بنابر گزارش مرکز آمار ایران ۵۳۱۶ معدن در این کشور وجود دارد. سهم کل معادن استان یزد ۲۶۵ معدن است.
در سال ۹۱ تعداد شاغلان معادن (خط تولید، اداری، مالی و خدماتی) کل کشور۸۴۹۲۲ بوده است و شاغلان معدن در کل استان یزد، به ۱۳۶۵۶ نفر می رسید؛ یعنی حدود۱۶درصد کل شاغلان معادن کشور.
در اهمیت سنگ آهن در معادن کشور میتوان به آماری درسال ۹۱ اشاره کرد که نشان می دهد بالاترین درصد ارزش سرمایهگذاری معادن در حال بهرهبرداری کشور به استخراج سنگ آهن با ۴۳ درصد بر میگردد. رتبه دوم را استخراج سنگ مس با ۱۶ درصد به خود اختصاص داده است.
با این آمار میتوان به اهمیت اعتصاب پنج هزار کارگر معدن سنگ آهن مرکزی ایران در شهر بافق در استان یزد، در شهری که ۵۳ هزار نفر(طبق سرشماری سال ۸۵) جمعیت دارد، پی برد.
معادن بافق بسیار غنی است، ازجمله معدن سنگ آهن چغارت که تغذیه کننده شرکت ذوب آهن اصفهان در زمان تاسیس آن بوده است. معادن سنگ آهن چغارت، آنومالی شمالی، سه چاهون و لکه سیاه به نام شرکت سنگ آهن مرکزی ایران خوانده میشوند.
اعتصاب اول و تحمیل اعتصاب دوم به کارگران
اعتصاب اول کارگران معادن بافق از روز ۲۷ اردیبهشت ماه با ۱۶ خواست آغاز شد که یکی از آنها جلوگیری از واگذاری ۲۸/۵ درصد سهام شرکت معدن بافق به بخش خصوصی (صندوق بازنشستگی فولاد خوزستان) بود.
اعتصاب و تحصن کارگران با لغو موقت خصوصیسازی در تاریخ چهارم تیر پایان یافت. کارگران دوماه به دولت مهلت دادند تا سرنوشت نهایی سهام این معدن را مشخص کند، اما قبل از اتمام مهلت دوماهه، کارفرما پیشدستی میکند و طی شکایتی دو نفر از کارگران اعتصاب کننده به نامهای محمدعلی کارگران و علیاکبر صبری را دستگیر میکند. بعد حکم دستگیری ۱۶ نفر دیگر نیز صادر میشود.
بر این اساس، پنج هزار کارگر معدن بافق یکپارچه برای آزادی همکاران خود در روز ۲۸ مردادماه دست از کار میکشند. علاوه بر آن بر طرح خواستهای قبلی خود مثل جلوگیری از خصوصیسازی و همچنین واگذاری ۱۵ درصد از سهام معدن به کارگران تا با سود آن شورای شهر بتواند کارهای عمرانی و نوسازی شهر را تامین کنند، پافشاری میکنند
در این میان محمدحسن تشکری، علیمحمد تشکری، کاظم کارگران، رضا دهستانی، رضا خواجهزاده، ایرانی و جلیل کمالی نیز در پی شکایت کارفرما بازداشت می شوند. کارگران نیز اعتصاب ۱۶ روزه خود را با آزادی همکارانشان پایان دادند.
جلوگیری از خصوصیسازی، یکی از خواستهای کارگران
در جریان اعتصاب اول ۱۶ خواست از جانب کارگران این معدن اعلام شد که در مورد ۱۵ بند آن کمتر در رسانهها منعکس شده است؛ مطالباتی نظیر حق سختی کار، افزایش امکانات درمانی و رفاهی، تامین امنیت شغلی، تامین خوراک و تامین زیرساختهای لازم در منطقه شامل جاده و گازکشی.
افزون بر این تغییر مدیرعامل معدن، اجرای قانون مشاغل سخت و زیانآور، تضمین راهاندازی و تامین بودجه کارخانههای جوار معدنی نظیر کارخانههای فرآوری سنگ آهن و فولادسازی، واگذاری ١۵ درصد از سهام معدن به مردم بافق، گازکشی این شهرستان و دو بانده شدن جاده بافق – یزد از دیگر مطالبات کارگران متحصن بود.
مخالف کارگران با خصوصیسازی
اکثر قراردادهای کارگران معدن سنگ آهن بافق موقت است و این به معنای عدم تمدید قراردادهای آنهاست. البته اگر کارگران با پیمانکاران یا کارفرما مشکل پیدا کنند. از اینرو کارگران از تعدیل نیرو و کاهش دستمزد درپی خصوصیسازی معدن نگرانن هستد.
رضا خواجهزاده یکی از کارگران معدن بافق در گفتوگو با ایلنا با اشاره به این موضوع که در حال حاضر مواد خام استخراج شده از معدن بافق به ذوب آهن اصفهان یا کشورهای خارجی صادر میشود، میگوید: «کارگران معتقدند خصوصیسازی معدن به معنای پایان راهاندازی چرخه فرآوری سنگ آهن و فولادسازی در بافق است چرا که کارفرمایان بخش خصوصی به دنبال حداکثر سود هستند و به جای راهاندازی کارخانههای جوار معدنی، سنگهای آهن استخراجی را صادر میکند یا به کارخانههای فولادسازی سایر استانها انتقال میدهد.»
وی به آلودگی زیست محیطی شهرستان بافق اشاره میکند و میافزاید: «بافق به نسبت جمعیتش، معلولان بیشتری از سایر نقاط کشور دارد که به دلیل وجود معادن در این شهرستان است. خون مردم بافق به دلیل آلودگی زیست محیطی این شهرستان که از وجود معادن سنگ آهن، مس و… ناشی میشود، آلوده است به گونهای که برای انتقال خون به دیگران مناسب نیست. بیماریهای قلبی، ریوی، سرطان و… در میان کارگران معدن به دلیل آلودگی زیست محیطی است».
کارگران معادن بافق از مزایای قانونی «مشاغل سخت و زیان آور» و «حق اشعه» محروم هستند.
خواجهزاده به خطرناکی «جاده بافق- یزد» و تکبانده باقی ماندن نیمی از آن اشاره میکند و میگوید: «این جاده به دلیل رفت و آمد بالای تریلیهایی که سنگهای آهن استخراج شده از معدن را به یزد میبرند، بسیار خطرناک است.»
ویژگی های اعتصاب دوم
زندگی مردم بافق از درآمد معادن این منطقه میگذرد. طلایی مقدم فرماندار بافق گفته است: «حق و حقوق شهرستان بافق باید بر اساس قانون پرداخت شود، چرا که حیات این شهرستان در گرو این معدن است.» به همین دلیل سرنوشت معدن نه تنها با کارگران، بلکه با زندگی همه مردم شهر گره خورده است.
در چنین شرایطی اعتصاب کارگران معادن بافق چند ویژگی داشت:
۱ – یحمایت خانوادهها از مطالبات کارگران.
۲ – حمایت گروهی کارگران برای آزادی همکاران بازداشت شده شان.
۳ – مخالفت با خصوصیسازی.
فعالان کارگری از جمله منصور اسانلو از اصطلاح خودمانسازی به جای خصوصیسازی نام میبرد و میگوید، پشت خصوصیسازیها مبارزه قدرت برای مالکیت معادن و صنایع پرسود وجود دارد و میافزاید: «سردار وحیدی و دوستان دیگرانشان از سپاه که از سران حکومتی و مدیران دولتی هستند، اینگونه شرکتها را درست کردهاند و پشت نام صندوق بازنشستگان این افراد هستند.»
۴ – اطلاعرسانی وسیع.
۵- حمایت تشکل های کارگری داخل کشور و بین المللی از اعتصاب کارگران معادن بافق.
دبيرکل اتحاديه بينالمللی صنايع در نامهای به حسن روحانی، ریيس جمهوری ايران، خواستار آزادی فوری هشت کارگر بازداشتی معدن سنگ آهن بافق و نيز لغو خصوصیسازی اين معدن شد.
اتحادیه بین المللی صنایع ۵۰ میلیون عضو از ۱۴۱ کشور جهان دارد. دبیرکل این سازمان «جيرکی راينا» در نامه خود با انتقاد از اعزام چندروزه يگان ويژه نيروی انتظامی به شهرستان بافق اعتصاب کارگرانِ معدن سنگ آهن بافق را «قانونی» دانست.
مشکلات و کاستی های اعتصاب
فعالان کارگری، از آزادی کارگران با قید وثیقه به عنوان ضعف این حرکت یاد میکنند.
محمدحسن تشکری، رئیس شورای شهر بافق با قرار کفالت ۷۰ میلیون تومانی و سایر کارگران با قرار کفالت ۵۰ میلیون تومانی آزاد شدهاند.
محمود صالحی فعال کارگری داخل ایران میگوید: «کارگران نباید با وثیقه آزاد میشدند، آنان جرمی مرتکب نشده بودند که بخواهند با وثیقه آزاد شوند، شاید اگر چند روز اعتصاب بیشتر طول میکشید، میتوانستند بدون وثیقه آزاد شوند. قرار وثیقه برای مجرمین است، ما جرمی مرتکب نشدهایم»
. منصور اسانلو فعال کارگری معتقد است نداشتن تشکل مستقل، به سازماندهی اعتصاب لطمه میزند. وجود تشکل میتوانست در واگذاری سهام به کارگران نقشی مثبت بازی کند.
طلایی مقدم فرماندار بافق در پایان اعتصاب در میان کارگران اعلام کرد، اسحاق جهانگیری معاون اول رییسجمهور نامهای به ربیعی وزیر کار نوشته و گفته در مورد خصوصیسازی قبلا تصمیم گرفته شده ولی امتیازات قبل از خصوصیسازی برای مردم منطقه باقی میماند. تاکنون هیچ سندی دال بر واگذاری ۲۸/۵ درصد سهام شرکت معدن بافق به کارگران داده نشده است.
منصور اسانلو فعال کارگری میگوید:« مشکل این است که کارگران بافق تشکل مستقل ندارند که حالا برای مثال با دولت و کارفرما بتوانند به چانه زنی برای گرفتن سهام یا واگذاری آن بپردازند».
در هر اعتصابی برای حمایت از کارگران صندوق اعتصاب به وجود میآید. در این اعتصاب خوشبختانه دستمزدهای ماهانه کارگران قطع نشد، ولی درمواقعی که دستمزدها قطع میشود، صندوق اعتصاب که معمولا از سوی تشکلهای مستقل ایجاد میشود، نقش حمایت مالی از کارگران و خانوادههای آنان را ایفا خواهند کرد.
زمانه در مورد اعتصاب کارگران بافق با فعالان کارگری ازجمله مجید تمجیدی، منصور اسانلو و محمود صالحی گفتوگو کرده است.