«چند روز پیش رفته بودم کافی نت،یه پسر ده، دوازده ساله اومد،یه سیدی خام داد به کافینتی و گفت هزار تومن تحقیق درباره کانیها بریز تو این. صاحب کافینت هم که فکر کنم تحقیق درباره کانیها گذاشته بود کنار، سریع رایت کرد داد دستش. پسره هم یه مشت سکه پنجاه تومنی و صد تومنی ریخت رو میز. یارو شمرد گفت صد تومن کمه. پسره با اعتماد به نفس گفت: اشکال نداره صد تومن از روش کم کن.»
این روایت شخصی در وبلاگی به نام «بچههای افغانستان»، روایتی نه چندان اغراقآمیز از وضعیت تحقیق و پژوهش در میان دانشآموزان ایران است.
هرچند از نیمه اول دهه ۸۰، تحقیق و پژوهش به صورت رسمی وارد مدارس کشور شد و حتی بخشی از نمره را در خیلی از درسها، به خود اختصاص داد، اما هرگز به معنی دقیق کلمه، کار تحقیقی در مدارس ایران انجام نشد.
علی، که حالا دانشجوی مهندسی است، در مورد راه و رسم «تحقیق» در دوران دبیرستان میگوید: «سال دوم یا سوم دبیرستان، قرار شد برای درس “دین و زندگی” به شکل گروهی در مورد یکی از درسها کار تحقیقی ارائه کنیم. ما هم که نه وقت داشتیم و نه حوصله، رفتیم به یک کافینت سه هزار تومان دادیم و او یک پژوهش ۸۰ صفحهای در مورد حجاب برایمان پیدا کرد.
با در نظر گرفتن این که نظام آموزش نوین ایران، بر شانههای آموزش مکتبخانهای =آموزشی در شکل و محتوا، استادمحور، که هیچ نقش فعالی برای دانشآموز قائل نیست)، شکل گرفته است، نمیتوان توقع داشت در حدود یک دهه، رویکرد پژوهشی در سیستم آموزشی جای باز کند.
معلم دینی از نتیجه کار ما خیلی خوشش آمد و تا مدتها به خاطر آن، ما را تحویل میگرفت. در حالی که ما حتی یک بار آن ۸۰ صفحه را نخوانده بودیم.»
مریم، که به تازگی از دانشگاه فارغالتحصیل شده است هم میگوید: «اوایل که اینترنت همهگیر نبود، از روی کتابهای مختلف در مورد موضوعی که معلم گفته بود، یک چیزهایی پیدا میکردم و رونویسی میکردمT اما بعدها مثلاً میرفتم و میگفتم یک مقاله ni صفحهای درباره “فسیلهای حیوانات دوران ژوراسیک” میخواهم. دور صفحههاش هم یک طرح خوشگل بگذارید. بعد از دو روز که میرفتم چند تا مقاله نشانم میداد… یکی را انتخاب میکردم و برایم پرینت میکرد.»
با در نظر گرفتن این که نظام آموزش نوین ایران، بر شانههای آموزش مکتبخانهای =آموزشی در شکل و محتوا، استادمحور، که هیچ نقش فعالی برای دانشآموز قائل نیست)، شکل گرفته است، نمیتوان توقع داشت در حدود یک دهه، رویکرد پژوهشی در سیستم آموزشی جای باز کند.
از حدود ده سال قبل، مسئله تحقیق و پژوهش به طور جدی در مدارس مطرح شد، اما از آنجا که غالب تصمیمهای مهم مربوط به نظام آموزشی، بدون در نظر گرفتن واقعیتهای جاری در مدارس گرفته میشوند، حتی پیشرفتهترین برنامههای آموزشی نیز ممکن است در رهگذر سلسلهمراتب اداری، تنها تبدیل به بخشنامهای بیاثر شوند که روی تابلوی اعلانات مدارس جا خشک میکنند.
محمدرضا نیکنژاد، کارشناس مسائل آموزشی در ایران، در مورد عوامل نهادینه نشدن تحقیق و پژوهش در ساختار آموزشی کشور میگوید: «واقعیتهای موجود در مدرسه و کلاس، با ساختارهای آموزشی تحقیقی- پژوهشی بسیار فاصله دارد. در بخش سختافزاری میتوان به فاصله زیاد فضاهای آموزشی ما با روشهای نوین آموزشی، فرسوده بودن این فضاها، پرشماری و تراکم دانشآموزان در کلاس، کمبود بیاندازه ابزارهای آزمایشگاهی- پژوهشی در مدرسه، کمبود شدید بودجه، نارضایتی گسترده فرهنگیان از دستمزدها و در نتیجه بیانگیزگی برای گوش سپردن به فرمانهای بالا دستیها و ناامیدی از ایجاد دگرگونیهای آموزشی در دانشآموزان، کمبودهای فراوان ابزارهای نوین آموزشی مانند رایانه و اینترنت و آنچه در مدرسهها هوشمندسازی نامیده میشود اشاره کرد.»
مسائل فرهنگی و نرمافزاری
روی دیگر قضیه، مسائل نرمافزاری و فرهنگی است. فرهنگ شفاهی، بیعلاقگی به تحقیق و پذیرفتن شنیدهها و دیدهها بدون سند و مدرک، جزماندیشی دینی (که حاکمیت نیز به آن دامن میزند) و فقدان رسانههای آزاد، شاید از عوامل نهادینه شدن روحیه تحقیقی در فرهنگ عمومی ایرانیان باشد.
نیکنژاد «برنامههای درسی فشرده و حجم زیاد درونمایه آموزشی کتابها، رویکرد نمرهگرا و کنکورمدار آموزش در ایران و ریشهدار بودن آموزشهای نکتهای و تستی در کشور» را از موانع اجرای ناموفق رویکرد آموزشی تحقیق و پژوهش میداند.
در سطح آموزشی، علاوه بر فقدان زیربناهای پژوهشی در کشور و کمرنگ بودن آن در زندگی فردی و اجتماعی ایرانیان، خود آموزش و پرورش نیز برای نهادینهکردن آموزش پژوهشمحور در میان دانشآموزان، مشکلات ساختاری زیادی دارد.
نیکنژاد «برنامههای درسی فشرده و حجم زیاد درونمایه آموزشی کتابها، رویکرد نمرهگرا و کنکورمدار آموزش در ایران و ریشهدار بودن آموزشهای نکتهای و تستی در کشور» را از موانع اجرای ناموفق رویکرد آموزشی تحقیق و پژوهش میداند.
ساختار و بنیادهای آموزشی ایران نیز با برنامههای درسی پژوهشمحور، فاصله کمی و کیفی فراوان دارند. به خصوص نمرهگرایی، مانع اصلی رویکرد پژوهشی است. نیکنژاد، کارشناس مسائل آموزشی، میگوید یکی از ابزارهای توانمند رویکرد تحقیقی، گفتوگو و بحثهای گروهی در کلاس است. حال آن که در کلاسی کوچک و خستهکننده، با ۳۰-۴۰ دانشآموز که در انتظار به صدا در آمدن زنگ هستند، حتی فرصت کافی برای پرداختن به بخش تئوری را هم نمیدهد.
این کارشناس آموزش میگوید: «در برخی درسها، معلمان، موضوعهای پژوهشی به دانشآموزان میدهند و دانشآموزان نیز برای به دست آوردن نمره، این کار را انجام میدهند، اما بسیاری از آنها با رفتن در اینترنت و جستجوی گوگل، یاداشت یا تحقیق را کپی و چاپ میکنند و آن را به آموزگار میدهند و آموزگار هم با توجه به درگیریهای اقتصادی فراوان و بیانگیزگی فراوانتر، تحقیقها را به گوشهای میاندازد و دانشآموزان هم که بازخورد درستی از آن نگرفتهاند، این روش را جدی نمیگیرند و به کار نمیبندند. البته هنگامی که جلوی دانشگاه تهران پایاننامه و تحقیق و پژوهش به فروش می رسد، نباید انتظاری از بچههای کم سن و سال داشت.»
برخورد منفی دانشآموزان
اکثر ما، در زندگی شخصی و اجتماعی خود، «طعم شیرین کشف» را نچشیدهایم و کمتر پیش میآید که به دنبال تحقیق و پژوهش و یافتن روشها و ابزارهای تازه باشیم. دانشآموزان نیز برخاسته از همین فرهنگ هستند.
محمد نیکنژاد در خصوص برخورد دانشآموزان با رویکرد پژوهشی در آموزش به رادیو زمانه میگوید: «دانشآموزی که قرار است در آزمونهای نهایی شرکت کند و بخشی از نمره درسهای نهاییاش و سپس رتبه کنکورش و شمار تستهایی که میزند، سنجه ورود او به دانشگاه باشد، چه انگیزهای باید داشته باشد که درسهایش را با روش پژوهش بیاموزد و چرا باید بر این روش پافشاری کند؟ تنها کافی است نمونه پرسشهای آزمونهای گذشته را تهیه کند و برای کنکور نیز کتابهای تستی انتشارات خوش نامی را تهیه کند و در کلاسهای کنکور با هزینههای باورنکردنی شرکت کند. در این فرآیند، پژوهش چه جایگاهی میتواند داشته باشد؟»
نوآوریهای آموزشی و خانوادهها
از دیگر موانع هر نوآوری آموزشی در سیستم آموزشی کشور، خانوادههای دانشآموزان هستند؛ خانوادههایی که دانشآموخته همین سیستم آموزشی (حتی به شکل سنتیتر) هستند و معمولاً به این گزاره کلیشهای که «دیپلمههای قدیم از لیسانسهای این دورهزمانه باسوادتراند» باور دارند.
از طرف دیگر، والدین نیز بیشترین انتظارشان از سیستم آموزشی، موفقیت فرزندانشان در کنکور و احیاناً تحصیلاتی معطوف به یافتن شغلی مناسب است.
محمدرضا نیکنژاد، میگوید: «دست بر قضا برخی از پدر و مادرها به شدت با روشهای پژوهشی مخالفند. زیرا این روشها را در بهدست آوردن کامیابیهای آموزشی برای فرزندانشان سودمند نمیدانند و گاهی دیده میشود که آموزگارانی که بنا به انگیزههای شخصی، این روش را دنبال میکنند، مورد اعتراض شدید قرار میگیرند. اگر بخواهیم آموزش را به روش پژوهش پیش ببریم، باید پیش از هر چیز زمینههای فرهنگی آن را آماده کنیم و در این راستا آموزگاران و پدر و مادرها باید در اولویت باشند.»
درس پژوهشی
روشهای آموزش سنتی که معلم را متلکم وحده و دانشآموز را تنها شنونده میپندارد، پاسخگوی پیچیدگیهای زندگی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی امروز نیست. پس از صدها سال تجربه، آموزش مبتنی بر پژوهش و تحقیق، بهترین راه برای آموزش و پرورش در دوران ارتباطات است.
روشهای آموزش سنتی که معلم را متلکم وحده و دانشآموز را تنها شنونده میپندارد، پاسخگوی پیچیدگیهای زندگی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی امروز نیست. پس از صدها سال تجربه، آموزش مبتنی بر پژوهش و تحقیق، بهترین راه برای آموزش و پرورش در دوران ارتباطات است.
به گفته محمد نیکنژاد، امروزه در ساختارهای آموزشی نوین و موفق دنیا، روشی به نام «درسپژوهشی»، جایگزین روشهای سنتی آموزش شده است. در این روش، معلم نقش هدایتکننده پژوهش میدانی را بر عهده میگیرد و ساختار آموزشی نیز زمان و امکانات لازم را به او میدهد.
تنها نقش معلم، طرح پرسشهایی است که دانشآموزان را برمیانگیزد تا درباره موضوع بحث و گفتوگو و پژوهش کنند. خود معلمان نیز از طریق بحث با دانشآموزان و بحث با دیگر معلمان، در این فرآیند آموزشی- پژوهشی شرکت میکنند.
نیکنژاد میگوید: «در این روش آموزشی، معلمان هر رشته، جلسههایی برگزار میکنند و با یکدیگر به بررسی روشها و پیامدهای آموزشی – پژوهشی آنها و همزمان، به بازآفرینی و بهسازی روشهای آن میپردازند. به این ترتیب معلمان نیز در سطحی بالاتر به پژوهش و تحقیق میپردازند. این روش سالهاست که در بسیاری از کشورهای پیشرو در آموزش، کامیابیهای فراوانی را در پی داشته است.»
برای رهایی از ساختارهای سنتی و مکتبخانهای و رسیدن به آموزش و پروشی در خور، که پاسخگوی حداقل نیازهای نسل آینده باشد، آموزش و پرورش چارهای ندارد جز نهادینه کردن روشهای پژوهشمحور در ساختار خود.
محمدرضا نیکنژاد، معتقد است به این منظور لازم است هرچه زودتر «حجم کتابها را کم، ساختار نمرهای و نتیجهگرا را کمرنگتر از امروز، کنکور را حذف، فضاهای آموزشی را شاد و انرژیزا، تراکم کلاس ها را کم،و روش درسپژوهی را اجرا کرد».