باراک اوباما تلفن را برداشت و با ریان مورفی تماس گرفته است، تا از او بابت ساخت فیلم «قلب معمولی» تشکر کند. اوباما از تماشای فیلم هیجانزده بود، اما مورفی بیشتر از او هیجانزده شده بود: «کل فیلم تلاشهای لری (لری کریمر نویسنده و تهیهکننده فیلم)است تا توجه واشنگتن را به موضوع اپیدمی ایذر جلب کند و سی سال بعد از داستان او، رئیسجمهور امریکا تماس میگیرد و بالاخره تلاشهایش به نتیجه رسیده است.»
موضوع فیلم «قلب معمولی» حرف سالهای ۱۹۸۰ آمریکاست که ایدز را «سرطان همجنسگرایان» و «تنبیه خدا بر گناه آنان» میخواندند.
«قلب معمولی» در دهه ۱۹۸۰ در شهر نیویورک میگذرد. جمعیتی گسترده از همجنسگرایان در شهر زندگی میکنند و اپیدمی ایدز، ظاهراً فقط آنان و دیگر دگرباشان جنسی امریکایی را هدف قرار داده است. موضوع، حرف سالهایی است که ایدز را «سرطان همجنسگرایان» و «تنبیه خدا بر گناه آنان» میخواندند. برخی هم دچار توهم توطئه شده بودند، میگفتند دولت امریکا، هدفمند به نسلکشی همجنسگرایان مشغول شده است.
در فیلم تلویزیونی ۱۳۲ دقیقهای شبکه اچبیاو، جولیا رابرتز نقش پزشکی معلول را بازی میکند (دکتر اِما بروکنر). او متمرکز این اپیدمی شده است و تلاش میکند توجهها را به این بیماری جلب کند. چه توجه دولتی و چه توجهها در داخل جامعه دگرباشان جنسی.دکتر اِما بروکنر، نِــد ویکس (با بازی مارک رافالو) را مییابد، نویسندهای بهنسبت ثروتمند که آشکارا همجنسگراست. نِــد ویکس میتواند بقیه را دور خودش جمع کند، هرچند هیجانزده هم میشود و برای رسیدن به موفقیت عجله دارد.
داستان وقتی اوج میگیرد که دوست پسر نِــد ویکس، به ایدز مبتلا میشود و حالا دیگر ماجرا فقط بیماری در دوستان و آشنایان نیست، بیماری به درون زندگی او رخنه کرده است. او تمام تلاش خودش را میکند، به هرچه میشود امید میبندد تا بتواند نظرها، مخصوصاً نظر دولت را جلب این بیماری کند و راه را برای گسترش پژوهش برای یافتن درمانی باز کند.
کمک از کلیشهها
ریان مورفی، متخصص استفاده از کلیشههاست. در سریالهای گیلی، داستان ترسناک امریکایی، معمولیهای امروزی و نیپ / تاک، او با استفاده از کلیشهها، توانسته است راه به قلب تماشاگرهای خود باز کند. از یک سو اثری چشمگیر و با مخاطب بالا بسازد، لبریز از رنگ و موسیقی و ملودراما، از سویی دیگر، شخصیتهای داستانی او، توانستهاند بتدریج نظر جامعه امریکا را نسبت به موضوعهای اجتماعی مختلف، از جمله موضوع دگرباشان جنسی، تغییر دهند.
«قلب معمولی» در اولین شب پخش خود در شبکه اچبیاو، بیشتر از یک میلیون تماشاگر داشت.
شاید بههمیندلیل او بهترین چهره برای تبدیل نسخه نمایشنامهای «قلب معمولی» به نسخه تلویزیونی آن است. اعتبار نام او باعث میشود تا مجموعهای از مشهورترین چهرههای هالیوود در کنار همدیگر جمع شوند، از جمله جمعی از مشهورترین همجنسگرایان این قلمرو مانند مَت بومِر، جیم پَرسونز و جاناتان گراف گرفته تا هنرپیشههایی نامآشناتر مانند جولیا رابرتز.
فیلم برابر کلیشههای ذهنی مخاطب غیر دگرباش جنسی (مخاطب دگرجنسگرا و مانند آن) ساخته شده است. همجنسگرایان افرادی بیخیال نقش زده میشوند که دنبال رسیدن به رابطه جنسی هستند. هرچند از دل همین تصویر، کارگردان واقعیتی جدی را بیرون میکشد: اینها هم مانند دیگر شهروندان امریکایی، انسان هستند و هرچه بکنند، هر کسی که باشند، وقتی دچار یک بیماری شدهاند، باید به این بیماری توجه نشان داد.
توجهای که در اولین سالهای اوجگیری اپیدمی ایدز، به آن اعطاء نشد. هرچند حالا میتوان توجهها را به این موضوع جلب کرد. «قلب معمولی» در اولین شب پخش خود در شبکه اچبیاو، بیشتر از یک میلیون تماشاگر داشت. همچنین نقدهای مثبت گستردهای نصیب فیلم شد.
داستانِ ایدز
فیلم با این جمله تکاندهنده تمام میشود: «هر روز شش هزار نفر به ویروس اچآیوی مبتلا میشوند». هرچند همانند هر موضوع دیگری مرتبط به همجنسگرایان، این بیماری چون در ابتدا در میان همجنسگرایان مرد در سال ۱۹۸۱ در امریکا یافت شد، چندان مورد توجه قرار نگرفت.
در اوایل سالهای ۱۹۸۰ زمانی که هنوز اعلام نشده بود بیماری ایدز مختص به همجنسگرایان نیست، بسیاری از گروههای مذهبی، خوشحال بودند که خدا راهی برای تنبیه همجنسگرایان یافته است.
درحقیقت، بسیاری از گروههای مذهبی، خوشحال هم شدند که خدا راهی برای تنبیه همجنسگرایان یافته است. (در مورد تاریخچه ایدز در اینجا بخوانید.)
هرچند تا سال ۱۹۸۲ که رسماً اعلام بشد این بیماری مختص به همجنسگرایان نیست، زمان قابلتوجهای برای کنترل بیماری گذشته بود. حالا بیماری در سرتاسر جهان پخش شده بود و تا به امروز، قربانیهای خود را میگیرد.
هنوز هم درست معلوم نیست از زمان ابتلای فرد به ویروس اچآیوی تا زمان سقوط او به دوره ایدز، چقدر زمان لازم است، ولی امروز دیگر میدانند اگر بیمار جدیدترین داروهای موجود را مصرف کند، احتمال مرگ او کم شده و طول زندگی بیشتر میشود.
ایدز در ایران و سیاستهای مخالفت با کاندوم
ایدز در ایران، اولین بار در یک کودک شش ساله یافت شد که خون آلوده به او تزریق شده بود.
تخمین زده میشود ۱۲۰ هزار نفر در ایران مبتلا به ویروس اچآیوی باشند. در ایران برنامهریزی برای مبارزه با بیماری ایدز وجود دارد. مرکز ملی پیشگیری از ایدز در ایران، مرکز مشاوره آنلاین ایدز و ایران اچآیوی نمونههای از سایتهای موجود در این زمینه هستند و برنامههای موجود در مارزه با این بیماری را شرح میدهند.
مبارزه با ویروس اچآیوی بدون کاندوم و در حاشیه سیاستهای گسترش جمعیت آیتالله خامنهای که آموزشهای جنسی از دانشگاهها کنار گذاشته شدهاند و عرضه کاندوم با محدودیت روبهرو شده، کار دشواری است.
مبارزه با ویروس اچآیوی بدون کاندوم کار دشواری است. هرچند در ایران، سیاستهای گسترش جمعیت به دستور آیتالله خامنهای تصویب شده است و بر همین مبنا، آموزشهای جنسی از دانشگاهها کنار گذاشته شدهاند و عرضه کاندوم، به محدودیت دچار شده است. همچنین کاندوم، سالهاست در فهرست سانسورهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در بخش عمدهای از کتابها، از جمله کتابهای ادبی قرار دارد.
تماشای «قلب معمولی» بر چنین مبنایی ارزشمند است: تماشای اینکه انکار بر وجود چنین بیماری، انکار بر روشهای انتقال آن، میتواند باعث چه مصائبی بر انسانهای جهان باشد. کافی است اخبار مربوط به ابتلا به اچآیوی را مرور کرد و به خطری که میتواند هر انسانی را تهدید کند، بیشتر آگاه شد.
داستانِ خون
صفحه رسمی فیلم در فیسبوک، فقط موضوع فیلم و بیماری ایدز را دنبال نمیکند، بلکه بر یکی از تبعیضهای زمانه ما هم دست گذاشته است: مساله خون همجنسگرایان. در بسیاری از کشورها، به همجنسگرایان به صرف گرایش جنسی آنها، اجازه داده نمیشود تا برای استفادههای پزشکی، خون اهدأ کنند.
در بسیاری از کشورها، به همجنسگرایان به صرف گرایش جنسی آنها، اجازه داده نمیشود تا برای استفادههای پزشکی، خون اهدأ کنند.
این اتفاق در امریکا و در بسیاری کشورهای دیگر دنیا میافتد. مختص به انتقال خون هم نیست، در برخی کشورها، صرف همجنسگرا بودن کافی است تا مانع انتقال اعضای بدن فرد به دیگر انسانها شوند. بسیاری از این قوانین مخالفت با انتقال خون و اهدای عضو برخی از گرایشهای جنسی در سالهای ۱۹۸۰ و دوران اپیدمی بیماری ایدز وضع شدهاند.
با اینکه علم سالهاست که ثابت کرده است که ویروس اچآیوی آی وی از طریق انتقلال خون، منی و ترشحات دستگاه تناسلی فرد آلوده به ویروس به فردی دیگر منتقل میشوند و گرایش جنسی یا جنسیت فرد تأثیر مستقیم بر انتقال ویروس ندارند و تنها راه انتقال ارتباط جنسی ناامن و انتقال خون است.
«قلب معمولی» تلاش میکند نظرها را نسبت به خون همجنسگرایان تغییر دهد. همزمان امیدوار است با تغییر نظرها، رویهها را هم تغییر دهد. فیلم تلاش میکند به مخاطب خود بگوید، صرفِ همجنسگرا بودن یک نفر، باعث نمیشود نسبت به او تبعیضی روا شود، در حوزه پزشکی تبدیل به سوژهای مجزا شود، در رویههای دولتی و سیاسی، با او متفاوت برخورد شود، بودجههای تحقیقاتی به مشکلات او تعلق نگیرد و پزشکان و پرستاران دلیل گرایش جنسی او، فاصله بگیرند.
درحقیقت، نویسنده، کارگردان، تهیهکننده و بازیگرهای فیلم، تمامی چهرههای برجسته هالیوود، در کنار هم قرار گرفتهاند تا همین حرف را بزنند: انسانها بهواسطه انسان بودن، برابر همدیگر هستند و این برابری صرف حرف و شعار نیست، باید در عمل اجرا شود. مسائلی مانند گرایش یا هویت جنسی افراد هم دلیلی برای تبعیض نیست.
افراد همجنسگرا، به صرف گرایش جنسی نباید از انتقال خون منع شوند.ضمن اینکه آزمایشهای پزشکی، میتوانند با دلایل پزشکی واقعی، مانع از انتقال خون یک فرد، به دیگری شوند یا اجازه ندهند اندام یک نفر، به دیگری منتقل شود. تمام حرفِ فیلم همین است: انسانهای معمولی هستیم، زندگی معمولی خودمان را داریم و دنبال چیزی خاص هم نمیگیردیم، فقط با ما مثل انسانهایی معمولی رفتار کنید.