اسکات کگل نویسنده‌ی کتاب «زندگی اسلامی سرفرازانه [۳]» پیش از این «همجنس‌گرایی در اسلام» را در سال ۲۰۱۰منتشر کرد که نگارنده از آن نیز یک گزارش تحلیلی تهیه کرده بود که در همین جا منتشر شده است. هر دو اثر محصول دو سال پژوهانه «موسسه برای مطالعات اسلام در دنیای مدرن» دانشگاه لیدن هلند است که به کگل اعطا شده بود.

gayislam LGBT Islam Muslm

مواد خام کتاب زیستن اسلامی سرفرازانه، درواقع،‌‌ همان گونه که خود کگل اشاره می‌کند پیش از کتاب نخست فراهم بود. زیرا مواد کتاب مذکور مجموعه گفتگوهایی است که کگل با همجنس‌گرایان اکتیویست مسلمانی انجام داده است که در کشورهای غربی می‌زیند. این گفتگو‌ها و نکاتی که فعالان همجنس‌گرا بدان‌ها اشاره کرده بودند به نوعی الهام بخش کگل برای انجام پژوهش غنی و موثر در زمینه‌ی الاهیات همجنس‌گرایی در اسلام شد.

هدف این کتاب این است تا از دل این گفتگو‌ها «استدلال کند که گی‌ها، لزبین‌ها، و ترنس‌جندرهای مسلمان،‌‌ همان گونه که برخی از آنان نوع نمونانه چنین کرده‌اند، می‌توانند میان جهت گیری جنسی و هویت جنسیتیشان با اسلام سازگاری برقرار سازند» و چونان یک مسلمان کامل سرفرازانه بزیند.

تنظیم، تدوین و تحلیل این گفتگو‌ها به صورت یک کتاب وعده‌ای بود که کگل پیش از این داده بود (۲۰۱۰/ ص. ۷) اما احتمالا مشکلات کار و البته مشغولیت‌های فراوان کگل به عنوان محقق و استاد دانشگاه به او این اجازه را نداد تا بتواند پیش از ۲۰۱۴کتاب را به دست انتشار بسپارد. اما اکنون این کتاب در یک مقدمه، شش فصل، و یک نتیجه، و مجموعا در ۲۶۵صفحه منتشر شده است.

این پژوهش در درجه نخست می‌تواند الهام بخش تمام همجنس‌گرایان مسلمان باشد. می‌تواند به آنان در مبارزه برای سازگاری دادن هویت جنسی خویش با ایمان دینیشان و نیز در قبولاندن آن به خانواده‌ها و جامعه‌ی مسلمان پیرامونشان یاری رساند. همچنین خواندن این کتاب می‌تواند به خانواده، جامعه مسلمان پیرامون، و دوستان همجنس‌گرایان یاری رساند تا راحت‌تر در مواجهه با این مقوله برخورد کنند. این کتاب حتی برای غیرمسلمانانی که دوست می‌دارند بدانند همجنس‌گرایان مسلمان چگونه با این امر روبه رو می‌شوند و چگونه برای نیل به حقوق انسانی خویش مبارزه می‌کنند نیز مفید است.

Living Out in Islam

کگل کتاب را براساس گفتگو با گروه‌های فعال در حمایت از همجنس‌گرایان مسلمان و دو گونه مبارزه‌ی آن‌ها با خودشان و با جامعه‌ی اطرافشان نوشته و منتشر کرده است و می‌کوشد تا «زندگی، مبارزه، و دیدگاه برخی از این فعالان را {در این زمینه} نشان دهد» (ص. viii).

هدف این کتاب این است تا از دل این گفتگو‌ها «استدلال کند که گی‌ها، لزبین‌ها، و ترنس‌جندرهای مسلمان،‌‌ همان گونه که برخی از آنان نوع نمونانه چنین کرده‌اند، می‌توانند میان جهت گیری جنسی و هویت جنسیتیشان با اسلام سازگاری برقرار سازند» (ص. ۲) و چونان یک مسلمان کامل سرفرازانه بزیند.

البته برای چنین نتیجه‌ای به مبارزه خستگی ناپذیر نیاز است.‌‌ همان گونه که کگل در پایان کتاب به این نکته اشاره می‌کند، در کشورهای غربی همجنس‌گرایان مسلمان از یک تبعیض دوسویه رنج می‌برند: از یک سو، گروه‌ها و اکتیویست‌های غربی (که نوعا سفیدپوستان با زمینه یهودی-مسیحی هستند) همجنس‌گرایان مسلمان را غیرخودی و غریبه می‌شمارند و از سوی دیگر، خانواده‌ها و جامعه اسلامی پیرامونی نیز آنان را غیرخودی و غریبه به شمار می‌آورند. درواقع، هر دو گروه در پی وارد کردن فشار بر همجنس‌گرایان مسلمان هستند؛ فعالان غربی از آنان انتظار دارند که دینشان را انکار کنند و خود را صدمه دیده و قربانی دین اسلام بشمارند تا به این ترتیب روادید ورود به جامعه همجنس‌گرای غربی را بیابند، از سوی دیگر، خانواده و جامعه خود آنان از آن‌ها می‌خواهند که رسما از همجنس‌گرا بودن خویش توبه کنند و از آن دست شویند تا بتوانند دوباره در خانواده و جامعه پذیرفته شوند و الا همچنان مطرود خواهند بود. همین نکته است که مبارزه همجنس‌گرایان مسلمان را برای دست یافتن به حقوق خویش با حفظ هویت دینی و در عین حال هویت جنسی و جنسیتیشان سخت‌تر و دوچندان می‌کند (ص. ۲۲۳).

جذابیت بخشی به سنت دینی، به چالش کشاندن خانواده و جامعه، سازگاری بخشیدن به سیاست‌های دینی، تعدیل و سازگار کردن سیاست‌های سکولار، پیش روی به سوی یکپارچگی اقلیت‌ها، و سفرکردن به سوی هویت شخصی، شش گونه رویه/ فرایندی است که کوشش گران همجنس‌گرای مسلمان در این مسیر از آن‌ها بهره می‌برند و کگل آن‌ها را پژوهیده و در این کتاب باز می‌نمایاند.

نکته قابل توجه دیگر اینکه مراد کگل از اکتیویست‌ها در این کتاب تنها اصطلاح رایج آن نیست؛ یعنی کسانی که می‌کوشند با مبارزه بیرونی، روابط اجتماعی پیرامون خویش را تغییر دهند تا بخشی از عدالت و برابری به یغما برده شده را بازپس گیرند؛ کسانی که در رسانه‌ها نام و نشان دارند و سازمان دهنده اعتراض‌های مدنی‌اند و مبارزه سیاسی می‌کنند.

در نگاه کگل «لزبینی که می‌جنگد تا استقلال آموزشی و اقتصادی از خانواده‌اش به دست آورد یک اکتیویست است» (ص. ۱۳)، نیز «یک ترنس‌جندر مسلمان که مصرّ است در مسجدش، علی رغم میل امام مسجد، نماز بخواند یک اکتیویست است» (همان)، نیز «یک گی مسلمان که می‌کوشد تا به طور موفقیت آمیز حرفه‌ای سکولار بیابد که نسبت به هویت {جنسی و جنسیتی}‌اش گشوده باشد یک اکتیویست است» (همان).

اسکات کگل نویسنده‌ی کتاب «زیستن آشکار در اسلام»
اسکات کگل نویسنده‌ی کتاب «زندگی اسلامی سرفرازانه»

با این نگاه، کگل می‌کوشد تا رهیافتی جدید نسبت به پرورش هویت، تعهد دینی، و تغییر اجتماعی براساس نگرش همجنس‌گرایان مسلمان به دست دهد. وی در این کتاب شش گونه کوشش اکتیویستی را نشان می‌دهد و هر قسم را در یک فصل و با چند گفتگوی سازنده با اکتیویست‌های مسلمان سامان می‌دهد.

کگل تصریح می‌کند که خواننده با خواندن کتاب به خوبی در خواهد یافت که رویکرد این کتاب با آنچه جوزف مسعد [۴] می‌کوشد در خصوص همجنس‌گرایان مسلمان/ عرب نفی کند و در این راستا از نظریه اوریانتالیسم ادوارد سعید و فهم گزینشی از تئوری قدرت فوکو بهره می‌گیرد، متفاوت است و در مقابل، با فهم طلال اسد [۵] و صبا محمود [۶] از فوکو و نظریه سابجکتیویته او سازگاری بیشتری دارد (ص. ۴-۶).

شیوه و محدودیت‌ها

کگل در این پژوهش از روش تحقیق کیفی [۷] (qualitative method of inquiry) و از تکنیک روایت‌شناسی (narrative) به جای روش تحقیق کمّی بهره می‌گیرد (ص. ۷). وی ۱۵نفر را از پنج کشور دنیا (انگلستان، هلند، آفریقای جنوبی، آمریکا، و کانادا) انتخاب می‌کند که همگی به صورت داوطلبانه حاضر می‌شوند زندگی خویش را برای کگل قصه کنند. از این میان چهار نفر لزبین، نه نفر گی، دو نفر ترنس‌جندر هستند. از میان آن‌ها سه نفر عرب، هشت نفر از آسیای جنوبی، یک نفر آفریقایی- آمریکایی، و سه نفر دارای‌نژاد ترکیبی هستند.

وی با دوجنس‌گرایان گفتگو نکرده است و نیز همه مصاحبه شوندگان در کشورهایی می‌زیند که دارای ساختار اجتماعی سیاسی سکولار و قوانین دموکراتیک هستند. و تمام آن‌ها در کشورهایی‌اند که مسلمانان در آن‌ها در اقلیت هستند.

مروری بر فصل‌های کتاب

کگل شش گونه کوشش اکتیویستی را در این کتاب بازمی شناساند؛ رویه‌هایی که کوشش گران همجنس‌گرای مسلمان براساس آن‌ها مبارزه می‌کنند تا اولا خود و ثانیا جامعه مسلمان پیرامونی و ثالثا جامعه بزرگ‌تر سکولار، هویت جنسی و جنسیتیشان را به رسمیت بشناسند و حقوق انسانیشان برای زیستن برابر و در عین حال دیندارانه را بپذیرند.

می‌توان متعهد به دین بود در عین حال تفسیری ترقی خواه از دین داشت که نسبت به همجنس‌گرایی گشوده است. برای چنین نگرشی البته به شناخت الاهیاتی از اسلام نیاز است که همجنس‌گرایان اکتیویست مسلمان معمولا این آگاهی‌ها را از طریق خانواده، مدرسه‌های رسمی دینی، و تعلمیات دانشگاهی به دست می‌آورند.

جذابیت بخشی به سنت دینی، به چالش کشاندن خانواده و جامعه، سازگاری بخشیدن به سیاست‌های دینی، تعدیل و سازگار کردن سیاست‌های سکولار، پیش روی به سوی یکپارچگی اقلیت‌ها، و سفرکردن به سوی هویت شخصی، شش گونه رویه/ فرایندی است که کوشش گران همجنس‌گرای مسلمان در این مسیر از آن‌ها بهره می‌برند و کگل آن‌ها را پژوهیده و در این کتاب باز می‌نمایاند.

کگل برای نیل به این نتیجه که برخلاف تصور بسیاری از خود همجنس‌گرایان مسلمان، دوستان، و “آبزرور”های غربی آنان، برای همجنس‌گرا بودن ضرورتی به ترک دینداری نیست، با محسن (همجنس‌گرای پاکستانی تبار مقیم افریقای جنوبی و موسس بنیاد الفطره در سال ۱۹۹۸)، نفیسه (ترنس‌جندر پاکستانی تبار مقیم آفریقای جنوبی)، و تمثیله (لزبین پاکستانی تبار مهاجر در انگلستان) به گفتگو می‌نشیند.

حکایت محسن از کوشش عمیق خویش برای داشتن زندگی اسلامی با جذابیت بخشی به سنت دینی- اسلامی در عین زیست همجنس‌گرایانه و نیز تاسیس بنیاد الفطره برای کمک به همگنان همجنس‌گرا در آفریقای جنوبی (کیپ تاون) اثربخش و درس آموز است.

نرگس (لزبین هندی تبار مقیم افریقای جنوبی) از ضرورت مبارزه با خانواده و جامعه مسلمان اطراف، هم به خاطر زن بودن و هم به خاطر لزبین بودن، سخن می‌گوید.

روایت و فهم نفیسه از داستان قوم لوط و دلالت نداشتن آن بر همجنس‌گرایی و تحلیل او از فساد و فتنه و اینکه او می‌داند فتنه‌گری در اسلام به کل مردود است، اما همجنس‌گرایی را فتنه نمی‌شمارد و از این رو، بر این باور است که قصد فتنه ندارد نشان از آگاهی و دغدغه‌ی این همجنس‌گرای مسلمان از دین می‌دهد اگرچه خام و ناپخته.

دایی عبدالله، امام همجنسگرا که به جواز نکاح دو همجنس در چارچوب اسلام و لذت جنسی بردن از همجنس، معتقد است.
دایی عبدالله، امام همجنسگرا که به جواز نکاح دو همجنس در چارچوب اسلام و لذت جنسی بردن از همجنس، معتقد است.

و بالاخره توجه تمثیله به لزوم بهره گیری از الاهیات رهایی بخش اسلامی برای نشان دادن اینکه از قرآن چیزی برخلاف عدالت و به حمایت از ستم نباید فهم شود، و اینکه تا وقتی قرآن هست حدیث قابل استناد نیست، و این همه نیاز ضروری به اجتهاد به روز دارد، هوشمندی و در عین حال دغدغه او را نسبت به حفظ سنت دینی همراه با جذابیت بخشی به آن را نشان می‌دهد.

کگل از این گفتگو‌ها نتیجه می‌گیرد که می‌توان متعهد به دین بود در عین حال تفسیری ترقی خواه از دین داشت که نسبت به همجنس‌گرایی گشوده است (ص. ۵۲- ۵۳). برای چنین نگرشی البته به شناخت الاهیاتی از اسلام نیاز است که همجنس‌گرایان اکتیویست مسلمان معمولا این آگاهی‌ها را از طریق خانواده، مدرسه‌های رسمی دینی، و تعلمیات دانشگاهی به دست می‌آورند (ص. ۵۴).

به چالش کشاندن خانواده و جامعه مسلمان پیرامونی روش دیگری از مبارزه برای به رسمیت شناخته شدن است که اکتیویست‌های همجنس‌گرای مسلمان در پیش می‌گیرند. اینان برای به رسمیت شناخته شدن هویتشان با خانواده، اقوام، و جامعه مسلمان پیرامون مبارزه می‌کنند و نُرم اسلام سنتی آنان را به چالش می‌گیرند.

نرگس (لزبین هندی تبار مقیم افریقای جنوبی) از ضرورت مبارزه با خانواده و جامعه مسلمان اطراف، هم به خاطر زن بودن و هم به خاطر لزبین بودن، سخن می‌گوید. وی ضمن آنکه با تمام کوشش می‌کوشد تا خویش را به رسمیت شناخته و زندگی همجنس‌گرایانه خود با شریکش را به عنوان یک مسلمان صیانت کند، بزرگ‌ترین دغدغه‌اش خانواده پدری و حفظ آن‌ها از خطرهای احتمالی است که آن‌ها را می‌تواند تهدید کند. وی باید مراقب باشد تا جامعه مسلمان هندی آفریقای جنوبی در کیپ تاون نفهمند که او یک لزبین است، زیرا در فرض فهمیدن، زیستن او با شریکش در معرض خطر قرار می‌گیرد و حتی ممکن است آن‌ها را سنگسار کنند. همچنین خانواده‌اش در معرض تهدید قرار خواهند گرفت و ممکن است خانه پدری‌اش را آتش بزنند.

طیبه (لزبین پنجابی تبار مقیم انگلستان) از برخورداری از آزادی در انگلستان سخن می‌گوید در عین حال، توضیح می‌دهد که چنین آزادی‌ای به هیچ وجه مشکل خانواده و جامعه مسلمان پیرامونی را حل نمی‌کند. خانواده او اگرچه تحصیل کرده و نسبتا غرب‌گرا هستند اما دین دارند و نرم دینداری آن‌ها با همجنس‌گرایی سازگاری ندارد. از این رو، گرایش طیبه برای آنان چالش جدی به وجود آورده است و طیبه سال‌ها کوشیده است تا برای به رسمیت شناختن هویت خویش به آنان به عنوان یک مسلمان همجنس‌گرا مبارزه نماید.

همجنس‌گرایان مسلمان در کشورهای غربی، که مسلمانان در آنجا در اقلیت قرار دارند، اگرچه به لحاظ قوانین این کشور‌ها آزادی دارند، اما به لحاظ خانوادگی و جامعه‌ی مسلمان پیرامون به شدت دچار مشکل هستند.

کگل در ‌‌نهایت چنین جمع‌بندی می‌کند که همجنس‌گرایان مسلمان در کشورهای غربی، که مسلمانان در آنجا در اقلیت قرار دارند، اگرچه به لحاظ قوانین این کشور‌ها آزادی دارند، اما به لحاظ خانوادگی و جامعه‌ی مسلمان پیرامون به شدت دچار مشکل هستند. اینان مجبورند برای به رسمیت شناخته شدن مبارزه‌ای فرساینده داشته باشند و حتی‌گاه از خانواده جدا گردند و به جنبش‌های ترقی خواه اسلامی بپیوندند؛ مبارزه‌ای که در آن از یک سو، نباید زندگی خانواده و اقوام درجه اول آنان تهدید شود و از سوی دیگر، هویت و گرایش شخصی جنسی و جنسیتی آن‌ها و نیز هویت مذهبی آنان نیز حفظ گردد.

در فصل سوم کگل از سازگاری بخشیدن به سیاست‌های دینی از زبان اکتیویست‌های مسلمان سخن می‌گوید. فاطمه (ترنس‌جندر عرب تبار الجزایری- مغربی مقیم انگلستان) و داعی عبدالله (گی آفریقایی- آمریکایی و عضو مرکزی جنبش همجنس‌گرایی در آمریکا) با رویکرد نفی داوری کردن نسبت به دیگران و اختصاص داوری به خداوند از زیست همجنس‌گرایانه خویش سخن می‌گویند. داوری چه به لحاظ شخصی و چه به لحاظ اجتماعی نادرست و خطرناک است و در دین نیز مذموم شمرده شده است. داوری کردن نسبت به دیگران امروزه نیز ابزاری است که بنیادگراهای مسلمان به مثابه حربه‌ای برای نابودی افراد دیگر از آن بهره می‌گیرند.

فاطمه با تاکید بر اینکه خداوند فقط داور است. شخصا زندگی بسیار شورمندانه دینی‌ای داشته است. وی برای یافتن معنا در زندگی خویش به یک گروه اسلامی در دوران کالج می‌پیوندد، اعمال دینی را به طور جدی به جا می‌آورد. می‌کوشد و از خدا می‌خواهد تا «از طریق عمل دینی مشکل گرایش جنسی‌اش به دختران برطرف شود یا خداوند به صورت غیبی آن را برطرف سازد» (ص. ۸۸). تجربه درس آموزی که بسیاری از دین مداران همجنس‌گرا از آن سخن می‌گویند و هیچ‌گاه نیز تغییری حاصل نشده است. چه اینکه از اساس مشکلی وجود نداشته است تا قرار باشد آن مشکل با عمل دینی یا معجزه آسا برطرف گردد.

تجربه زیسته‌ی فاطمه و در ‌‌نهایت پذیرش ازدواج با یک مرد، تنها به دلیل حفظ هویت دینی و اسلامی، به نظر عمیق‌ترین تعهد او به دینداری برای رفع مشکل گرایش جنسی‌اش بوده است که وی به موجب تفسیر پدرسالارانه از دین گمان می‌کرده چنین گرایشی نادرست است. کگل با مواجهه دادن ما با این تجربه نشان می‌دهد که وی ‌‌نهایت کوشش خویش را کرده است تا یک دین دار واقعی باشد و به «بهشت برود» (ص. ۸۷). اما مساله اینجا است که او ذاتا یک ترنس‌جندر است و درواقع، مردی است که در بدن یک زن آفریده شده است. او در ‌‌نهایت در می‌یابد که با وجود چهار فرزند و همسر، باید به تغییر جنسیت خویش اقدام کند و از این طریق مسلمانی او ضربه‌ای نمی‌بیند، در برابر، او به زندگی درست و طبیعی خویش دست می‌یابد. از نظر او، خانواده و جامعه مسلمان سنتی اطراف نیز باید سیاست‌های دینی را با دغدغه‌های طبیعی آدمیان سازگاری بخشند و نباید به داوری در خصوص این گونه افراد بپردازند که «خدا تنها داور است و نه آدمیان» (ص. ۹۶).

داعی عبد الله مسیحیِ مسلمان شده و یک آفریقایی- آمریکایی دارای تحصیلات سنتی در مدرسه علوم دینی و تحصیلات آکادمیک در رشته حقوق است. وی تحت تاثیر غزالی بر این باور است که عمل جنسی در اسلام صرفا برای تولید نسل نیست بلکه برای لذت بردن نیز هست.

داعی عبد الله مسیحیِ مسلمان شده و یک آفریقایی- آمریکایی دارای تحصیلات سنتی در مدرسه علوم دینی و تحصیلات آکادمیک در رشته حقوق است. وی تحت تاثیر غزالی بر این باور است که عمل جنسی در اسلام صرفا برای تولید نسل نیست بلکه برای لذت بردن نیز هست. از این رو، وی بر این باور است که غیرشرعی شمردن عمل جنسی لذت بخش میان دو مرد به این دلیل که امکان تولید مثل ندارند، دست کم از این جهت، درست نیست (ص. ۱۰۳).

داعی بر سازگاری دین با شرایط زمانه تاکید می‌کند و به پیروی از فضل الرحمان احکام را تابع شرایط دانسته و تغییر اوضاع و احوال در دنیای مدرن را مستلزم تغییر در احکام شرعی می‌شمارد (ص. ۱۰۵). از این رو، وی نهاد ازدواج را تنها میان یک زن و یک مرد نمی‌شمارد بلکه آن را عبارت از تعهد هر دو نفری می‌داند که براساس آن تعهد قصد زیستن در کنار یکدیگر را دارند. وی به برگزاری مراسم ازدواج برای همجنس‌گرایان می‌پردازد. از نظر داعی «سنت» یک امر فرهنگی مربوط به زمانه است و آنچه همیشگی و کلی است «قرآن» است و در قرآن تنها توصیه به یافتن شریک شده که به لحاظ جسمی و روانی موجب آرامش بشود. بی‌شک چنین شریکی و چنین آرامشی می‌تواند در عشق به یک همجنس نیز تبلور یابد (ص. ۱۱۱).

کگل نتیجه می‌گیرد که تجربه‌ی همجنس‌گرایانی، مانند فاطمه و داعی، نشان می‌دهد که جنبش‌های سیاسی- اسلامی همواره بنیادگرا و محافظه کار نیستند، در موارد بسیاری، به ویژه در کشورهای پیشرفته، مانند آمریکا اینان با الهام از جنبش‌های تساوی‌طلب مدنی دیگر، جنبش‌هایی ترقی خواه و لیبرال اسلامی برمی سازند (ص. ۱۱۳-۱۱۴).

تعدیل و سازگار کردن سیاست‌های سکولار رویه دیگری است که اکتیویست‌های مسلمان در پیش می‌گیرند تا هویت جنسی و جنسیتیشان در جامعه مورد پذیرش واقع گردد. عمر نحاس (عرب سوریه‌ای مقیم هلند)، رشید (مهاجر مغربی و محصل رشته حقوق در هلند)، و اسامه (عرب فلسطینی مقیم هلند) همجنس‌گرایان فعالی هستند که در این زمنیه با کگل به گفتگو پرداختند.

جنبش‌های سیاسی- اسلامی همواره بنیادگرا و محافظه کار نیستند، در موارد بسیاری، به ویژه در کشورهای پیشرفته، مانند آمریکا اینان با الهام از جنبش‌های تساوی‌طلب مدنی دیگر، جنبش‌هایی ترقی خواه و لیبرال اسلامی برمی سازند.

عمر نحاس در هلند تحصیل کرده است، چند اثر در زمینه‌ی شناساندن همجنس‌گرایی به جامعه مسلمان هلند منتشر کرده، و «بنیاد یوسف» را نیز تاسیس کرده است، بنیادی که برای بالابردن درک جامعه مسلمان هلند نسبت به مقوله همجنس‌گرایی و ایجاد گفتمان متقابل علمی/ انتقادی میان روشنفکران و اکتیویست‌های سکولار هلند با جامعه سنتی اسلامی هلند و درک افزون‌تر آن‌ها نسبت به دیدگاه اسلام درباب مسایل جنسی و جنسیتی می‌کوشد.

عمر نحاس به ویژه پس از اظهار نظر غیرمتعارف، ضد انسانی و ضدّ حقوق بشری یک امام جماعت، به نام «المویمنی»، در شهر روتردام در سال ۲۰۰۱علیه حقوق همجنس‌گرایان، که از سوی همجنس‌گرایان هلندی «سخنرانی نفرت» نیز نام گرفته است و فعالان همجنس‌گرا را برآن داشت تا خواهان اخراج این فرد از هلند شوند، بسیار کوشید تا نگاه جامعه سکولار هلند را به جامعه مسلمان، به ویژه مسلمانان مغربی، که در اقلیت هستند عوض نماید و این امام جماعت را نماینده مسلمانان هلند نشمارند. به هر روی، نحاس بر این باور است که در نگاه اسلام گرایش جنسی به همجنس با عمل جنسی با همجنس متفاوت است؛ دومی مقبول اسلام نیست در حالی که اولی هست. با این نگاه وی بر این باور است که ازدواج همجنس‌گرایانه و عمل جنسی دو همجنس در اسلام مجاز نیست.

رشید نیز با فعالیت در گروه «حبیبی انا» که نخستین و تنها بار همجنس‌گرایان مسلمان در اروپا به شمار می‌رود [۸]، می‌کوشد تا با برپایی جلسه‌های بحث و گفتگو در زمینه‌ی همجنس‌گرایی در اسلام و نگاه اسلام به گرایش و عمل جنسی، جامعه سکولار و همجنس‌گرایان مسلمان را به یکدیگر نزدیک سازد. رشید خود بر این باور است که براساس تعالیم قرآن سازگاری، پذیرش، و پیروی از قوانین کشوری که فرد مسلمان درآن می‌زید بر او لازم است، حتی اگر قانون آن کشور با تعالیم دین به ظاهر ناسازگار باشد.

از نگاه اسامه قوانین آزاد کشورهایی، مانند هلند و حتی اسراییل (که وی در دوران نوجوانی در آن می‌زیست)، اگرچه به برخورداری همه همجنس‌گرایان از حقوق شهروندی تاکید دارد و از آن حمایت می‌کند، اما این مقدار کفایت نمی‌کند تا همجنس‌گرایان مسلمان را از خطرهایی که از سوی خانواده و جامعه مسلمان اطرفشان تهدید می‌کند حفظ نماید.

کگل در جمع بندی این بخش می‌گوید که یکی از شیوه‌های فعالیت همجنس‌گرایان مسلمان سازگاری دادن سیاست‌های سکولار با رویه‌ی جامعه مسلمان در اقلیت است. در کشور هلند این اتفاق در حال افتادن است. همجنس‌گرایان مسلمان می‌کوشند تا با اصلاح و بهبود روندهای سکولار کشور با کمک سیاست‌های حمایتی دولت و سازمان‌های خصوصی مدنی آن را برای نیازهای جامعه مسلمان در اقلیت هلند که براساس دین و‌نژاد تعین می‌یابند بهره بگیرند (ص. ۱۵۰- ۱۵۳)

پیشروی به سوی یکپارچگی اقلیت‌ها، گونه دیگری از کوشش اکتیویستی است که همجنس‌گرایان مسلمان از آن بهره می‌گیرند. فیصل علام (گی پاکستانی مهاجر آمریکا)، راشده (لزبین پاکستانی مقیم انگلستان)، و الفاروق (گی تانزانیایی مقیم کانادا) از این روش برای فعالیت بهره می‌گیرند.

قوانین آزاد کشورهایی، مانند هلند اگرچه به برخورداری همه همجنس‌گرایان از حقوق شهروندی تاکید دارد و از آن حمایت می‌کند، اما این مقدار کفایت نمی‌کند تا همجنس‌گرایان مسلمان را از خطرهایی که از سوی خانواده و جامعه مسلمان اطرفشان تهدید می‌کند حفظ نماید.

علام می‌کوشد با ایجاد یک شبکه گسترده و پیوسته به هم از اقلیت‌های جنسی مسلمان در کشور آمریکا (با تاسیس بنیاد الفاتحه) و تاسیس شعبه‌های دیگری از آن در کشورهایی، مانند کانادا و انگلستان، نسبت به دین و گرایش جنسی گشوده باشد و همه اقلیت‌های جنسی/ جنسیتی و غیرجنسی/ جنسیتی را به خویش بخواند و از وجوه مشترک همه گروه‌ها برای به دست آوردن حقوق خویش بهره بگیرد،‌‌ همان گونه که راشده برای ایجاد گفتگو میان اقلیت‌های مسلمان همجنس‌گرا با غیرهمجنس‌گرا می‌کوشد و‌‌ همان سان که الفاروق چنین سودایی در سر دارد.

کگل توضیح می‌دهد که در این گونه از فعالیت حقوق بشری، افراد همجنس‌گرا می‌کوشند تا با تکیه بر وجهه مشترک خویش با گروه‌های در اقلیت دیگر با آن‌ها پیوستگی برقرار کنند تا حقوق خویش را در سایه سار آن بازیابند. در این گونه از اکتیویسم و روش مورد بحث در فصل قبل، آن‌ها با بهره گیری از ابزار سیاسی می‌کوشند مقبولیت اجتماعی بیابند و به حقوق خویش دست یافته و زندگیشان در امنیت بیشتر قرار گیرد.

سفر کردن به سوی هویت شخصی، آخرین شیوه‌ای است که در این کتاب بحث می‌شود. کگل با عزیز (گی هندی مقیم آفریقای جنوبی) و ابراهیم (پرسش گر جنسیتی هندی مقیم انگلستان) در این زمینه گفتگو کرده است.

عزیز متخصص روانکاوی است و می‌کوشد تا ضمن بازخوانی اسلام براساس دانش روان شناسیِ تجربی خویشتن را بیابد و نیز به دیگران یاری رساند تا خود و هویتشان را بشناسند و از این طریق پریشانی را از درون خویش بزدایند. ابراهیم که نسبت به هویت جنسیتی‌اش پرسش دارد، ولی به لحاظ گرایش جنسی خود را گی می‌داند، می‌کوشد تا با سفر به درون خویش براساس عرفان کلاسیک اسلامی که هنوز هم در بخش آسیای جنوبی و هند و پاکستان رایج است، خود را به درستی کشف کند و سازگار بودن گرایش و هویت جنسی‌اش را با دین نشان دهد.

کگل چنین تحلیل می‌کند که اکتیویست‌ها در این شیوه با توجه به سنت عرفانی که به درون‌نگری و خود‌شناسی تاکید ویژه دارد مبارزه‌ای درون‌نگرانه را می‌آغازند؛ با سفر به اعماق وجودی خویش (خواه با دانش‌های امروزی مانند روان‌شناسی تجربی یا از طریق عرفان کلاسیک) به شناخت آن برسند و در این مسیر خانواده، جامعه مسلمان، و سیاست مهم هستند اما هدف نیستند، هدف باز‌شناسی خویش و نیل به آرامش این جهانی و آن جهانی است. این شیوه چندان دیدنی نیست و اغلب بر خبرنگاران و گزارش‌گران مخفی می‌ماند و در رسانه‌ها بازتاب نمی‌یابد چون مبارزه‌ای درونی علیه همجنس‌گراستیزی است نه بیرونی و قابل مشاهده.

سنجش

گزارش، شرح، و تحلیل کگل از گفته‌های فعالان همجنس‌گرای مسلمان که در این گفتگو‌ها شرکت کرده‌اند، حرفه‌ای، جذاب، و خواندنی هستند. کگل کوشیده است تا در آغاز چونان گوشی هوشمند تنها بازتاب دهنده صدای آن‌ها باشد و در پایان نیز تنها برپایه گفته‌های خود اینان نتیجه گیری نماید. کگل نوشته اولیه را که تنظیم شده براساس ساعت‌ها گفتگوی شفاهی با هر یک از آنان بوده است، به گفتگو کنندگان ارایه کرد و از آن‌ها خواست تا اگر نکاتی از قلم افتاده است بدان بیفزایند و در ‌‌نهایت تایید کنند که از زبان آن‌ها این گزارش منتشر شود.

این نوشته از چند جهت خواندنی و درس آموز است؛ نخست از این جهت که بازتاب مستقیم تجربه‌های زیسته همجنس‌گرایان مسلمان و مبارزه و کوشش خستگی ناپذیرشان برای اثبات و قبولاندن هویت خویش به خود، خانواده خود، و جامعه بزرگ‌تر اسلامی پیرامون خود است؛ و دوم اینکه آنان می‌کوشند تا هویت جنسی خویش را به مثابه‌ی ساختار طبیعی زیستیشان به رسمیت شناخته و در عین حال به دین داریشان پای بند باشند و خود را مورد خطاب خداوند به مثابه یک مومن بشمارند.

کگل بسیاری از ایده‌ها و نظریه‌هایی را که در کتاب «همجنس‌گرایی در اسلام» به صورت فنی و مستند می‌پردازد از همین گفتگو‌ها و از زبان همجنس‌گرایان مسلمان، الهام می‌گیرد؛ دیدگاه‌هایی، مانند الاهیات رهایی بخش، نفی تبعیض در فهم دین، ضرورت رعایت اصل عدالت به مثابه اصل عام فهم دین، نفی فهم پدرسالارانه از قرآن، و دیدگاه قرآن در خصوص ازدواج و اطلاق آن نسبت به جنسیت شریک جنسی.

فارغ از چنین جریانی و بهره گیری علمی از آن، خواندن روایت‌های واقعی از تجربه‌های زیسته‌ی بخشی از همجنس‌گرایان مسلمان، بسیار ژرف تو را به عنوان خواننده درگیر گروهی حداقلی اما واقعی و گوشت و پوست و خوندار از آدمیان می‌کند.

اینان عمیق‌ترین لایه‌های درونی و خصوصی زندگیشان را چنان صادقانه برایت فاش می‌کنند تو گویی که با آنان در حال زیستن‌‌ همان تجربه‌ها باشی؛ از هیجان آنان به هیجان می‌آیی، از نگرانی و اضطرابشان مضطرب و نگران می‌شوی، از شادی و لبخندشان شاد می‌گردی و لبخند بر لب می‌آوری و از غمگینی و تنهاییشان در این مبارزه‌ی سهمگین غمگین می‌شوی و اشک در چشمانت حلقه می‌زند و از مظلومیت آن‌ها می‌رنجی.

کگل بسیاری از ایده‌ها و نظریه‌هایی را که در کتاب «همجنس‌گرایی در اسلام» به صورت فنی و مستند می‌پردازد از همین گفتگو‌ها و از زبان همجنس‌گرایان مسلمان، اگرچه خام و نارس، الهام می‌گیرد؛ دیدگاه‌هایی، مانند الاهیات رهایی بخش، نفی تبعیض در فهم دین، ضرورت رعایت اصل عدالت به مثابه اصل عام فهم دین، نفی فهم پدرسالارانه از قرآن، و دیدگاه قرآن در خصوص ازدواج و اطلاق آن نسبت به جنسیت شریک جنسی تا بحث از خواجگان در دوران اسلامی و در حیات خود محمد.

همان گونه که کگل می‌گوید مصاحبه با افرادی صورت گرفته است که در کشورهای غربی و آزاد زندگی می‌کنند و مبارزه آن‌ها برای به رسمیت شناخته شدن هویت جنسی و جنسیتیشان با درون خودشان، خانواده‌‌هایشان و جامعه اسلامی اطرافشان است. بی‌شک تجربه‌ی زیست در این گونه کشور‌ها با کشورهایی که رنگ و بوی اسلامی دارند، خواه کشورهایی با حکومت‌های اسلامی و ایدئولوژیک یا کشورهایی با مردمان مسلمان در اکثریت، همجنس‌گرایان از تجربه‌های زیستی دیگری برخوردارند به کل متفاوت با آنچه کگل در این کتاب نمایانده است. اگر کگل می‌توانست و این امکانات را داشت که با گروهی از این گونه همجنس‌گرایان مسلمان مصاحبه کند، بی‌شک کاری غنی‌تر و فنی‌تر عرضه می‌نمود. می‌دانم که کگل نیز به خوبی به این کاستی آگاه است اما این مساله می‌تواند موضوع پژوهش دیگری باشد که با همین سبک و سیاق انجام گیرد؛ پژوهشی که تجربه‌های دیگری از زیست همجنس‌گرایانه‌ی همجنس‌گرایان مسلمان را به نمایش می‌گذارد و آموزنده خواهد بود.

افزون بر این، در خود این پژوهش بایسته بود که کگل از چند مسلمان با ریشه و تبار خاورمیانه‌ای نیز گفتگو می‌کرد. گونه‌ی دین داری، فرهنگ اجتماعی و سیاسی خانواده‌های مسلمان مربوط به کشورهای این منطقه تفاوت‌های جدی‌ای با کشورهای دیگر و از جمله آسیای جنوبی، مراکش، و آفریقای جنوبی دارند. وی می‌توانست به جای مصاحبه با هشت همجنس‌گرا که ریشه آسیای جنوبی دارند با ۴نفر گفتگو می‌کرد و به جای آن با چهار نفر از منطقه خاورمیانه (مانند ترکیه، ایران و مصر) گفتگو می‌نمود.

در فرجام‌‌ همان گونه که کگل فروتنانه در نتیجه نهایی کتاب خاطر نشان می‌کند «این کتاب تنها قدم آغازین پژوهش در این زمینه و برای حمایت از همجنس‌گرایان مسلمان است» (ص. ۲۲۲). طبعا در این مسیر پژوهش‌های ناکرده فراوانی وجود دارد از جمله پیگیری بیشتر «تاریخ شفاهی» از تجربه‌های زیسته‌ی همجنس‌گرایان مسلمان و در سطح عام‌تر همجنس‌گرایان در اقلیت که می‌توان با الگو گرفتن از شیوه‌ای که کگل در این کتاب در پیش گرفته است آن را به پیش برد و به این گفتمان غنا بخشید.

پانویس:

[۱]. مشخصات کتاب‌شناختی اثر: زیستن اسلامی سرفرازانه: صدای گی‌ها، لزبین‌ها، و ترنس‌جندرهای مسلمان، اسکات سراج الحق کُگل، صفحات. ۲۶۵، نیویورک: انتشارات دانشگاه نیویورک، ۲۰۱۴.

[۲]. شاید ترجمه دقیق عنوان کتاب «زندگی کامل اسلامی» باشد. اما براساس توضیح نویسنده (ص. viii) و نیز محتوای کتاب ترجیح دادم که عنوان فوق را برگزینم.

[۳]. نگارنده پیش از این نام نویسنده این کتاب را در مقاله «اسلام و همجنس‌گرایی» که در رادیو زمانه منتشر شده است، به صورت «کُخل» ثبت کرده است اما ضبط درست این نام «کُگل» است. از این رو، ضمن پوزش از چنین خطایی، بدین گونه آن را در این نوشته اصلاح می‌کنم.

[۴]. توضیح اینکه مسعد (۲۰۰۷/ ص. ۱۶۰ – ۱۹۰) مدعی است همجنس‌گرایی محصول امپریالیسم جدید آمریکایی است که بر منطقه خاورمیانه و کشور‌ها و فرهنگ‌های عربی و اسلامی تحمیل شده است. از دیدگاه او در کشورهای اسلامی و عربی پدیده‌ای به نام همجنس‌گرایی هیچ‌گاه وجود نداشته است و ندارد؛ به بیان دیگر، در این گونه جوامع گی‌ها و لزبین‌ها اصلا وجود ندارند. این یک گرایش و کشش در فرهنگ غربی و در میان غربیان است که میانه‌ای با فرهنگ کشورهای عربی- اسلامی ندارد. از نگاه مسعد، در این جوامع بیشتر گونه‌ی دیگری از روابط جنسی همواره رواج داشته است که بی‌شباهت به دوجنس‌گرایی نیست. مطابق با دیدگاه او تمام کسانی که در جوامع عربی- اسلامی می‌زیند و دارای گرایش همجنس‌گرایانه هستند یا خود را همجنس‌گرا می‌شمارند درواقع برخطا هستند و به واقعیت درونی خویش آگاهی ندارند. به همین دلیل وی خیال می‌کند که جنبش‌های مدافع حقوق همجنس‌گرایان و سازمان‌های بین‌المللی برای این جوامع سودمند نیستند. دیدگاه مسعد‌‌ همان گونه که کگل در اینجا به درستی اشاره می‌کند به شدت تحت تاثیر اندیشه اوریانتالیسم ادوارد سعید و بهره گیری نادرست و گزینشی او از اندیشه‌ی قدرت و سلطه‌ی میشل فوکو است. (برای نقد دیدگاه مسعد همچنین نک: سمر حبیب/۲۰۱۰/ ص. xviii- xxii).

[۵]. طلال اسد عربستانی- آمریکایی (متولد ۱۹۳۳) متخصص آنتروپولوژی در مرکز سی یو ان وای است.

[۶]. صبا محمود دانشیار آنتروپولوژی در دانشگاه برکلی است.

[۷]. روش تحقیق کیفی در علوم اجتماعی اغلب از سوی پارادایم‌های تفسیری، فمینیستی، و انتقادی در برابر روش تحقیق کمّی مطرح شده است. یکی از تکنیک‌های روش تحقیق کیفی «تحلیل روایت‌شناختی» از پدیده است؛ کاری که کگل در این پژوهش آن را به انجام رسانده است. در چنین پژوهش‌هایی به جای گفتگوی کمّی و گردآوری داده‌ها و اطلاعات برای بهره گیری در یک تحلیل آماری، بر گزارش و تحلیل شخصی تاکید می‌ورزند تا از آن برای یک تحلیل تفسیری بهره برده شود.

[۸]. لازم به ذکر است که این بار همجنس‌گرایان اکنون بسته شده است و دیگر وجود ندارد.

 منابع: 

Scott Siraj al- Haqq/ Kugle/ 2014/ Living Out Islam (Voices of Gay, Lesbian, and Transgender Muslims)/ New York: New York University Press.

———————————–/ 2010/ Homosexuality in Islam: Critical Reflection on Gay, Lesbian, and Transgender Muslims/ Oxford: Oneworld Publications.

Habib/ Samar (Ed)/ 2010/ Islam and Homosexuality (Vol. 2)/ Ct: Praeger.

.Massad/ Joseph/ 2007/ Desiring Arabs/ Chicago: Chicago University Pr

 علی‌پور/ مهرداد/ همجنس گرایی و اسلام