در زمانی که حسن روحانی بر شناسنامه‌دار شدن منتقدان خود اصرار دارد، گروه‌های فشار بدون هیچ شناسنامه مانع اجرای برنامه‌های دولت خصوصا در حوزه‌های سیاسی و فرهنگی می‌شوند.

در مراسم بزرگذاشت ۲۴ خرداد در اصفهان گروهی شعار «مرگ بر فتنه‌گر» سر دادند و سخنران‌ها را هو کردند.

«اینها شمشیرهای من هستند، شمشیرهای من را کند نکن.» این جمله مشهور رهبر جمهوری اسلامی خطاب به محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران است ، پس از آنکه او گفته بود «حسین الله کرم سپاهی نیست.»

پس از این سخنان رضایی، الله کرم با لباس سپاهی و درجه سرتیپ دومی در جمع تعدادی از حامیانش ظاهر شد تا پاسخی عملی به سخنان محسن رضایی داده باشد. محسن رضایی بعدها گفت که منظورش «این بوده که اقدامات انصار حزب‌الله مورد تائید او نیست.» همان زمان خبرهایی پیچید که رهبر جمهوری اسلامی از محسن رضایی خواسته که انصار حزب الله را تضعیف نکند. هرچه نبود آنان «پاسداران آیت‌الله» بودند.

گروه‌های فشار از همان سال‌های ابتدایی انقلاب اسلامی در عرصه‌های سیاسی حضوری فعال داشتند اما سال‌های پایانی دولت هاشمی رفسنجانی، آغاز شکل جدیدی از فعالیت این گروه‌ها بود.

زمستان سال ۱۳۷۴ فیلمی با عنوان «پاسداران آیت‌الله» در مراکز بسیج و محل هایی چون بهشت زهرا در حال پخش بود. اصل این مستند را بی بی سی ساخته بود اما این فیلم همراه با تحلیل‌های حسین الله‌کرم صداگذاری شده بود تا در آستانه انتخابات مجلس پنجم تبلیغی باشد علیه برخی کاندیداها که به تعبیر حامیان رهبری لیبرال بودند.

مرتضی الویری، رئیس سازمان مناطق آزاد در دولت هاشمی رفسنجانی، از جمله شاخص‌ترین این چهره‌ها بود که در فیلم «پاسداران آیت‌الله »از ضرورت فضای باز گفته بود. حسین الله‌کرم در تحلیل فیلم به دیگر چهره های فرهنگی و سیاسی که در فیلم حضور داشتند نیز تاخت، از حبیب‌الله پیمان گرفته تا عباس معروفی.

نمایش این فیلم جلوه‌ای از حضور فعال‌تر گروه‌های فشار در جریان رقابت های سیاسی برای حذف جریان حامی دولت هاشمی رفسنجانی بود. پیش از آن، این گروه سعی می‌کرد بیشتر چهره‌ای فرهنگی از خود به نمایش بگذارد.

هرچند که گروه‌های فشار از همان سال‌های ابتدایی انقلاب اسلامی در عرصه‌های سیاسی حضوری فعال داشتند اما سال‌های پایانی دولت هاشمی رفسنجانی، آغاز شکل جدیدی از فعالیت این گروه‌ها بود. زمانی که رهبر جمهوری اسلامی از شبیخون فرهنگی می‌گفت و برخی حامیان رهبری نگران برنامه‌های دولت هاشمی بودند.

سال‌های ابتدایی دهه ۷۰ گروه انصار حزب‌الله شکل گرفت و پس از آن نام گروه‌های فشار با نام انصار حزب‌الله عجین شد هر چند ممکن بود برخی گروه‌های فشار وابستگی تشکیلاتی به این گروه نداشته باشند. درآن زمان حسین‌الله کرم، مسعود ده‌نمکی، و حاجی بخشی سه عضو مشهور این گروه بودند. سه عضوی که بعدها از انصار حزب‌الله جدا شدند.

برخی اصلاح‌طلبان ترجیح می‌دادند انصار حزب‌الله را گروه‌های خودسر بنامند شاید با این تصور که با رد انتصاب آنان به رهبری و بیتش طرد این گروه‌ها ساده‌تر خواهد بود. بعدها اما به تجربه ثابت شد که آنان خودسر نیستند و سران قدرتمندی دارند.

انصار حزب‌الله هر هفته، دعوت به برگزاری تجمع مقابل یکی از مراکزی می‌کرد که به زعم آنها مظاهر سرمایه‌داری بود و شبیخون فرهنگی؛ از برج سفید پاسداران گرفته تا شهرداری تهران.

سینماها دیگر محل تجمع انصار حزب‌الله بودند و از پرده پائین کشیدن فیلم‌ها دیگر اقدامشان؛ از فیلم تحفه هند گرفته تا آدم برفی. از سال ۱۳۷۴ به بعد اما سمت اصلی پیکان انصارحزب‌الله به سمت مراسم‌های سیاسی رفت. دانشگاه اولین مرکزی بود که گروه‌های فشار هر از چند گاهی به آن حمله می‌کردند. ممانعت از سخنرانی دکتر سروش دردانشگاه‌ها از جنجال برانگیزترین برنامه‌های انصار حزب‌الله شد خصوصا زمانی که برای جلوگیری از سخنرانی وی دردانشگاه امیر کبیر با خود چوبه دار به همراه بردند.

با پیروزی سید محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری، انصار حزب‌الله حضور پررنگ‌تری در برهم زدن تجمعات و سخنرانی‌های سیاسی داشت. از حمله به تجمع دفتر تحکیم وحدت علیه نظارت استصوابی در اسفند ۱۳۷۶ تا حمله گسترده به سخنرانی فعالان سیاسی و مدیران دولت خاتمی در شهرستان‌ها.

برخی اصلاح‌طلبان ترجیح می‌دادند انصار حزب‌الله را گروه‌های خودسر بنامند شاید با این تصور که با رد انتصاب آنان به رهبری و بیتش طرد این گروه‌ها ساده‌تر خواهد بود. بعدها اما به تجربه ثابت شد که آنان خودسر نیستند و سران قدرتمندی دارند.

پیروزی محمود احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ وضعیت متناقضی را برای گروه‌های فشار رقم زد.آنان از سویی خود را پیروز انتخابات می‌دانستند و از سوی دیگر هویت خود که در مخالفت با دولت رقم خورده بود را از دست رفته می‌دیدند.

کار دولت آنجا سخت می‌شود که گروه‌های فشار همچنان رهبر جمهوری اسلامی را اصلی‌ترین مدافع خود می‌دانند و خود را همچنان پاسداران آیت‌الله.

برهم زدن سخنرانی علی لاریجانی، رئیس مجلس در ۲۲ بهمن سال ۱۳۹۱ باعث شد که رهبر جمهوری اسلامی بر خلاف رویه معمول از عاملان این حادثه انتقاد کند. این حادثه حکایت از آن داشت که گروه‌های فشار تکثیر شده و هر یک از بخش‌های حاکمیت جمهوری اسلامی صاحب گروه‌های فشارمستقلی شده‌اند که در منازعات سیاسی علیه رقبای اصولگرا هم از آن استفاده می‌کنند.

پیروزی دولت حسن روحانی فرصتی را فراهم کرده تا گروه‌های فشار ضرورت وجود خود را به حامیانشان یادآوری کنند. در زمانی که حسن روحانی اصرار زیادی بر شناسنامه‌دار شدن منتقدان خود دارد، آنان بدون هیچ شناسنامه‌ای می توانند مانع اجرای برنامه‌های دولت خصوصا در حوزه‌های سیاسی و فرهنگی شوند.

درچند ماه گذشته خبرهای قابل توجهی از بر هم زدن سخنرانی‌های حامیان دولت توسط این گروه‌ها منتشر شده؛ از بجنورد گرفته تا اصفهان. برکناری فرماندار بروجرد و اعلام خبر بازداشت ۴ اخلالگر مراسم ۲۴ خرداد توسط استاندار اصفهان می‌تواند نشان از آن داشته باشد که دولت روحانی به نسبت گذشته قصد برخورد جدی‌تر با گروه‌های فشار را دارد.

در دوران خاتمی تصور عده‌ای بر این بود که حملات گروه‌های فشار در نهایت افکار عمومی را به نفع اصلاح‌طلبان بسیج می‌کند. بعدها اصلاح‌طلبان دریافتند که اقدامات گروه‌های فشار چندان هم بی تاثیر نبوده و آنان با برهم زدن سخنرانی‌ها، حلقه ارتباطی اصلاح‌طلبان و مردم را گسسته و هزینه فعالیت‌های سیاسی را افزایش داده‌اند.

شاید دولت روحانی به این نتیجه رسیده که برخورد قاطع دولت حداقل می‌تواند هزینه را برای گروه‌های فشار افزایش دهد. کار دولت اما آن جا سخت می‌شود که گروه‌های فشار همچنان رهبر جمهوری اسلامی را اصلی‌ترین مدافع خود می‌دانند و خود را همچنان پاسداران آیت‌الله.