آتش جنگ باز در خاورمیانه شعلهور شده؛ این بار در همسایگی ایران. با پیشروی نیروهای داعش، «دولت اسلامی عراق و شام»، عراق درگیر جدیترین بحران خود بعد از خروج نیروهای آمریکایی در پایان سال ۲۰۱۱ شده است. سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفته داعش نه فقط خطری برای عراق، بلکه برای تمام منطقه است.
باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا احتمال داده که از پهپادها برای جلوگیری از پیشروی نیروهای داعش استفاده کند. دولت ایران هم در واکنش به تحولات عراق و تحرکات داعش، در مرزهای ۲۲۰ کیلومتری غربی خود با کردستان اعلام آمادهباش کرده است.
همزمان حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، در گفتوگویی تلفنی با نوری مالکی، نخستوزیر عراق، به «ضرورت مبارزه با تروریسم و خشونت» اشاره کرده است.
اکنون سالهاست که ما هر روز خبرهایی از مناطق بحرانزده و جنگزده میخوانیم و تصاویری از جنگ و مردمان جنگزده را در رسانهها میبینیم.جنگ، واقعیتی است که به زندگی روزانه ما راه پیدا کرده است. هرچند مصیبت و فلاکت انسان در جنگ را فقط کسانی میتوانند درک کنند که در جنگ شرکت کرده باشند، اما نباید اهمیت تصاویری را که از جنگهای خونین منطقهای در رسانهها منتشر میشوند، فراموش کرد.
عکسهای کریستوف بانگرت، عکاس-خبرنگار جنگی از مناطق جنگزده از تصاویریاند که در سالهای گذشته در نشریات معتبر جهان منتشر شدهاند و به درک ما از جنگ کمک کردهاند. او یکی از عکاسانی بود که ارتش آمریکا را در حمله به عراق در سال ۲۰۰۵ همراهی میکرد.
یک وظیفه حرفهای؛ یک وظیفه اخلاقی
عکاس-خبرنگاران جنگ در کانون یک درگیری روحی قرار دارند: از یکسو آنها میبایست به وظیفه اطلاعرسانیشان عمل کنند و از سوی دیگر میبایست از نظر وجدانی و اخلاقی کارشان را توجیه کنند. آنها همواره با این پرسش روبرو هستند که آیا بهراستی میتوان رنج قربانیان را نمایان کرد؟ بر فرض که از طریق یک عکس بتوان به رنج انسان پیبرد، اما آیا با اینکار میتوان به انسانهای بیگناه و جنگزده یاری رساند؟ آیا یک عکاس-خبرنگار جنگی از انسانهای رنجدیده و از نظر روحی آسیبدیده سوژه میسازد که حس کنجکاوی دیگران را ارضاء کند؟ آیا عکاسی از صحنههای جنگ و از قربانیان یک نوع پورنوگرافی نیست؟
کریستف بانگرت مجموعهای از عکسهای غیر قابل انتشارش در رسانهها را فراهم آورده که به چنین پرسشهایی پاسخ داده باشد. او میگوید بسیاری از انسانهای جنگزده و آسیبدیده نه تنها پروایی از نشان دادن زخمها و جراحتهایشان نداشتند، بلکه حتی به او اصرار میکردند که از آنها عکس بگیرد با این امید که سند و مدرکی از جنایتهای جنگی باقی مانده باشد.
کتابی که هر برگش به خون آغشته است
برخی از چنین عکسهایی در نشریات معتبر جهان منتشر میشوند یا از طریق شبکههای تلویزیونی مقابل دیدگان هزاران نفر قرار میگیرند. برخی از این عکسها حتی به مجموعههای نفیس راه پیدا میکنند. اما عکسهایی هم از قربانیان جنگی وجود دارد که به خاطر خشونتی که به طور برهنه و بیپرده نمایان میکنند، هرگز امکان انتشار نمییابند.
عکسهای کریستف بانگرت در مجموعهای به نام «پورن جنگی» از چنین عکسهای غیر قابل انتشاری فراهم آمده است: جنازه مثلهشده کودکان، جنازه مردانی که در میان انبوه زبالهها افتادهاند و بخشی از پیکرشان خوراک سگهای ولگرد شده است و انسانهایی که غرق در خوناند. مثل این است که هر برگ این کتاب با خون انسانهای بیگناه منتشر شده است. دشوار میتوان این کتاب را ورق زد و عکسها را تا آخر دید.
چنین عکسهایی به نشریات و رسانهها و مجموعههای نفیس راه پیدا نمیکنند. هیچکس مایل نیست خودش را با تصویر واقعی جنگ درگیر کند. تصاویری که ما از انسانهای جنگزده میبینیم، تصاویریاند مجلسی و هرگز بیانگر بیپرده و عریان واقعیت خشونتبار جنگ نیستند.
عکسهای غیر قابل انتشار در رسانهها معمولاً در حافظه کامپیوتر عکاسان خبرنگار جنگی فراموش میشوند. کریستف بانگرت در مجموعه «پورن جنگی» میخواهد با فراموشی آگاهانه ما از درک واقعیت برهنه جنگ مقابله کند.
پورنوگرافی و جنگ، برهنهسازی جنگ
«پورن جنگی» به ویدیوهایی گفته میشود که صحنههای بسیار خشونتبار را به نمایش میگذارند، به شکلی که برای برخی از مخاطبان لذتبخش باشد. مفهوم «پورن جنگی» در نقد ادبی از طریق سوزان سونتاگ، منتقد نامآشنای آمریکایی هم به کار گرفته شده است. پرسش این است که تاچه حد چنین تصاویر خشونتباری کنجکاوی یا بیزاری مخاطب را برمیانگیزد.
عکسهای مجموعه «پورن جنگی» اثر کریستف بانگرت نمایانگر واقعیتهای جنگهای منطقهای در عراق، سوریه، لبنان و غزه است. صفحات این کتاب به هم چسبیده است. به این ترتیب مخاطب میتواند بسته به حساسیت و طاقتاش، با جدا کردن این صفحات از هم به ورق زدن ادامه بدهد یا کتاب را ببندد و برای همیشه کنار بگذارد.
گالری عکس: عکسهای غیر قابل انتشار؛ «پورن جنگی»
[metaslider id=153052]
Trackbacks