباره استیضاح او، «وضعیت انتصابات» است. احتمالاً داستان از این قرار است که نمایندگان- به خصوص در شهرستانها- از کوتاه شدن دست همقطارانشان از اداره آموزش و پرورش (که میتوانست در آرایشان در انتخابات زمستان ۹۴ تاثیر داشته باشد) و جایگزین شدنشان با نزدیکان دولت چندان راضی نیستند.
حداد عادل که نقشاش در تدوین سیاستهای آموزشی و فرهنگی، با توجه به نزدیکیاش به شخص ولی فقیه، انکار شدنی نیست، به دنبال مدرسهسازی برای شیعیان جهان است و البته، از آنجا که به همراه همسرش، مالک عمده مجموعه مدارس غیرانتفاعی فرهنگ است، نمیتواند پنهان کند که کاهش تعداد دانشآموزان، مدرسهداری را سخت کرده است.
در چنین شرایطی «محوریترین» دغدغه دولت و وزارت آموزش و پرورش هم، برپایی نماز جماعت به هر طریق ممکن است.
در همچنان بر همان پاشنه میچرخد: استفاده از دم و دستگاه اداری آموزش و پرورش در شهرهای مختلف در جهت منافع گروهی و باندی، کسب سودهای میلیونی در مدارس غیرانتفاعی و البته، «اسلامیکردن» آموزش.