دومین دیدار باراک اوباما از ریاض در شرایطی کاملا متفاوت از دیدار نخست او در پنج سال پیش صورت میگیرد. تحولات سوریه و مصر شاخصترین نمونههای این فاصله زمانی هستند.
تحولات منطقه خاورمیانه اینک به گونهای رقم خورده که به «ناخرسندی شدید» ریاض از دولت اوباما انجامیده تا آنجا که نشریه وال استریت جورنال، هدف این سفر را «کاهش تنش» میان ایالات متحده و عربستان توصیف کرده است.
شاهزاده بندر بن سلطان، رییس سازمان استخبارات عربستان و سفیر پیشین این کشور در واشنگتن، در اعلام دلخوری از دولت اوباما تاکید کرد که کشورش «تغییرات بزرگی» در روابط ریاض – واشنگتن اعمال خواهد کرد و گفت: «ریاض مایل نیست بیش از این خود را در شرایط وابستگی [به آمریکا] قرار دهد.»
موجبات ناخرسندی ریاض نمونههایی هستند که در زیر به آنها پرداخته میشود.
● مصر
برای درک شرایط متفاوت دومین سفر اوباما به ریاض، باید تفاوت اوضاع سیاسی در جهان عرب را با سفر پنج سال قبل یادآور شد. آن زمان اوباما از عربستان راهی دیدار از مصری شد که حسنی مبارک، متحد استراتژیک آمریکا، در مسند قدرتش قرار داشت.
ریاض در کمتر از «دو ساعت» دولت موقت مصر را به رسمیت شناخت ولی واشنگتن آن را «شبه کودتا» توصیف کرد.
به زعم ریاض، فشار دولت اوباما برای کنارهگیری مبارک از قدرت، ثبات مصر را به گونه ای برهم زد که در نتیجه آن اسلامگرایانی از نوع اخوانالمسلمین (با مشی متفاوت اسلام سعودی) به قدرت رسیدند.
شاید میزبانان محافظه کار اوباما، ثبات مصر در عصر مبارک را با تزلزل مصر در دوران مرسی به رخ او بکشند.
برای درک سیاستهای متفاوت ریاض و واشنگتن در حوادث منتهی به عزل مرسی و بازگشت نظامیان به قدرت همین بس که ریاض در کمتر از «دو ساعت» دولت موقت مصر را به رسمیت شناخت ولی واشنگتن آن را «شبه کودتا» توصیف کرد. در نتیجه این دو دیدگاه متفاوت، در حالی که واشنگتن برخی کمک های مالی، تسلیحاتی و همکاری نظامی به قاهره را به حالت تعلیق در آورده، عربستان، امارات و کویت مبلغ ۱۲ میلیارد دلار به دولت موقت مصرکمک نقدی کردهاند.
● سوریه
در خلاء نقشی که ریاض انتظار داشت دولت اوباما در بحران سوریه ایفا کند، عربستان سعودی و دیگر متحدانش هزینه هنگفتی را در سر و سامان دادن به ائتلاف ملی سوریه و ارتش آزاد مصروف کردهاند تا جای خالی امریکا را پر کنند.
ریاض معتقد است که دولت اوباما بیش از اندازه با بشار اسد مماشات کرده تا آنجا که اینک بشار اسد به کمک حزبالله لبنان و تهران (رقیب منطقهای ریاض) دست برتر را در جنگ داخلی دارد.
عدم تعهد اوباما به وعده خود مبنی بر اینکه استفاده دمشق از سلاح شیمیایی برای واشنگتن قابل تحمل نیست، برای ریاض گران تمام شده است. عربستان گمان داشت عبور بشار اسد از خط قرمز اوباما، تنبیه سختی را برای اسد به همراه خواهد داشت که چنین نشد.
ریاض معتقد است که دولت اوباما بیش از اندازه با بشار اسد مماشات کرده تا آنجا که او به کمک حزبالله لبنان و تهران دست برتر را در جنگ داخلی پیدا کرده است.
تامارا کوفمن ویتس، معاون وزیر امور خارجه امریکا در امور خاور نزدیک در سال های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۲ در این باره میگوید: «بیشک اوباما در سفر خود به ریاض با خواستههایی از جانب عربستانیها بر سر مسلح کردن فوری مخالفان اسد با سلاحهای پیشرفته با هدف تغییر توازن نظامی در سوریه مواجه خواهد شد. اما برای او بسیار سخت است چنین تصمیمی را به سادگی بگیرد و برای همین انتظار می رود که این سفر نتواند انتظارات متحدان عربی امریکا را برآورده کند.»
● عراق
ریاض، سیاست منطقهای جمهوری اسلامی را ترسیم هلال شیعی (ایران-عراق-سوریه- لبنان) و به منظور مقابله با نفوذ عربستان سنی میداند.
بر این اساس، دولت عربستان معتقد است مماشات اوباما با دولت شیعی نوری المالکی که ریاض آن را متهم به سرکوب اهل سنت میداند، باعث بسط نفوذ ایران در منطقه و در نتیجه تضعیف موقعیت عربستان شده است.
● ایران
گزیدن راه دیپلماسی از طرف دولت اوباما برای کاهش خطر هستهای ایران، اگرچه گزینه مطلوب اوباماست ولی گزینه مطلوب ریاض نیست خصوصا اینکه عربستان، تهران را حامی اصلی بشار اسد میداند.
انتخاب گزینه دیپلماسی (نه جنگ) از سوی اوباما در برخورد با پرونده هستهای ایران، از نظر عربستان عیناً تکرار خطای امریکا در انتخاب گزینه دیپلماسی (نه جنگ) علیه بشار اسد است.
انتخاب گزینه دیپلماسی (نه جنگ) از سوی اوباما در برخورد با پرونده هستهای ایران، از نظر عربستان عیناً تکرار خطای امریکا در انتخاب گزینه دیپلماسی (نه جنگ) علیه بشار اسد است.
مزید بر این، ریاض گمان دارد که پاداش اوباما برای خطر هستهای ایران، شکسته شدن یخ روابط قطع شده تهران- واشنکتن پس از سه دهه و نیم است. اوباما از سالها پیش گفته بود دست دوستی را به سوی ایران دراز میکند. گفتگوی تلفنی با حسن روحانی از نظر ریاض پاداش دادن اوباما به برنامه هستهای ایران، تلقی شده است.
بر این مبنا، ریاض ظنین است که در صورت عدم تنبیه ایران، در دراز مدت موازنه قوا از وضعیت مطلوب کنونی که به نفع ریاض است، به نفع تهران تغییر خواهد کرد.
● حقوق بشر
وزارت خارجه آمریکا در گزارش سالانه خود از وضعیت حقوق بشر در جهان، عربستان سعودی را یکی از ناقضان حقوق بشر توصیف کرده است.
به موازات این، ۶۵ نفر از نمایندگان کنگره طی نامهای به اوباما پیش از عزیمتش به ریاض از او خواستهاند که اعتراض به «نقض سیستماتیک حقوق بشر» در عربستان را در دستور مذاکرات خود قرار دهد.
در این نامه که نمایندگانی از هر دو حزب دمکرات و جمهوریخواه آن را امضا کردهاند، آمده است: «دیدار شما با ملک عبدالله و دیگر مقامات سعودی فرصت مناسبی است که نگرانی ایالات متحده از نقض حقوق بشر از جمله نقض حقوق زنان را به اطلاع طرف سعودی برسانید.» بسیار محتمل است که ریاض این فشارها را از نوع فشارهای وارده بر مبارک تصور کند که در نهایت منتهی به سرنگونی او شد.
● کتابهای آموزشی
پیش از ۱۱ سپتامبر، پژوهشگران امریکایی از موسسه «بنیاد دفاع از دمکراسی» هشدار داده بودند که مفاد کتابهای درسی عربستان، «حس نفرت» به دیگر ادیان را در دانش آموزان بر میانگیزد. استدلال پژوهشگران این بود که این کتابها (که عمدتا مبتنی بر آموزههای دینی تدوین میشوند)، برای نفرتپراکنی در جوانان و نوجوانان سعودی، به خارج از سعودی نیز ارسال می شود و در نتیجه دایره وسیعی از کشورها را با این حس تربیت میکند.
۶۵ نفر از نمایندگان کنگره طی نامهای به اوباما از او خواستهاند که اعتراض به «نقض سیستماتیک حقوق بشر» در عربستان را در دستور مذاکرات خود قرار دهد.
دست داشتن تعداد قابل ملاحظهای از اتباع سعودی در عملیات ۱۱ سپتامبر، میتواند مُهر تأییدی بر مدعای پژوهشگران یاد شده باشد.
گو اینکه ریاض در زیر فشار روانی پس از عملیات تروریستی سال ۲۰۰۱ ناگزیر به تجدید نظر محدود در مفاد کتابهای درسی شد ولی فشار مقامات دینی که این تعالیم را برگرفته از مسلمات دینی و غیر قابل تغییر میدانند، فشار داخلی را بر مقامات سعودی بالا برده است.
از قضا، عدم اعطای ویزا به خبرنگار همراه اوباما از نشریه جروزالم پست، مورد استناد منتقدان کتابهای درسی قرار گرفته و آنها و از اوباما خواسته اند که برای عدم تکرار ۱۱ سپتامبر، این موضوع را در این سفر جدی بگیرد.
اگر از منظر عربستان سعودی، به تغییر رفتار امریکا در قبال منافع عربستان بنگریم دلیل ناخرسندی عمیق ریاض از سیاستهای دولت اوباما به شرحی که گفته شد، روشن می شود.
در حالیکه عربستان به عنوان قلب تپنده نفت، روابط حسنهای از دیرباز با امریکا داشته تا تأمین کننده قابل اتکای نفت امریکا باشد، این همه تغییر در سیاست خارجی امریکا در قبال ریاض تنها در یک بستر قابل تفسیر است. عربستان با حرکت آمریکا به سوی خودکفایی در صنایع نفت و گاز، گمان دارد که در حال از دست دادن تدریجی مزیت نسبی خود برای آمریکاست.
ظاهرا و با دلایل یاد شده، باید سخن وال استریت جورنال را پذیرفت که هدف دومین سفر اوباما به عربستان، کاهش تنش با ریاض است.