Opinion-small2

حسن روحانی در روز ۲۰ مرداد (۱۱ اوت) منتقدان توافق هسته‌ای ایران و غرب را مورد حمله قرار داد و گفت: «عده‌ای در داخل تعامل‌هراسی می‌کنند و می‌گویند چرا به یک خارجی نزدیک شدید؟ می‌گویند خارجی‌ها الکتریسته خطرناکی دارند، به آنها نزدیک نشوید! یک آقایی می‌گوید هر موقع با خارجی‌ها مذاکره کردیم دچار شکست شدیم… یک عده شعار می‌دهند ولی بزدل سیاسی‌اند؛ هر وقت می‌خواهد مذاکره شود یک عده می‌گویند داریم می‌لرزیم؛ خوب به جهنم، بروید یک جای گرم پیدا کنید.»

انگیزه واکنش تند روحانی

مسئله چیست که روحانی را به چنین واکنش تندی وادار کرده است؟ آیا آیت‌الله خامنه‌ای و دیگر رهبران جمهوری اسلامی موانع تازه‌ای برای مذاکرات هسته‌ای ایجاد کرده‌اند؟ تا حدی که من اطلاع دارم، آیت‌الله خامنه‌ای و دیگر رهبران جمهوری اسلامی از تیم مذاکره کننده حمایت کامل به عمل آورده و می‌آورند و هدف‌شان رسیدن به توافق جامع هسته‌ای و بستن این پرونده است. آیت‌الله خامنه‌ای در ۲۲ مرداد به سفرای ایران گفت: «کاری که دکتر ظریف و دوستانشان شروع کردند و تا امروز هم خوب پیش رفتند دنبال می‌شود.»

Rohani

خامنه‌ای خطوط قرمز مذاکرات را تعیین کرده است. حق غنی‌سازی اورانیوم در چارچوب قوانین آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای یکی از این خطوط قرمز است. دولت‌های غربی این حق را در حد ۵ درصد پذیرفته و اختلاف بر سر تعداد سانتریفوژها در دوره‌ای است که صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای ایران تأیید شود. اختلاف دیگر در مورد مدتی است که صلح آمیز بودن به اثبات می‌رسد: ۵ سال؟ ده سال؟ ۱۵ سال؟ و…

بنابراین برای مذاکره و توافق هسته‌ای از سوی ایران مشکلی وجود ندارد و اگر دولت‌های غربی هم تمایل داشته باشند، می‌توان در طی سفر حسن روحانی به نیویورک برای شرکت در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل توافق نهایی را امضا کرد.

البته این امر منوط به آن است که دولت‌های غربی- بخصوص دولت آمریکا- بر فشارهای دولت اسرائیل و لابی قدرتمند آنها در داخل فایق آیند و برای لغو مرحله‌ای شدیدترین تحریم‌های طول تاریخ راهی بگشایند.

خبر مثبت دیگر در همین زمینه، منافع مشترک جمهوری اسلامی و آمریکا در مبارزه با گروه تروریستی و جنایتکار داعش و حفظ تمامیت ارضی عراق است. باراک اوباما در مصاحبه با نیویورک تایمز ۸ اوت گفته بود که جمهوری اسلامی هم فهمیده است که مالکی باید تغییر کند.

رئیس جمهور جدید منتخب مجلس جدید عراق، برخلاف رویه‌ای که نخست وزیر باید از ائتلاف اکثریت برگزیده شود، حیدر عبادی را به عنوان نخست وزیر به پارلمان معرفی کرد. مالکی در برابر این عمل مقاومت کرده و آن را کودتا نامید. با این حال، علی شمخانی- نماینده آیت الله خامنه‌ای و دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران- در ۱۲ اوت در دیدار با سفرای ایران، ضمن تبریک انتخاب حیدر العبادی به عنوان نخست وزیر، آن را مطابق با اصول قانون اساسی عراق به شمار آورد و از همه خواست تا به این انتخاب تن دهند.

وزارت امورخارجه ایران هم طی بیانیه‌ای خواستار انتخاب سریع اعضای کابینه توسط عبادی و رأی اعتماد پارلمان عراق شد و وعده داد تا به دولت جدید در برقراری امنیت و مبارزه با تروریسم کمک نماید. در ۱۳ اوت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار با سفرای ایران گفت: «انشاءالله با تعیین نخست وزیر جدید عراق، گره کارها باز و دولت تشکیل می‌شود تا بتواند کار کند و به کسانی که قصد فتنه در عراق داشته و دارند درس خوبی بدهد.»

همسویی و همراهی ایران و آمریکا در حل مسائل منطقه خاورمیانه می‌تواند راهگشا باشد.

از سوی دیگر، در حمله اسرائیل به غزه که به کشته و زخمی شدن حدود ۱۲ هزار نفر، و آواره شدن حدود ۶۶۰ هزار نفر از فلسطینیان منتهی شد، آیت‌الله خامنه‌ای جز یکی دو سخنرانی انتقادی، کاری انجام نداد. حزب‌الله لبنان هم اعلام کرد که ورودش به این نزاع به سود فلسطینیان نبود. روابط ایران و حزب‌الله بر سر سوریه با حماس که به مصر مرسی، ترکیه و قطر نزدیک شده بود، به تیرگی گرائید و هنوز بهبود نیافته است.

پس مسئله حسن روحانی چیست؟

آیت‌الله خامنه‌ای خواهان حل مسئله هسته‌ای و دفع خطر عظیم گروه‌های تروریستی چون داعش، جبهه‌النصره، القاعده، و… است. دست دولت روحانی در این زمینه را هم باز گذاشته است، اما سیاست داخلی را قفل کرده و از طریق محافظه‌کاران در حال پیشروی علیه گشایش فضای تنفس حداقلی توسط روحانی است. روحانی می‌بیند که منتقدان و مخالفانی که به او امید بسته بودند، در حال از دست دادن امیدشان هستند.

حسن روحانی وعده داده بود تا زندانیان سیاسی و رهبران جنبش سبز (میر حسین موسوی، مهدی کروبی، زهرا رهنورد) را آزاد سازد. اما با گذشت حدود یک سال از آغاز به کار او، آیت‌الله خامنه‌ای همچنان مخالف این امر بوده و حصر رهبران جنبش سبز را کمترین مجازات آنان به شمار می‌آورد.

قوه قضائیه در طی این مدت صدها تن از قاتلان، قاچاقچیان مواد مخدر، فاسدان اقتصادی، و…را که حکم همگی آنها قبل از دوران ریاست جمهوری روحانی صادر و قطعی شده بود، اعدام کرده است. قوه قضائیه مستقل از قوه مجریه و تحت نظر آیت‌الله خامنه‌ای بوده و روحانی هیچ اختیاری در این زمینه ندارد. اما در سطح جهانی و داخلی، او باید پاسخگو باشد. همه از او انتظار دارند که مجازات اعدام را از قوانین ایران ملغی سازد. اما چگونه؟

قوه قضائیه ناقض حقوق بشر، در همین شرایط اعلام می‌کند که یک جایزه ۳۰ هزار یورویی برای فعالان حقوق بشر در سراسر دنیا تعیین کرده و از این به بعد سالانه آن را به فعالان حقوق بشر پرداخت خواهد کرد. این تصمیم به ظاهر خوب، موجب سرافکندگی رژیمی است که خود حقوق بشر را نقض می‌کند.

حسن روحانی وعده داده بود تا دانشگاه‌ها را شاداب و متحرک سازد. وزیر فرهنگ و آموزش عالی او تعداد زیادی از روسای دانشگاه‌های دوران احمدی نژاد را برکنار کرده و برخی از فسادهای عظیم آنان (از جمله بورسیه ۳ هزار تن در دوره دکترای تخصصی بدون کنکور در زمان احمدی نژاد که اعضای درجه اول خانواده و نزدیکان وزرا و نمایندگان مجلس در آنها قرار دارند) را افشا کرده است. دانشجویان ستاره‌دار را هم به دانشگاه‌ها باز گردانده است. حالا مجلس طرح استیضاح و برکناری او را با ۵۱ امضا به جریان انداخته است. محافظه‌کاران افراطی خواهان دانشگاهی هستند که فقط و فقط خودشان بتوانند در آن جولان داده و هیچ نیروی دیگری در آن حضور نداشته باشد.

اقدامات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت روحانی در قلمرو کتاب، سینما، تئاتر، موسیقی، مطبوعات، و…نیز با مخالفت شدید محافظه کاران افراطی مواجه شده است. چندین روزنامه و هفته نامه را در طی همین مدت قوه قضائیه توقیف کرده است.

یکی دیگر از طرح‌های محافظه‌کاران افراطی طرح تفکیک جنسیتی در ادارات دولتی و عمومی است. دولت روحانی شدیدا با این طرح مخالفت کرده است. سردار قالیباف، شهردار تهران، اجرای این طرح را از شهرداری آغاز کرد. مراجع تقلید و دیگر فقیهان و محافظه‌کاران افراطی دائماً به دولت می‌تازند که چرا آن طرح را اجرا نمی‌کند. آنان خواستار جدا کردن اطاق‌های زنان و مردان در ادارات دولتی هستند.

حسن روحانی وعده داده بود تا تصدی‌گری دولت را کاهش داده و قدرت جامعه مدنی را از طریق واگذاری امور به نهادهای صنفی و مدنی افزایش دهد. اما محافظه‌کاران افراطی همه راه‌ها را مسدود کرده و حتی نگذاشته‌اند که انجمن صنفی روزنامه نگاران آغاز به کار کند.

مسئله اصلی: قفل اصلی

حسن روحانی به شدت عصبانی است، برای این که آیت‌الله خامنه‌ای و محافظه‌کاران افراطی سیاست داخلی را قفل کرده و مانع دموکراتیزه کردن ساختار سیاسی و ایجاد فضای تنفس مخالفان و منتقدان شده‌اند. کلید حسن روحانی هم تاکنون نتوانسته است این قفل را- در چارچوب‌های پذیرفته شده همین نظام- بگشاید. روحانی در ۱۳ اوت گفت اطلاع دارد که گروه و اقلیتی “از اتاق فکر خارج شده و وارد اتاق عملیاتی” علیه دولت شده‌اند و دولت از اقدامات آنان آگاه است و متناسب با آن موضع‌گیری خواهد کرد.

روحانی به دفاع از عملکرد وزیر علوم، تحقیقات و فناوری در برابر استیضاح مجلس پرداخت و اظهار امیدواری کرد که مجدداً رأی اعتماد بیشتری از نمایندگان بگیرد. او افزود که امکان طرح “همه تفکرات، دیدگاه‌ها و نظرات” در دانشگاه‌ها- در عین حفظ آرامش و نشاط – وجود دارد.

مسئله اصلی این است که بسیاری از فعالان سیاسی انتظار دارند که با کلید حسن روحانی این قفل بزرگ باز شود. اما درست برعکس، مخالفان باید مردم را از طریق سازمان یابی‌های متنوع و متکثر قدرتمند سازند تا توازن قوا میان جامعه مدنی و رژیم سیاسی ایجاد شده و آیت‌الله خامنه‌ای و محافظه‌کاران افراطی به طور طبیعی عقب رانده شوند. برای این که، دموکراسی محصول توازن قوا میان رژیم سیاسی و جامعه مدنی است.

حسن روحانی هم باید به وظایف قانونی و وعده‌های خود عمل کند (روحانی باید بداند که ایستادن بر سر وعده‌های دموکراتیک انتخاباتی و پیگیری آنها در برابر مقاومت اهانت آمیز محافظه‌کاران افراطی مورد تأیید آیت‌الله خامنه‌ای، به معنای استفاده از زبان اخلاقاً ناپذیرفتنی علیه همان گروه هتاک و تهمت زن نیست. او باید در عمل وعده‌ها و مطالبات را پیگیری کند. اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبانی که از سخنان روحانی ناراحت شده‌اند باید بدانند که آیت‌الله خامنه‌ای در رأس هتاکان جمهوری اسلامی قرار داشته و بیش از همه به مخالفان و منتقدان- از جمله آیت‌الله منتظری، میر حسین موسوی، مهدی کروبی، و…- اهانت کرده است). اما کلید او بدون پشتیبانی عملی نیروهای اجتماعی دارای پایگاه اجتماعی، قادر به گشودن قفل سیاست داخلی نخواهد بود.

از سوی دیگر، توافق هسته‌ای و لغو تحریم‌های فلج کننده اقتصادی، نه تنها به بهبود روابط ایران و آمریکا، حل مسایل خاورمیانه و ایجاد ثبات و امنیت کمک می‌کند، بلکه خطر حمله نظامی به ایران را منتفی کرده و بهانه‌های حکومت برای سرکوب داخلی به دلیل خطر خارجی را از او می‌ستاند. تحت چنین شرایطی میانه‌روهای رژیم تقویت شده و افراطی‌های رژیم کاملاً به حاشیه رانده خواهند شد.

مخالفان و منتقدان دموکراسی‌خواه هم صدای خود را بلند خواهند کرد، چرا که دیگر نگران تبدیل ایران به افغانستان، عراق، لیبی یا سوریه دیگری نخواهند بود. یک ایران دموکراتیک، به سود ایرانیان، منطقه و جهان خواهد بود.

نسخه انگلیسی مقاله در Huffington Post

Why is Rouhani Angry?