Opinion-small2

زبانی که حسن روحانی دانسته یا نادانسته در سخنرانی خود در لرستان و در تبیین رویدادهای عراق به کار برده، زبانی است در خدمت دامن زدن به جنگ شیعه و سنی.

تبدیل “بهار عرب” به جنگ شیعه و سنی توطئه رژیم‌های سرکوبگر فاسد منطقه برای نجات از حرکت‌های ضد استبدادی “بهار عرب” بود. آنان موفق شدند تا شکاف اصلی اجتماعی دیکتاتوری و دموکراسی در منطقه را به جنگ شیعه و سنی تبدیل کنند. (رجوع شود به مقاله “تبدیل نزاع دموکراسی و دیکتاتوری به جنگ شیعه و سنی“)

ISIS

عربستان سعودی، قطر، امارات متحده، بحرین، و… بدین ترتیب با هزینه میلیاردها دلار توانستند موقتاً خود را از فرایند دموکراتیزاسیون برهانند. البته، جنگ قدرت عربستان سعودی و ایران در منطقه نیز به این نزاع بیشتر و بیشتر دامن زد. (رجوع شود به مقاله “جنگ قدرت منطقه‌ای عربستان سعودی و ایران“)

زبان جهان‌ساز ضد دموکراسی

نزاع کنونی عراق و پیشروی داعش (دولت اسلامی عراق و شام) علل عدیده‌ای دارد که بدان در جای دیگری پرداخته‌ایم. اینک قصد داریم تا از منظر خاصی به جنگ شیعه و سنی بنگریم. ویتگنشتاین متأخر نقش اساسی زبان در ساختن جهان را به همه یاد آور شد. دو نکته اساسی او این بود که اولاً: زبان آینه جهان نیست، بلکه واژه معنایی جز “کاربرد” ندارد. ثانیاً: ما با زبانمان، جهانمان را می‌سازیم.

آری زبان بسیار مهم است و اگر خطر کرده و این مدعا را رادیکالیزه کنیم، می‌توان گفت: “جهان ما چیزی جز زبان ما نیست”. ما با زبانمان، جهانمان را می‌سازیم.

قتل‌عام حدود ۳۷۰۰ زندانی سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ با حکم آیت‌الله خمینی را در نظر بگیرید. تاکنون همه می‌گفتند که آیت‌الله خمینی/جمهوری اسلامی “مخالفان” و “زندانیان سیاسی” را قتل‌عام کرد. فرض کنید از این به بعد این گونه از زبان برای بازگویی آن جنایت استفاده کنیم: آیت‌الله خمینی/جمهوری اسلامی، “۴۱۵ کمونیست” و “۳۲۸۵ شیعه” را قتل‌عام کرد. بدین ترتیب، جهان دیگری ساخته خواهد شد.

اخیراً رسانه‌های فارسی زبان خارج کشور زبان خود را تغییر داده‌اند. یعنی، به جای گفتن “قرار است ۴ زندانی سیاسی اعدام شوند”، می‌گویند: «۴ زندانی سنی قرار است اعدام شوند.» این رویکرد بسیار خطرناک بوده و بدین ترتیب، آگاهانه یا ناآگاهانه، شکاف اجتماعی اصلی دیکتاتوری و دموکراسی در ایران را به جنگ شیعه و سنی تبدیل می‌سازد.

عجیب‌تر از همه این است که این رویه از سوی برخی افراد و برخی گروه‌ها و رسانه‌ها تعقیب می‌شود که به دنبال تبدیل شکاف اصلی اجتماعی ایران به شکاف سکولار و مذهبی هستند. پیامدهای این امر چیست؟ به راه انداختن جنگ شیعه و سنی در ایران به سود کدام جریان‌ها و به زیان کدام جریان‌های فکری و سیاسی است؟

بسترهای داخلی و خارجی موفقیت این زبان بسیار خطرناک در ایران وجود دارد. اگر چنین زبانی پیروز شود و بتواند در ایران جهانی بیافریند که جنگ شیعه و سنی به شکاف اصلی اجتماعی تبدیل شود، بازنده اصلی آن نیروهای دموکراسی‌خواه، مدافعان حقوق بشر و سکولارها خواهند بود.

ISIS

برنده این جنگ ویرانگر نابودکننده ایران، نیروهایی چون القاعده، بوکوحرام، طالبان، داعش، جبهة النصرة، الشباب و… خواهند بود.

مخالفان جمهوری اسلامی و رسانه‌های فارسی زبان خارج کشور اگر بخواهند دین و مذهب را ملاک داوری و گزارش‌دهی قرار دهند، با آمار دقیق می‌توان نشان داد که جمهوری اسلامی اکثر افرادی را که اعدام یا زندانی کرده، شیعه بوده‌اند، نه بهایی، یهودی، مسیحی، زرتشتی، یا برادران اهل سنت. پس چرا گفته نمی‌شود: “حکومت شیعه کش” یا رژیمی که بی‌رحمانه شیعیان را سرکوب می‌کند؟

جمهوری اسلامی رژیمی دیکتاتوری است که مخالفان را سرکوب می‌کند، اتفاقاً از نظر آنان، مخالف هر چه خودی‌تر باشد، خطرناک‌تر است. به عنوان نمونه، آنان در کوبیدن موسوی، کروبی، زهرا رهنورد، خاتمی، هاشمی رفسنجانی، و… تحت عنوان خائنان فتنه‌گر، تا آنجا پیش می‌روند که نه تنها آنان را به دشمنان حضرت علی تبدیل می‌سازند، بلکه آیت‌الله خامنه‌ای را برتر از حضرت علی قلمداد می‌کنند. چون حضرت علی در مبارزه با فتنه‌گران زمان خود شکست خورد، اما آیت‌الله خامنه‌ای بر تمامی فتنه‌های دو دهه اخیر پیروز شده است. این خود نشانی از درایت خامنه‌ای است که حضرت علی فاقد آن بود. (نگاه کنید به این لینک) این هم میزان پایبندی اینان به تشیع.

نقش فقیهان شیعه ایرانی

فقیهان شیعه با غلو درباره ائمه و تبعیض علیه پیروان دیگر ادیان و مذاهب در این میان نقش ویرانگری داشته‌اند. نگاه به مردم به عنوان “شهروندان آزاد و برابر” باید جایگزین هر نوع نگاه دیگری- خصوصا نگاه مذهبی- شود. فقیهان باید از این دیدگاه در سطح جهانی دفاع کنند که همه انسان‌ها- فارغ از دین و قومیت و جنسیت- “شهروندان آزاد و برابر” هستند و هیچ گونه تبعیضی نسبت به پیروان هیچ یک از ادیان و مذاهب پذیرفتنی نیست.

اهانت به مقدسات دیگر ادیان و مذاهب (مقدسات چیزی است که پیروان یک دین و مذهب آن را مقدس- یعنی بی چون و چرا، الهی، پاک، آسمانی، و…- به شمار می‌آورند) خطرناک‌ترین امر است. در نزاع کنونی، محل نزاع، اهانت به مقدسات اهل تسنن است. فقیهان و مراجع تقلید شیعیان هنوز به آن حد از بلوغ و روشنگری نرسیده‌اند که فتوا داده و اهانت به صحابه پیامبر و مقدسات اهل تسنن را حرام اعلام کنند.

اگر آنان از کودکی عبور کرده و به روشنگری- به تعبیر کانت- رسیده بودند، پرچم مخالفت با اعمال گروه‌هایی چون بوکوحرام در نیجریه را در دست می‌گرفتند. آنان را گروه‌های وحشی‌ای می‌خواندند که به کلیساها حمله برده و از طریق عملیات تروریستی مسیحیان را قتل عام می‌کنند. اگر‌چه مسلمانان در نیجریه مورد تبعیض شدید قرار داشته و دارند و گرفتار فقر و فلاکت‌اند.

اگر آنان به بلوغ کانتی رسیده بودند، با مردم ایران چنین نمی‌کردند و آیت‌الله مصباح یزدی تمام وقت خود را مصروف این نمی‌کرد تا “انگلیسی” بودن حسن روحانی را اثبات کند.

خطای مهلک حسن روحانی

با انتخاب حسن روحانی به ریاست جمهوری (در انتخابات جمهوری اسلامی که میان خودی‌های نظام برگزار می‌گردد) زبان سیاست خارجی ایران توسط او و ظریف (نه آیت‌الله خامنه‌ای) تغییر کرد. از این زبان در سطح بین‌المللی و منطقه استقبال شد. انتظار جهانی و منطقه‌ای این است که روحانی این مشی عقلانی را ادامه دهد.

اما با کمال تأسف، حسن روحانی روز چهارشنبه  ۲۸/۳/۹۳ – خطاب به مردم لرستان درباره رویدادهای وحشتناک عراق گفته است: «اما در زمینه عتاب مقدسه حرم امامان شیعه کربلا و نجف و کاظمین و سامرای عزیز، به همه ابرقدرت‌ها و مزدوران و آدم‌کشان و تروریست‌ها اعلام می‌کنیم، ملت بزرگ ایران برای حراست از عظمت عتبات مقدسه از هیچ کوششی دریغ نخواهد کرد. طومارهای فراوانی مردم نوشته‌اند و آماده‌اند از حرم عتبات دفاع کنند و تروریست‌ها را به سر جایشان بنشانند. به مردم عزیزمان عرض می‌کنم به حمدالله نیروی ایثارگران و فداکاران از شیعه و سنی و کرد در سراسر عراق فراوانند و آماده ایثار و فداکاری‌اند. این گروهک‌های تروریست و آنهایی که کمک حال آنها هستند چه در منطقه و در جهان در برابر مسلمانان این سرزمین، چیزی نیستند و ان‌شاء‌الله آنها را سر جای خودشان خواهند نشاند.»

حسن روحانی بداند یا نداند، این زبان، زبانی است در خدمت دامن زدن به جنگ شیعه و سنی:

الف- مسئله عراق، مسئله کشته شدن ده‌ها هزار انسان بی‌گناه طی سال‌های گذشته و نابودی یک کشور است، نه مرقد ائمه شیعیان. انسان‌های زنده را باید پاس داشت، نه عمل کردن به گونه‌ای که توسط برادران اهل تسنن به “قبرپرستی” و “شرک” متهم شویم.

ب- این گونه سخن گفتن، موید مدعای شیعی‌گری جمهوری اسلامی است. یعنی جمهوری اسلامی مرقد ائمه را مهم‌تر از کشته شدن ده‌ها هزار انسان و نابودی یک کشور و تجزیه آن به شمار می‌آورد.

پ- طراحان منطقه‌ای جنگ شیعه و سنی به دنبال کشاندن آن به ایران‌اند. این گونه سخن گفتن، به سود آنان بوده و می‌توانند از آن برای رسیدن به مقاصد خود استفاده کنند.

ت- عراق باتلاقی است که ایران به هیچ بهانه‌ای نباید وارد آن شود. یعنی نیروی نظامی ایران نباید در هیچ صورتی وارد عراق شود. مگر در گذشته گروه‌های تکفیری مرقد ائمه را منفجر نکرده‌اند؟ آیا در آن زمان ارتش ایران وارد عراق شد؟

ث- ممکن است که سخنان روحانی صرفاً یک تهدید برای خودداری گروه‌های تروریستی از نابودی مرقد ائمه باشد. اگر تهدید کردن موجه باشد، این تهدید می‌بایست به این صورت بیان می‌شد: ما هرگونه دخالت نظامی خارجی در عراق و تجزیه آن کشور را تحمل نخواهیم کرد. ما به شدت مخالف تبعیض نسبت به هر قوم و مذهبی هستیم.

حل مسائل منطقه در گرو گذار از رژیم‌های استبدادی به نظام‌های دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر است. دین و مذهب را نباید به مانیفست جنگی و خداوند را به فرمانده جنگ تبدیل کرد. وظیفه اخلاقی ما کاهش درد و رنج همین انسان‌های موجود است، نه افزایش درد و رنج آنان از طریق دین و مذهب.