سری جدید مذاکرات ایران و گروه پنج + یک در نیویورک و در حاشیه مجمع عمومی سالانه سازمان ملل متحد در روزهای ۱۹ تا ۲۶ سپتامبر برگزارشد. این مذاکرات در سه سطح کارشناسان، وزرای امور خارجه و روسای دولت انجام شد و به پایان رسید. آیا این سری از مذاکرات توانست گره و بنبستی را که در ماههای گذشته بر این پرونده حاکم بود باز کند؟ آیا چشمانداز تازهای در گفتگوها ترسیم شد؟ این نوشتار به بررسی این موضوعات میپردازد.
دور دیگری از مذاکرات
مذاکرات دور جدید در شرایطی آغاز شد که کسی در مورد آن انتظار فراوانی نداشت و هیچ پیشبینی مثبتی در این زمینه ابراز نشده بود. برعکس؛ بسیاری با بدبینی به آن مینگریستند. درحالی که این مذاکرات در جریان بود آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز با برگزاری جلساتی، ضمن تایید برخی از همکاریهای ایران با آژانس، نگرانی خود را در مورد پارهای از موضوعات ثابت و قدیمی اظهار داشت. عدم پاسخگویی ایران در زمینه آزمایش چاشنی اتمی، عدم دسترسی به سایت فردو و نیز عدم ارائه اطلاعات در مورد برخی تحقیقات اتمی از جمله این موارد محسوب میشوند.
یکی از دلایل اصلی ناکام ماندن سری جدید مذاکرات دور جدید، این بود که دو طرف بدون هیچ گونه پیشنهاد جدیدی به پای میز مذاکره آمده بودند.
در چنین جو دلسردکنندهای، به نظر میرسید که این سری از مذاکرات نمیتوانند گره گشا باشند. به همین خاطر نیز طرفین انتقادات تندی علیه هم ابراز کردند. مقامات ایران در طول این مدت بارها اعتبار ایرادات آژانس بین المللی انرژی اتمی و یا حسن نیت مقامات حکومتی کشورهای غربی را زیر سئوال بردند.
یکی از دلایل اصلی ناکام ماندن سری جدید مذاکرات دور جدید، این بود که دو طرف بدون هیچ گونه پیشنهاد جدیدی به پای میز مذاکره آمده بودند. نکته تعجببرانگیز این بود که ایران به عنوان یک پیشنهاد مشخص به سراغ موضوع «همکاری در مقابله با داعش» رفت. این در حالی بود که یک هفته قبل از آن، یک اتحاد بینالمللی در این زمینه شکل گرفته بود و ایران به طور واضح و صریح از این اتحاد بیرون گذاشته شده بود.
خشم رهبر نظام جمهوری اسلامی که از راهرو بیمارستان نارضایتی خود را بابت این تحقیر دیپلماتیک به نمایش گذاشته بود، نمودی از تفهیم اخراج رژیم ایران از جمع کشورهای متحد در منطقه بود. با این وجود، محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، موضوع «آمادگی ایران برای همکاری در مقابله با حکومت اسلامی به شرط نرمش غرب در برنامه هستهای ایران» را در نیویورک ابراز داشت. پیشنهادی که بلافاصله توسط وزارت امور خارجه آمریکا رد شد و تفکیک این دو پرونده مورد تاکید قرار گرفت.
حسن روحانی نیز در سخنرانی خود در مجمع عمومی اجلاس سالانه سازمان ملل متحد، در سالنی تقریبا خالی، به نوعی به این موضوع بازگشت و در مورد اهمیت نقش ایران در مبارزه علیه تروریسم در منطقه صحبت کرد اما گوش شنوایی در این مورد وجود نداشت. کار به جایی کشید که حتی نخست وزیر بریتانیا، دیوید کامرون، پس از دیدار تاریخی خود با حسن روحانی، در نطق عمومی خود در سازمان ملل از ایران به عنوان تقویت کننده تروریسم نام برد و ایران را دعوت کرد نگرانیها در مورد پرونده ی اتمی خود را برطرف کند.
میتوان گفت آمریکا با بیرون گذاشتن ایران از ائتلاف در حال شکلگیری در منطقه و عدم دعوت این کشور به کنفرانسهای جدّه و پاریس، کارت قابل پیشبینی ایران در مذاکرات نیویورک را خنثی کرده بود.
در واقع میتوان گفت آمریکا با بیرون گذاشتن ایران از ائتلاف در حال شکلگیری در منطقه و عدم دعوت این کشور به کنفرانسهای جدّه و پاریس، کارت قابل پیشبینی ایران در مذاکرات نیویورک را خنثی کرده بود. طرح دوباره این پیشنهاد از سوی جواد ظریف و حسن روحانی، علاوه بر بار تحقیر نمادین دیپلماسی حکومت ایران، نشان دهنده دست های خالی طرف ایرانی در مذاکرات اتمی اخیر بود. به عبارت دیگر، مقامات ایرانی بدون هیچ گونه پیشنهاد تازه و به طور صرف برای تکرار خواستهای به بن بست خورده به نیویورک آمده بودند. وضوح این امر در گفتار پایانی وزیر امور خارجه ایران دیده می شود که گفت:« تا کنون پیشرفت چشمگیری در مذاکرات هستهای صورت نگرفته است.»
طرف غربی البته برای خالی نبودن عریضه و به صورت نه چندان جدی موضوع «باز کردن لولههای ارتباطی سانتریفوژها» را به جای برچیدن آنها مطرح کرد که آن نیز به سرعت مورد انتقاد سناتورهای جمهوریخواه در آمریکا قرار گرفت و رنگ باخت. این پیشنهاد و حواشی آن نیز در نهایت تغییری در روند مذاکرات به وجود نیاورد. به دنبال آن و در آخرین روز صحبت از احتمال پذیرش تعدادی معادل نیمی از سانتریفوژهای موجود در ایران توسط آمریکا مطرح شد که آن هم تا این لحظه چندان راهگشا نبود.
در ورای بالا و پایین رفتنهای سیر مذاکرات، عنصر ثابتی که در ده سال گذشته تغییر نکرده و بدیهی بود که در طول مذاکرات سپتامبر در نیویورک نیز تغییر نکند، پافشاری ایران بر مخفی نگاهداشتن برخی از فعالیتهای اتمی خویش است. به عبارت دیگر آن چه در حال روی دادن است تکرار همان چیزی است که در ۲۰۰۳ روی داد.
ایران در حدی که برخی از جنبههای پنهان طرحهای اتمیاش آشکار نشود، به عقبنشینیهای کند دست زده است. اما به نظر میرسد که امروز دیگر حاشیهای برای همین مانورهای محدود و نمایشی هم باقی نمانده است. صحبت آخرین روحانی در نیویورک مبنی بر این که « تصمیمهای شجاعانه» باید اتخاذ شود بیانگر همین نکته و شاید پیامی خطاب به جناحی است که با تعیین خط قرمزها تیم وی را در مذاکرات فلج کرده است.
ایران در حدی که برخی از جنبههای پنهان طرحهای اتمیاش آشکار نشود، عقبنشینیهای بطئی کرده. اما به نظر میرسد که امروز دیگر حاشیهای برای همین مانورهای محدود و نمایشی هم باقی نمانده است.
دلیل اصلی بنبست
به نظر میرسد که خطوط قرمز تعیین شده در نهادهای نظامی-امنیتی قدرت در ایران کمترین جای مانوری برای تیم روحانی و ظریف در مذاکرات اتمی باقی نگذاشته و مذاکرات پیاپی این تیم با گروه پنج+1 ، در ورای توافق موقت ژنو، دستاوردی با خود به همراه نداشته است. این خطوط قرمز به طور عملی همانهایی هستند که نکات اصلی مورد نظر کشورهای غربی را تشکیل میدهند:
– کاهش چشمگیر تعداد سانتریفوژها، کاهش درصد غنیسازی اورانیوم،
– از میان بردن اورانیوم غنیشده در درصد بالا،
– تغییر ماهیت و کارکرد مرکز آب سنگین اراک،
– امکان بازدیدهای وسیع و گسترده از سایتهای اتمی پارچین و سایت نظامی فردو،
– اجازه بازدید از سایر مراکز اتمی در کادر پروتکل الحاقی
با در نظر گرفتن این که در طول مذاکرات اخیر در نیویورک حتی یکی از موارد چند گانه بالا، یعنی تعداد سانتریفوژها، نیز نتوانست مورد توافق قرار گیرد، میتوان پی برد که مدت زمان باقیمانده یعنی دو ماه دیگر، چقدر برای حل تکتک این موارد ناچیز است. کشورهای غربی علاوه بر موارد حساس بالا، که به طور مستقیم به فعالیت ای اتمی پیوند دارند، میخواهند توافقنامه نهایی چند موضوع دیگر را نیز در برگیرد، از جمله فعالیتهای ایران در زمینه توسعه موشکهای دوربرد و قارهپیما، مسئله تروریسم بینالملل و نقش حکومت ایران در آن و نیز موضوع حقوق بشر در ایران. هر یک از این موارد به سهم خود میتواند آغازگر تنشها و اختلافاتی باشد. از همین روی بعید است که در طول دو ماه باقی مانده تا پایان مهلت تعیین شده برای مذاکرات اتمی اتفاق خاصی روی دهد.
همزمان حدس و گمان در مورد احتمال یک فعالیت مخفی و موازی با فعالیتهای شناخته شده از سوی ایران بالا گرفته است. گری سیمور، که تا سال پیش در راس هئیت مشاوره اوباما در زمینه اتمی بود، میگوید: «در موقعیت کنونی من بر این باورم که “یک اقدام پنهانی” در یک مرکز اعلام نشده اتمی بیشتر محتمل است تا این که یک حرکت اساسی در یک مرکز اعلام شده انجام شود.»
غرب میخواهد بداند ایران چه کرده است و ایران نمیخواهد که غرب بداند او چه کرده است.
نگاههای مشکوکی از این دست ممکن است پرونده تازه دیگری را در باره مراکز مخفی احتمالی مطرح سازد. در این میان آن چه بیش از هر چیز دیگری این فرضیه را تقویت میکند، پافشاری هر چه بیشتر ایران بر خواستهایی است که مخاطبان غربی چرایی آن را در نمییابند.
نتیجهگیری
عدم امضای توافقنامه نهایی برای ایران تشدید تحریمها، محاصره دریایی و حتی احتمال حمله نظامی را در بردارد اما به نظر میرسد ایران از موضوع دیگری به خاطر امضای توافقنامه نهایی نگران است و این چه می تواند باشد، مگر آشکار شدن تلاش ایران برای دستیابی به سلاح اتمی؟ امری احتمالی که همراه با شواهد و مدارکی که بازرسان آژانس در این باره خواهند یافت میتواند ایران را برای دههها تحت مراقبتهای سخت و کمرشکن قرار دهد. به همین دلیل، بنبست کنونی طبیعی به نظر میرسد.
غرب میخواهد بداند ایران چه کرده است و ایران نمیخواهد که غرب بداند او چه کرده است.
این بنبست اتمی که در محافل غربی – و از زبان افراد صاحب نفوذی چون کیسنجر- از آن به عنوان خطری بزرگتر از خطر داعش نامبرده میشود، میرود که پس از برخورد با تروریسم مستقر شده در عراق و سوریه (خلافت اسلامی و سایر گروه های مشابه)، مهمترین چالش بینالمللی امنیتی در مقابل آمریکا و متحدانش باشد.
با قدری تیزنگری میتوان دید که شاید به همین دلیل، کشورهای غربی این دو موضوع را به صورت جدا و یا مستقل از هم نمیبینند. به عبارت دیگر، به همان میزان که کشورهای غربی و متحدان منطقهای آنها در سرکوب داعش و شبهنظامیان رادیکال منطقه موفقیت به دست بیاورند، به همان میزان به دو هدف بعدی متصل به هم، یعنی کنار زدن رژیم بشار اسد و مهار زیادهخواهیهای اتمی ایران، نزدیکتر می شوند.
به همین دلیل نباید خیلی تعجب کرد که ایران از این اتحاد به صورت قاطع، تا حدی عصبی شده و آشکارا نسبت به آن اظهار نارضایتی و بدبینی کند. رهبران رژیم ایران میدانند که با تشکیل ائتلافی با حضور «چهل کشور»، در قالب یک طرح وسیع سه ساله علیه «داعش»، در صورت عدم پذیرش شرایط توافقنامه نهایی، دوران سختی در انتظار تهران خواهد بود. دو ماه حساس پیش روی است؛ پیش از آن که مطرح شود که ناکامی مذاکرات نیویورک زمینه شکست مذاکرات نهایی است.
به نظر من نقد بسیار تند و بدبینانه و یک طرفه ای نسبت به ایران بود . و شامل بسیاری از واقعیت های موجود نمی شد.نویسنده سطور بالا طوری مطالب را عرضه کرده اند که کشور های غربی ناجی جامعه جهانی هستند وایران محور شرارت که در عملش حسن نیتی دیده نمی شود .دستگاه دیپلماسی فعلی کشور انقدر کارآزموده هستند که این سلسله از مذاکرات هسته ای رو به نقطه مشترکی برسونند هر چند که کار بسیار سخت و وقت بسیار کمی برای رسیدن به توافق تا 3 آذر داریم.
جوان / 29 September 2014
بسیار مقاله جالبی بود. ایران از سال 57 ضدیت خود با همه دنیا را در قالب شعار نه شرقی نه غربی اعلام کرده. همچنین ثابت کرده که سیاست سردمداران آن عین دیانتشان غیرقابل اعتماد است. اصرار حکومت ایران برای اینکه موضوع هسته ای را دعوای بین غرب و ایران نشان دهد شاید در داخل کشور و بین عوام خریدار داشته باشد ولی در جامعه جهانی هیچ کشوری خواستار دیدن یک ایران اسلامی مجهز به سلاح هسته ای نیست. روسیه و چین هم از این امر مستثنی نیستند. متاسفانه تنها راه ایران پیروی از خواست جامعه بین المل است، در غیر این صورت ائتلاف بی سابقه مسلمین و کفار بر ضد داعش پس از تمرین های نظامی مشترک در عراق و سوریه فرصت را برای سرکوب همیشگی نظام یاغی ایران از دست نخواهد داد و کسی هم نمی تواند به داد مردم ایران که چون کبک سر در برف کرده اند برسد.
سعید / 30 September 2014
پرده ها بالا رفته و دستها رو شده دیگر با دروغ نمیتوان دنیا را در مورد پشتیبانی حکومت اسلامی از گروههای تروریستی اعم از حماس و حزب اله و بدر و خراسان …….. فریب بدهند.
حکومت اسلامی با ایجاد جنگ داخلی در سوریه و عراق و یمن میخواهند اسوده بال ودر پنهان بمب بسازند !!
hasani / 03 October 2014
افرین
کاش فایلهای طولانی نزدیک به دو ساعتی کاوه اهنگر که در یوتیوب گذاشته میشود را دو قسمت میکردید تا دانلود راحت تر شود.در شگردهای دانلود بدون فیلتر شکن حتما موثر است. اندیشناک باشید
سام / 03 October 2014
به صورت کلی رد نمیکنم این نظر رو …ولی اینکه آمریکایی ها در مبارزه با داعش جدی اند رو کلا قبول ندارم ….این طرح ( همش ) از اول تا آخر طرحی برای قطع کردن دستهای دراز ایران از عراق تا سوریه و لبنانه و همه هم توش شریکند ….این طرح سرزمینی و ژئو پولتیک مهار ایرانه که در کنار مهار پروژه اتمیش به صورت گام به گام پیش میره …جمهوری اسلامی هم به صورت کلی از هر حرکتی در اطرافدخودش برآشفته میشه ….از انتخابات افغانستان تا راهاندازی داعشدو بعدشم این ائتلاف هالیوودی بر علیهاش که حتا یه سربازم توش نیست !!!! و بیشتر شبیه یه گیم کامپیوتریه تا جنگ واقعی …اینا هیچی تحریم و تهدیدم که همیشه هست و اصلا کلا شما چطور فکر میکنید حکومت توتالیتر ایران میتونه اینهمه تکلیفی که ازش میخوان رو عملی کنه و چیزی ازش باقی بمونه !!!!؟؟؟؟ رسیدن به توافق محاله …حاجی ه ایرانیا از اتم کوتاه بیان ، غربیا موشک رو میارن وسط ، اگه اون حل شه حقوق بشر و اگر کلا غش کنه تو بغل آمریکا تازه باید اسراییل رو به رسمیت بشناسه …..برو که رفتی …
آبپرور ! / 03 October 2014
گفتوگوی نادر صدیقی با نصرت واحدی، کارشناس فیزیک اتمی و استاد سابق دانشگاه مونیخ :
این که جمهوری اسلامی از آغاز، از سال ۲۰۰۰، در پی تهیه تسلیحات اتمی بوده، کسی نمیتواند شک کند. صرف نظر از این که غنیسازی اورانیوم در ایران ابعاد بسیار وسیعی پیدا کرد، که در نوع خودش برای ایران بینظیر است.
مسئله اساسی یک سلاح اتمی، آن فتیلهای است که باید بمب را منفجر کند و آن فتیله هم دارای یک سری ابزار خاصی است. ایران آن ابزار خاص را هم باید بخرد برای اینکه رآکتور قوی برای تهیه آن ابزار ندارد.
یکی از موادی که برای آن فتیله بمب، ایران به آن نیاز دارد پولونیوم است و یکی هم برلیوم است و جمهوری اسلامی تا به حال چندین مرتبه به دنبال تهیه این دو ماده بودهاست. این نکته اول است.
نکته دوم این است که واضح است که برای تهیه فتیله احتیاج به یک میدان وسیعی ندارید. یعنی یک چیزی را نمیخواهید منفجر کنید. اول میخواهید آن فتیله را آماده کنید که آن فتیله سبب انفجار بمب اتمی شود و آن را در هر حال اینها میتوانند در پارچین انجام دهند و اگر در پارچین چنین کاری کنند مثلاً پولونیوم و برلیوم را برای این کار به کار ببرند، برلیوم مهم نیست. ولی این پولونیوم اثر دارد و نمیتوانند به این زودی آن را پاک کنند.
به این دلیل هم اینها به هیچ وجه حاضر نخواهند شد که در پارچین کسی بیاید و آنجا را بازرسی کند.
Neda / 04 October 2014