همایش «دلواپسیم» همزمان با احضار ظریف به صحن علنی مجلس، نمونههایی از تقابلهای آشکار بین دو سوی حاکمیت جمهوری اسلامی است و میتوان انتظار تشدید آنها را نیز داشت.
اگر محمدرضا باهنر انتخاب احمدینژاد در سال ۸۴ را به درستی یکپارچه شدن حاکمیت جمهوری اسلامی توصیف کرده بود، انتخاب حسن روحانی در سال ۹۲ را باید شکاف در حاکمیت جمهوری اسلامی دانست. هر چه از عمر دولت روحانی بیشتر میگذرد، این شکاف نمایانتر میشود.
همایش «دلواپسیم» هم زمان با احضار ظریف به صحن علنی مجلس، نمونههایی از انواع تقابلهای آشکار بین دو سوی حاکمیت جمهوری اسلامی است و میتوان انتظار تشدید این تقابلها را داشت.
ظریف در واکنش به نشست “دلواپسیم” در محل سفارت سابق آمریکا در تهران گفت: «ما با دلواپسی با قدرتهای بزرگ تعامل نمیکنیم، ما ملت دلاوریم نه دلواپس.»
احضار مکرر ظریف به کمیسیون سیاست خارجی و صحن علنی مجلس، آن هم در طول ۸ ماه عمر وزارت او یک رکورد و گواهی بر تقابلهای آشکار بین دو سوی حاکمیت است
احضار چند باره ظریف به کمیسیون سیاست خارجی و احضار دو باره او به صحن علنی مجلس، آن هم در طول ۸ ماه عمر وزارت او گواهی بر این تقابل است که در نوع خود رکوردی نیز به شمار میرود.
آخرین احضار ظریف به مجلس در ۱۶ اردیبهشت ۹۳ در پاسخ به ۴ پرسش بود که به ترتیب با ۴۶، ۲۳، ۵ و ۱ امضاء طرح بودند. پرسش تک امضایی، مربوط به حمید رسایی نماینده صاحب امتیاز نشریه “۹ دی” بود که توافق ژنو با ۱+۵ را “جام زهر” توصیف میکند.
بیشترین پرسش با ۴۶ امضا نیز بخش کوچکی از نمایندگان مجلس ۲۹۰ نفره را تشکیل میدهد و این نشانگر آن است که پرسشها، مشغله فکری اکثریت نمایندگان نیست. به این ترتیب، تقابل این تعداد نماینده با دولت را باید ناشی از نوعی تقابل جناحی و نه به منظور نظارت بر وزارت خارجه تفسیر کرد.
پرسشهای چهارگانه نمایندگان از ظریف عبارتند از:
۱- علت انفعال شما (ظریف) در موضوع رژیم حرامزاده اسراییل و هولوکاست چیست؟
۲- مستندات تاریخی شما درباره تایید دروغ هولوکاست در دولت راستگویان چیست؟
۳- علت عدم حمایت شما از پیشرفتهای دفاعی جمهوری اسلامی و جلوگیری از سفر هیئتهای کارشناسی کشورهای دیگر در جهت توسعه توان موشکی به ایران چیست؟
۴- علت مواضع خفت بار شما در دانشگاه تهران در مورد قدرت نظامی آمریکا و ضعف سیستم دفاعی جمهوری اسلامی ایران چیست؟
نمایندگان پرسشکننده ظریف را متهم به اتخاذ مواضع منفعلانه و خفتبار کردهاند. به کارگیری چنین ادبیاتی در متن سوال، خود تأملبرانگیز است.
نمایندگان پرسشکننده ظریف را متهم به اتخاذ مواضع منفعلانه و خفتبار کردهاند. به کارگیری چنین ادبیاتی در متن سوال، خود تأملبرانگیز است.
چرا ظریف به مجلس احضار شد؟
وزارت خارجه دولت یازدهم را باید فعالترین و در عین حال پر مسئولیتترین وزراتخانه در دولت حسن روحانی به شمار آورد. سامان دادن به سه حوزه مهم و ملتهب بر دوش وزارت خارجه است که عبارتند از: پرونده هستهای، بحران سوریه و نقض حقوق بشر.
این سه پرونده از آن رو اهمیت دارند که جمهوری اسلامی بابت تک تک آنها، متحمل تحریمهایی شده است. (مراجعه شود به مقاله:بار سنگین دولت روحانی بر دوش ظریف)
ظریف در حالی مورد انتقاد و پرسش قرار میگیرد که وزارت تحت امر او علاوه بر مذاکرات سخت و فشرده هستهای، تاکنون میزبان ۹ وزیر خارجه اروپایی (ایتالیا، سوئد، بلژیک، اسپانیا، یونان، لهستان، لوکزامبورگ، لتونی و اتریش) در سفر به تهران بوده است. به موازات این دیدارها، هیئتهای پارلمانی و بازرگانی اروپایی نیز به تهران آمدهاند.
کافی است این حجم از روابط با اتحادیه اروپا را با ۸ سال سیاست خارجی دوران احمدینژاد مقایسه کنیم تا متوجه اقدامات محمدجواد ظریف در پیشبرد سیاست خارجی دولت یازدهم باشیم.
احضار ظریف به صحن علنی مجلس بیش از آن که اقدامی جهت نظارت بر عملکرد وزیر خارجه باشد، اقدامی “ایذایی” از سوی اقلیت اندکی از نمایندگان نزدیک به جبهه پایداری است.
تعداد اندک نمایندگان پرسشکننده از یک سو و پرسشهای کلی آنان از سوی دیگر، این گمان را تقویت میکند که احضار ظریف به صحن علنی مجلس بیش از آن که اقدامی جهت نظارت بر عملکرد وزیر خارجه باشد، اقدامی “ایذایی” از سوی اقلیت اندکی از نمایندگان است که به جبهه پایداری (به رهبری فکری مصباح یزدی) نزدیک هستند.
روحالله حسینیان که به عنوان لیدر جبهه پایداری در مجلس شناخته میشود چند ماه پیشتر گفته بود که «دلمان میخواهد ظریف را استیضاح کنیم.»
جالب است که این نمایندگان در طول هشت سال سیاست خارجی زیانبار احمدینژاد، حتی یکبار وزیران خارجه او (متکی و صالحی) را به صحن علنی مجلس فرا نخوانده بودند.
جالبتر اینکه بیشتر این نمایندگان کسانی هستند که سختترین مواضع را علیه حوادث سال ۸۸ اتخاذ کرده بودند و با طرح دست داشتن سفارت بریتانیا در آن اعتراضات، طرح کاهش سطح روابط دیپلماتیک تهران- لندن را از تصویب مجلس گذراندند.
اینک همین نمایندگان به اظهارات ظریف مبنی بر نفی افسانه هولوکاست، واکنش نشان داده و او را به صحن علنی مجلس فراخواندهاند.
موضع صریح ظریف در موضوع هولوکاست
در نفی افسانه بودن هولوکاست، ظریف یکی از صریح ترین مواضع را در مصاحبه با شبکه تلویزیونی ZDF آلمان گرفته و گفته بود: «کشتار یهودیان را نمیتوان انکار کرد و باید از تکرار چنین جنایتی جلوگیری کرد.»
او همچنین در مصاحبه با فرید زکریا خبرنگار شبکه سیانان هولوکاست را “جنایتی هولناک و ژنوساید” توصیف کرد.
روحالله حسینیان که به عنوان لیدر جبهه پایداری در مجلس شناخته میشود چند ماه پیشتر گفته بود که «دلمان میخواهد ظریف را استیضاح کنیم.»
ظریف واقف است که انکار بیحاصل هولوکاست، تبعات امنیتی برای ایران به همراه دارد. او در دفاعیات خود در مجلس تا بدانجا صراحت به خرج داد که گفت: «تا زمانی که وزیر امور خارجه هستم نخواهم گذاشت پروژه صهیونیستی امنیتی سازی ایران از طریق تخریب وجه و حیثیت ملی تحت بهانه “واهی” انکار هولوکاست تحقق یابد.»
چنین موضعی در معنا تعرضی آشکار به کسانی است که به بهانه انکار هولوکاست خطرات امنیتی برای ایران فراهم ساختند. انکار هولوکاست توسط احمدینژاد بدانجا منتهی شد که در نوامبر ۲۰۰۵، مجمع عمومی سازمان ملل متحد با صدور یک قطعنامه اولا انکار هولوکاست را تقبیح کرد و ثانیا در تجلیل از آن، روز بیست و هفتم ژانویه هر سال را به یادبود قربانیان آن فاجعه، روز “جهانی یادمان هولوکاست” نامگذاری کرد.
ظریف به عنوان سفیر وقت ایران در سازمان ملل به هنگام تصویب این قطعنامه، انزوای مطلق جمهوری اسلامی را به عنوان تنها کشوری که به قطعنامه رأی منفی داد، به یادمیآورد.
مسکو یکی از بانیان آن قطعنامه بود و دمشق به عنوان یکی از موافقان قطعنامه پیشنهادی اسرائیل، امریکا، کانادا و روسیه، به آن رأی مثبت داد تا آن قطعنامه به “اجماع آرا” و بدون مخالفت هیچ کشوری حتی کشورهای مسلمان و عرب به تصویب برسد.