Opinion-small2

در یک تصمیم درون حزبی، رجب طیب اردوغان رییس جمهور ترکیه و رئیس حزب اسلام‌گرای «عدالت و توسعه»، احمد داود اوغلو وزیر خارجه این کشور را برای احراز دو پست مهم معرفی کرد: ریاست حزب و ریاست دولت آینده ترکیه.

واگذاری این پست از سوی اردوغان از روست که رییس جمهور نباید تعلق حزبی به هیچ یک از احزاب داشته باشد ولی نخست‌وزیر باید از سوی حزب حائز اکثریت در پارلمان انتخاب گردد.

Davout Ouglu
احمد داود اوغلو ۵۵ سال دارد و از سال ۲۰۰۹ وزیر خارجه ترکیه بوده است

اردوغان پس از تکیه زدن به کرسی ریاست جمهوری ترکیه پنهان نکرده که در صدد افزایش اختیارات این پست و خارج کردن آن از یک موقعیت تشریفاتی است. نظر به ضرورت واگذار کردن پست رهبری حزب عدالت و توسعه او به دنبال بهترین گزینه بود تا هم‌زمان فردی را به ریاست حزب بگمارد که شانس پیشبرد اهداف حزب را برای پیروزی در انتخابات پارلمانی ۲۰۱۵ نیز داشته باشد.

در حالی که نام افرادی همچون عبدالله گل (رییس‌جمهور پیشین ترکیه) و بینالی ایلدیریم و نعمان کورتولموش در برابر اردوغان مطرح بود، گزینه او کسی است که می‌توان او را تئوریسین و معمار روابط ترکیه در عصر “نوعثمانی‌گرایی” دانست.

اما چرا احمد داود اوغلو گزینه اردوغان برای این دو پست اعلام شد؟ این پرسشی است که در صورت یافتن پاسخ درست آن، آینده‌ای نیز روشن می‌شود که اردوغان برای خود، حزبش و ترکیه متصور است.

از مارس ۲۰۰۳ که اردوغان به نخست وزیری ترکیه برگزیده شد، نام این کشور به او و حزب اسلامگرای عدالت و توسعه گره خورده است. از آن روز تاکنون اردوغان چهره‌ای جدید از ترکیه ترسیم کرده که ناظران آن را بازگشت “نوعثمانی گرایی” می‌دانند.

وقتی که اردوغان در اوت ۲۰۱۳ از آرامگاه آتاتورک دیدار کرد، در دفتر یادداشت آرامگاه نوشت: «ترکیه با عزمی جزم در حال تبدیل شدن به قدرتی منطقه‌ای و جهانی است.» اردوغان برای تحقق چنین آرزویی، نیاز به کسی داشت که مشابه خودش فکر کند.

رد پای چنین باوری را می‌توان در دو کتاب داوود اوغلو یافت. “تغییرات تمدنی و مسلمانان جهان” و همچنین “تاثیر اسلام و غرب بر تئوری‌های سیاسی” نام دو کتاب داود اوغلو به زبان انگلیسی است که وی در آن ریشه‌های بازگشت به عصر قدرت عثمانی را مطرح می‌کند.

تئوریسین نظریه “عمق استراتژیک ترکیه”

عمق استراتژیک: جایگاه و نقش ترکیه در عرصه بین الملل” نام دیگر کتاب او به زبان ترکی (ترجمه شده به عربی) است که بازآفرینی نقش ترکیه را در عرصه بین‌المللی یک ضرورت می‌داند. در این نگاه، وی تلویحا خاطرنشان می‌سازد که غیاب عثمانی (پایگاه خلافت اسلامی) عرصه را برای دیگر کشورها (مثلا ایران و عربستان) خالی کرده است تا هر یک بخواهند زعامت جهان اسلام را برعهده بگیرند.

او ترکیه را کشوری می‌داند که به دلیل میراث تاریخی‌اش، واجد “عمق استراتژیک” به ویژه در اروپا و کشورهای عربی است که زمانی در جغرافیای پهناور دولت عثمانی قرار داشتند. او در این کتاب می‌گوید که عمق استراتژیک کشورش در دوران جنگ سرد به حاشیه رانده شده بود ولی باید بار دیگر به محور معادلات نظام بین‌الملل بازگردد.

میراث تاریخی که این «عمق استراتژیک» را برای ترکیه به جا گذاشته از نظر داود اوغلو عبارتند از:

  •  خاورمیانه‌ای بودن (اشاره به ریشه‌های اسلامی ترکیه)
  •   بالکانی بودن (اشاره به ریشه‌های اروپایی ترکیه) و
  •   آسیایی بودن اشاره به (اشاره به ریشه‌های قومی ترکانی که از آسیایی مرکزی به ترکیه کوچ کردند.)

در حالی که داوود اوغلو باور دارد برخی از دولت‌های پیشین ترکیه جنبه اروپایی بودن ترکیه را برجسته و دو پارامتر دیگر را نادیده می‌گرفتند، او ترکیه‌ای را قادر به ایفای نقش محوری در عرصه بین‌الملل می‌داند که از هر سه این مولفه‌ها برای فعال‌سازی عمق استرتژیک کشور بهره جوید.

«کارگزار معتمد»

داود اوغلو بازآفرینی نقش عمق استراتژیک ترکیه را تنها در حزب عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان می‌دید. اردوغان نیز ایفای این نقش را در کسوت وزیر خارجه از سال ۲۰۰۹ به او واگذار کرد. او تا پیش از آن مشاور ارشد اردوغان بود.

گرچه نقش عبدالله گل نیز در حزب «عدالت و توسعه» پر رنگ است ولی انتصاب گل به دبیر کلی حزب برای نخست وزیر شدن در سال ۲۰۱۵ شائبه مدل پوتین- مدودیف را پیش می‌کشید و در عین حال، رابطه اردوغان و گل دیگر به گرمی گذشته نیست. دست‌کم در ماجرای سرکوب معترضان در پارک گزی (که به کشته شدن یک نوجوان ۱۵ ساله منتهی شد) عبدالله گل موضعی مخالف با رفتار سرکوبگرانه اردوغان گرفت. در حالی که اردوغان معترضان را تروریست می‌نامید، عبدالله گل آنان را به حضور پذیرفت.

گل همچنین در مخالفتی آشکار با تمهیداتی که اردوغان برای فیلتر کردن توئیتر و فیسبوک در اثنای اعتراضات جوانان انجام داده بود، پیامی را در صفحه توئیتر خود نوشت که نوعی دهن کجی به اردوغان بود. او نوشت: «بستن شبکه‌های اجتماعی غیرقابل قبول است.»

به موازت این اقدام، در حالی که اردوغان حزب جمهوری‌خواه خلق ترکیه (بزرگ‌ترین حزب مخالف دولت) را به طراحی توطئه‌های داخلی و خارجی متهم کرده بود، عبدالله گل با کمال قلیچ‌داراوغلو رهبر این حزب دیدار کرد و پس از این دیدار گفت که پیام مخالفان را دریافت کرده است. اردوغان اما در واکنش به اظهارات عبدالله گل گفت: «من که پیامی دریافت نکردم، نمی‌دانم چه کسی چه پیامی دریافت کرد.»

شاید همین اختلافات بود که اردوغان را قانع کرد مدل پوتین – مدودیف برای تعویض جای خودش و عبدالله گل، فایده ندارد. اردوغان می‌داند که در حال حاضر مقام ریاست جمهوری جز یک پست تشریفاتی نیست و واگذاری پست مهم نخست وزیری به گل چندان به صلاح نیست. به بیان دیگر اعتمادی که پوتین به مدودیف داشت، اردوغان به گل ندارد. اردوغان به دنبال شخصیتی بوروکرات همچون داود اوغلو بود تا پس از تکیه زدن بر مسند نخست وزیری با افزایش قدرت و اختییارات رییس جمهور مشکل نداشته باشد.

می‌توان گفت اقدام اردوغان در ترفیع یک استاد دانشگاه به وزارت خارجه و سپس رساندن او به ریاست حزبی که خودش نقش محوری در آن داشته، نوعی تصفیه داخلی در حزب عدالت و توسعه باشد. این یعنی آن که شخصیت‌هایی همچون عبدالله گل باید کم کم به حاشیه رانده شوند.

صرف‌نظر از این بُعد درون حزبی، اندیشه‌های داوود اوغلو مبنی بر فعال‌سازی عمق استراتژیک ترکیه دقیقا آن چیزی است که اردوغان در سر می‌پروراند. این کارگزار بی‌خطر برای اردوغان، گویا تنها کسی است که بتواند در نقش رهبری حزب و نخست وزیر آینده ترکیه، منویات اردوغان را برآورده کند که هم به دنبال افزایش اختیارات داخلی خود است و هم افزایش قدرت منطقه‌ای ترکیه.