سیوششمین دوره جشنواره سینمای واقعگرا در پاریس از ۲۹ اسفند (۲۰ مارس) کار خود را آغاز کرد و ۱۰ روز ادامه داشت. در این جشنواره ۴۰ فیلم از ۲۶ کشور جهان در مرکز «ژرژ پمپیدو» در پاریس به نمایش درآمد. مستند «ایرانی»، ساخته مهران تمدن هم یکی از فیلمهای بخش اصلی این جشنواره و چه بسا مهمترین و پربازتابترین فیلم آن بود.
در طبقه همکف مرکز «ژرژ پمپیدو» بر صفحه یک تلویزیون بزرگ مداربسته پوستر جشنواره سینمای واقعگرا به نمایش گذاشته شده. یک طبقه پایینتر، محل برگزاری جشنواره است: میزهای چوبی با صندلیهایی سبک، و همچنین پیشخوان کافهای با نوشیدنی و قهوه و کیک و شیرینی به قیمت مناسب در فضایی کاملاً دانشجویی و بدون هیچگونه تجمل و زرق و برق. در اطراف، چند مبل برای لمیدن و مطالعه و دمی آسودن. بر دیوار: برنامههای جشنواره و ساعت نمایش فیلمها از تلویزیونی مداربسته. یک جشنواره سینمایی را به همین سادگی میتوان برگزار کرد و تأثیرگذار بود.
جشنواره سینمای واقعگرا را نخستینبار در سال ۱۹۷۸ میلادی ژان میشل آرنولد و ژان روش با همکاری کتابخانه اطلاعات عمومی پاریس بنیان گذاشتند. در سال ۲۰۱۴ از میان ۲۳۰۰ فیلم ارسالی به این جشنواره ۴۰ فیلم به چهار بخش مسابقه اصلی جشنواره راه یافتند. ۱۱ فیلم در بخش مسابقه بینالملل، ۱۰ فیلم در بخش مسابقه سینمای فرانسه، ۹ فیلم در بخش مسابقه بینالملل فیلمهای اول و ۱۰ فیلم در بخش مسابقه بینالملل فیلمهای کوتاه به نمایش درآمدند.
مستند «ایرانی»، ساخته مهران تمدن، که پیش از این در بخش «فوروم» جشنواره فیلم برلین هم به نمایش درآمده بود، از فیلمهای خوشاقبال جشنواره سینمای واقعگرا در پاریس بود.
در جستوجوی فاصله مناسب با موضوع
در مستند «ایرانی»، یک روشنفکر ایرانی چهار شخص معمم را به یک خانه ییلاقی دعوت میکند. او این پرسش را با معممها در میان میگذارد که «من یک آزادیخواه لائیک هستم، میخواهم بهعنوان یک ایرانی در جامعه ایران عقیدهام را بگویم. آیا حقی در این جامعه دارم؟»
مهران تمدن در گفتوگو با روزنامه «اوپنیون انترناسیونال» درباره دشواری پرداختن به چنین موضوعی میگوید: «مشکل بزرگ پیدا کردن فاصله مناسب با موضوع است. اگر فاصله بیش از حد زیاد باشد، کار به مسخره کردن میانجامد. اگر فاصله بیش از حد نزدیک باشد، حاصل کار میشود پروپاگاندا.»
در سالن جشنواره چند تماشاگر ایرانی هم دور میزی نشستهاند و درباره مستند مهران تمدن بحث میکنند. آبجویی میخرم و سینی بهدست سر میز آنها میروم. آیا اجازه دارم در کنار آنها بنشینم و در بحث شرکت کنم؟
با مهربانی تعارف میکنند که بنشینم. خودشان را معرفی میکنند. احوالپرسی. تبریک سال نو و بعدش هم ادامه بحث از همان جایی که با آمدن من بر سر میز آنها قطع شده بود. یکی از آنها که سینماگر هم هست میگوید: «من از فیلم تمدن خوشم نیامد. این چه معنی دارد که سینماگر خودش را روی صحنه ببرد و از خودش قهرمان بسازد؟»
آنها فیلم را دیدهاند. قرار است در آخرین روز جشنواره مهران تمدن در سالن نمایش سخنرانی کند. برای همین ما در اینجا گرد آمدهایم.
دیگری که پخشکننده فیلم و منتقد سینمایی است میگوید: «نه. فکر نمیکنم تمدن خواسته باشد از خودش قهرمان بسازد. ماجرا سادهتر از این حرفهاست: او و چند آخوند زیر سقف خانهای جمع شدهاند. حرف او این است: آیا من حقی دارم در این مملکت؟ آخوندها هم میگویند نه. تو حقی نداری. در این بین معلوم میشود که آخوندها چقدر زرنگاند و بعضی از چیزهایی هم که میگویند دوپهلوست و کنایه دارد. با روحیات آنها آشنا میشویم.»
«مشکل فیلم این است که او یک نفر است و آنها چهار نفر. معلوم است که این بحث به نفع کی تمام میشود. این خودش تبلیغات است برای حکومت.»
یکی دیگر از ایرانیها میگوید: «سیاست اتحادیه اروپا نسبت به ایران تغییر کرده. باز بحث گفتوگو با حکومت در میان آمده. فیلم تمدن در جهت این سیاست است. برای همین هم مطرح شده. اما مهم نیست. مهم این است که صداهای دیگر هم بازتاب پیدا میکند: دادگاه ایران تریبونال و مستندی که رضا علامهزاده ساخت درباره تبعیض نسبت به بهاییها. گمان نمیکنم یکی مثل مهران تمدن قصد تبلیغ داشته باشد. شاید اینطور فکر میکند. نباید مبنا را بگذاریم بر اینکه او میخواسته واقعیتها را به شکل تحریفشدهای ارائه بدهد.»
منتقد سینمایی میگوید: «کلوزاپ ساخته کیارستمی را دیدهاید؟ آیا او واقعیتها را تحریف کرده یا اینکه از دریچه دوربین بخشی از واقعیت را بیان کرده؟»
«این دو فیلم با هم فرق دارند. یکی مستند است. دیگری داستانی در حال و هوای فیلمهای مستند. مبنای یکی بر گزارشگریست. مبنای دیگری بر روایت یک داستان. این دو فیلم را نمیشود با هم مقایسه کرد.»
در این بین، یکی از ایرانیها که تا این لحظه سکوت کرده بود و مرد موقری هم به نظر میآمد، وارد بحث شد: «چرا باید تلاش کنیم که فیلمی را طبقهبندی کنیم. بگوییم چنین است یا چنان نیست؟ فیلم را میبینیم و با آن ارتباط برقرار میکنیم یا نمیکنیم؟ کافی نیست؟»
این خانه از آن ما هست یا نیست؟
مهران تمدن در همان گفتوگو با «اوپنیون انترناسیونال» به این چالشها پاسخ داده است: «خواستم در این فیلم مکانی به وجود بیاورم و زیر سقف آن یک زندگی جایگزین را پیشنهاد بدهم. میخواستم مکانی بسازم که به همه تعلق دارد و همه در آنجا عقایدشان را آزادانه بیان میکنند. این یک مدل است؛ یک آرزوست. در هیچ لحظهای از فیلم تماشاگر گمان نمیکند که این آرزو، در جامعه ایران تحقق پیدا کرده و واقعیت دارد.»
در این میان درهای سالن هم بازمیشود. سالن ۴۰۰ نفر ظرفیت دارد. برای همه تماشاگرها در سالن جا نیست. عدهای پشت در میمانند. مهران تمدن در سخنرانیاش، باز هم یک بار دیگر از ضرورت گفتو گو در جامعه ایران حرف میزند.
او که تحصیلاتش در رشته معماری را در فرانسه به پایان رسانده، در سال ۱۳۷۸ به ایران رفت و تلاش کرد از حلقههای روشنفکری بیرون بیاید و به موضوعات عامتری بپردازد. «بسیجی» نخستین فیلم اوست که در زمان خودش تا حدی بحثبرانگیز هم بود.
فیلم شروع میشود: به یک خانه مدرن میرویم. کف زمین بهشکل دایرهوار انبوهی از عکسها چیده شده. صدای کارگردان میآید که میگوید مدتهاست از این افراد که همگی طرفدار جمهوری اسلامی هستند فیلم میگرفته. سپس صدای کارگردان روی عکسها ادامه پیدا میکند: «من یک ایرانی هستم که مثل اینها فکر نمیکنم و این را به آنها خواهم گفت. به آنها میگویم که نگاهم به زندگی فرق میکند. آرزو دارم در کشورم جایی برای آدمهایی مثل من هم باشد.»
همه با صدای بلند میخندند
ایرانیان زیادی به تماشای فیلم آمدهاند. لحظات طنزآمیزی هم در مستند تمدن وجود دارد. همه با صدای بلند میخندند. کنایههای آخوندها را میپسندند. از خودم میپرسم، نکند دستگاه فکری آنها جا افتاده است در جامعه؟ مگر همین چند وقت پیش نبود که اصطلاحات فرهنگ آخوندی را منتشر کردند و خوب هم فروش رفت؟
پس از پایان فیلم، یکی از تماشاگران ایرانی به همسرش میگوید: «دیدی آخوندها وقتی عبا و عمامهشان را از تن درمیآوردند، آدم دیگری میشدند؟»
به این وجه از فیلم فکر نکرده بودم. مردم چه چیزهایی و چه نکاتی را میبینند!
من و آن چند ایرانی دیگر، پس از پایان فیلم از سالن بیرون میآییم. هوا حالا دیگر تاریک شده و مرکز «ژرژ پمپیدو» که از نظر معماری به شکل یک کارخانه عظیم طراحی شده، در تاریکی فرورفته است. شهر اما همچنان پرآمد و شد است. روزنامهنگاری فرانسوی هم در این بین از راه میرسد. همسر او ایرانیست و خودش هم از منتقدان سینمایی مهم در روزنامههای فرانسویزبان است. با فارسی شیرینی میگوید: «چطوری، خوشی؟»
او فیلم را پسندیده است. همین منتقد چندی پیش در نقد مستندی درباره قتلهای زنجیرهای تیتر زده بود: کشتار با واجبی!
گالری عکس
[slideshow gallery_id=”25″]
چطور میشود فردی چنین سوالاتی بکند و سر از اوین در نیاورد؟
مگر ساخت و سفارش وزارت ارشاد باشد؟!
farid / 30 March 2014
مداحی دوباره محمود کریمی در حضور خامنه ای
مداح هفت تیر کش، دوباره در بیت
۳ ماه پس از هفت تیر کشی محمود کریمی از مداحان سرشناس تهرانی و شلیک به خودروی یک زوج جوان در یکی از اتوبان های تهران که انتقادات و بازتاب فراوانی داشت، دفتر رهبر جمهوری اسلامی اعلام کرده است که وی ۱۳ فروردین ماه در حضور آیت الله خامنه ای به مداحی خواهد پرداخت.!
مهشید برومند
faryad / 30 March 2014
ویلا مال آخوندها بوده اوراهم دعوت کرده بودند؟!
faryad / 30 March 2014
چطور پناهی و مخملباف ها ممنوع هستند ولی فیلم ایشان از جشنواره پاریس سر در میاورد؟!
sina / 30 March 2014
.. «من یک آزادیخواه لائیک هستم، میخواهم بهعنوان یک ایرانی در جامعه ایران عقیدهام را بگویم. آیا حقی در این جامعه دارم؟»…
مگر مملکت متعلق به آخوند است که اجازه میخواهی ؟!
او باید به جایش یعنی مسجد برگردد برادر آزادیخواه لائیک!؟
sina / 30 March 2014
بیش از یک میلیون و ۵۰۰ هزار روحانی ! برای تبلیغ مذهبی در مدرسههای ایران حضور مییابند. بنا بر گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، فعالیت عمده آنها در مناسبتهای گوناگون «انجام امور تبلیغی و مشاوره های مذهبی» اعلام شده است.
تنها در قانون بودجه سال ۱۳۹۲ مبلغی بیش از ١۶۱۰ میلیارد تومان برای هزینههای « نهادهای دینی» در نظر گرفته شده بود که بخشی از آن را حوزه علمیه، محل آموزش طلبههای جوان، دریافت میکند.!
محمد محمدی گلپایگانی، مسئول دفتر علی خامنهای، نیز بهتازگی اعلام کرد که رهبر جمهوری اسلامی ماهانه ۱۸ میلیارد تومان برای «شهریه طلاب» در نظر میگیرد.!
darush / 31 March 2014
محمود کریمی، مداح هفت تیر کش در بیت رهبری مداحی می کند.
مراسم سوگواری همهساله از سوی رهبری به مدت پنج شب برگزار میشود.
در شب سوم این مراسم همزمان با سخنرانی سیداحمد خاتمی، محمود کریمی مداحی می کند.
محمود کریمی روز ۵ دی ماه سال گذشته در حالی که به همراه عده ای سوار بر یک خوودروی تویوتا بود به خودروی ۲۰۶ یک شهروند عادی شلیک کرد.
بعد از تیراندازی وی سرنشینان ۲۰۶ به کلانتری شکایت میبرند و شکایت ثبت و به دادسرا ارسال میشود اما این مداح تیرانداز در جلسه دادرسی حضور پیدا نمیکند.
پس از تیر اندازی این مداح مسئولین نیروی انتظامی اعلام کردند که وی مجوز حمل اسلحه داشته و این موضوع واکنشهای زیادی را درباره حمل سلاح توسط مداحان سبب شد.
neda / 31 March 2014