عصر روز جمعه اول اوت، شادی امین، پژوهشگر، فعال حقوق زنان و مسئول هماهنگکننده شبکه لزبینها و ترنسجندرهای ایرانی (شش رنگ)، همراه با رها بحرینی، پژوهشگر سازمان عدالت برای ایران و نادیا ذابحی، تکنولوژیست و فعال حقوق زنان در جلسه ای در استکهلم درباره وضعیت و مشکلات همجنسگرایان و ترنسها در ایران سخن گفتند. این جلسه در محل فدراسیون دفاع از حقوق ال جی بی تی سوئد برگزار شد.
شادی امین در این نشست، تحقیقی را ارائه کرد که بر اساس مصاحبه با ۸۸ همجنسگرا و ترنس ایرانی ساکن ایران، ترکیه، کانادا و اروپا در زمینه «تغییر جنسیت» و گفتمانهای حاکم بر حقوق همجنسگرایان و ترنسها در ایران انجام و تدوین شده است.
این فعال اجتماعی پس از اعلام یک دقیقه سکوت به احترام کسانی که در چهار سال گذشته در سوریه، عراق و فلسطین کشته شدهاند (به ویژه ۲۵۰ هزار نفر کشته در سوریه و قربانیان غزه که صدایشان به گوش کسی نمیرسد) و به احترام سه ترنس سکشوال ایرانی – مرجان که در ترکیه درگذشت و سایه و فاطمه کیا – که خودکشی کردند، به ارائه نتایج تحقیق یادشده پرداخت.
شادی امین درباره دلیل انجام این تحقیق توضیح داد: «ما در ترکیه بودیم تا یک کار تحقیقی مرتبط با شکنجه و آزار جنسی بر زندانیان سیاسی زندر دهه ۶۰ انجام دهیم. آنجا من با “آکان” آشنا شدم؛ یک دختر ۱۹ ساله کرد که قیافهاش خیلی “پسرانه” بود، پسرانه در تعریف عموم. او در ایران مورد خشونت پدرش و نهادهای انتظامی قرار گرفته بود. چون کارهایی را دوست داشت انجام بدهد که در جامعه “پسرانه” تعریف میشد؛ او به دلیل همین مشکلات از ایران خارج شده بود. وقتی آکان را دیدم انگار سی سال پیش خودم را دیدم و فکر کردم آیا اگر آن وقت که ۱۶ ساله بودم، مجبور میشدم عمل جراحی انجام بدهم، این کار را می کردم؟ پاسخم “آره” بود.
شادی امین: «همجنسگرایان منحرف و ترنسها بیمار تلقی میشوند. مجازات یک همجنسگرا به عنوان یک منحرف، اعدام است. در چنین فضایی بیدلیل نیست که ما با افزایش آمار تغییر جنسیت روبهرو هستیم. ایران کشوری است که بیشترین عمل تغییر جنسیت را در میان شهروندان خود دارد.»
اگرشما در آن شرایط کسی را دوست داشته باشی و جامعه نگذارد با او زندگی کنی حاضر میشوی بگویی بیمار هستی، دچار اختلال جنسیتی هستی. حاضری عمل جراحی کنی تا جامعه تو را کنار کسی که دوست داری بپذیرد.»
شادی امین در تحقیق خود تلاش کرده است تا گفتمان غالب در ایران در زمینه حقوق همجنسگرایان و ترنسها را مورد مطالعه قرار دهد. این فعال اجتماعی تاکید کرد که بر اساس این تحقیق و مطالعه، «گفتمان غالب همان گفتمانی است که لاریجانی، رئیس کمیسیون حقوق بشر ایران در سازمان ملل در چارچوب آن حرف میزند».
وی در این زمینه توضیح داد: «او فرد همجنسگرا را یک “مریض” میداند که باید درمان شود و مورد مراقبت کامل پزشکی قرار بگیرد. در چنین چهارچوبی عجیب نیست اگر فرد همجنسگرا دچار هموفوبیای درونی شود. ما با افرادی مصاحبه کردیم که در واقع از اینکه خود را همجنسگرا بدانند ناراحت میشدند، برایشان “همجنسگرا” یک فحش بود. میگفتند “من بدنم اشکال داره. مثلا پستانهایم را دوست ندارم و باید جراحی بشود و برشان دارم”.»
به گفته وی، بر اساس تحقیقی که در دوران خاتمی انجام شده است، ۶۶ درصد از زنان ایرانی آرزو میکردند پسر به دنیا بیایند: «آرزوی پسر بودن در میان زنان طبیعی است وقتی جایگاه اجتماعی مردان در جامعه بالاتر است. این آرزو به واسطه جایگاه اجتماعی پایینتر زنان به وجود آمده. وقتی چنین هموفوبیایی در افراد نهادینه شده برای ما بسیار مشکل است که آنها را متوجه کنیم که ممکن است آنها همجنسگرا هستند و در بدنشان هیچ ایرادی وجود ندارد.»
همجنسگرایان در ایران گاه از طریق تبلیغات روزنامهها و مجلههای زرد با پزشکان و روانشناسانی آشنا میشوند که به واسطه مشکلات همجنسگرایان در ایران بازار پولسازی پیدا کردهاند.
از دیدگاه شادی امین اغلب کسانی که در ایران تغییر جنسیت میدهند بسیار «غیرمتخصصانه» به زیر تیغ جراحی میروند: «اگر این موضوع را در نظر بگیریم متوجه میشویم که چقدر حقوق همجنسگرایان و ترنسها در ایران نادیده گرفته شده است. گاه یک پزشک ظرف ۹ ساعت سه عمل جراحی روی یک بدن انجام میدهد برای تغییر جنسیت. فقط برای اینکه فردی که جراحی میشود قادر نیست هزینه سه عمل جداگانه را بپردازد، دکتر سه عمل را همزمان انجام میدهد. برخی از این دوستان چون از خانواده طرد شدهاند بعد از جراحی با شرایط بسیار دشواری روبهرو میشوند. ما مواردی داشتیم که بعد از جراحی به خاطر عفونت زخمها و در تنهایی جانشان را از دست داده اند.»
این فعال حقوق همجنسگرایان با تاکید بر اینکه در خارج از کشور اینطور تبلیغ شده که «ایران، بهشت ترنسهاست» افزود: «فیلم هایی که در این زمینه دیدهایم عمق فاجعه را نشان نمیدهند. عمق فاجعه آنجاست که مثلا یکی از بچه های ترنس پنج سال در قبرستانها خوابیده چون به دلیل هویت جنسی اش از خانواده طرد شده. عمل جراحی او بسیار دردناک بوده. یا دوست دیگری از خانه رانده شده، در قبرستان خوابیده. او دانشجو بوده و درباره موقعیتاش مطالعه کرده. بعد به این نتیجه رسیده که باید جراحی کند تا راحت شود. او در مصاحبه با ما میگفت در دورههایی از زندگی به قدری وضعیت روانی او خراب بوده که فکر میکرده بدنش گندیده و گوشت بدنش دارد میریزد.
امین: «وقتی شما جایی میتوانید چشمهایتان را بر نقض حقوق انسانها ببندید و چنین جنایاتی را نبینید، دفاع شما از حقوق بشر قابل اعتماد نیست.
اینها را نمیگویم تا دل کسی به درد بیاید. میگویم تا بدانیم زیر سیاستهای جاری در ایران در زمینه حقوق همجنسگرایان و ترنسها چه جنایتهایی رخ میدهد و ما چقدرمسئولیم که نگذاریم این سیاستها پیش بروند. سرکوب همجنسگرایان و ترنسها در ایران در راستای همین سیاستهای کلی جمهوری اسلامی است.»
شادی امین درباره دیگر وجوه این تحقیق ادامه داد: «یکی دیگر از مصاحبه شوندهها یک نمونه فاجعه بار دیگر را تجربه کرده بود. او در جبهه به سر میبرده در زمان جنگ. بقیه متوجه رفتار متفاوت او میشوند. یک بار توی سنگر گروهی به او تجاوز میکنند. میرود پیش رئیس گردان و در حالی که بشدت خونریزی داشته شکایت میکند. او میگوید، اینها عزب هستند، وقتی تو قر میدهی و راه میروی چه انتظاری داری که این کار را نکنند.
فقط در بیمارستان و موقع عمل جراحی نیست که یک همجنسگرا یا ترنس مورد خشونت و تحقیر و سرکوب قرار میگیرد. می بینید که حتی در خط اول جبهه نبرد به اصطلاح “حق علیه باطل” هم این اتفاق میافتد.»
به گفته این پژوهشگر، گفتمان رایج در ایران پیرامون همجنسگرایی و ترنس سکسوالیتی ، «گفتمان دوگانه انحراف – بیماری» است: «همجنسگرایان منحرف و ترنسها بیمار تلقی میشوند. در چنین نگاهی مجازات یک همجنسگرا به عنوان یک منحرف و گناهکار، اعدام است. بیدلیل نیست که ما با افزایش آمار تغییر جنسیت روبهرو هستیم. ایران کشوری است که بیشترین عمل تغییر جنسیت را در میان شهروندان خود دارد. در تایلند این عمل جراحی تنها در میان شهروندان تایلندی نیست، بلکه بیشتر از کشورهای دیگر برای تغییر جنسیت به این کشور میروند. در ایران اما بیشتر شهروندان داخلی هستند که عمل تغییر جنسیت انجام میدهند.»
خشونتهای کلامی و فیزیکی که همجنسگرایان و ترنسها در ایران تجربه میکنند وجه دیگر مشکلات این گروه در ایران است: «نتیجه تحقیق ما روشن کرد که همه ۸۸ نفری که در ایران، کانادا، ترکیه و اروپا با آنها مصاحبه کردیم، خشونت کلامی را تجربه کردهاند؛ فقط به این دلیل که عادی و “نرمال” تلقی نمیشدند. اغلب آنها مورد خشونت فیزیکی هم قرار گرفتهاند ازجمله تجاوز، دستگیری از سوی نیروی انتظامی به دلیل بیحجابی یا ظاهر متفاوت. آنچه پزشکان و روانشناساندر ایران در این زمینه میگویند به این خشونت دامن میزند. آنها به خانوادهها توصیه میکنند که میشود خیلی زود جلوی این “بیماری” را گرفت: اگر دیدید بچهتان عادی نیست سریع بیاورید ما درستش میکنیم.
فریبا، وقتی ۱۶ساله بوده خانوادهاش متوجه میشوند که عاشق یک دختر شده. به روانشناس مراجعه میکنند. او میگوید، بله، دخترتان مشکل دارد و باید با شوک الکتریکی درمان شود. حتی پدر خانواده خرج سنگین شوکتراپی و دارودرمانی را متقبل میشود.
فریبا از آن دوره میگوید که وقتی در اتاق شوک بوده میدیده آدم های دیگر را چطور شوک میدهند. این صحنه برای او هراس عمیقی تولید میکرده. در عین حال داروهایی که مصرف میکرده او را دچار بیحالی میکرده. چیزی برایش مهم نبوده و بیشتر میخوابیده. برای همین خانوادهاش فکر میکردند او درمان شده، به قول خودشان درست شده.
شوک درمانی در بسیاری از کشورهای اروپایی ممنوع است. اما در ایران مسئول کمیسیون پزشکی دکتر شیخاوندی در مجله علم و جامعه میگوید: ما از شوک تراپی یا شکنجه درمانی استفاده میکنیم تا این افرا کلاً از جنس موافق بیزار شوند.»
مسئول هماهنگکننده شبکه لزبینها و ترنسهای ایرانی (شش رنگ) تاکید کرد: «ما نباید چشمهایمان را به روی واقعیتهای اجتماعی ببندیم. حقوق بشر را گدایی نمیشود کرد. مبارزه در راه حقوق بشر یک مبارزه هر روزه و دائم است. وقتی شما جایی میتوانید چشمهایتان را بر روی نقض حقوق انسانها ببندید دفاع شما از حقوق بشر قابل اعتماد نیست.»
در قوانین بینالمللی قانونی هست که از رضایت آگاهانه حرف میزند. رضایت آگاهانه یعنی اینکه شما از عواقب تصمیم خود آگاهی داشته و در عین حال بتوانید بدون آن تصمیم نیز از حقوق شهروندی خود برخوردار باشید. این رضایت آگاهانه درباره همجنسگرایان و ترنسها در ایران موجود نیست. حتی اطلاعرسانی اصولی در زمینه همجنسگرایی و هویت های جنسی دیگر وجود ندارد و بالعکس به شدت با طرح این موضوعات مقابله میشود.
شادی امین با اشاره به اینکه خیلی از کسانی که تغییر جنسیت دادهاند منکر اجبار اجتماعی برای این کار شدهاند توضیح داد: «خیلیها به من گفتند، نه شادی جان اجباری در کار نبود. ما خودمان رفتیم عمل کردیم. بله راست میگویند، اما بسیاری از آنها انتخاب دیگری نداشتند. حتی اطلاعرسانی اصولی در زمینه همجنسگرایی و هویت های جنسی دیگر وجود ندارد و بالعکس به شدت با طرح این موضوعات مقابله میشود.این افراد از سوی نزدیکترین افراد زندگیشان سرکوب میشوند. نزدیکترین افراد زندگی به ما میگویند نباید عوض بشوی. باید خودت را همانطور که هستی حفظ کنی. مهم این است که دیگران درباره ما چه بگویند. فشار اجتماعی از سوی خانواده وارد میشود و خیلی از کسانی که در برابر این فشار مقاومت میکنند حذف میشوند. اینها سئوالاتی است که همه ما باید بگذاریم جلوی چشممان و بپرسیم که چطور میشود این شرایط را تغییر داد؟»
این فعال حقوق زنان در پایان، یکی دیگر از فشارهای رایج را ازدواج اجباری دانست و گفت: «گفته میشود وقتی این افراد ازدواج کنند درست میشوند. این هم درباره پسرها صدق میکند و هم دخترها. متاسفانه ارزش ها و تعاریف موجود اجتماعی اجازه خروج از این چهارچوب ها را نمی دهند . در نتیجه راه حل ازدواج را پیش میکشند واین افراد را وادار به یک رابطه ناخواسته و زجر آور می کنند.»
سپس رها بحرینی چکیده ای از نتایج تحقیق و برخی روایت ها را برای حاضرین توضیح داد. رها بحرینی سخنرانی خود را از طریق اسکایپ ارائه داد.
تجربه تبعیض در خارج از کشور
نادیا ذابحی، فعال حقوق زنان در بخش دیگری از این نشست، درباره تجربههای خود پس از خروج از ایران سخن گفت.
وی تجربیات خود در خارج از ایران را چندان متفاوت با ایران ندانست و گفت: «من به خاطر موهای کوتاهم، طرز لباس پوشیدنم و اینکه در محیط کار اهل خوش و بش و “لاس زدن” با مردها نبودم مورد تبعیض بسیار قرار گرفتم. البته وقتی در کانادا زندگی میکردم این تبعیض را زیاد حس نکردم، اما در سوئد در این زمینه اذیت شدم.
من در سوئد حس کردم با پرسشهای بسیاری درباره هویتام از سوی شماری از مردم ایران روبهرو هستم. آنها میگویند چرا وقتی میتوانی در ایران تغییر جنسیت بدهی این کار را نمیکنی؟ چرا از ایران خارج شدهای؟ چه دلیلی دارد که ما باور کنیم تو واقعاً همجنسگرا هستی؟
شاید این پرسش آخر به این دلیل موضوعیت داشته باشد که برخی به خاطر گرفتن اقامت خود را همجنسگرا معرفی میکنند، اما در کل من در این جامعه هم چندان فهمیده نمیشوم. آنها نمی دانند در ایران چه شرایطی داشتیم. آنها خبر ندارند ما در ایران حتی میتوانیم درباره حقوق اولیه خودمان حرف بزنیم. حتی خانوادههای ما آموزشی دراین زمینه ندیدهاند. در جامعه ایرانی مهاجر هم این مسئله چندان درک و فهمیده نمیشود. سوئدیها میگویند شما خودتان هنوز بین خودتان اختلاف دارید. هنوز معلوم نیست چه میخواهید بکنید، خودتان همدیگر را قبول ندارید، ما چطور شما را قبول داشته باشیم؟»
او با تاکید بر اینکه بیشترین تبعیض را در محیط کار تجربه کرده است افزود: «چون آرایش نمیکردم و از شوخ و شنگی مورد نظر آنان استقبال نمیکردم مورد تبعیض قرار میگرفتم.
میگفتند تو ایرانی هستی، نمیشود تعریف درستی از رفتار جنسی شما ایرانیها داشت. خب من فکر میکنم اینها همه توهین است و من در محیط شغلیام با این توهینها مواجه بودم. میخواهم بگویم که تحقیرها و توهینها و سرکوبها با خروج از ایران تمام نمیشوند. فقط شکلشان عوض میشود. خیلی ساده میتوانند آدم را مورد تبعیض قرار بدهند و بعد بگویند “شوخی کردم”. حتی حریم شخصی من هم مورد توهین و تبعیض قرار میگیرد وقتی رئیسم در محل کارم به من میگوید تو که پول داری چرا لباسهای خوب دخترانه نمیخری؟»
این فعال حقوق زنان توضیح داد: «مشکل من در محل کارم به تخصصم ارتباط نداشت. من تخصص داشتم، مدرک تحصیلی داشتم، اما به خاطر اینکه یک زن همجنسگرای ایرانی بودم در محل کار با تبعیض روبهرو شدم. بعد از اینکه از کار اخراج شدم و شکایت کردم به من گفتند تو موضوع را زیادی بزرگ کردی و مسئله تبعیض و توهین در میان نبوده است.
نادیا ذابحی تاکید کرد: «باهم مهربانتر باشیم. مطالعه کنیم. انسانیتر رفتار کنیم. مرز غلط و درست زیاد شفاف نیست. ما اگر نمیتوانیم رابطه دوستانه با هم برقرار کنیم دست کم به روابط مسالمتآمیز فکر کنیم.»
در پایان نیز حاضرین به بحث و تبادل نظر پرداختند. این برنامه که با استقبال نزدیک به شصت نفر از علاقمندان روبرو شده بود، توانست به یکی از موضوعات مهم جامعه ایران پرداخته و مدخلی برای بحث های آتی بگشاید. در فاصله سخنرانی شادی امین تکه هایی از فیلم شهادت و روایت دو تن از مصاحبه شوندگان این تحقیق نیز پخش شد. در پایان برنامه نیز کایه از فعالین لزبین سوئدی در مورد تاریخ عمل های تغییر جنسیت در سوئد و ملغی شدن عقیم سازی اجباری در این کشور سخنرانی کرد.
عجب. …”وی تجربیات خود در خارج از ایران را چندان متفاوت با ایران ندانست و گفت: «من به خاطر موهای کوتاهم، طرز لباس پوشیدنم و اینکه در محیط کار اهل خوش و بش و “لاس زدن” با مردها نبودم مورد تبعیض بسیار قرار گرفتم”….. یعنی تمامی زنهای موفق فعال در ایران و خارج از آن علت موففیت شان لاس زدن با مردان است؟ یعنی هر کس با مردها لاس نزند مورد تبعیض قرار میگیرد. طبیعی است که گاهی تلاش می کنیم ضعف های حرفه ای و کاری خودمان را به همه ربط دهیم الا خودمان.
reza / 07 August 2014
من به عنوان یه تغییر جنسیت داده از پسر به دختر اصلا این باور رو ندارم که کسی تو ایران بخاطر شرایط تحمیلی اجتماع و جبر اجتماع تغییر جنسیت داده باشه..چون پروسه تغییر جنسیت انقدر وحشتناک ..نفس گیر و زجر آور هست که تنها یک ترنس واقعی اون هم با یک ایمان و اراده پولادین دست به این عمل می زنه..همجنسگرا ها که اصلا دورو بر این عمل نمیان چون اون ها با بدنشون مشگلی ندارن که تغییرش بدن بلکه گرایش جنسیشون به هم جنسشونه..حتی بعضی از ترنس وستایت ها یا زنپوش ها رو دیدم که اصلا تغییر جنسیت مفهومی براشون نداره..با این حرف موافقم که کیفیت عمل تغییر جنسیت تو ایران خوب نیست
میترا / 13 August 2014