از همان اولین روزهای پیروزی انقلاب بهمن، کردستان ایران دستخوش حوادث بسیار بود. احزاب و گروههای کرد زیر بار رهبری خمینی نرفتند و اکثر آنها در رفراندوم جمهوری اسلامی شرکت نکردند.
با وجود آن که شخصیت پرنفوذی چون عبدالرحمن قاسملو، دبیر کل حزب دموکرات کردستان ایران، ابتدا در راه گفتوگو و مصالحه پا نهاد و قصد مذاکره با نمایندگان قدرت را داشت، اما نهایتاً رویارویی جمهوری اسلامی و کردها به فاز نظامی کشیده شد و خمینی در ۲۸ مرداد ۵۸، دستور هجوم نیروهای نظامی به کردستان را صادر کرد.
در طول سالهای اول انقلاب، کردستان به پناهگاه و سنگر بخش بزرگی از نیروهای چپ تبدیل شد که زیر سرکوب قرار داشتند.
پس از گذشت ۳۵ سال از مقاومت مسلحانه مردم کردستان در برابر تمامیتخواهی جمهوری اسلامی، از رهبران آن زمان احزاب و گروههای مخالف جمهوری اسلامی پرسیدهایم اگر تجربه امروز را داشتند، در آن زمان چه تصمیمی میگرفتند؟
عدم تشکلیابی انقلابی
یوسف اردلان، از اعضای بلندپایه حزب کومهله انقلابی کردستان ایران که در هیئت مذاکره کننده با نمایندگان جمهوری اسلامی نیز حضور داشته، مسئله را به سه بخش تقسیم میکند و معتقد است ابتدا باید پاسخ داد که آیا انتظار برقراری یک حکومت دموکراتیک، با واقعیت آن زمان منطبق بود یا نه.
یوسف اردلان: به دلایلی مثل جوانی و بیتجربگی، نقصانهای زیادی وجود داشت، اما نپذیرفتن حکومت دینی و پرداختن مصمم و رادیکال به مبارزه مدنی مانند کوچ مریوان و شوراهای شهر و پس از آن مقاومت در برابر هجوم حکومت اسلامی و شرکت در جنبش مقاومت خلق کرد را درست میدانم.
یوسف اردلان توضیح میدهد: «حکومت قبل از قیام، حکومتی بود استبدادی و قشرها و طبقات مدنی و پیشرو (کارگران و زحمتکشان شهری) و قشرهای میانه شهری که از بدو مشروطه تا آن زمان محرک و موتور تغییرات اجتماعی در ایران بودند در آرزوی برقراری حکومتی دمکراتیک بودند. عمده روستاییان و حاشیهنشینانی که در قریب دو دهه بهوجود آمده بودند بخش ساکت جامعه را تشکیل میدادند. در نتیجه انتظار برقراری دورانی دمکراتیک غیر منطقی نبود.»
وی در مورد خودش میگوید: «من هم یکی از افرادی بودم که بارها درزمان پهلوی رنگ زندان را دیدم و در آبان ماه ٥٧ از زندان آزاد شدم استقرار چنین دورانی را انتظار داشتم و برای آن مبارزه کرده بودم.»
به زعم بسیاری، نهایتاً انقلاب بهمن، به استقرار یک نظام دموکراتیک در ایران نینجامید. یوسف اردلان برای تحلیل این موضوع، به امکانات و کمبودهای «قیام ۵۷» اشاره میکند: «هرچند امکان وقوع یک انقلاب دموکراتیک غیرمنطقی نبود، اما ابزار به واقعیت درآوردن آن، که الزاماً تشکیلات و برنامه انقلابی است، وجود نداشت و متاسفانه قبل از این که این امکان به واقعیت بپیوندد، امکان دیگر که متکی به توده مرتجع و سابقاً خاموش بود، توانست سد راه انقلاب شود و بخش مرتجع، قدرت را به دست گیرد.»
«دلیل این که در کردستان امکان تشکلیابی و مقاومت فراهم شد میراثی از مبارزات دموکراتیک و ملی و مهمتر از آن، سیطره نداشتن فرهنگ سیاسی دینی در زندگی مردم کردستان بود.»
او میگوید، دلیل این که در کردستان امکان تشکلیابی و مقاومت فراهم شد «میراث مبارزات دموکراتیک و ملی» و مهمتر از آن، «سیطره نداشتن فرهنگ سیاسی دینی در زندگی مردم کردستان» بود.
یوسف اردلان در مورد کمبودهای تشکیلات متبوع خود میگوید: «به دلایلی مثل جوانی و بیتجربگی، نقصانهای زیادی وجود داشت، اما در مجموع در خصوص نپذیرفتن حکومت دینی و پرداختن مصمم و رادیکال به مبارزه مدنی (مانند کوچ مریوان و شوراهای شهر) و پس از آن مقاومت در برابر هجوم حکومت اسلامی و شرکت در جنبش مقاومت خلق کرد را درست میدانم و درستی جهت انقلابیای را که انتخاب کرده بودیم، تایید میکنم»
او در خصوص احتمال به وقوع پیوستن شرایط مشابه در آینده ادامه میدهد: «اگر قرار باشد موقعیت انقلابی دیگری پیش بیاید، بیگمان حداکثر تلاش خودم را در تشکلی که بتواند جوابگوی الزامات برقراری سیستمی دموکراتیک و مترقی باشد، بهکار خواهم برد».
لزوم اتحاد در آن زمان و اکنون
جلیل گادانی، از کادرهای ارشد حزب دموکرات کردستان در زمان انقلاب، معتقد است که اکثر مردم ایران، خمینی را ندیده و نشناخته و تحت تاثیر بلندگوهای تبلیغاتی مساجد، دوست داشتند و به همین دلیل در رفراندوم، ناآگاهانه به جمهوری اسلامی رأی دادند.
جلیل گادانی: من به نوبه خود از آنهمه الله اکبر گفتن روزهای قبل از انقلاب بسیار پشیمانم و از آنچه با جانفشانی و فداکاری و تلاش شبانهروزی زمینهسازی برای به قدرت رسیدن این دجالها کردیم سخت نادم و از خود گلهمندم.
او که فکر میکند جریان متبوع خودش تا حدودی تجربه کسب کرده بود، میگوید با بسیاری از شخصیتهای چپ و جبهه ملی در میان گذاشتیم که باید متشکل و هماهنگ بود و با برنامه جلو رفت، ولی نپذیرفتند.
گادانی در خصوص دیدار خودش با آیتالله خمینی میگوید: «من که همراه با هیئت حزبی سه بار با خمینی ملاقات کردم، زود دریافتم که ماهیتش چیست. به همین دلیل بعد از ملاقات اول با ایشان، حزب ما تصمیم گرفت در رفراندوم شرکت نکند و نکرد.»
وی که در روزهای ۲۰ تا ۲۵ مرداد ۵۸ در تهران حضور داشته، از سرکوب شدید نیروهای چپ، مطبوعات و بعد از آن دانشگاه و دانشگاهیان میگوید و ادامه میدهد: «از همین رو روز ۲۵ مرداد همان سال در شهر مهاباد و در مراسم یادبود بنیانگذاری حزبمان ضمن صحبتهای خود از حزب تقاضا کردم هرچه در توان دارند بکوشد از یک طرف نیروهای مترقی را متحد کنند و از طرف دیگر برای دفاع در مقابل ارتجاع سیاه و سیاهتر از آنچه شاه میگفت مردم را برای دفاع در مقابل یورش حاکمیت مرتجع آماده سازد.»
«با بسیاری از شخصیتهای چپ و جبهه ملی در میان گذاشتیم که باید متشکل و هماهنگ بود و با برنامه جلو رفت، ولی نپذیرفتند.»
نماینده حزب دموکرات کردستان در تهران در زمان انقلاب، در خصوص اشتباهات خود نیز میگوید: «من به نوبه خود از آنهمه الله اکبر گفتن روزهای قبل از انقلاب بسیار پشیمانم و از آنچه با جانفشانی و فداکاری و تلاش شبانهروزی زمینهسازی برای به قدرت رسیدن این دجالها کردیم سخت نادم و از خود گلهمندم.»
گادانی توصیه کنونی و آن زمانی خود به اپوزیسیون را «اتحاد و اتفاق بین خود» میداند و میگوید: «اگر اتفاقی بین نیروهای شرقی و اپوزیسیون از یک سو و در میان احزاب کردستان پلاتفرم و برنامه هماهنگ و مشترکی نباشد، در آینده نیز با هر تغییری که روی دهد، دستمان به جایی بند نخواهد شد و نتیجهای از مبارزات چندین ساله خود به منظور تأسیس یک حاکمیت دموکراتیک و ملی نخواهیم گرفت.»
دیرکرد تدارک نظامی
عمر ایلخانیزاده، عضو آن زمان حزب کومهله انقلابی کردستان، با اشاره به شتاب زیاد و غافلگیرکننده قیام، یکی از مسائلی را که در آن زمان از دید گروههای مخالف پنهان ماند را، «سازش قدرتهای بزرگ در گوادالوپ» میداند و معتقد است درسی که باید از این ماجرا گرفت، این است که باید روی سازشهای پشت پرده حساب باز کرد.
ایلخانیزاده انتقادات مختلفی به اقدامات حزب خود وارد میداند. وی میگوید از نظر ما جریان خمینی، یک جریان ارتجاعی و غیرقابل پشتیبانی بود.
عمر ایلخانیزاده: باید زودتر به فکر ائتلاف با حزب دموکرات کردستان میافتادیم. در سطح سراسری باید جرئت میکردیم برای هماهنگی با نیروهای چپ، دموکرات و لیبرال کار کنیم اما تنها با جریانهای چپ در تماس بودیم و از تماس با لیبرالها و ملیگراها اکراه داشتیم.
او اضافه میکند: «پس پیشبینی میکردیم که این جریان به سرکوب دموکرسی و آزادی خواهد پرداخت. لذا اهم کار ما میبایست نزدیکی و هماهنگی با جریانهای دموکرات، لیبرال و غیرمذهبی میبود. اما هرچند متمایل به این سیاست بودیم، ولی باید بگویم به اندازه کافی در این راستا تلاش نکردیم یا در ذهن ما جا باز نکرده بود.»
ایلخانیزاده یادآور میشود که «باید زودتر به فکر ائتلاف با حزب دموکرات کردستان میافتادیم. در سطح سراسری باید جرئت میکردیم برای نوعی هماهنگی با نیروهای چپ، دموکرات و لیبرال کار کنیم. اما تنها با جریانهای چپ در تماس بودیم و برای تماس با لیبرالها و ملیگراها اکراه داشتیم.»
وی دلیل این مسئله را «تفکر آن زمان، جوانی و بیتجربگی» میداند که باعث شد «بیشتر در فکر مرزبندی با جریانهای دیگر باشیم تا دیدن همه وجوه.»
او همچنین یکی از کمبودها را تاخیر در خلع سلاح پادگانها و نیروهای نظامی رژیم میداند و میگوید: «در حالی که به سازمان دادن جنبش سیاسی و مدنی مردم مشغول بودیم، باید تدارک نظامی لازم را نیز میدیدیم.»
عمر ایلخانیزاده که هماکنون دبیر کل حزب کومهله زحمتکشان کردستان (انشعابی از کومهله انقلابی) است، یکی دیگر از انتقادهای وارد به حزب متبوع خود را، دیرکرد در اجرای سیاست «درهای باز برای ورود به تشکیلات» میداند و معتقد است کومهله حتی در ایجاد دفاتر علنی و شناساندن کادرها و سازمان خود به تودهها، تاخیر ناجایزی داشت.
اومعتقد است: «ما میبایست به عضوگیری وسیع در میان مردم، به ویژه کارگران و زحمتکشان میپرداختیم و کمیتهها و واحدهای حزبی را بدون ترس در شهر و روستا ایجاد میکردیم.»
در همین زمینه: دوسیه سی و پنجمین سالگرد انقلاب بهمن
بسیار متاسفم که آقای ایلخانی زاده معتقند اشتباه شان در دیر جنبیدن در آماده سازی نظامی بوده …
متاسفانه بعد از سی و پنج سال سوختن منطقه خاورمیانه در آتش نظامی گری و خشونت های مربوط به آن این واقعا اوج بدبختیست که هنوز کسی دنبال راه حل های نظامی باشد و درکش این باشد که کاش زورمان بیشتر بود و طرف مقابل را با زورنظامی مان از میدان بدر می کردیم….
البته یک اشتباه محاسباتی هم در این تحلیل و درک از وقایع وجود دارد چرا که مثلا آقای ایلخانی زاده متوجه مقدارها نیست.مثلا ایشان توجه نمی کند که چقدر نیروهای نظامی و انواع سلاح های مختلف لازم بود تا مثلا بتوان با طرف دیگر که به امکاناتی از همین دست ولی درمقیاس ملی و دولتی برخوردار است پیروز گردید.
تنها راه پیروزی در چنین وقایع ای دعا برای مداخله ی یک قدرت خارجیست مثل کردستان عراق که با قدرت نمایی آمریکاکردها پیروز میدانند.
آذرربرزین پروزمهر / 11 February 2014
مشکلتان چیست دوستان کرد؟ آیا جدایی از ایران یا بدست آوردن خودمختاری در همین شرایط؟ اینگونه که نوشته اید لاجرم ناچار خواهید بود از جنگ داخلی. شترسواری که دولادولا نمیشود! جای تأسف است که پس از 35 سال هنوز دچار توهمید. شما با حکومت مشکل دارید با ملت ایران چه؟ اصلا خودمانیم: خود را با ترکیه و سوریه مقایسه کنید آیا وضع بدتر از این دو کشور است؟ مورد عراق و اقلیم کردستان عراق یک مورد استثنایی است. معلوم نیست که در آینده وضع به همین منوال باقی بماند. تعمیم دادن الگوی عراق و حمله به کشور و … یک آرزوی محال است. آمریکا هم دیگر چنین کاری را نخواهد کرد. ضمنا مطمئن باشید که چنین خیالبافیهایی شما را از ملت ایران جدا خواهد کرد.
شهریار / 11 February 2014
“شهریار”
مشکل اصلی مردم کرد و مطالبه استقلال یا خودمختاری و یا فدرال ، در واقع براساس تفاوتهای متعدد ی هست که خیلی از آنها ربطی به حکومت نداره و ای بسا که راز ماندگاری رژیم ایران در نوع نگاهی مردم سایر اقوام به دین دارند؛ باشد، (البته تاکید می کنم که مراد اصلا بحث شیعه یا سنی نیست، بلکه فقط جایگاه دین در عرف و مناسبات اجتماعی، در آموزش و تربیت فرزندان و…) هست. شما مثال بسیار خوبی از عراق زدید؛ تجربه حکومت کردها در شما عراق در واقع گواه خوبی بر این تفاوتهاست به خصوص در منطقه ای که هر روز آبستن حوادث مرگبار است. مردم کرد ملتی با هویت تاریخی و فرهنگی خاص خود هستند و این حق طبیعی آنهاست برای داشتن جغرافیای مستقل . من آرزو می کنم که هرچه زودتر مردم کرد به خواسته های خود برسند و بتوانند در مورد سرنوشت خود تصمیم بگیرند.
فرداد / 16 February 2014
ماشین اعدام وکشتار حکومت همچنان فعال است !
یک کولبر کرد با شلیک نظامیان در مرز چالدران کشته شد.
به گزارش تارنمای کردپا، وی ۲۸ ساله و ساکن روستای “ناور” از توابع شهرستان چالدران بود.
این تارنمای خبری، هویت این کولبر کرد را “صلاحالدین بروکی”، فرزند عیسی، متاهل و دارای سه فرزند معرفی کرده است.
nader / 17 February 2014
حکومتی مانند کانادا که ایالتها در اداره داخلی تا حدودی مستقل و دارای مجلس و دولت برامده از انتخابات هستند ولی همه تابع حکومت فدرال میباشند ک خود از انتخابات سراسری بر امده میتواند گزینه مناسبی برای ایران باشد.
nader / 17 February 2014