نرمش تهران در پرونده هسته‌ای و آغاز پر شتاب دولت روحانی در سیاست خارجی تعاملی را نباید لزوماً به معنای خروج کامل ایران از تحریم و انزوا یا چرخش در دیگر سیاست‌های غیراصولی آن دانست.

سیاست خارجی ایران

سال ۹۲ در حالی آغاز شد که سیاست خارجی ایران در سال پیش از آن در حضیض و کشور در انزوا  قرار داشت. مقایسه‌ای بین شرایط پایانی سال ۹۱ با شرایط پایانی سال ۹۲، گواه وقوع تحولاتی چشمگیر در عرصه سیاست خارجی ایران است که اثرات خود را در کاهش انزوای ایران با انعطاف در پرونده هسته‌ای نشان داد. البته این چرخش مشهود، به هیچ وجه به معنی چرخش کامل در دیگر سیاست‌های غیر اصولی جمهوری اسلامی در عرصه بین‌المللی نیست.

سیاست خارجی احمدی‌نژاد

ویژگی بارز سیاست خارجی ۸ سال دولت احمدی‌نژاد را می‌توان در دو  پارامتر خلاصه کرد: تقابل با غرب و نگاه به شرق برای گریز از تحریم‌های فزاینده.

نتیجه این سیاست، انزوای بی‌سابقه ایران بود تا آنجا که رامین مهمانپرست، سخنگوی وقت وزرات خارجه، کل دستاوردهای سال ۹۱ را موارد زیر برشمرد:

–  برگزاری باشکوه شانزدهمین اجلاس سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد

–  چهار دور مذاکرات فشرده بین نمایندگان ایران و نمایندگان گروه ۵+۱

–  دستاوردهایی در بحران سوریه و بحرین

–  توافق ایران و آرژانتین برای تشکیل کمیته حقیقت‌یاب درباره انفجار آمیا

–  مقابله با تحریم‌های فلج‌کننده

–  بهبود روابط تهران – قاهره

شمارش این دستاوردها که اعتبار تک‌تک شان نیز محل تردید است، نشانگر انبان خالی وزارت خارجه در سال ۹۱ بود. مهمانپرست اشاره نکرد که در مجموع دوران ریاست جمهوری احمدی‌نژاد، رئیس جمهوری ایران حتی برای یک بار به کشوری اروپایی دعوت نشد و روابط ایران با کشورهای عربی، مسلمان و همسایه نیز به شدت آسیب دید. عمده سفرهای احمدی‌نژاد در این ۸ سال یا به ونزوئلا بود یا به نیویورک، آن هم برای سخنرانی‌های ملال‌آور در سازمان ملل یا جنجال‌برانگیز مانند آن‌چه در دانشگاه کلمبیا در باره هم‌جنس‌گرایان گفت.

سال انتخابات و تغییر نسبی سیاست خارجی

سیاست خارجی کشورهایی که ثبات سیاسی دارند، معمولاً تابع اصول ثابتی است که با قدرت‌گیری یک حزب و رفتن حزب دیگر دچار تغییر ۱۸۰ درجه‌ای نمی‌شود گرچه شاید تاکتیک‌ها در رسیدن به آن اصول ثابت تفاوت کند. در غیرمدون بودن سیاست خارجی جمهوری اسلامی همین بس که با استقرار دولت حسن روحانی، سیاست تقابل با غرب جای خود را به سیاست تعامل (تعامل سازنده) داد.

حسن روحانی نه تنها نگاه به غرب به معنای مضیق (نگاه به اروپا) را جایگزین نگاه به شرق کرد، بلکه نگاه به غرب به معنای موسع آن (رویکرد تعامل با ایالات متحده) را در سر می‌پرورانید. روحانی در گرماگرم کارزار انتخاباتی‌اش گفته بود که «آمریکایی‌ها به قول معروف کدخدا هستند و با کدخدا بستن راحت‌تر است.»

روحانی در این رهیافت نوین یکی از ورزیده‌ترین دیپلمات‌ها را با دانش و تجربه در عرصه سیاست خارجی را به وزارت امورخارجه گمارد. متعاقب این انتخاب، پرونده هسته‌ای از شورای عالی امنیت ملی به وزارت خارجه منتقل شد تا ماراتون مذاکرات هسته‌ای بین ایران و ۱+۵  آغاز شود.

آغاز این ماراتون با سفر حسن روحانی به نیویورک بود که مقدم بر آن در کمتر از دو ماه از استقرار دولتش نامه‌ محرمانه‌ای از سوی اوباما دریافت کرد و پاسخ آن را نیز داد.

یک روز پیش از عزیمت روحانی به نیویورک، محمد خاتمی تنها نامه خود در یک روزنامه معتبر خارجی (گاردین) را منتشر کرد و طی آن نوشت: «برای امید، انسانیت، صلح و آینده‌ای نیکوتر برای نسل‌های بعدی و نه‌ تنها برای مردم ایران که سزاوار شرایطی بهتر از ‌این‌اند، بلکه به خاطر همه‌ مردم اطراف جهان، صمیمانه آرزو دارم که آقای دکتر روحانی طی سفرش به سازمان ملل استقبالی گرم و پاسخ‌هایی مثبت و پرمایه دریافت کند.»

روحانی در نیویورک با سران ۱۱ کشور و مقامات ارشد چندین سازمان بین‌المللی از جمله کاترین اشتون، مسئول عالی سیاست خارجی اتحادیه اروپا، هرمان وان رامپوی، رئیس شورای اتحادیه اروپا و کریستین لاگارد، رئیس صندوق بین المللی پول،  ملاقات کرد. این در حالی است که در سال پیش از آن، احمدی‌نژاد موفق شده بود، تنها با سران سه کشور کومور، بولیوی و سوازیلند در نیویورک دیدار داشته باشد.

در این سفر، مقدمات گفت‌وگوی تیم جدید مذاکره‌‌کننده هسته ای و ۱+۵ پی‌ریزی شد و همچنین ظریف با ویلیام هیگ، همتای بریتانیایی اش، دیدار کرد.

اما خبر شگفت‌انگیز این سفر آن بود که مکالمه تلفنی رئیسان جمهوری ایران و آمریکا برای اولین بار پس از ۳۴ سال قطع رابطه سیاسی بود که همانند بمب خبری ترکید. در بازگشت از این سفر، خودروی حسن روحانی مورد کفش پرانی قرار گرفت و علی خامنه‌ای آن مکالمه را “نابجا” توصیف کرد. با این همه و در نتیجه این سفر به نیویورک، چرخه‌ای از تحولات پیاپی به شرح زیر خبرساز شد:

– تصویب قطعنامه‌ پیشنهادی حسن روحانی به مجمع عمومی سازمان ملل با اجماع جهانی (به استثنای اسرائیل) با موضوع «جهان علیه خشونت و افراطی‌گری»

– دستیابی به توافق هسته‌ای ایران و ۱+۵  تحت عنوان “برنامه اقدام مشترک” در تاریخ آذر ۹۲ و رفع برخی تحریم‌ها از دارایی‌های ایران (خامنه‌ای این مذاکرات را نرمش قهرمانانه توصیف کرد)

– تبادل کاردار غیرمقیم میان تهران – لندن و از سرگیری روابط دیپلماتیک میان دو کشور. (مراجعه شود به مقاله: ایران و بریتانیا؛ دو سال تنش دیپلماتیک برای هیچ)

– سفر دو هیأت از اتحادیه اروپا یکی به ریاست تاریا کرونبرگ در رأس هیأت پارلمانی اتحادیه اروپا و دیگری به ریاست کاترین اشتون (این هر دو سفر به دلیل دیدار نامبردگان با فعالان مدنی و کنشگران حقوق بشری با واکنش های بسیار تند لایه‌های تندرو جمهوری اسلامی مواجه شد.)

– ترافیکی از سفر مقامات اروپایی از جمله هیئت پارلمانی بریتانیا به ریاست جک استرا، سفروزیران خارجه ایتالیا، سوئد، بلژیک، لهستان، اسپانیا و یونان و همچنین سفر هیأت گروه متنفذین و هیأتی مرکب از ۱۰۰ بازرگان فرانسوی

به شرحی که دیده شد، با نرمش تهران در پرونده هسته‌ای گشایش‌های چشمگیری در عرضه سیاست خارجی کشور پدید آمد که به کلی سال ۹۲ را با شرایط پایانی سال ۹۱ متفاوت کرد. اما این همه تحولات آن هم در ۸ ماه تمام ماجرا نبود.

حقوق بشر؛ منطقه ممنوعه

ساده‌انگاری است که این آغاز پر شتاب دولت روحانی را لزوماً به معنای خروج کامل ایران از تحریم و انزوا بدانیم. دست کم سه گونه تحریم بر ایران تحمیل شده که آن‌چه برشمرده شد کاهش جزئی یکی از سه تحریم است. این سه عبارتند از: تحریم‌هایی معطوف به پرونده هسته‌ای، تحریم‌هایی به دلیل نقض حقوق بشر و تحریم‌هایی به دلیل سوریه.

آن‌چه برشمرده شد، بارقه‌های کاهش تحریم‌های نوع اول است به شرط آنکه مذاکرات هسته‌ای به توافق پایدار منتهی شود. این چرخش در پرونده هسته‌ای از آنجا رخ داد که بدنه حاکمیت جمهوری اسلامی ضربات مهلک تحریم‌ها را حس کرد. لذا “نرمش قهرمانانه” مورد توجه رهبر جمهوری اسلامی به هیچ وجه پرونده حقوق بشر و سوریه را شامل نشد.

در روزهای پایانی سال ۹۲ بان‌کی مون، دبیرکل سازمال ملل متحد طی گزارشی به شورای حقوق بشر گفت، حسن روحانی نتوانسته است به وعده های انتخاباتی‌اش برای آزادی بیان بیشتر عمل کند و از زمان انتخاب او، اعدام‌ها در ایران افزایش شدیدی داشته‌اند.

در نابردباری جمهوری اسلامی همین بس که دولت حسن روحانی (که خود را حقوقدان توصیف کرده بود نه سرهنگ) مانند دولت احمدی‌نژاد به درخواست بازدید احمد شهید از ایران پاسخ مثبت نداد و حتی رئیس قوه قضاییه در واکنشی تند به این سخنان دبیر کل سازمان ملل گفت: «ما نگرانیم که بحث هسته‌ای بهانه‌ای و قدمی برای دخالت‌های آنان در دیگر امور داخلی کشورمان باشد.»

در واکنشی دیگر علی‌اکبر ولایتی، مشاور عالی رهبر جمهوری اسلامی، بان کی مون را «ناتوان‌ترین دبیرکل در تاریخ سازمان ملل» توصیف کرد.

سوریه؛ منطقه ممنوعه دیگر

اگر تعلیق عضویت سوریه در سازمان همکاری اسلامی با اجماع آراء در هنگام حضور احمدی‌نژاد صورت گرفت، از دولت حسن روحانی نیز برای اجلاس «ژنو ۲» در مسأله سوریه دعوت به عمل نیامد؛ کنفرانسی که از استرالیا تا کانادا به آن دعوت شده بودند.

در پیامدهای منفی بحران سوریه برای تهران همین بس که نمایندگی فرهنگی ایران در بیروت دو بار هدف عملیات انتحاری و حزب‌الله لبنان متحد استراتژیک تهران نیز بارها در مناطق تحت کنترل خود مورد عملیات های مشابه قرار گرفت.

این اقدامات تروریستی در پی آن رخ داد که حزب‌الله لبنان رسماً به جانبداری از بشار اسد نیروهای رزمی خود را به خاک سوریه گسیل داشت تا در کنار ارتش سوریه بجنگند. (مراجعه شود به مقاله: سرریز جنگ داخلی سوریه به لبنان)

در حالی که این کمک حزب‌الله به ارتش سوریه موجب شده تا ارتش بشار اسد دست برتر را در معادلات نظامی داشته باشد، همین فاکتور روابط تهران- ریاض را شدیداً تیره کرده است. (مراجعه شود به مقاله: ایران و عربستان در مسیر واگرایی فزاینده)

بعید به نظر می‌رسد بدون حل بحران سوریه، امکان بازگشت روابط دو کشور به دوران خاتمی که روابط گرمی بین دو کشور برقرار شده بود، محقق گردد. همچنان که امکان تجدید روابط قطع شده تهران با مراکش و کانادا نیز هنوز زیر علامت سوال قرار دارد.