ویراست سوم «فرهنگ علوم انسانی، انگلیسی – فارسی»، نوشته داریوش آشوری با ۱۹۰۰ «درآیند» تازه توسط نشر مرکز انتشار یافت.

داریوش آشوری
داریوش آشوری

داریوش آشوری «واژگان فلسفه و علوم اجتماعی» را در سال ۱۳۵۵ توسط «پژوهشگاه علوم انسانی» منتشر کرده بود. او در این کتاب واژه‌هایی را گرد آورده بود که مترجمان در ترجمه متن‌های فلسفی و علوم اجتماعی از انگلیسی و فرانسه در برابر واژه‌های اصلی قرار داده بودند. این کار سرآغازی بود برای بازاندیشی در این برابرنهاد‌ها و چاره‌اندیشی برای کم و کاستی‌های زبان فارسی در عرصه‌های علوم انسانی. حاصل این چاره‌اندیشی‌ها «فرهنگ علوم انسانی» است که اکنون سومین ویراست‌اش را نشر مرکز انتشار داده است.

داریوش آشوری در مقدمه‌ سومین ویراست «فرهنگ علوم انسانی» به این نکته اشاره می‌کند که این فرهنگ با فرهنگ‌های متعارف که واژه‌ها را بر اساس حروف الفبا فهرست و معنی می‌کنند تفاوت دارد. این واژه‌نامه «رهیافتی‌ست سنجشگرانه از دیدگاهی تاریخی به زبانِ نوشتاری فارسی در میدان درگیری با زبان پیشاهنگِ مدرنیت در روزگار ما، یعنی انگلیسی، در قلمرو علوم انسانی.»

FARHOEA02

او سپس برای این تلاش دو سویه قائل می‌شود: «یک سویه‌ این نگرش تاریخی درنگ در چند-و-چون رابطه‌ انسان مدرن با زبان است، به‌ویژه از دیدگاه نیازهای نظری این پروژه. یعنی، کند-و-کاو در این جهت که بینشِ ابزارانگار (instrumentalist) نسبت به زبان چه‌گونه راه توانایی تولید انبوه واژگان برای نیازهای علمی و فنی در همه‌ی زمینه‌های زندگانی در جهان مدرن را گشوده است. سویه‌ی دیگر آن درنگ در کار زبان فارسی‌ست. یعنی، درنگیدن در اینکه این زبان با چه توانمندی‌های آشکار و نهفته، و نیز کاستی‌ها، ناگزیر به میدان درگیری با جهان مدرن و زبان‌های پیشاهنگ آن کشیده شده است. برای این سنجش، از سویی، می‌باید به شناخت و ارزیابی سرمایه‌ی واژگانی این زبان در بستر امکانات دستوری آن پرداخت، که برای توسعه‌ی واژگان ضروری‌ست. از سوی دیگر، نگرش به تاریخ فرهنگی آن و به اینکه در دوران پرورش و گسترش‌اش در بستر فرهنگِ اسلامی و رویارویی و درآمیختگی با زبان عربی چه زیر-و-بالا‌ها و دگردیسی‌هایی را از سر گذرانده است.»

داریوش آشوری در مقدمه ویراست سوم «فرهنگ علوم انسانی» یادآوری می‌کند که فرهنگ‌نویسی پیرو دیدگاهی علمی است که نسبت به زبان در میان «یک جامعه‌ی زبانی باز رواج دارد و اهلِ زبان با آن با یکدیگر در رابطه‌اند. و کارِ پژوهنده شناختِ آن است و بس، بی‌هیچ سفارشی در بابِ چه‌گونگیِ کاربردِ آن.»

در برابر «فرهنگ‌نویسی» یک جریان دیگر هم وجود دارد: «سیاستِ توسعه‌یِ زبانی برایِ پاسخگویی به چالشِ جهانیِ زبان‌هایِ مدرن با زبان‌هایِ پیشامدرن» که به گفته داریوش آشوری «می‌کوشد با شناختِ منابعِ زبانی در گستره‌یِ تاریخیِ آن، به یاریِ روش‌ها و تکنیک‌هایِ گسترشِ واژگان، برنامه‌یِ توسعه‌یِ زبان را پیش بَرَد.»

داریوش آشوری می‌‌نویسد برنامه «فرهنگ علوم انسانی» در جهت توسعه زبان فارسی و توانمند کردن‌اش برای پاسخگویی به چالش‌های جهانی، تدوین شده و گسترش یافته است. پایه کار آن هم به نوشته داریوش آشوری در مقدمه این فرهنگ، «بر پرسش از توانمندی‌هایِ آشکار و همچنین نهفته و کم‌کاربردِ زبان فارسی است برایِ گسترشِ دامنه‌یِ واژگانِ آن و کاستن از تنگناهایِ زبانی در جهتِ مدرنگریِ آن.»

داریوش آشوری در ویراست سوم «فرهنگ علوم انسانی» در برخی برابرنهادهایی که در ویراست نخست و دوم این فرهنگ پیشنهاد داده بود، بازنگری‌هایی انجام داده است. برای مثال «eu-thanasia» را در ویراست نخست فرهنگ علوم انسانی به «خوش‌مرگی» معنی کرده بود، اما اکنون در ویراست سوم فرهنگ علوم انسانی واژه «آسان‌مرگی» را پیشنهاد داده است.

او در توضیح چگونگی ویرایش برخی از این برابرنهادها  مثالی می آورد: «در ویراستِ یکم در برابرِ pragmatist «عمل‌باور» گذاشته بودم. در ویراستِ دوم «کاربُردباور» را هم بر آن افزوده بودم. امّا در ویراستِ سوم در برابرِ pragmatic و همه‌یِ مشتق‌هایِ آن کاربُرد را به جایِ عمل گذاشته‌ام.»

آشوری می‌نویسد: «جانِ دو باره دادن به پسوند‌ها و پیشوندهایِ “مرده” و نیمه‌جان یکی از روش‌هایِ اساسیِ زایا کردنِ زبان برایِ توسعه‌یِ واژگان است که در زبانِ فارسی با فرهنگستانِ یکم آغاز و در روزگارانِ پس از آن از جانبِ واژه‌سازان دنبال شده است. من هم در این فرهنگ، برایِ همین هدف، در جوارِ ترکیب‌سازی‌هایِ بسیار، پسوند‌ها و پیشوندهایِ کم‌کاربُرد یا فراموش شده (مانندِ دُش-، پیرا-، تَرا-، -باره، -بارگی، -ناک) را برایِ گسترشِ دامنه‌یِ واژگانِ علمی فراوان به کار گرفته‌ام.»

در همین زمینه

داریوش آشوری و ایده «زبان باز»