در بین مسئولان جمهوری اسلامی دو نظر درباره فیسبوک وجود دارد. عدهای مانند عبدالصمد خرمآبادی، دبیر کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه بر آناند که فیسبوک ماهیت جاسوسی و «صهیونیستی» دارد و عدهای هم مانند محمد رضا آقامیری، عضو کارگروه تعیین مصادیق فیلترینگ و جرایم رایانهای و حتی محسنی اژهای، دادستان کل کشور معتقدند که میتوان از فیسبوک به طور مشروط رفع فیلتر کرد. این نظرات متفاوت از سردرگمی مسئولان جمهوری اسلامی در رویکرد به یک رسانه متفاوت نشان دارد. اکنون فیسبوک ده ساله شده است.
مارک زاکربرگ، یک نوجوان ۱۹ ساله و دانشجوی دانشگاه هاروارد در نخستین مصاحبهای که در زندگیاش با یک شبکه تلویزیونی مهم انجام داد، در ۴ فوریه ۲۰۰۴ در گفتوگو با تلویزیون «سی ان بی سی» تعریفی از «فیسبوک» به دست داد: «فیسبوک یک کتابچه آنلاین است که میخواهد ارتباط اجتماعی دانشجویان و جوانانی که به کالج میروند را با هم برقرار کند. وقتی این شبکه را راه انداختیم، امیدوار بودیم چهارصد – پانصد نفر عضو داشته باشیم. امروز اعضای ما از صد هزار نفر تجاوز میکند. کی میداند که فردا چه اتفاقی میافتد و ما به کجا میرسیم؟»
در آن سالهای نه چندان دور کمتر کسی تصوری از فیسبوک داشت. زاکربرگ در همان مصاحبه گفته بود: «وارد شبکه میشوی، پروفایلی برای خودت ترتیب میدهی، با جواب دادن به چند تا سئوال علائقات را با دیگر در میان میگذاری و از همه مهمتر: میگویی که دوستانت چه کسانی هستند. به این شکل میتوانی اطلاعات خوب و جالبی درباره دوستان و آشنایانات به دست بیاوری.»
همه چیز با یک شوخی بیمزه شروع شد
در این فاصله بیش از یک میلیارد و ۲۳۰ میلیون نفر به عضویت فیسبوک درآمدهاند. از هر دو آمریکایی، یک نفر عضو فیسبوک است. افزون بر این بسیاری از احزاب، رسانهها، شوراهای شهر و روستا در کشورهای غربی، نهادهای اجتماعی، «انجیاو»ها، بیمارستانها، هتلها، مراکز صنعتی، ادارات و شرکتهای خدماتی و تجاری در فیسبوک حضور دارند. فیسبوک در این میان به گذرگاهی بدل شده که در آن میتوان با همه این سازمانها و نهادها و اشخاص ارتباط برقرار کرد، در جریان رویدادها و شایعات قرار گرفت، خود چیزی به این رویدادها اضافه کرد و شایعاتی را درانداخت. فیسبوک در بین شبکههای اجتماعی بیرقیب است.
این اقبال گسترده اما برخلاف آنچه که مسئولان فیلترینگ در جمهوری اسلامی میپندارند، به توطئههای صهیونیستی ربط نداشت. همه چیز با یک شوخی بیمزه در دانشگاه هاروارد آغاز شد. مارک زاکربرگ که در آن زمان فقط ۱۲ سال داشت و به گفته خودش برنامهنویسی را به طور خودآموز یاد گرفته بود، کامپیوتر دانشگاه را هک کرد و عکسهایی از دانشجویان را به دست آورد و در تارنمایش در اینترنت که «فیسمش» نام داشت منتشر کرد و از خوانندگانش خواست که در یک نظرسنجی درباره میزان زیبایی و جذابیت و گیرایی جنسی دانشجویان نظر بدهند.
کار این دانشجوی بیانضباط که به حریم خصوصی همکلاسیهایش تجاوز کرده بود به مدیریت دانشگاه کشید. اما این یک تجربه موفقیتآمیز هم بود: آمار کلیک سایت او بالا رفت و زاکربرگ به علاقه انسانها به ورود به حریم خصوصی هم پی برد. او همان زمان تصمیم گرفت شبکهای ایجاد کند با یک ساختار روشن و شفاف که هر کسی به سادگی به آن بتواند پی ببرد و به سرعت هم در دسترس قرار گیرد. حاصل این ایده، شبکه «فیسبوک» است.
جهانی آزاد اما تحت نظر؟
برخلاف شبکههای اجتماعی دیگر، «فیسبوک» نام مستعار را به رسمیت نمیشناسد. همچنین کاربران میتوانند تقاضای دوستی کسی را بپذیرند یا رد کنند. اینها همه باعث میشد که کاربران احساس امنیت کنند. اما به تدریج، به ویژه در غرب عدهای از کارشناسان نسبت به خطرات برگزاری مهمانیهای مجازی و همینطور احتمال اعتیاد و وابستگی به این شبکه اجتماعی هشدار دادند.
در نهضت سبز و در بهار عربی اما فیسبوک چهره دیگرش را نمایاند: از این شبکه اجتماعی فعالان مدنی و معترضان میتوانستند برای هماهنگی و اطلاعرسانی استفاده کنند. با اینحال نباید فراموش کرد که تظاهرات در نهایت در خیابانها اتفاق افتاد و نه در فیسبوک. کمپینهای مختلفی در این میان شکل گرفته است و برخی از آنها مانند کمپین «من مجید هستم» در اعتراض به دستگیری مجید توکلی بهیاد ماندنی است.
مارک زاکربرگ از برنامهنویسانی است که به اینترنت بیحد و حصر و استثناء و البته رایگان اعتقاد دارد. او در یکی از گفتوگوهایش گفته بود که «حریم خصوصی» یک هنجار و یک نرم اجتماعی منسوخ شده است.
«من میخواهم جهان را به جهان بازتر و آزادتری بدل کنم.»
برای عدهای از کارگزاران جمهوری اسلامی این گفته زاکربرگ یک تهدید به شمار میآید. عدهای هم بر این باورند که از بین رفتن حریم خصوصی میتواند به توتالیتاریسمی نوین بینجامد. در هر حال، مارک زاکربرگ موفق شده بحث گستردهای دراندازد و این نمایانگر این واقعیت است که «فیسبوک» در عرصه رسانهها، در زندگی اجتماعی و خانوادگی تحولی به وجود آورده، تا آن حد که حتی میتواند در سیاست روز و در مبارزات مردم برای آزادی تأثیرگذار باشد.
دیوید کیرکلند، نویسنده بیوگرافی مارک زاکربرگ، درباره بنیانگذار فیسبوک و همکارانش میگوید: «اینها یک مشت دانشجو هستند که با هم زندگی میکنند. نیمی از شب را به مهمانیهای شبانه میگذرانند، تا ساعت دو بعد از ظهر میخوابند، اما از دو بعد از ظهر تا نیمهشب یکنفس و با جدیت کار میکنند.»
در همین زمینه:
فیسبوک، روزنامه منتشر میکند
فیسبوک به عنوان یک بیماری همهگیر