مطابق آمارهای رسمی جمعیت شهرنشین کشور که در سال ۸۵ حدود ۴۸ میلیون و ۲۶۰ هزار نفر ثبت شده بود، در پایان سال ۹۳، به ۵۶ میلیون و ۴۰۸ هزار نفر و در انتهای سال ۹۵ به ۵۸ میلیون و ۲۲۰ هزار نفر خواهد رسید.

آپارتمان نشینی 3
با کوچ جمعیت روستایی به شهرها و کمبود زمین، به ناچار برای اسکان جمعیت، ارتفاع ساختمان‌ها زیاد شده است

با کوچ جمعیت روستایی به شهرها و کمبود زمین، به ناچار برای اسکان جمعیت، ارتفاع ساختمان‌ها زیاد شده است و شمار زیادی از مردم مجبور هستند در خانه‌هایی زندگی کنند که به صورت پرتعداد و فشرده در یک زمین واحد ساخته شده‌اند.

زندگی در چهار دیواری‌های اختیاری، یعنی خانه‌‌های یک یا دو طبقه با حیاط و بدون مستاجر، جای خود را به مکعب‌هایی داده است که گاه از چهارضلع خود با آپارتمان‌های محل زندگی خانواده‌‌های دیگر مشترک هستند، اما آیا فرهنگ زندگی در «خانه‌‌های مستقل» با همان سرعت آپارتمان‌سازی در تهران و دیگر کلان‌شهرهای ایران به فرهنگ زندگی آپارتمان‌نشینی تغییر یافته است؟ مردمی که مجبور به زندگی در این وضعیت هستند با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم می‌کنند؟

تبدیل مسائل کوچک به مشکلات بزرگ

یک خانم بازنشسته که در تهران زندگی می‌کند، بیشتر مشکلات آپارتمان‌نشینی را مشکلاتی کوچک و بی‌اهمیت می‌داند که چون در طول زمان تکرار می‌شود، «آنقدر بزرگ و آزاردهنده می‌شود که دیگر غیرقابل تحمل شود».

یک کابینت‌ساز: «در حال حاضر قواعد کار بساز و بفروش یا به اصطلاح مردم، بساز و بنداز، در همه جای ایران یکسان است، اما در خانه‌های بالای ده سال سابقه ساخت در تهران، وضع از نظر مصالح ساختمانی از شهرهای دیگر بدتر است. قبلاً در شهرستان‌ها مردم علاقه داشتند خانه‌های بادوام و محکم درست کنند، اما در تهران خانه‌ها کاغذی و ارزان‌تر درست می‌شود»

نتیجه صحبت با افراد مختلف در کلان‌شهرهای مختلف ایران تائیدکننده این نظر است و مثال‌های زیادی برای آن وجود دارد. مشکل یک تعمیرکننده اجاق گاز که در شهر مشهد زندگی آپارتمان‌نشینی دارد از همین دست است.

او می‌گوید: «با پس‌انداز خودم، کمک پدرم و وام مسکن یک آپارتمان در شهر خودمان خریدم. خیلی خوشحال و راضی، چندماه اول را با اینکه مشکلات زیاد بود پشت سر گذاشتیم تا اینکه خانم بنده گیر داد به همسایه بغل دستی.

در آپارتمان بغل دستی ما یک پیرمرد و پیرزن زندگی می‌کنند. این پیرمرد یکبار ساعت هفت صبح، یک بار ساعت ده شب می‌رود دستشویی و جوری بینی و گلوی خود را خالی می‌کند که انگار می‌خواهد خرطوم فیل را تمیز کند. من توجه نمی‌کردم ولی اینقدر خانمم گفت که خودم هم حساس شدم. بعضی وقت‌ها سر شام است یا مهمان در خانه است. گاهی اوقات آدم سردرد دارد و می‌خواهد استراحت کند. مشکل پیدا کرده‌ایم. بخواهم بفروشم، وام خانه مشکل‌ساز است؛ بخواهم بمانم با این وضعیت خودم و زنم مشکل روانی پیدا می‌کنم. پیر هم هستند و صحبت فایده ندارد. شروع می‌کنند به داد و بیداد و بدتر می‌کنند.»

آپارتمان نشینی
فرهنگ زندگی در «خانه‌‌های مستقل» با همان سرعت آپارتمان‌سازی در تهران و دیگر کلان‌شهرهای ایران به فرهنگ زندگی آپارتمان‌نشینی تغییر نیافته است.

یک کابینت‌ساز که از شهر رشت به تهران مهاجرت کرده است با مقایسه زندگی در تهران با سایر شهرهای بزرگ ایران می‌گوید: «در حال حاضر قواعد کار بساز و بفروش یا به اصلاح مردم، بساز و بنداز، در همه جای ایران یکسان است، اما در خانه‌های بالای ده سال سابقه ساخت در تهران، وضع از نظر مصالح ساختمانی از شهرهای دیگر بدتر است. قبلاً در شهرستان‌ها مردم علاقه داشتند خانه‌های بادوام و محکم درست کنند، اما در تهران خانه‌ها کاغذی و ارزان‌تر درست می‌شود.»

این شهروند ایرانی اعتقاد دارد که بیشتر مشکلات آپارتمان‌نشینی در تهران مربوط به استفاده نشدن از عایق‌های صوتی و دیوارهای با ضخامت مناسب بین آپارتمان‌های همجوار است.

او از مشکل خودش مثال می‌زند و می‌گوید: «اتاق نشیمن آپارتمان روبه‌روی ما، دیوار به دیوار اتاق خواب آپارتمان ماست. تخت خواب ما با دیوار ۲۰ سانتیمتر فاصله دارد، تلویزیون آنها هم آن طرف دیوار است. روزهای تعطیل زن همسایه از صبح تا عصر سریال‌های ماهواره‌ای را با صدای بلند نگاه می‌کند و شب‌ها صدای فیلم‌های اکشن. انگار در اتاق خواب ما تلویزیون نگاه می‌کنند. همسایه هم تقصیری ندارد چون نقشه‌کش ساختمان به این مسائل توجه نکرده و بساز و بفروش دیوار نازک و بدون عایق بین خانه‌ها انداخته است. مشکل این است که کار شهرداری‌ها، گرفتن رشوه و پارتی‌بازی شده است. نظارتی روی ساخت و ساز و نقشه‌ها ندارند.»

یک شهروند ایرانی اعتقاد دارد که بیشتر مشکلات آپارتمان نشینی در تهران مربوط به استفاده نشدن از عایق‌های صوتی و دیوارهای با ضخامنت مناسب بین آپارتمان‌های همجوار است

یک خانم اهل اراک، بزرگ ترین مشکل آپارتمان‌نشینی را اختلاف فرهنگی بین ساکنان یک ساختمان می‌داند. او می‌گوید: «یک زن و شوهر در ساختمان ما زندگی می‌کنند که ۴۰ سال در خانه مستقل زندگی کرده‌‌‌اند و بچه‌هایشان به بهانه قدیمی شدن خانه قبلی برای آنها آپارتمان خریده‌اند و زمین خانه آنها را برای خودشان ساخته‌اند. این آقا عادت دارد غروب‌ها با زیرپوش جلوی در ساختمان می‌ایستد و کلاً با زیرپوش در ساختمان رفت و آمد می‌کند. خوب این جلوی افراد دیگر ساختمان و مهمان‌‌ها درست نیست. خودش هم این احساس را ندارد که این کار بد است.»

یک تعمیرکار جاروبرقی که ساکن تهران است نیز از اختلافات فرهنگی و مذهبی به عنوان عامل ناراحتی خود یاد می‌کند و می‌گوید: «آپارتمان بالایی ما یک خانواده مذهبی هستند که می‌خواهند به جز خودشان، ما را هم زورکی به بهشت ببرند. موقع اذان صبح، ظهر و شب، صدای اذان تلویزیون را به اندازه بلندگوی مسجد زیاد می‌کند. زنش همیشه مراسم روضه و مولودی و از این چیزها دارد. صدای رفت و آمد مهمان‌هایشان توی راه پله، شلوغی، سر و صدا، مزاحمت موقع اذان صبح… سوهان روح شده‌ است. با خودشان حرف زدم گفتند به خاطر خدا و امام حسین تحمل کنید. شکایت کردم… گفتند این کارها جرم نیست. یکبار جر و بحث و دعوا شد،  آمد در کلانتری گفت ما برای امام حسین مراسم گرفته‌ایم و این می‌خواسته مراسم را به هم بزند. عکس‌های هیئت و مراسم عاشورا را بردم به قاضی نشان دادم تا قبول کرد من خودم نوکر امام حسین هستم و طرف دروغ می‌گوید.»

مشکلات مضاعف آپارتمان‌نشینان مجرد

چندی پیش در گزارشی در وب سایت رادیو زمانه به گوشه‌هایی از مشکلات زندگی مجردی در ایران پرداخته شد، اما همه مشکلات زندگی مجردی در ایران به دلیل نگاه امنیتی و مذهبی حکومت و قوانین ایران نیست.

زندگی در ساختمان‌هایی که شامل چند آپارتمان هستند، در شهرهای مذهبی و محله‌های مذهبی، علاوه بر مشکلات بالا، مشکلاتی در زمینه ایجاد رفتارهای تعصب‌آلود علیه زنان ایجاد می‌کند

یک آقای ۳۲ ساله مجرد که در یک ساختمان شامل ۲۸ واحد مسکونی زندگی می‌کند در این زمینه می‌گوید: «فرهنگ عمومی ایران خیلی بهتر از چندسال قبل شده است. البته قبول دارم در هر شهر و محله فرق دارد، اما من از این مشکلات نداشته‌ام که همسایه‌ها بگویند چرا دوستان و همکاران خانم من رفت و آمد دارند و تا به حال نشده به پلیس زنگ بزنند. مشکل من چند نکته دیگر است. من تمرین موسیقی می‌کنم و همسایه‌ها همیشه از سر و صدا شکایت دارند. در جلسات ساختمان من سعی دارم به آنها توضیح بدهم که این حق من است در خانه‌ام موسیقی تمرین کنم، اما آنها فکر می‌کنند که موسیقی تمرین کردن من به دلیل مجرد بودن من است و با آن طبیعی برخورد نمی‌کنند.»

دو جوان شاغل در یک شرکت خصوصی از جدی نگرفته شدن خود به دلیل مجرد بودن گلایه‌ می‌کنند و می‌گویند: «در واحدهای شرقی ساختمان محل زندگی من، خانواده‌هایی در ده واحد زندگی می‌کنند که ما آن‌ها را نمی‌بینم. با ده واحد غربی که نزدیک هم هستیم گاهی اوقات مشکلاتی پیش می‌آید. مثلا وقتی از سر و صدای واحدهای دیگر شکایت می‌کنیم، مدیر ساختمان می‌گوید شما که مجرد هستید نباید از این حرف‌ها بزنید. می‌گوید همه جا از مجردها گلایه‌دارند که سر و صدا می‌کنید ولی شما برعکس از بقیه گلایه‌ می‌کنید که چرا سر و صدا می‌کنند. فکر می‌کنند فقط خانواده حق شکایت دارد. کسی که مجرد است استراحت لازم دارد. حق دارد مثل بقیه از سر و صدا شکایت کند.»

گلایه از دخالت‌ها، گلایه از بی‌تفاوتی‌ها

یک خانم ۲۸ ساله که به تنهایی در یک ساختمان ۱۲ واحدی در شهر شیراز زندگی می‌کند از دخالت همسایه‌هایش در زندگی خود شکایت دارد.

زندگی جمعی سبب می‌شود که قسمتی از مسائل بهداشتی و خصوصی افراد و خانواده‌ها، ابعاد جمعی و گروهی به خود بگیرد. به طور مثال اینکه شخصی تشخیص بدهد زباله‌های خود را هر دو روز یک‌بار از خانه خارج کند یا به صورت روزانه، مسئله‌ای شخصی است، اما چگونگی انتقال این زباله‌ها در محیط عمومی ساختمان‌ها یک مسئله‌ فردی نیست

او می‌گوید: «همسایه‌های من خیلی مهربان هستند. اگر بوی غذا در ساختمان بپیچد حتماً برای من و دو واحد دیگر که مجرد هستند غذا می‌آورند. هر زمانی که مشکلی داشته باشم به من کمک می‌کنند، ولی مشکلاتی هم هست. دو نفر از زن‌های همسایه مرا برای پسر خودشان و بچه‌های فامیل‌شان خواستگاری کرده‌اند. یک سال و نیم است که دست بردار نیستند و هر بار که مرا می‌بینند از من سئوال می‌کنند که نمی‌خواهی شوهر کنی؟ به نظرم ما حق نداریم در زندگی هم دخالت کنیم.»

یک خانم ۵۱ ساله در شهر تبریز برعکس کسانی که از دخالت همسایه‌ها در زندگی خصوصی خود شکایت دارند از بی‌تفاونی همسایه‌ها نسبت به خودش شکایت دارد و می‌گوید: «به خاطر شغل همسرم مجبور شدیم خانه خود را بفروشیم و در آپارتمان زندگی کنیم. در محل قبلی با چند نفر از همسایه‌ها رفت و آمد داشتیم، اما در این محل مردم دوست ندارند با هم رفت و آمد کنند. اگر یک ماه از خانه بیرون نرویم کسی نمی‌آید بپرسد زنده هستیم یا نه.»

بهداشت عمومی، بهداشت روانی

زندگی جمعی سبب می‌شود که قسمتی از مسائل بهداشتی و خصوصی افراد و خانواده‌ها، ابعاد جمعی و گروهی به خود بگیرد. به طور مثال اینکه شخصی تشخیص بدهد زباله‌های خود را هر دو روز یک‌بار از خانه خارج کند یا به صورت روزانه، مسئله‌ای شخصی است، اما چگونگی انتقال این زباله‌ها در محیط عمومی ساختمان‌ها یک مسئله‌ فردی نیست.

Tehran
از دیگر مشکلات رایج زندگی آپارتمان نشینی هزینه‌های مشترک قبض‌های برق، گاز و آب در ساختمان‌هایی است که کنترهای مجزا برای آپارتمان‌ها در نظر گرفته نشده است

یک خانم اهل اصفهان در این زمینه می‌گوید: «ساختمان ما چهار واحد دارد. همسایه‌های قبول نمی‌کنند که کسی برای تمیز کردن راه پله‌ها بیاید و می‌گویند هرکس جلوی خانه خودش و راه پله خودش را تمیز کند. بعضی وقت‌ها یک نفر کیسه زباله‌اش پاره است و آبش می‌چکد روی پله‌ها. پشه و مگس جمع می‌شود و باعث مریضی است.»

یک کارمند بانک ساکن تهران که ساکن یک ساختمان ۲۲ واحدی است و دو واحد را نیز اجاره داده، می‌گوید: «در ساختمانی مثل ساختمان ما که تعداد واحدها زیاد است، در هر دوره‌ای یک یا دو واحد مشکل‌دار داشته‌ایم. اگر قرار باشد هر ۲۲ واحد زباله‌های خود را جلوی در بگذارند پیاده‌رو بسته می‌شود. با اینکه مدیریت ساختمان بارها در جلسات تذکر می‌دهد باز هم بعضی واحدها رعایت نمی‌کنند. این مسائل به شکلی است که اگر کسی نخواهد رعایت کند، دیگران کاری از دست‌شان ساخته نیست. قانونی در زمینه آپارتمان‌نشینی وجود ندارد که بتوان شکایت کرد.»

یک دکتر روان‌پزشک از زنی ۲۶ ساله صحبت می‌کند که با همسر خود در یک آپارتمان اجاره‌ای زندگی می‌کنند و به دلیل حساسیت شوهر روی صدای همسرش، آن زن دچار نارضایتی جنسی از شریک زندگی خود شده است.

این خانم روان‌پزشک می‌گوید: «شوهر هر بار که زن به صورت ناخودآگاه صدای خود را آزاد می‌کرده، به حالت قهر بستر را ترک می‌کرده و به این ترتیب طی این مدت زن با تمرکز، از به ارگاسم رسیدن خودش جلوگیری می‌کند. من شوهر را دعوت کردم و برایش از مضرات جسمی و روحی این کار گفتم. در جواب گفت که در محله‌ای که به دلیل ارزان‌ بودن کرایه خانه زندگی می‌کند، مزاحمت‌ برای زنان یک امر شایع است و معتقد بود اگر همسرش صدای خود را کنترل نکند، این باعث می‌شود که مورد توجه قرار بگیرد و برای او در محل ایجاد مزاحمت کنند.»

یک خانم اهل اصفهان در این زمینه می‌گوید: «ساختمان ما چهار واحد دارد. همسایه‌های قبول نمی‌کنند که کسی برای تمیز کردن راه پله‌ها بیاید و می‌گویند هرکس جلوی خانه خودش و راه پله خودش را تمیز کند. بعضی وقت‌ها یک نفر کیسه زباله‌اش پاره است و آبش می‌چکد روی پله‌ها. پشه و مگس جمع می‌شود و باعث مریضی است»

یک خانم ۳۰ ساله به مسئله استفاده از توتون و تنباکو در آپارتمان‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید: «آپارتمان ما طبقه سوم است. از راه‌پله‌ها بوی سیگار و قلیان بالا می‌آید. طبقه اول مدام قلیان می‌کشند. هربار که در آپارتمان باز و بسته می‌شود خانه بوی قلیان می‌گیرد.»

یکی دیگر از شهروندان کشورمان رعایت نکردن مسائل بهداشتی در آپارتمان‌ها را باعث مشکل پیدا کردن همه ساکنان یک ساختمان می‌داند و در تائید نظر خودش مثالی می‌آورد: «در ساختمان ما همسایه‌ها توافق کردند و هزینه کردند برای سمپاشی سراسری. ما دو سال سوسک نداشتیم تا اینکه یک مستاجر جدید به ساختمان اضافه شد و حالا از طریق اسباب‌هایش یا طریقی دیگر، دوباره در ساختمان سوسک پیدا شده. چندین بار همسایه‌ها مراجعه کردند و تذکر دادند که بهداشت را رعایت کند، اما گوشش بدهکار نیست و به خاطر همان تذکرها می‌گوید سهم‌اش از سمپاشی جدید را نمی‌دهد.»

زندگی جمعی و حساسیت‌های سنتی

زندگی در ساختمان‌هایی که شامل چند آپارتمان هستند، در شهرهای مذهبی و محله‌های مذهبی، علاوه بر مشکلات بالا، مشکلاتی در زمینه ایجاد رفتارهای تعصب‌آلود علیه زنان ایجاد می‌کند.

این مشکل از آنجا شدیدتر شده است که در سال‌های اخیر با بد شدن وضعیت اقتصادی و افزایش ناگهانی قیمت کرایه‌خانه، مستاجرانی با فرهنگ‌های متفاوت مجبور به جمع شدن در یک محله شده‌اند.

شهروندی ۳۸ ساله که به گفته خودش مذهبی نیست، اما روی ناموس خودش حساس است می‌گوید: «بلند شده‌اند از بالا آمده‌اند اینجا. من حالا نمی‌خواهم بگویم خدای نکرده هر کس مال محله‌های بالا است، فاسد است ولی انصاف داشته باشید وقتی زن این آقا با آستین حلقه‌ای و دامن می‌آید جلوی در، آدم باید چه فکری پیش خودش بکند. زن و بچه‌ مردم این چیزها را می‌بینند و یاد می‌گیرند.»

یک خانم ۴۵ ساله که سه سال قبل با همسر و دو فرزند خود مجبور به تغییر محل زندگی خود از مرکز شهر به یکی از محلات جنوب شهر شده است می‌گوید: «می‌دانید اصلاً به فرهنگ ما نمی‌خورند. روزها با هم دعوا می‌کنند. پسر بزرگ در خانه دارند. فحش‌های خیلی بد می‌دهد. من به همسرم نمی‌گویم. حساس است روی این مسائل. می‌ترسم برود با آنها درگیر شود ولی ما عذاب می‌کشیم از این وضعیت.»

شهروندی ۵۴ ساله از مشرف بودن پنجره آپارتمان‌ها به یکدیگر گلایه دارد و می‌گوید: «روزی که اینجا را کرایه می‌کردیم متوجه نشدم همسایه رو‌به‌رویی پسر بزرگ دارد. در این تابستان و گرما نمی‌توانیم پنجره را باز کنیم. مجبوریم از صبح تا شب کولر روشن باشد. پول برق زیاد برای ما می‌آید.»

هزینه‌های مشترک و سلیقه‌های غیر مشترک

از دیگر مشکلات رایج زندگی آپارتمان نشینی هزینه‌های مشترک قبض‌های برق، گاز و آب در ساختمان‌هایی است که کنترهای مجزا برای آپارتمان‌ها در نظر گرفته نشده است.

یک شهروند گرگانی که طی مدت ۲۰ سال آپارتمان‌نشینی در چند شهر، چهار مرتبه به عنوان مدیر ساختمان مسئولیت محاسبه هزینه‌ها را بر عهده داشته است می‌گوید: «یکی می‌گوید وقتی ساکنان یک آپارتمان مسافرت هستند باید هزینه‌ها به ازای تعداد روزهایی که نیستند کم شود. یکی می‌گوید وقتی یکی مهمان زیاد دارد باید پول آب و برق بیشتر بدهد. یک نفر می‌گوید باید پول گاز تقسیم بر تعداد واحد‌ها شود، ولی یک نفر دیگر می‌گوید باید تقسیم بر تعداد نفرات شود. هر شیوه‌ای انتخاب شود، چند نفر شاکی دارد.»

یک شهروند اهل ساری می‌گوید که در زمستان گذشته بر سر محاسبه مبلغ گاز بین ساکنان ساختمان آنها درگیری به وجود آمده است. او می‌گوید: «در جلسه ساختمان قرار گذاشتیم به دلیل مصرف بالای شومینه، ساکنین شومینه روشن نکنند. بعضی از واحدها استفاده کردند و بقیه متوجه شدند.

این دزدی از جیب بقیه است. شومینه سه، چهار برار بخاری معمولی گاز مصرف می‌کند. در واقع باید آنها سه، چهار برابر پول گاز بدهند ولی ندادند. بقیه ساکنان روی لجبازی با آنها شومینه‌ها را روشن کردند و پول گاز به خاطر محاسبه پلکانی، خیلی زیاد آمد.»