اخبار مربوط به کردستان سوریه به ندرت جایی در صدر اخبار رسانههای بینالمللی مییابند. اما در یکی دو هفته اخیر حمله اسرائیل به غزه و سقوط هواپیمای مالزیایی بر فراز شرق اوکراین، پوشش خبری حملات مجدد و سنگین گروه داعش به منطقه کوبانی در کردستان سوریه را بیش از پیش محدود کرده است.
کوبانی یکی از سه کانتون خودمختاری است که کردهای سوریه در پی عقبنشینی نیروهای بشار اسد از کردستان سوریه بنیاد نهادهاند. این کانتونها به مثابه واحدهای اداری سیستم خودمدیریتی دموکراتیک در کردستان سوریه عمل میکنند.
تا قبل از سقوط موصل، حملات مکرر داعش به مناطق خودمختار کردستان سوریه با پیروزی نظامی مهمی همراه نبود، هرچند تلفات زیادی را بر غیر نظامیان کرد وارد کرد. با تصرف موصل و چند شهر دیگر عراق از سوی نیروهای داعش این گروه به مقادیر معتنابهی از سلاحهای سنگین و پیشرفته از جمله تانک، نفربرهای زرهی و موشکهای آمریکایی به جا مانده از ارتش عراق دست یافت.
در هفتههای اخیر داعش با به کارگیری این سلاحها، به ویژه تانک و خودروهای زرهی غنیمتی از ارتش عراق، و نیز آرایش مجدد حملات وسیع و مداومی را به کوبانی آغاز کرده است.
تا کنون نیروهای نظامی کرد، که در «واحدهای حفاظت مردمی» وابسته به «حزب اتحاد دموکراتیک»سازمان یافتهاند، توانستهاند علیرغم اینکه تنها به سلاحها و تجهیزات سبک دسترسی داشتهاند از پیشروی نیروهای داعش و سقوط کوبانی جلوگیری کنند. اما چشمانداز توانایی آنها در مقابله با نیروهای بسیار مجهزتر داعش که اکنون از نفرات بسیار بیشتر و پشت جبهه و امکانات تدراکاتی بسیار وسیعتری نیز برخوردارند چندان امیدوارکننده به نظر نمیرسد.
در این میان علیرغم فراخوان حزب کارگران کردستان (ترکیه) و حزب اتحاد دموکراتیک کردستان (سوریه) برای اتخاذ یک استراتژی ملی فراگیر برای مقابله با داعش، حکومت اقلیم کردستان نه تنها هیچ کمک نظامی و تدارکاتی به نیروهای نظامی کرد سوری ارائه نکرده است، بلکه به بایکوت نظامی-تدارکاتی و سیاسی خود علیه حزب اتحاد دموکراتیک کردستان سوریه ادامه داده است
استدلال رسمی که مقامات حکومت اقلیم کردستان در توجیه این موضع خود اقامه کردهاند این اتهام است که حزب اتحاد دموکراتیک به شکلی غیررسمی با نیروهای بشار اسد همکاری میکند، و نیز به احزاب کوچکتر، از جمله حزب دموکرات کردستان سوریه نزدیک به حزب دموکرات کردستان، نیروی سیاسی اصلی حکومت اقلیم کردستان عراق، اجازه شرکت فعال در ساختار قدرت را نمیدهد.
اما به نظر منطقی میرسد که رابطه استراتژیک سیاسی و اقتصادی حکومت اقلیم کردستان و به ویژه حزب دموکرات کردستان با دولت ترکیه را نیز در اتخاذ سیاست تا کنونی حکومت اقلیم کردستان بی تاثیر ندانست.
دولت ترکیه از تشکیل نواحی خودمختار در کردستان سوریه و قدرت گیری نیروهای نزدیک به حزب کارگران کردستان سوریه به شدت نگران بوده است و حداقل در گذشته گزارشهای متعددی از کمکهای نظامی و لجستیکی ترکیه به داعش و دیگر نیروهای تندرو اسلامی، و ترغیب این گروهها برای حمله به مناطق خودمختار کردستان سوریه، و حتی منوط کردن این کمکها به ادامه چنین حملاتی وجود داشته است.
به این ترتیب درخواست و یا حتی فشار دولت ترکیه بر حکومت اقلیم کردستان برای عدم همکاری و ایزوله کردن حزب اتحاد دموکراتیک کردستان سوریه که خواه ناخواه منجر به تضعیف تجربه خودمختاری دو فاکتوی کردستان سوریه امری دور از انتظار نیست.
با این همه و صرفنظر از صحت و سقم اتهامات وارده بر حزب اتحاد دموکراتیک کردستان (سوریه) از سوی حکومت اقلیم کردستان، که حزب اتحاد دموکراتیک البته آنها را رد میکند، به دلایلی چند سیاست تا کنونی حکومت اقلیم کردستان نه تنها از زاویه منافع عمومی مردم کردستان، بلکه حتی از زاویه منافع و آینده سیاسی خود حکومت اقلیم کردستان عراق نیز ممکن است به عواقب بسیار ناگواری منجر شود.
مهمترین این دلایل اینها هستند:
١. اهداف اعلام شده داعش، ایدئولوژی سیاسی و کارنامه عملی این گروه نشان میدهد که در میان مدت و دراز مدت این گروه به هیچ عنوان به همزیستی مسالمتآمیز با حکومت اقلیم، که اکنون نزدیک به ١٠٠٠ کیلومتر مرز مشترک با مناطق تحت کنترل این گروه دارد، خرسند نخواهد بود.
گرچه نیروهای پیشمرگ کردستان تا کنون از پیشروی داعش به داخل خاک کردستان عراق جلوگیری کردهاند اما واقعیت این است که تمامی نشانهها حاکیست که تا کنون حمله جدی به کردستان عراق در دستور کار داعش در عراق نبوده است، و این گروه اولویت نظامی خود را به پیشروی در مناطق سنی نشین نزدیک به بغداد، تثبیت خویش در موصل، و گسترش مناطق تحت کنترلش در سوریه داده است.
با این وصف عدم مبادرت داعش به یک حمله وسیع به اقلیم کردستان به هیچ عنوان به معنای پذیرش مشروعیت سیاسی حکومت اقلیم از سوی داعش نیست. جنگ بیوقفه و همه جانبه داعش علیه کردهای سوریه مبین سیاست عمومی این گروه در قبال کردستان و نیروهای سیاسی عموما سکولار آن است.
بنا بر این منطق حکم میکند که حکومت اقلیم در دوره عدم تثبیت این گروه در مناطق همجوار کردستان عراق موازنه نظامی را به شکلی تعیینکننده و استراتژیک به نفع خود و مردم کردستان تغییر دهد. امری که با همکاری و هماهنگی نظامی با نیروهای کرد کردستان سوریه تا حدود زیادی قابل تصور و تحقق است.
٢. موضع تا کنونی دولت ترکیه در قبال کردستان سوریه، که کاملا در تنافر با موضع دوستانه این دولت در رابطه با حکومت اقلیم کردستان است، به شبهات جدی در باره استراتژی عمومی دولت ترکیه در قبال مسئله کرد دامن میزند. اگر داعش با برخورداری از امکانات وسیع نظامی و تدارکاتی به دست آمده در عراق موفق به تصرف مناطق خودمختار کردستان سوریه گردد، آنگاه عملا از سه سو قابلیت حمله و فشار بر حکومت اقلیم کردستان عراق یا دولت محتمل مستقل آینده در کردستان عراق را خواهد داشت: از جنوب، شمال غرب، و غرب.
در حالت فرضی سقوط کردستان سوریه به دست داعش، حتی اگر دولت ترکیه از آن میزان از نفوذ سیاسی یا تفوق نظامی بر داعش برخوردار باشد که بتواند مانع حمله چند جبههای داعش به حکومت اقلیم کردستان گردد این دولت میتواند از داعش به مثابه اهرم فشار همیشه در دسترسی برای پیشبرد اهداف و سیاستهای خود در کردستان عراق، و حتی تا حدودی کردستان ترکیه، استفاده کند.
خطرات چنین وضعیتی آنگاه بیشتر عیان خواهد شد اگر به معادله به اندازه کافی خطرناک مذکور وابستگی استراتژیک اقتصادی حکومت اقلیم کردستان به عواید ناشی از صدور نفت کردستان عراق از طریق خاک ترکیه را نیز بیافزاییم.
در گذشتهای نه چندان دور، یعنی در اوایل دهه نود میلادی، ترکیه از انزوای اقتصادی و آسیب پذیری نظامی کردستان عراق برای فشار بر احزاب سیاسی اصلی کردستان عراق برای مقابله نظامی با نیروهای حزب کارگران کردستان و بیرون راندن این نیروها از مناطق معینی از کردستان عراق استفاده موثر کرد. گر چه ماهیت و سمت و سوی سیاست ترکیه از آن زمان تا کنون تغییرات چشمگیری کرده است اما تکرار چنین وضعیتی غیر ممکن نیست.
٣. روی دیگر معادله بالا این است که حکومت اقلیم کردستان میتواند از راه همکاری و هماهنگی با نیروهای حفاظت مردمی کردستان سوریه در مقابله با داعش، امری که که مخالفت جدی و علنی ترکیه با آن با توجه به سیاست آمریکا و غرب در برابر داعش پس از سقوط موصل بسیار بعید خواهد بود، میدان عمل بیشتر و ابزارهای سیاسی-دیپلماتیک بیشتری در تعریف و تبیین ماهیت روابطش با ترکیه برای خود فراهم آورد.
٤. لازمه یک استراتژی ملی، که قاعدتا باید در مرکز پروژه استقلال حکومت اقلیم کردستان باشد، این است که حکومت اقلیم فعلی کردستان و دولت مستقل آینده کردستان متحدان سیاسی استراتژیک خود را از میان نیروهای کرد منطقه انتخاب کند.
قطعا یک رویکرد واقعگرایانه حکم میکند که حکومت اقلیم به تخاصم با کشورهای همجوار نپردازد. اما درایت و دوراندیشی سیاسی حکم میکند که استقلال سیاسی ماهوی، و نه تنها صوری، کردستان نیازمند یک توازن قوا به نفع کردستان است.
و این خود نیازمند نزدیکی و همکاری هر چه بیشتر حکومت اقلیم کردستان با دیگر نیروها سیاسی کرد در مناطق مختلف کردستان از موضع برابر است. این امر بی شک بر محاسبات تمامی دول منطقه در تعریف و تنظیم روابطشان با حکومت اقلیم کردستان تاثیر جدی خواهد گذاشت.
همان استدلالهایی که مسئولان حکومت اقلیم کردستان در توجیه روابط دوستانه و حتی درجه و شکل مشخصی از همکاریهای سیاسی، نظامی، و امنیتی با دولتهای کشورهای همجوار اقلیم کردستان اقامه میکنند به درجه اولی در باره رابطه دوستانه و همکاری حکومت اقلیم با دیگر نیروهای سیاسی کرد در دیگر مناطق کردستان، به ویژه حزب اتحاد دموکراتیک که عملا رهبری یک دولت نیمه مستقل مانند خود حکومت اقلیم را در دست دارد، نیز صادق خوهد بود.
٥. و نهایتا اینکه اتخاذ سیاست همکاری فعال با کردستان سوریه در دفع حملات داعش از سوی حکومت اقلیم احساس همگانی هم سرنوشتی مردم کرد را در بخشهای مختلف کردستان تعمیق خواهد کرد، و زیربنای سیاسی و تاریخی برای بسط و تعمیق دموکراسی سیاسی و مدنی، و پیشبرد و حل مسالمتآمیز اختلافات سیاسی مابین گروههای مختلف کرد را پیریزی خواهد کرد. امری که موفقیت تجربه دموکراتیک مردم کردستان عراق و اهمیت منطقهای و بینالمللیاش را بیش از پیش برجسته خواهد کرد. و این به نوبه خود به ثبات و تحکیم این تجربه و تشویق و جذب حمایتهای بینالمللی از آن خواهد افزود.
سیر تحولات خاورمیانه و به خصوص کردستان همواره بسیار سریع بوده است و هزینه اشتباه محاسبه در استراتژی سیاسی بسیار سنگین. در سال ١٩٧٥ به دنبال معاهده الجزایر بین شاه و دولت بعث عراق و متعاقب آن پشت کردن دولت آمریکا به مبارزه مردم کردستان عراق علیه دیکتاتوری رژیم بعث، جنبش ملی کردستان عراق در عرض چند روز از هم پاشید و به آواره شدن صدها هزار نفر انجامید.
وضعیتی مشابه در سال ١٩٩١ پس از بیرون رانده شدن ارتش عراق از کویت و فراخوان ایالات متحده به مردم عراق برای قیام علیه حکومت بعث رخ داد. مردم کردستان عراق و نیز شیعیان جنوب عراق علیه رژیم بعث به پا خاستند اما دولت آمریکا از حمایت از این قیامها خودداری کرد و دولت صدام حسین توانست هر دو قیام را سرکوب کند. این بار نیز ملیونها کرد آواره شدند و تنها منطقه پرواز ممنوع که فاجعه انسانی کردستان عراق آنرا بر جامعه جهانی تحمیل کرد از یک نسلکشی جلوگیری کرد.
لزوم جلوگیری از تکرار این تجارب در کردستان سوریه، که احتمال هر چند کم آن در کردستان عراق نیز کماکان وجود دارد، و نیز حفاظت استراتژیک از تجربه سیاسی دموکرتیک کردستان عراق بازبینی سیاست فعلی حکومت اقلیم کردستان را در قبال کردستان سوریه را به امری لازم و فوری بدل میکند.
*کامران متین، دانشیار روابط بینالملل دردانشگاه ساسکس بریتانیا
درود بر دکتر کامران متین برای این بررسی همه جانبه.
این یک واقعیت تاریخی است که هر ملتی که منبع اصلی قدرت خود را برهمبستگی درونی خود بنا نموده در چالشهای بزرگ پیش رو سربلند بیرون آمده است. همگرایی بین نیروهای کردی در عراق و سوریه وزن سیاسی آنها را افزایش داده و در عین حال مانع بهره گیری قدرتهای منطقه ای ( آنکارا، بعداد، دمشق و تهران ) از شکافهای بین آنها میگردد.
همچنین سیاست کردهای سوریه در قبال بشار اسد از نگاه استرتژیک صحیح است. زیرا ساختار موردنظر عربهای سنی برای سوریه آینده یک کشور متمرکز است که باعث نگرانی عمیق کردها، علویها و مسیحیان سوریه است. این شرایط دیر یا زود کردها و علویها را به یکدیگر نزدیکتر میکند تا از موازنه قوا با عربهای سنی برخوردار شوند.
در عین حال کردهای عراق در صورت همبستگی با کردهای سوریه میتوانند راه جدیدی (بجز مسیر ترکیه) برای رساندن نفت صادراتی خود به دریای آزاد تأمین نمایند. آخرین کانتون کردهای سوریه (عفرین) همجوار با منظقه ساحلی علوی نشین لاذقیه است.
سیاوش / 23 July 2014
منابع بیمارستان عمومی شهر فلوجه در عراق روز چهارشنبه 23-7-2014 در گزارشی، از کشته شدن 609 تن از غیر نظامیان در بمباران مناطق مسکونی به وسیله بشکه های حاوی مواد منفجره ارتش مالکی طی چند ماه گذشته خبر دادند.
در این گزارش آمده است که بیش از 2067 تن نیز که اغلب آنان را کودکان و زنان تشکیل می دهند، در بمباران بی هدف جنگنده های مالکی زخمی شدند.
فلوجه اولین شهری بود که علیه سیاست های “فرقه گرایانه” نوری مالکی قیام کرد. این شهر در 60 کیلومتری شمال غرب شهر بغداد پایتخت عراق واقع شده است. تعداد جمعیت این شهر 700 هزار نفر برآورد شده است.
hasani / 24 July 2014
من ملاحظاتی در مورد این متن نوشته توسط آقای متین دارم :
از نظر من مسئله داعش مسئله و معظلی نیست که کردها بخواهند و یا توانائی آنرا را داشته باشند که خود را درگیر این مسئله نمانید ، این مسئله فراتر از مرزهای کردستان است ، در حال حاضر اینها در 2 کشور عراق و سوریه و احتمالا” در آینده نزدیک اردن در عالیترین شکل خود فعال و دارای نیرو و غیره هستند .
مسئله کردهای سوریه و کارگرد احزاب و گروههای وابسته به پ ک ک شناخته شده است ، اساسا” پ ک ک و احزاب برادر هیچ جا تمایلی به رسمیت شناختن هیچ حزب دیگر کردستانی ندارند ، چه در کردستان عراق و چه کردستان ایران و اساسا” بشیوه غیر دمکراتیک و مغایر با فضای امروزی رفتار میکنند .
کوشش برای از صحنه خارج کردن احزاب دیگر ، القای اینکه اوجالان رهبر تمامی مردم کرد در چند کردستان است و نگاه و بحث و ارزشهای از این دست ، طبیعتا” عکس العمل گروههای دیگر کردی را به تقابل ضمنی ، نهان و آشکار سوق میدهد.
در کردستان ایران ، با وجود تاریخجه جنگ دهه 60 مابین کومه له و حزب دمکرات ، فکر کنم برای همیشه تثبیت شده است که احزاب کوناگون محق هستند و باید در کنار هم کار و فعالیت داشته باشند و اصول دمکراتیک اینرا گوشزد میکند ، مسئله ائی که در کردستان عراق هم سالها پیش معظل بزرگی بود ، اما درسیر و روند خود بالاخره طرفین تسلیم شده و وارد یک فضای مبارزه سیاسی با همدیگر شدند .
اتقافی که باید روزی هم در سوریه روی دهد ، اگر هم حکومتی وجود دارد ، باید همانند حکومت اقلیم کردستان برخواسته از گروههای مختلف باشد نه الزاما” قبضه شده از طرف یک حزب ، حکومتی که بر اساس آرا صندوقهای رای بوده ، نه تحکم و اظهارات سازمانی و از صحنه خارج کردن هر حزب دیگر.
پس معضل بدوا” به بنیانهای دمکراتیکی بر میگردد که احزاب به آن پایبند هستند و یا ناچارا” به آن سوق داده میشوند.
تا این لحظه که مقاله اقای متین اینجا نوشته شده است ، ما شاهد این رفتار دمکراتیک و به شناختن شدن دیگران نیستیم ، از نظر من تا این روی ندهد ، ما در کردستان سوریه شاهد همیین مسائل خواهیم بود.
دوران قدر قدرتی حزب خاصی هم در کردستان به سر آمده است ، احزاب سیاسی آنهم تحمیلی و نه الزاما” از روی انطباق این احزاب و تکامل آنها ، بلکه فقط و فقط تحمیلی باید دیگران را قبول کنند و در کنار هم فعالیت نمایند و دیگران را به رسمیت بشناسند و اگر جائی نیروی بیشتری از دیگران دارند ، فضا را بر رقبا تنگ نکنند و اگر جای ضعیف تر هستند ، فضای برای فعالیت آزادنه و مشارکت در قدرت داشته باشند .
نکته ائی که فعلا” در کردستان سوریه و این 3 بحش خودمختار شاهد آن نیستیم .
به لحاظ تحلیلی و غیره کمی مشکل است که بتوان این مسائل را بدوا” به رابطه اقلیم کردستان و دولت ترکیه مربوط کرد. چیزی که بیشتر ادعا است تا بتوان حتی اثبات کردو بیشتر در کانون جنگ تبلیغاتی و سیاسی مهم است ،
نباید فراموش کرد که احزاب وابسته به پ ک ک عملا” به همکاری نیروهای دولتی بشار اسد پرداختند ، این هم کارنامه این احزاب را کمی فاقد اعتبار کرد .
مسئله مهم دیگر که به نظر من در مقاله آقای متین خیلی کم به آن توجه میشود این است ، که آیا باید کردها ، آغازگر جنگ با داعش باشند ؟ آیا باید کردها شروع به حمله به مواضع داعش را نمایند ؟ این باید کاری کرد که آتش جنگ مابین داعش و کردها شعله ور شود ؟
به نظر من جواب ساده و روشن است : خیر ! از زاویای گوناگون ، نظامی ، سیاسی ، تاکتیکی و حتی استرتژیک ، کردها نه نیازی دارند ، نه امکان آنرا دارند و نه اساسا” میخواهند آتش این جنگ را شعله ور نمایند .
در سوریه هم میابید سبک و شیوه ائی عملی میشد که در کردستان عراق سالیان طولانی عملی شد. کردها عملا” خود را وارد هیچ جنگی با هیچ جناحی نکرده و نمیکنند ،
وظیقه اصلی خود را بدوا” حفظ مناطق خود ، ارتقا سطح امکانات جامعه و تقویت خود در اشکال گوناگون ، کوشش برای رشد اصول دمکراتیک در جامعه و هم بازی شدن احزاب سیاسی ، رابطه تنظیم و شفاف با دولتهای منطقه ، و کوشش برای به رسمیت شناخته شدن و القأ کردن این حقیققت که کردها ، اساسا” مخالفتی با دیگران ندارند ، بلکه فقط و فقط به دنبال احقاق حقوق حقه خود هستند ، کردها نه مدافع و نه مخالف حکومت اعراب ، ترک ها و فارس ها نیستند ، کردها سالیان سال برای حقوق دمکراتیک خویش مثل یک ملت کوشیده و میکوشند و تنها در این راستا به پیش میروند ، به سرزمین و امکانات هیچ کشوری ، بجز خاک سرزمین خود ، چشم ندارند و غیره .
جنگ با داعش ، از میدان به در کردن آن ، عمده شدن کردها در این مسئله مسئله ای است که چه حکومت ایران ، دولت مالکی و دیگر گروههای شیعه برای آن کوشیده و خواستار آن بوده که کردها را به جنگ سوق دهند ، کردها اگر بتوانند به شکلی خود را را دخیل این جنگ ننمایند ، بی شک تنها برای این جنگ بوده و خواهند بود .
اما، آنجا که بحث حمله داعش و دفاع از کردستان مهم است ، این دیگر حرفی دیگر است ، من فکر میکنم کردها تنها زمانی میتوانند واقعا” حقوق حقه خود را متحقق نمایند ، که خود راسا” هم قابلیت دفاع از خود را داشته باشند ، این نکته چه در مورد کردستان سوریه و اقیلم کردستان هم صادق است.
پس پ ک ک بجای پاشیدن بذر دشمنی واز صحنه خارج کردن گروههای دیگر کردی ( وابسته یا متمایل به حزب دمکرات کردستان عراق در سوریه ) میباید و ناچارا” روزی به این مرحله میرسد که با آنان متحد شود ، آنان را به رسمیت بشناسند ، فضای سیاسی و دخالت مشترک آنان را قبول نماید ، تا بتوان در این دفاع از خود در مقابلل داعش آنان را در سنگرهای حفاظت از شهرها و روستاهای کردستان سوریه دید و به طبع همکاری و همیاری اقلیم کردستان را هم شاهد بود.
از نظر من پ ک ک به جز این راهی ندارند و روزی ، دیر یا زود ناچار و همانند این سیر تاریخی ، تسلیم خواهند شد و بیشتر به سبک ها و روشهای دمکراتیک تمکین خواهند کرد.
امید که این حالت زودتر فراهم شود ، تا هیچ بخشی از خاک کردستان سوریه به تصرف داعش در نیاید و کردها متحد ، دست در دست هم بتوانند گوشه ای دیگر از این خاک را برادرانه اداره نمایند و امنیت و آسایش را برای خواهران و براداران خود بوجود بیاورند .
حمید / 28 July 2014
لطفا” در صورت امکان این گلمهه را درست کنید که اشتباه تایپ شده است :
جنگ سوق دهند ، کردها اگر بتوانند به شکلی خود را را دخیل این جنگ ننمایند ، بی شک تنها برای این جنگ بوده و خواهند بود .
بی شک تنها برنده این جنگ بوده و خواهند بود
تشکر
حمید / 28 July 2014
Trackbacks