هفته گذشته خبر قتل سه کودک توسط والدین‌شان در رسانه‌های فارسی‌ منتشر شد. یکی از سه قتل، قتل نوزادی است توسط مادرش و دو قتل دیگر مربوط به پدری است که دو دختر شش و هفت ساله‌اش را کشته است.

child3

مرور اخبار حوادث نشان می‌دهد که کشته شدن فرزندان به وسیله والدین‌شان، اتفاق نادری در ایران نیست. این اتفاق که ممکن است در یک کشور اروپایی تیتر اول روزنامه‌ها شود، در ایران از ستون حوادث روزنامه‌ها فراتر نمی‌رود و کمتر پیش می‌آید که متخصصان و کارشناسان، ابعاد گوناگون این حوادث را بشکافند و زمینه‌های اجتماعی و شخصی آن را بررسی کنند.

 می‌توان از وجوه گوناگون به موضوع قتل فرزندان در خانواده‌ها توجه کرد. اعتیاد پدران و مادران، فقر، تعصب‌های خانوادگی و قومی، بیماری‌های روانی و اختلاف‌های خانوادگی و طلاق، از زمینه‌هایی است که می‌تواند آمار این نوع جنایت‌ها را بالا ببرد.

در حال حاضر اینکه دو قاتل یاد شده، یکی در مقام مادر و آن یکی در مقام پدر نشسته است، مسئله را به شکلی می‌چیند که قابل بحث است؛ چرا که بر اساس قوانین جزایی اسلام، پدر ممکن هست با تخفیف در مجازات روبه‌رو شود و در مقایسه با خبر قبلی قتل که مرک نوزاد توسط مادرش باشد، امکان اعمال تبعیض در مجازات وجود دارد.

ماجرای قتل اول

روزنامه شرق، گزارش داده که زنی نوزاد ۵۰ روزه‌اش را به قتل رسانده است. او گفته: «در شرایطی که تحت‌تأثیر شیشه بودم بچه شروع به گریه کرد و من چند سیلی به او زدم ولی آرام نشد به همین دلیل وی را محکم به دیوار کوبیدم.»

فقهای شیعه تقریباً اتفاق نظر دارند كه اگر پدر یا جد پدری فرزند خود را عمداً بكشد قصاص نمی‌شود، اما این حكم در مورد مادر و سایر اقوام مقتول وجود ندارد. همچنین در قانون مجازات عمومی و قانون مجازات اسلامی ایران، مقررات خاصی برای قتل فرزند توسط مادر به چشم نمی‌خورد.

او بعد از آن خودش را به خواب زده تا وقتی شوهرش به خانه رسید وانمود کند از علت بدحالی پسرشان خبر ندارد.

حالا این زن را بعد از اعترافاتش روانه بازداشتگاه کرده‌اند. بعد از تحقیقات اولیه، مشخص شده که این زن فرزند دیگری نیز داشته که او هم قبل از یک‌ سالگی درگذشته است.

متهم و شوهرش در شمال کشور زندگی می‌کردند. شوهر در بازجویی گفته که بچه‌ تا نزدیک به یک ‌سالگی زنده بوده اما در نهایت به دلیل پریدن شیر به گلویش خفه شده و جان باخته است. زن جوان هم گفته‌های شوهرش را تکرار کرده و مرگ پسر اولش را حادثه دانسته، اما در نهایت با ادامه بازجویی‌ها به قتل آن نوزاد هم اعتراف کرده است: «آن زمان برای دومین‌بار حامله شده بودم، از نظر عصبی در شرایط خوبی قرار نداشتم و یک روز وقتی بچه‌ام بی‌تابی می‌کرد او را خفه کردم و بعد هم گفتم شیر در دهانش پرید و خفه شد. کسی هم اصل ماجرا را نفهمید.»

ماجرای قتل دوم

 به گزارش روزنامه جام جم، ناصر جامی، فرمانده انتظامی شهرستان کلیبر در آذربایجان شرقی هفته پیش اعلام کرد: ‌«در پی گزارشی مبنی بر انتقال جسد دو دختر شش و هفت ساله از تبریز به یکی از روستاهای تابعه برای دفن، به علت مشکوک بودن موضوع ماموران در محل حاضر شده و از پدر دو دختر فوت شده، تحقیق کردند.»

به گفته پلیس، پدر دختران در تحقیقات گفته، دخترانش در تبریز دچار گرفتگی ناشی از گاز شده‌اند و فوت کرده‌ا‌ند. ماموران با بررسی‌های اولیه و مشکوک شدن به موضوع، با هماهنگی قضائی اجساد را به پزشکی قانونی تبریز انتقال داده‌اند و پس از معاینات، ادعای پدر مبنی بر مسمومیت و خفگی با گاز بخاری رد می‌شود.

پزشکی قانونی تبریز هم علت مرگ دختران را ضرب و جرح و فشار بر حنجره اعلام کرده است. بالاخره متهم برای تحقیقات به پلیس آگاهی استان تحویل داده شده و در تحقیقات اعتراف کرده که به دلیل اختلاف خانوادگی، یک سال و نیم پیش همسرش آنها را ترک کرده است و قصد طلاق دارد. از آن زمان او با دو دختر فوت شده زندگی می‌کرده است.

او داستان را این طور روایت کرده است: «روز حادثه ساعت هفت صبح برای کار از منزل خارج شدم و ساعت پنج بعد از ظهر به منزل بازگشتم. در را زدم اما کسی در را باز نکرد. از طریق پشت بام وارد خانه شدم و دیدم دختر کوچکم زهرا در منزل خوابیده و لوله بخاری هم افتاده است. شیر بخاری را بستم و از منزل خارج شدم.»

فقدان سیستم‌های نظارتی بر حسن رفتار پدر و مادر با فرزندان و حساس نبودن جامعه نسبت به آسیب‌های روحی و جسمی فرزندان به وسیله والدین‌شان و خلاء اطلاع‌رسانی، اینگونه جنایت‌ها را بدون برانگیخته شدن واکنش‌های عمومی در حد خبری در ستون حوادث روزنامه‌ها باقی می‌گذارد.

اما فرمانده انتظامی کلیبر روایت دیگری دارد: «در ادامه تحقیق ازمتهم معلوم شد او به دختر بزرگش زنگ زده و دختر که با دوستش بازی می کرده، بعد از پنج دقیقه به خانه برگشته. این در حالی بوده که دختر دیگرش هم در خانه بوده است. متهم هردوی آنها را ابتدا کتک زده و چند ضربه سیلی به صورت و چند لگد به کمر آنها زده و سپس برای خرید شیر از منزل خارج شده و نیم ساعت بعد وقتی برگشته، دیده هر دوی آنها فوت کرده‌اند.»

سپس پدر که به قتل فرزندانش متهم است، خواهرش را در جریان گذاشته و جسد هر دو بچه را با خودروی شخصی به روستای زادگاهش در شهرستان کلیبر برده است تا دفن کند.

تبعیض در مجازات و فرصت فرار از جنایت

فقهای شیعه تقریباً اتفاق نظر دارند كه اگر پدر یا جد پدری فرزند خود را عمداً بكشد قصاص نمی‌شود، اما این حكم در مورد مادر و سایر اقوام مقتول وجود ندارد. همچنین در قانون مجازات عمومی و قانون مجازات اسلامی ایران، مقررات خاصی برای قتل فرزند توسط مادر به چشم نمی‌خورد. بنابراین مجازات این قتل نیز همچون بقیه قتل‌ها، قصاص است و قصاص هم قابل تخفیف نیست.

ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی در این خصوص آورده است :«پدر یا جد پدری كه فرزند خود را بكشد قصاص نمی‌شود و به پرداخت دیه قتل به ورثه مقتول و تعزیر محكوم خواهد شد.»

اداره حقوقی قوه قضائیه در یک نظریهقضائی ۱۳۶۸ آورده است: «برابر ماده ۳۲ قانون راجع به مجازات اسلامی اقدامات والدین و… به منظور تادیب یا محافظت اطفال جرم نیست مشروط به اینکه در حدود متعارف تادیب و محافظت باشد و نیز برابر ماده ۱۶ قانون حدود و قصاص پدر یا جد پدری كه فرزند خود را بكشد فقط به پرداخت دیه قتل به ورثه مقتول محكوم و تعزیر می‌شود. بنابراین به موجب این دو ماده چنانچه پدری فرزند خود را به قتل برساند قابل تعقیب كیفری می‌باشد و النهایه به جای قصاص باید دیه بپردازد ولی این امر در مورد مادر تجویز نشده است و در صورت ارتكاب قتل عمد فرزندش مجازات او تابع مقررات مربوط به قصاص خواهد بود.»

به این ترتیب، وجود رابطه  پدری و فرزندی بین قاتل و مقتول باعث ساقط شدن حکم قصاص می‌شود. دلیل معافیت پدر از قصاص هم این طور عنوان شده که «پدر سبب وجود فرزند است لذا فرزند نمی‌تواند سبب معدوم شدن وی گردد. بعلاوه که این حکم با حرمت ابوت در تنافی است و به جهت رعایت حرمت وی است که در قذف فرزند نیز حد بر او جاری نمی‌شود. همچنین نقش پدر و جایگاه او در نظام خانواده آنقدر رفیع است كه مانع بزرگی در اجرای حكم قصاص است. همچنین تحكیم نظام خانواده حكم می‎كند در چنین مواردی ركن مهم خانواده صیانت شده و به پرداخت دیه اكتفا شود. دلیل دیگری كه در قتل فرزند قابل ملاحظه است، رابطه عشق و علاقه پدر و فرزندی است كه اقدام به قتل فرزند را امری عجیب و ناباورانه كرده است. همین عشق و علاقه باعث ورود شبهاتی در عمدی بودن قتل می‎كند كه در نهایت مانع اجرای حكم قصاص می‎شود.»

معمولاً آمار رسمی درباره آسيب‌های اجتماعی زنان اعلام نمی‌شود و نوعی سانسور در مطرح شدن مسائل زنان وجود دارد.

در تمام این استدلال‌ها نقش مادر نادیده گرفته شده است. گویی که مادر جایگاهی در خانواده ندارد و خانواده با قصاص مادر از بین نمی‌رود و در محبت مادر تردید وجود دارد که او می‌تواند بدون عشق و علاقه فرزندش را بکشد. یعنی اینکه کتک زدن کودکان به منظور تادیب هم مجاز دانسته شده است.

این در حالی است که مجازات قتل فرزند توسط پدر در حقوق خارجی برخلاف حقوق ایران است. درسوئیس، فرانسه، ایتالیا و …  برخلاف حقوق ایران که قتل فرزند توسط پدر را به دلایل فقهی شامل تبعیض مجازات از سایر مجازات‌های قتل عمد می‌داند، پدر شامل تخفیف نمی‌شود و برعکس تحت شرایطی برای مادر تخفیف‌هایی را در نظر دارند؛ ازجمله اینکه ماده ۱۱۶ قانون جزایی سوئیس مصوب ۱۹۳۷ مجازات مادری که طفل نوزاد خود را در اثنای زایمان یا در حالی که هنوز تحت تاثیر زایمان است به عمد بکشد، شش ماه حبس تادیبی یا حبس جنایی تا سه سال قرار داده است.

وجود قوانین یادشده در ایران اما می‌تواند این خطر را ایجاد کند که برخی از پدران، با اطمینان از مصونیت خود از مجازات، راحت‌تر دست به جنایت بزنند یا برخی از موارد جنایت در داخل خانواده مخفی بماند.

در عین حال فقدان سیستم‌های نظارتی بر حسن رفتار پدر و مادر با فرزندان و حساس نبودن جامعه نسبت به آسیب‌های روحی و جسمی فرزندان به وسیله والدین‌شان و خلاء اطلاع‌رسانی، اینگونه جنایت‌ها را بدون برانگیخته شدن واکنش‌های عمومی در حد خبری در ستون حوادث روزنامه‌ها باقی می‌گذارد.