سال ۱۳۹۱ در قلمرو فرهنگ و ادبیات یکی از بیثمرترین و بیرمقترین سالها پس از انقلاب بهمن ۵۷ بود. «فروپاشی فرهنگی» که با روی کار آمدن دولت دهم آغاز شده بود، در سال ۱۳۹۱ به ثمر نشست و به توقف کامل فرهنگی و به «منع از فرهنگ» انجامید.
جز چند جشنواره دولتی و یکی دو جشنواره مستقل، حادثهای به وقوع نپیوست و همین جشنوارهها هم حاصل قابل تأملی در برنداشتند.
جشنوارههای متعدد اما بیحاصل دولتی
پانزدهمین جشنواره دوسالانه کتاب کودک و نوجوان برگزار شد. دبیرخانه جشنواره در فراخواناش یادآوری کرده بود که این جشنواره در سال ۱۳۹۱ نیز مطابق معمول سالهای گذشته بررسی تمامی کتابهای چاپ اول ویژه خردسالان، کودکان و نوجوانان منتشر شده در سالهای ۱۳۸۹ و ۱۳۹۰ در بخشهای شعر، داستان تألیف، داستان ترجمه، علمی و آموزشی، مذهبی، انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و تصویرگری را در دستور کار خود قرار داده است.
همانطور که انتظار میرفت، با توجه به حساسیتهای حاکمیت نسبت به ادبیات کودکان و نوجوان، از رمان «فصل پنجم: سکوت» نوشته محمدرضا بایرامی تقدیر شد. در جلسهای که به گزارش خبرگزاری دولتی «تنسیم» شرکتکنندهای جز برگزارکنندگان آن و چند خبرنگار نداشت، رمانهای «گذر از کوه کبود» نوشته محمدعلی علومی، «فصل پنجم: سکوت» نوشته محمدرضا بایرامی و «شاهینها و بشکههای باروت» نوشته محمدرضا اصلانی مورد بررسی قرار گرفت. یک منتقد ادبی بر آن بود که استفاده از نشانههایی مانند «لاله و کبوتر» و «ادبیات داغ و درفش» در تصویرگری و نویسندگی کتابهای انقلاب اسلامی، این آثار را به کلیشه نزدیک میکند.
جایزه ادبی جلالآل احمد هم که از آن به عنوان گرانترین جایزه ادبی در ایران یاد میشود، با حضور سید محمد حسینی، وزیر ارشاد برگزار شد. هدف از اهدای این جایزه «ارتقای زبان و ادبیات ملی ـ دینی از رهگذر بزرگداشت پدیدآورندگان آثار برجسته، بدیع و پیشرو» بود و ضوابط آن هم «در راستای تولید فکر ادبی هنری اسلامگرا و تقویت روحیه انتقادی علمی نسبت به ترجمههای موجود ادبی و هنری».
قرار بود به برگزیدگان این جایزه ۱۱۰ سکه طلا اهداء شود، اما در این دوره در هیچ بخشی برگزیدهای شناخته نشد. یکی از تقدیرشدگان در جایزه جلال آلاحمد، هدایتالله بهبودی، نویسنده کتاب «شرح اسم» بود. این کتاب زندگینامه سید علی خامنهایست.
در این میان دوازدهمین دوره جایزه ادبی غنیپور هم که در مقایسه با دیگر جوایز ادبی دولتی نسبتاً آبرومندتر است برگزار شد. این جشنواره ادبی هم «فصل پنجم: سکوت» از بایرامی را به عنوان اثر برگزیدهاش معرفی کرد. در قلمروهای دیگر مانند رمان و داستان با «موضوع آزاد» برگزیدهای نداشت.
چند جایزه دولتی دیگر مثل جایزه ادبی شیراز یا جایزه ادبی «طهران» هم برای نخستین بار در سال ۱۳۹۱ برگزار شدند و برگزیدگانی معرفی کردند که حتی نام آنها هم در یاد نمانده است.
لغو امتیاز نشر چشمه
خرداد ۱۳۹۱، ماه خوبی برای نشر چشمه نبود. بهمن دری، معاون فرهنگی وزارت ارشاد در آن زمان اعلام کرد که امتیاز نشر چشمه به دلیل انتشار نمایشنامه «روز حسین» نوشته محمد رحمانیان لغو شده است. «روز حسین» سومین نمایشنامه از سهگانهای بود که دو بخش اول و دوم آن به نامهای «پل» و «اسبها» روی صحنه رفته و در برخی از جشنوارههای مذهبی برنده جوایزی نیز شده بود.
نمایشنامه «روز حسین» در زمان اجرا به مشکل برخورد. رحمانیان بعد از آنکه متوجه شد نمیتواند نمایشنامه را روی صحنه ببرد، از نشر چشمه خواست از انتشار آن انصراف دهد. چشمه هم همان زمان در نامهای به اداره کتاب خواستار بازگرداندن اثر به ناشر شد و به این ترتیب پرونده کتاب بسته شد. با این تفاصیل نشر چشمه به خاطر کتابی که دو سال پیش از لغو امتیازش، برای دریافت مجوز به اداره کتاب داده بود و بعد از مدتی هم کتاب را پس گرفته بود، در محاق افتاد.
معاون فرهنگی وزارت ارشاد گفته بود حدود ۱۲۰ اثر نشر چشمه، «غیر قابل انتشار» بوده است.
حکومتی کردن صنعت نشر و انتشار کتابهای بیمخاطب مهمترین سیاست کارگزاران فرهنگی جمهوری اسلامی در چند سال گذشته است که در سال ۱۳۹۱ شدت گرفت.
کاوه کیائیان، مدیر کتابفروشی نشر چشمه مهرماه سال جاری در گفتوگو با رادیو زمانه گفته بود: «مسئولان نشر چشمه اکنون تنها به کتابفروشی مشغول هستند.» و افزوده بود: «البته همچنان در وضعیت توقیف بهسر میبریم و اتفاق جدیدی برای رفع توقیف نشر چشمه رخ نداده است.»
نشر چشمه مهمترین ناشر ادبیات داستانی شهری در ایران بهشمار میرفت. بسیاری از آثاری که چشمه منتشر کرده بود، از برگزیدگان جوایز ادبی مستقل در ایران بودند. با توقف فعالیت نشر چشمه در واقع شاخه عمدهای از ادبیات مستقل ایران در محاق افتاد.
باید توجه داشت که هجوم به نشر مستقل ایران از وقتی شدت گرفت که سید علی خامنهای ۲۹ تیر ماه سال گذشته در جمع مسئولان کتابخانههای عمومی و جمعی از کتابداران ایران گفت: «نمیتوان بازار کتاب را آزاد گذاشت تا کتابهای مضر وارد جامعه شود.»
او گفته بود: «گاهی در بازار کتاب، کارهایی به ظاهر فرهنگی ولی با مقاصد سیاسی و انحرافی دیده میشود که باید به این موضوع توجه جدیتر شود.»
محمد حسینی، وزیر ارشاد هم در مجلس شورای اسلامی گفته بود: « اینطور نباشد که هر نویسنده هرچه خواست، ارائه کند.»
همزمان با این تلاشها برای در محاق قرار دادن ناشران مستقل، مجمع ناشران انقلاب اسلامی با انتشار آثاری دیکتهشده و یکسر ایدئولوژیک بر فعالیتهایش افزود. انتشار کتابهایی مانند خاطرات سید احمد خمینی، دیپلماسی در نگاه پیامبر اسلام، و انواع کتابهای خاطرات جبهه و جنگ فقط گوشهای از فعالیتهای سازماندهیشده این نهاد حکومتیست. به این ترتیب حکومتی کردن صنعت نشر و انتشار کتابهای بیمخاطب مهمترین سیاست کارگزاران فرهنگی جمهوری اسلامی در چند سال گذشته است که در سال ۱۳۹۱ شدت گرفت.
جایزه ادبی گلشیری و جایزه واو
دوازدهمین دوره جایزه ادبی گلشیری با دگرگونیهایی برگزار شد. فقط نویسندگانی که برای نخستین بار کتاب منتشر کرده بودند، در دوازدهمین دوره جایزه ادبی گلشیری شرکت داده شدند.
در دوازدهمین دوره جایزه ادبی گلشیری، باز هم از محمود دولتآبادی تقدیر شد.
از سپیده سیاوشی به خاطر مجموعه داستان «فارسی بخند»، و از محمد طلوعی به خاطر مجموعه داستان «من ژانت نیستم» و از فلامک جنیدی به خاطر مجموعه داستان «جایی به نام تاماساکو» و از سلطان امین به خاطر رمان «قلعه مرغی، روزگار هرمی» و از رضا زنگیآبادی به خاطر رمان «شکار کبک» تقدیر به عمل آمد.
این آثار اما بازتاب چندانی در رسانهها نیافتند.
نهمین دوره جایزه ادبی «واو» برگزار شد. این جایزه که به آثار ادبی متفاوت اختصاص دارد، شش اثر را به عنوان آثار قابل توجه معرفی کرد: «خروج» نوشته علیرضا سیفالدینی، «جیرجیرک» نوشته احمد غلامی، «عقربها را زنده بگیر» نوشته قباد آذرآیین، «شکار کبک» نوشته رضا زنگیآبادی، «گورکن» نوشته مرتضی فخری و «بگذارید میترا بخوابد» نوشته کامران محمدی.
جایزه ادبی «واو»، نشر افراز با چاپ ۱۵۹۹ صفحه و هشت عنوان کتاب و نیز نشر چشمه با چاپ ۱۴۴۰ صفحه و ۹ عنوان کتاب را به عنوان پرکارترین ناشران سال ۱۳۹۰ در حوزه چاپ رمان معرفی کرد.
درگذشت اصغر الهی و سیروس آرینپور
اصغر الهی، نویسنده رمانهای «سالمرگی»، «مادرم بیبی جان» و مجموعه داستانهای «بازی» و «قصههای پاییزی»، ۱۲ خردادماه در اثر عارضه قلبی در بیمارستان قلب تهران درگذشت و به این ترتیب ادبیات ایران یک نویسنده بهراستی متفاوت، واقعگرا و با قلمی استوار را از دست داد.
سیروس آرینپور، اقتصاددان و مترجم برجسته کشورمان هم در تبعید، در پاریس درگذشت.
او «وجدان بیدار» نوشته اشتفان تسوایگ و همچنین «روشنگری چیست» از امانوئل کانت را به فارسی ترجمه و منتشر کرده است. «وجدان بیدار» که نخستین بار در سال ۱۳۷۶ به فارسی منتشر شد نام او را پرآوازه کرد. مهندس میر حسین موسوی در اوایل فروردین سال ۱۳۹۱مطالعه این کتاب را به فرزندانش توصیه کرده بود.
ترانه «بارون بارونه» و «شاه دوماد» که هر دو با صدای ویگن اجرا شدهاند از سرودههای سیروس آرینپور است. «پرستو» با صدای منوچهر سخایی یکی دیگر از ترانههای بسیار معروف اوست.
چند خبر خوب
برخی از داستانهای کوتاه بهرام صادقی همراه با داستان بلند «ملکوت» به ترجمه کاوه باسمنجی به انگلیسی ترجمه و توسط انتشارات « IBEX PUB » منتشر شد.
کاوه باسمنجی همچنین مجموعهای از ۲۰ داستان کوتاه از زنان ایرانی را برگزیده و به انگلیسی ترجمه کرده است.
فیلم مستند زندگی و آثار محمدعلی سپانلو مجوز گرفت. کارگردانی این فیلم، «نام تمام مردگان یحیاست» را آرش سنجابی به عهده داشته است. او در توضیحی درباره این مستند گفته بود: «در این اثر تلاش بر آن است که نگاهی دقیق و جامع به شعرها، ترجمهها و تأثیر کار سپانلو بر نمایشنامهنویسی معاصر داشته باشیم و چهرههایی مانند مسعود کیمیایی، آیدین آغداشلو، شمس لنگرودی، حافظ موسوی، گروس عبدالملکیان، جواد مجابی، علی باباچاهی، ناصر تقوایی، فرزانه کرمپور و رضا خندان مهابادی هر کدام از منظری به تبیین ویژگیها و مؤلفههای متعدد خلاقیت و زندگی این شاعر، نویسنده، منتقد و مترجم میپردازند.»
تازهترین کتاب پژوهشی بهرام بیضایی با عنوان «هزار افسان کجاست؟» روز جمعه ۲۹ اردیبهشت ماه طی مراسمی توسط «انتشارات روشنگران و مطالعات زنان» در خانه هنرمندان ایران و با حضور جمع وسیعی از علاقمندان رونمایی شد. «بهرام بیضایی» که امکان حضور در این مراسم را نداشت، به مناسبت انتشار تازهترین اثر پژوهشیاش، از طریق ویدئو پیام کوتاهی را برای برگزارکنندگان این مراسم و شرکتکنندگان فرستاده بود.
بحران کاغذ و خطر فروپاشی نشر ایران
سال ۱۳۹۱ را باید سال بحران و تورم خواند. در سایه بحران فراگیر و تورم روزافزون، قیمت کاغذ نیز افزایش یافت و روزنامهها و نشریات مستقل و کتابهایی که از حمایت دولت بیبهره مانده بودند، یا انتشار نیافتند و یا اگر هم منتشر شدند با قیمتهای گزاف روی پیشخان کتابفروشیها قرار گرفتند. تعداد عناوین کتابهای منتشر شده کاهش پیدا کرد و چاپخانهها از نظر اقتصادی در وضعی بحرانی قرار گرفتند. ژرفای این بحران به آن حد است که عدهای از ناظران آن را چهارمین و گستردهترین بحران کاغذ در تاریخ معاصر ایران خواندند.
در سایه بحران فراگیر و تورم روزافزون، قیمت کاغذ نیز افزایش یافت و روزنامهها و نشریات مستقل و کتابهایی که از حمایت دولت بیبهره مانده بودند، یا انتشار نیافتند و یا اگر هم منتشر شدند با قیمتهای گزاف روی پیشخان کتابفروشیها قرار گرفتند.
اساس آمارهای سندیکای تولیدکنندگان کاغذ و مقوای ایران، سالانه ۵ / ۱ تا دو میلیون تن کاغذ در کشور مصرف میشود. حدود ۷۵ کارخانه با ظرفیت تولید ۷۵۰ هزار تن کاغذ در کشور ایجاد شده که فقط ۵۰۰ هزار تن آن فعال است و سالانه یک میلیون تن کاغذ نیز وارد کشور میشود. این در حالی است که عدم اختصاص ارز مرجع برای واردات کاغذ و نیز افزایش ناگهانی قیمت ارز در سال ۱۳۹۱و کاهش واردات کاغذ موجب شد بازار داخلی تولید کاغذ بههم بریزد. این امر سبب افزایش شدید قیمت کاغذ در کشور شد تا جایی که ادامه روند انتشار تعدادی از روزنامهها و بهویژه روزنامههای مستقل کشور را با چالشهای جدی روبرو کرد. عدهای از ناظران که بحران کاغذ در زمان جنگ را تجربه کردهاند، بر آناند که دولت با هدایت هوشمندانه این بحران تلاش میکند آن را در جهت سانسور کتاب و نشریات بهکار گیرد.
کار تجدید چاپ «فرهنگ افسانههای مردم ایران» نوشته علیاشرف درویشیان و رضا خندان هم به دلیل مشکلات اقتصادی و گرانی کاغذ متوقف شد.
رونق بیسابقه نشر الکترونیکی
همزمان با بحران کاغذ و در سایه سختگیریهای بیسابقه وزارت ارشاد در صدور مجوز آثار ادبی، نشر الکترونیکی در خارج از ایران با اقبال بیسابقهای مواجه شد. نشر اچ اند اس در لندن و همچنین نشر ناکجا در این عرصه پیشرو بودند. نشر اچ اند اس با تلاش در به وجود آوردن زیرساختهایی برای نشر الکترونیک در ایران به دستاوردهایی دست یافت که ممکن است در آینده به ثمر بنشیند و همچنین نشر ناکجا نیز در عرصه فرهنگی بسیار پرکار بود. برگزاری جلسات داستانخوانی برای نویسندگان، عرضه کتابهای چشمنواز و تبلیغ هوشمند برای کتاب و حضور مداوم در رسانهها از ویژگیهای نشر اچ اند اس و ناکجا بهشمار میآید.
رمان ملکان عذاب از ابوتراب خسروی پس از سالها که منتطر مجوز ماند و موفق نشد مجوز بگیرد، توسط نشر ناکجا در پاریس منتشر شد.
جنگ زمان به سردبیری منصور کوشان، سینما – چشم به سردبیری پرویز جاهد، و ناممکن به سردبیری پرهام شهرجردی از نشریات قابل تأمل ادبی، فلسفی و سینمایی بودند که در سال ۱۳۹۱ توسط نشر اچ اند اس به انتشار رسید.
سال ۱۳۹۱ سال اعتراض نویسندگان ایران هم بود: اعتراضی خاموش و توأم با یک مصلحتاندیشی ناگزیر.
بسیاری از آثار عباس معروفی، منصور کوشان، برخی از آثار اکبر سردوزامی و نسیم خاکسار، گفتوگوی محمد عبدی با سوسن تسلیمی و سفرنامه داستانی مصطفی خلجی تنها گوشهای از انبوه کتابهاییست که نشر اچ اند اس در سال ۱۳۹۱ منتشر کرده است.
نشر ناکجا هم با انتشار چند مجموعه شعر از علی عبدالرضایی، رمانی از بیتا ملکوتی، مجموعه داستانهای گزارشگونهای از نیلوفر دهنی و چندین و چند عنوان کتاب دیگر خوش درخشید.
نشر باران که در قلمرو نشر کتاب در خارج از ایران از پیشکسوتان نشر بهشمار میآید، همچنان به فعالیت خود ادامه داد. «زنبور مست آنجاست» مجموعهای از جستارهای بهروز شیدا در قلمرو نقد تطبیقی، صد و شصت سال مبارزه با آئین بهایی، خاطرات مصطفی شعاعیان، و رمان پیامبر از قادر عبدالله از آثار برجستهایست که نشر باران در سال ۱۳۹۱ منتشر کرده است.
اعتراض گروهی از شناختهشدهترین نویسندگان ایران
سال ۱۳۹۱ سال اعتراض نویسندگان ایران هم بود: اعتراضی خاموش و توأم با یک مصلحتاندیشی ناگزیر. محمدعلی سپانلو، شاعر، مترجم و منتقد ادبی ایرانی گفت: «در بررسی آثار نویسندگان مختلف، سلیقههای مختلفی اعمال میشود. اما سختگیریها در مورد کتابهای من، بسیار بیشتر است.»
او افزود: «پیش آمده کتابی با ترجمه من موفق به دریافت مجوز نشده، اما همان کتاب با ترجمه فرد دیگری مجوز دریافت کرده و چندین نوبت هم تجدید چاپ شده است.»
سپانلو درباره «افسانه شاعر مرده» تازهترین اثر در حال انتشارش گفت: «این اثر که نگارش آن نزدیک به ١۴ سال به طول انجامید ابتدا ١۴٠ صفحه بود اما پس از ارائه به اداره کتاب و سپری شدن زمانی طولانی مجوز انتشار آن با حذف ٣٠ صفحه صادر شد.»
فریده گلبو، امیر حسن چهلتن، جواد مجابی، شیوا ارسطویی و محمد رحیم اخوت از دیگر نویسندگانی بودند که از عدم انتشار آثارش سخن گفتند.
شهلا لاهیجی، مدیر انتشارات روشنگران هم گفت: «دیگر امیدی به ادامه حیات فرهنگی نداریم.»
جواد مجابی اعلام کرد که یک نفر یا یک نهاد، نمیتواند در مورد ادبیات، به جای همه تصمیم بگیرد و مجوز انتشار یا عدم انتشار به یک اثر بدهد و اساساً یک مجموعه محدود، صلاحیت چنین کاری را ندارد.
بیش از یکصد تن از نویسندگان ایران هم بیانیهای صادر کردند و خواستار لغو فوری مجوز چاپ کتاب شدند. آنها در این بیانیه نوشتند: «نویسندگان باید بتوانند آزادانه بیندیشند و حاصل اندیشه و هنر خود را آزادانه عرضه کنند. این حق مردم است که فارغ از هرگونه سانسور و فشار حکومتی به آثار ادبی، هنری و اطلاعات دسترسی پیدا کنند و آنگاه خود به داوری و نقد بپردازند. برای برونرفت از وضع بسیار اسفناک عرصه کتاب و بهبود شرایط نویسندگان و برای برخورداری جامعه از ادبیاتی که شایسته مردم آزاداندیش ایران باشد، میبایست “مجوز چاپ کتاب” لغو شود.»
حتی نویسندگان دولتی که نوعی ادبیات ایدئولوژیک را پدید میآورند، زبان به اعتراض گشودند. جواد افهمی که خود را «نویسنده انقلاب» میخواند گفت: «مسأله نظارت پیش از چاپ در سالهای اخیر کاری کرده است که آثار داستانی انقلاب بسیار لاغر و کممایه و بیجذبه منتشر شود.»
کشورهای همسایه
در افغانستان رمان «گمنامی» نوشته محمد تقی بختیاری جنجالبرانگیز شد. روحانیون محافظهکار او را به کفرگویی و الحاد متهم کردند. نویسنده این رمان هم ناگزیر شد افغانستان را ترک کند. گمنامی داستان مرد جوانی به نام «میرجان» است که برای ادامه تحصیلاتش به حوزه علمیه قم میرود ولی آنجا مورد تجاوز و آزار جنسی قرار میگیرد.
سال ۱۳۹۱ از نظر فرهنگی یکی از بحرانیترین سالهای بعد از انقلاب است.
اکرم آیلیسلی، یکی از برجستهترین نویسندگان جمهوری آذربایجان به خاطر کتاب «رؤیاهای سنگی» مورد غضب قرار گرفت. او در این کتاب تاریخچهای از اختلافات ترکها و ارمنیها در قرن بیستم را که به نسلکشی ارامنه منجر شد به دست میدهد. آقای آیلیسلی این داستان را از دریچه چشم قربانیان این فاجعه، یعنی ارمنیها روایت کرده است.
الهام علیاف، رئیس جمهوری آذربایجان، شخصاً فرمانی صادر کرد که بهموجب آن همه جوایز ملی و مقرری ماهانه آقای آیلیسلی قطع شد.
رهبر «حزب مساوات نو» در جمهوری آذربایجان جایزهای هم برای بریدن گوش این نویسنده تعیین کرد که بعد از اعتراض محافل بینالمللی این جایزه را لغو کرد.
شورای وزیران افغانستان در جلسهای با حضور حامد کرزی رئیس جمهوری استفاده از «زبانها و لهجههای بیگانه» در رادیو و تلویزیون را ممنوع کرد. در حالی که بسیاری از این برنامهها به زبانهای انگلیسی و روسی پخش میشود، استفاده از واژههای فارسی که برای گروهی از همزبانان افغان نامفهوم است، منع شد. این امر واکنشهای اعتراضآمیز برخی از فرهنگیان افغان را در پی داشت.
۱۳۹۱، یکی از بحرانیترین سالهای پس از انقلاب
در مجموع میتوان گفت سال ۱۳۹۱ از نظر فرهنگی یکی از بحرانیترین سالهای بعد از انقلاب است. حکومت با سیاستهای سلبی افسارگسیخته و بهکارگیری ابزارهای سانسور هوشمند موفق شد باقیمانده ادبیات و فرهنگ مستقل ایران را در محاق قرار دهد، اما همزمان نتوانست در هشت سال گذشته به اهداف میانمدت فرهنگیاش مانند پدید آوردن «ادبیات و شعر انقلاب» و گسترش ادبیات دفاع مقدس دست یابد. نویسندگان وابسته به دولت که نمیتوانستند با نویسندگان مستقل رقابت کنند، در سایه سانسور پناه گرفتند، اما آنها هم در نهایت آسیب دیدند و تلاش آنها هم به جایی نرسید. نهادها و بنیادهای فرهنگی به فترت گرفتار آمدند، بهای کتاب چند برابر شد، از تعداد عناوین کتابهای منتشر شده کاسته شد، نشر ایران آسیب دید و بسیاری از شاعران و نویسندگان کشور را ترک کردند. همزمان نشر الکترونیک رونق یافت و عدهای از نویسندگان برای انتشار آثارشان چشم امید به کشورهای انگلیسیزبان و آلمانیزبان دوختند. با اینحال فرهنگ و ادبیات، عرصه رویدادهای غیر منتظره است. انتشار بچههای درخت جاکاراندا نوشته سحر دلیجانی به زبان انگلیسی و ترجمه آن به زبانهای دیگر و اقبالش در عرصه نشر جهان یکی از این رویدادها بود. سحر دلیجانی در زندان اوین به دنیا آمده و در این کتاب که مجموعهایست از هفت داستان پیوسته روایتی از آزادیخواهی دو نسل از ایرانیان را بهدست میدهد.