یک زندانی عقیدتی در ایران به نام محسن اميراصلانی زنجانی، بامداد روز چهارشنبه دوم مهرماه در زندان رجایی‌شهر کرج اعدام شد.

محسن اميراصلانی در سال ۱۳۸۵ توسط مأموران امنيتی دستگير شد
محسن اميراصلانی در سال ۱۳۸۵ توسط مأموران امنيتی دستگير شد

به‌گزارش هرانا، تارنمای مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، اتهام محسن اميراصلانی «فساد فی‌الارض و بدعت در دين» بود.

مسئولان زندان اعدام محسن اميراصلانی را به خانواده او اطلاع داده‌اند اما تاکنون جنازه‌اش به خانواده‌اش تحویل داده نشده است.

يکی از نزديکان او که نامش منتشر نشده به هرانا گفته است مسئولان زندان رجایی‌شهر کرج به خانواده اميراصلانی گفته‌اند بايد جنازه او را از قزوين تحويل بگيرند اما با مراجعه به قزوين، به آن‌ها گفته می‌شود به قبرستان بهشت زهرای تهران بازگردند و جنازه را از آن‌جا تحويل بگيرند.

به‌گفته این فرد، خانواده به بهشت زهرا مراجعه کرده اما هنوز جنازه را به آن‌ها نشان نداده‌اند.

طی روز سه‌شنبه یکم مهرماه، چهار زندانی، از جمله محسن اميراصلانی، از بندهای مختلف زندان رجایی‌شهر برایاجرای حکم اعدام به سلول انفرادی منتقل شدند. از سرنوشت سه زندانی دیگر اطلاعی در دست نيست.

محسن اميراصلانی، ۳۷ ساله، ساکن تهران و متأهل بود. یک منبع آگاه به کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران گفته است که او جلسات تفسير و قرائت جديد از قرآن در خانه‌اش برگزار می‌کرد و تفاسير خود را به شکل جزوه و کتاب در اختيار علاقه‌مندانش قرار می‌داد. به‌گفته او در طول سال‌ها جوانان زيادی در جلساتش شرکت می‌کردند که ظاهرا اين مسأله خوشايند وزارت اطلاعات نبوده است.

این منبع آگاه می‌افزاید محسن اميراصلانی به‌طور ناگهانی در سال ۱۳۸۵ توسط مأموران امنيتی دستگير شد و ۹ ماه در بند انفرادی ۲۰۹ زندان اوين بود. او در ابتدا فقط اتهام «بدعت در اسلام و تفسير قرآن» داشت اما بعدتر به او اتهام «توهين به حضرت يونس» و «زنا» از طریق ارتباط با تعدادی از شاگردان کلاس‌اش نسبت داده شد.

به‌گفته این منبع آگاه حکم زنای اين زندانی به‌دلیل آن‌که سند و شاهدی در دست نبود نقض شد. او همچنین افزود سه بار نیز حکم اعدام اميراصلانی توسط شعبه ۳۱ ديوان عالی کشور نقض شد اما بستگانش آگاه نیستند که چگونه و در چه روندی اين حکم يک‌باره تأييد شد.

اين منبع همچنین اعلام کرد که در طول چند ماه اخير، محسن اميراصلانی را بارها برای اجرای حکم اعدام از بند عمومی به قرنطينه زندان منتقل کرده بودند. او گفت: «محسن در آخرين ملاقات با خانواده‌اش اين‌ها را گفته و گفته است که او هر بار تا پنج صبح در قرنطينه بيدار و منتظر بوده تا در سلول باز شود و او را برای اعدام ببرند اما هر بار چند ساعت بعدتر از پنج صبح، او را دوباره به داخل بند منتقل می‌کردند.»