۴۵ سال بعد از ساخته شدن فیلم گاو به کارگردانی داریوش مهرجویی، اینک نسخه مرمت شده دیجیتال این فیلم برای نخستین بار در سینماهای فرانسه روی پرده میرود.
فیلم “گاو” از روز چهارشنبه، چهارم ژوئن در سینما «رفله» در خیابان شامپولیون پاریس به نمایش در میآید. داریوش مهرجوئی، کارگردان فیلم نیز در جلسه نمایش این فیلم در جلسه بحث و گفتوگو با تماشاگران شرکت خواهد کرد. اما غلامحسین ساعدی، نویسنده داستان و فیلمنامهنویس آن، امروز زنده نیست تا شاهد نمایش این فیلم باشد. او در گوشهای از گورستان پرلاشز در گور خود خفته است.
داريوش مهرجوئی، فیلم «گاو» را در سال ۱۳۴۸ بر اساس داستان «عزاداران بيل» ساعدی ساخت. این فیلم که قبلاً به صورت تئاتر در تهران به روی صحنه رفته بود، با شرکت همان بازیگران نمایش یعنی عزتالله انتظامی، علی نصیریان، جمشید مشایخی، جعفر والی و محمود دولتآبادی ساخته شد. همکاری خلاقانه ساعدی با مهرجوئی در نوشتن سناريوی فيلم «گاو»، آن را به يک نمونه خوب و موفق از اقتباس ادبی در سينمای ايران تبديل کرده بود. مهرجوئی در گفتوگویی با من درباره علت انتخاب داستان «عزاداران بيل» و همکاریاش با ساعدی چنين میگويد:
«از ساعدی به خاطر اين نگاه اگزيستانسيال و رمز و راز خاصی که در کارهايش هست و آن جنبه شاعرانهای که داستانهايش دارد خوشم میآمد. بهخصوص از “عزاداران بيل” که کار خيلی خوبی بود. اتفاقاً اين پيشنهاد خود ساعدی بود که گفت اين نمایشنامهاش توی تلويزيون درآمده بر اساس عزاداران بيل و بيا و ببين اين به درد تو می خورد يا نه. بعد من نگاه کردم و حس کردم که از نظر محتوی غنیست، ولی از نظر زمان کوتاه است و يک فيلم ۳۰ – ۴۰ دقيقهای میشد. اين بود که نقش «اسلام» آمد يا آن “ديوانه” آمد؛ کسانی که در داستانهای کوتاه اين کتاب، هر کدامشان را يک جوری پرداخت کرده بود. کاری که من کردم اين بود که اينها را از اين جاها برداشتم و همه را توی يک ترکيب جديد پياده کردم که اولش با آن “ديوانه” شروع میشود، بعد کدخدا معرفی میشود، بعد پسرش “مش صفر”. سينما بود. فيلم بود. بعد کمکم میآئيم توی داستان و عشق اين بابا به گاو و متحول شدناش و دوران جنوناش و آخرش که میبرندش به بيمارستان و او میميرد که اصلاً هيچکدام از اينها در آن نمايشنامه يا داستان کوتاه نبود. اينها چيزهائی بود که خود آن ساختار سينما و رمز و رازی که در آن هست، به وجود میآورد.»
فیلم «گاو» مورد استقبال منتقدان سینمایی ایران قرار گرفت. هوشنگ کاووسی، منتقد سرشناس و بانفوذ آن دوران، در نقدی که بر این فیلم نوشت، از آن به عنوان فیلمی «در یک قدمی یک شاهکار» یاد کرد. موفقيت فيلم «گاو»، فيلمسازان ايرانی را ترغيب کرد که به داستانهای مدرن ايرانی به عنوان منابعی آماده برای اقتباس سینمایی نگاه کنند.
در مورد نمایش نسخه تازه فیلم گاو در فرانسه با محمد حقیقت منتقد فیلم ساکن پاریس که زیرنویس این فیلم را انجام داده، گفتوگویی کردهام که در اینجا میخوانید:
در سال های اخیر فیلمهای ایرانی زیادی در فرانسه اکران عمومی شدهاند، اما اکران یک فیلم قدیمی ایرانی مثل «گاو»، اقدام بیسابقهای است. این برنامه را چه کسانی تدارک دیدهاند؟
چند تا کمپانی فرانسوی هستند که کارشان خرید فیلمهای قدیمی و مهم از کشورهای گوناگون است و اکثراً این فیلمها، فرانسوی، ایتالیایی و آلمانیاند و کمتر فیلمی از آسیا در میان آنها دیده میشود. من یک روز با یکی از کسانی که در یکی از این شرکتها کار میکند حرف زدم و آنها گفتند فیلمی هست که خیلی فوقالعاده است و ما میخواهیم آن را در فرانسه نشان دهیم. منظورشان فیلم «گاو» بود. از من خواستند با مهرجویی تماس بگیرم تا با آنها قرارداد ببندد، چون با اینکه فیلم را وزارت فرهنگ و هنر شاه تهیه کرده بود، اما بخشی از حقوق آن متعلق به مهرجویی بود.
پس وزارت ارشاد یا بنیاد سینمایی فارابی در این کار دخالتی نداشتند؟
بنیاد فارابی در واقع صاحب حقوق کلیه فیلمهایی است که قبل از انقلاب در ایران تهیه شدهاند. بنابراین اگر کسی بخواهد فیلمهای قبل از انقلاب را بخرد و نمایش دهد باید با فارابی طرف شود. در مورد این فیلم هم پس از موافقت مهرجویی، با فارابی تماس گرفته شد و آنها هم از اینکار استقبال کردند و قرارداد پخش فیلم در فرانسه را امضاء کردند.
فیلم چه مدت در پاریس روی پرده خواهد بود؟
قرار است حداقل دو – سه هفته در سینما «رفله» پاریس نشان داده شود. مهرجویی هم که تازه وارد پاریس شده، در نمایش این فیلم در سالن حضور خواهد داشت و با تماشاگران گفتوگو خواهد کرد.
آیا برای اکران عمومی این فیلم تبلیغ هم شده؟
بله پوسترها و بروشوهایی برای تبلیغ آن تهیه و توزیع شده است که در آن علاوه بر دو نقد کوتاه از نویسندگان فرانسوی و نوشتهای درباره داریوش مهرجوئی و غلامحسین ساعدی، از عزتالله انتظامی نیز تجلیل شده است. برای منتقدان سینمایی فرانسه هم نمایش خصوصی جداگانهای برگزار شد. آنها فیلم را دیدهاند و نقدهایشان، روز چهارشنبه بعد از نمایش عمومی فیلم در مطبوعات فرانسه منتشر خواهد شد. من متأسفانه در این جلسه نبودهام، چون همزمان بود با جشنواره فیلم کن.
آیا این فیلم قبلاً هم در پاریس نشان داده شده؟
اولین حضور بینالمللی «گاو» در جشنواره فیلم ونیز در سال ۱۹۷۱ بود که بدون زیرنویس نشان داده شد.
گویا مهرجویی فیلم را به شکل غیرقانونی به خارج فرستاده بود.
وزارت فرهنگ و هنر، رسماً این فیلم را به جشنواره فیلم ونیز نفرستاده بود. شخصی به نام «رُنه والتر» آن را از مهرجویی گرفت و به ونیز برد. این شخص برای من تعریف کرد که او این فیلم فوقالعاده را دیده و به مهرجویی گفته که میخواهد آن را به جشنواره ونیز ببرد. فیلم هم بدون زیرنویس نشان داده شد.
پس تماشاگران و داوران چطور با آن ارتباط برقرار کردند؟
داستان فیلم را تایپ کرده و دم در سالن نمایش فیلم، به تماشاگران میدادند. به علاوه فیلم از نظر تصویری خیلی قوی و گویا بود. به همین دلیل بازتاب خوبی داشت و گویا ویسکونتی و فلینی و آنتونیونی هم آن را دیده بودند و تحسیناش کرده بودند.
و بعد هم که در فستیول شیکاگو نشان داده شد.
بله بعدش هم در شیکاگو شرکت کرد و برای اولین بار یک هنرپیشه ایرانی در یک جشنواره بینالمللی جایزه بهترین بازیگر مرد را گرفت که آقای انتظامی بود. بعد از آن هم در سال ۱۹۷۲ در جشنواره فیلم کن نشان داده شد.
چطور؟ مگر جشنواره فیلم کن، فیلمهای به نمایش درآمده در جشنواره های دیگر را قبول می کرد؟
آن موقع، بخش دو هفته کارگردانها در جشنواره فیلم کن، مثل امروز اینقدر سختگیر نبود که فیلمها باید اولین نمایش جهانیشان در آنجا باشد. به علاوه این فیلم را در فرانسه کسی نمیشناخت. برای همین برای پیر هانری دولو، رئیس دو هفته کارگردانهای کن در آن زمان، جالب بود که این فیلم را در کن نشان بدهد. او احتمالاً این فیلم را در ونیز دیده بود و همان جا هم انتخابش کرده بود.
نمایش پاریس چطور؟ کی نشان داده شد؟
من چند سال پیش در فستیوال فیلمهای ایرانی در پاریس، نسخه ۳۵ میلیمتری این فیلم را که مهرجویی در اختیارم گذاشته بود، نشان دادم. نسخه درب و داغانی بود با زیرنویس ناقص که بعدش هم قرار شد جایی نشان داده نشود.گویا قبل از انقلاب، در سالهای دهه ۱۹۷۰ میلادی، شخصی به نام آشتیانی در هفته فیلمهای ایرانی در پاریس آن را نشان داده بود.
اما به هر حال دولت شاه با نمایش این فیلم مخالف بود.
وزارت فرهنگ و هنر که خود این فیلم را تهیه کرده بود با نمایش آن در خارج از کشور مخالف بود، چون معتقد بود که این فیلم تصویر خوبی از ایران را به خارجی ها نشان نمی دهد. در داخل کشور هم به شرطی به فیلم اجازه نمایش دادند که جملهای در اول فیلم اضافه شود به این مضمون که وقایع این فیلم مربوط به ۴۰ سال قبل است.
آیا این نوشته هنوز روی فیلم هست؟
نه. آن را برداشتند.
به هر حال فیلم بازتاب خوبی در بین منتقدهای ایرانی آن زمان داشت.
دقیقاً. تقریبا همه از فیلم استقبال کردند. حتی برخی از چهرههای مشهور آن زمان مثل فریدون فرخزاد و عزیز اصلی، برای جلب توجه مردم به فیلم، دم در سینما کاپری که سینمای نمایشدهنده فیلم «گاو» بود میایستادند و آن را تبلیغ میکردند و برایش بلیط میفروختند.
نسخه مرمت شده فیلم «گاو» چگونه تهیه شد؟ چه کسانی یا چه مؤسساتی در تهیه آن همکاری کردهاند؟
وزارت ارشاد با همکاری شرکتی که کارش مرمت فیلمهای قدیمی در ایران است اجازه داده که نگاتیو فیلم را از لابراتوار ارشاد بیرون کشیده و روی آن اصلاحات لازم را انجام دهند. اینکار پنج – شش ماه طول کشید و هزینه مرمت فیلم را هم دولت به عهده گرفته.
آیا نسخه ای که در پاریس نشان داده می شود نسخه ۳۵ میلیمتری است؟
نه نسخه ای است که از روی نگاتیو اصلی ۳۵ میلیمتری و به صورت دیجیتال «کی فور» (K4) تهیه شده است.
آیا این اولین نمونه مرمت فیلم های قدیمی در ایران است؟
نه. گویا فیلمهای دیگری هم بوده، اما من اطلاع دقیقی در این مورد ندارم. فقط این را باید بگویم که نسخه مرمت شده فیلم «گاو» نسخهای بسیار عالی است.
و زیرنویس این فیلم که کار خودت بوده است.
بله. چون این فیلم قبلا حدود ۴۰ سال پیش زیرنویس شده بود اما آن زیرنویس خیلی ناقص بود و سرسری انجام شد و موارد زیادی بود که ترجمه نشده بود. ما همه کار زیرنویس فیلم را در فرانسه انجام دادیم.
به نظرت حالا بعد از گذشت ۴۵ سال، نمایش این فیلم در سینماهای فرانسه چه اهمیتی دارد؟ آیا میتواند روی موقعیت سینمای ایران در بازار بینالمللی تأثیر بگذارد؟
به نظرم خیلی مهم است چون اولین فیلم مهم تاریخ سینمای ایران است که روی پرده سینماهای فرانسه میآید و فرانسویها به اینکار خیلی علاقه دارند.
به نظرت بازتاب نمایش آن در فرانسه چه خواهد بود؟
باید صبر کرد تا واکنش فرانسوی ها را دید. معمولاً وقتی فیلمی از ایران در فرانسه به نمایش درمیآید، آنها دنبال نمادها و سمبلهای سیاسی پنهان در فیلماند.
به هر حال، «گاو» با این که یک زمینه و بستر رئالیسنی دارد اما در عین حال نمادگرایانه است.
به نظر من ساعدی قصه آن را تحت تأثیر «مسخ» کافکا نوشته است. استحاله گرگور سامسا به حشره در اینجا شده: استحاله مشد حسن به یک گاو. در زمان نمایش فیلم هم خیلی از منتقدها برداشتهای نمادگرایانه از فیلم کرده بودند. برای مثال یکی از آنها «بلوریها» را نماد امپریالیسم غرب دانسته بود که میخواهد ثروت ملی ما یعنی نفت را غارت کند.
اما به رغم داشتن لایه های نمادین و اکسپرسیونیستی، فیلم به شدت واقع گراست و تصویری رئالیستی از جامعه روستایی ایران در دهه چهل و فقر و فلاکت سیاه و تکاندهنده آن به دست میدهد.
به هر حال مهرجویی از نئورئالیسم ایتالیا و فیلمی مثل «دزد دوچرخه» هم تأثیر گرفته بود. اما در نئورئالیسم، سمبل وجود ندارد. سمبل بیشتر متعلق به سینماگران و روشنفکران جهان سومی است که ایدههای سیاسی دارند و میخواهند حرفشان را در قالب سمبلها بزنند.