سازمان محیط زیست ایران میگوید بسیاری از سدها در کشور بدون ارزیابی محیط زیستی ساخته شدهاند و تاثیرات زیانباری روی مناطق اطراف دارند. این سازمان خواهان جمعآوری اطلاعات تمام سدهای کشور و تصمیمگیری برای تخریب سدهای زیانآور توسط وزارت نیرو شده است.
احمدعلی کیخا، معاون سازمان حفاطت محیط زیست ایران، در نشستی خبری که روز دوشنبه هفتم بهمن و به مناسب روز جهانی تالابها برگزار شده بود اظهار کرد در گذشته ارزیابی درستی به هنگام ساختن سدها انجام نشده است و اکنون این سدها مشکلات فراوان زیست محیطی به خصوص در مناطق پایین دست خود به وجود آوردهاند. به گفته این مقام مسئول، به عنوان مثال احداث سد سیوند در بالادست دریاچه بختگان، منجر به افزایش تولید برنج در این منطقه خشک و نیمه خشک شد اما در نهایت تالاب بینالمللی بختگان را خشک کرد. به گفته کیخا، از وزارت نیرو خواسته شده است تا هرچه سریعتر اطلاعات تمام سدهای کشور را در اختیار سازمان محیط زیست بگذارد تا کارشناسان این سازمان بتوانند سدهای کشور را از منظر زیست محیطی ارزیابی کنند. پس از آن قرار است در جلساتی با وزارت نیرو در مورد تخریب این سدها تصمیمگیری شود. به گفته معاون سازمان محیط زیست کشور، وزارت نیرو پذیرفته است که اگر زیانهای سدی نسبت به منافع آن بیشتر باشد، آن سد باید تخریب شود.
سد سازی در ایران
ایران در دهههای اخیر و به ویژه پس از جنگ به یکی از بزرگترین کشورهای سد ساز در دنیا تبدیل شد. مطابق آمار شرکت مدیریت منابع آب ایران، در حال حاضر ۶۴۷ سد در حال بهرهبرداری، ۱۴۶ سد در حال اجرا و و ۵۳۷ سد دیگر در مرحله مطالعاتی هستند.
۸۰ درصد از تالابهای ایران به دلیل الگوی توسعه ناپایدار از جمله سدسازی مطالعه نشده آسیب دیدهاند. شش تالاب جهانی ایران نیز اکنون در فهرست تالابهای در معرض نابودی قرار دارند.
با آنکه تعداد سدها در ایران پس از انقلاب حداقل ده برابر شده است، اما بسیاری از این سدها عوارض نامطلوب زیست محیطی، اجتماعی و فرهنگی به دنبال داشتهاند. سدهای مطالعه نشده روی بسیاری از رودخانهها، آبی که به دریاچهها و تالابها ریخته میشد را قطع کردهاند. سامان حفاظت محیط زیست وضعیت بحرانی در بسیاری از تالابهای ایران را در ارتباط با سدسازیهای بیرویه میداند. همچنین زیر آب رفتن بسیاری ازمناطق باستانی و جا به جایی و کوچ ناخواسته از عوارض این سدها بوده است.
تالاب های بحرانی
به گفته معاون سازمان محیط زیست در ایران حدود ۲۵۰ تالاب شناسایی شده که از این میان ۸۵ تالاب دارای اهمیت فوقالعاده هستند. ایران همچنین ۳۲ تالاب خود را در فهرست پیمان جهانی رامسر به ثبت رسانده است. پیمان رامسر یا کنوانسیون جهانی حفاظت از تالابها، معاهدهای است برای آن دسته از تالابهایی که دارای اهمیت جهانی هستند و باید مورد حفاظت قرار بگیرند. این کنوانسیون در سال ۱۳۴۹ و در جریان کنفرانسی بینالمللی در شهر رامسر ایران به تصویب رسید. به گفته مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست اکنون شش تالاب از تالابهای جهانی ایران در معرض خطر نابودی هستند.
۸۰ درصد تالابها آسیب دیدهاند
در همین حال، مدیر پروژه بینالمللی حفاظت از تالابهای ایران نیز از آسیب دیدن ۸۰ درصد از تالابهای کشور به دلیل الگوی توسعه ناپایدار خبر داده است. به گفته محسن سلیمانی روزبهانی برای ارائه الگوی توسعه پایدار در کشور باید بخشهای مختلف از جمله کشاورزی، آبخیزداری، حوضههای آبریز و بخش دولتی و خصوصی با یکدیگر همکاری کنند. از سد سازی مطالعه نشده نیز به عنوان یکی از مثالهای توسعه ناپایدار نام برده میشود.
با سلام و عرض پوزش
نمی خواستم چیزی بنویسم که خدای ناکرده به فردی اییرادگیر و عیب جو معروف شوم. اما این یکی خیلی خطرناک است و منافع ملی در خطر!
حالا دیگر باید دست دعا بر درگاه خدا برداریم و از خدا بخواهیم تا سرزمین ایران را این بار از دست کارها و تصمیمات بچگانه و خودسرانه محیط زیست حفظ کند. طبق گزارش اخیر ناسا خشکسالی سی ساله در راه است وگزارش های همین محیط زیست هم با ناسا همراستا و همسو است. حالا اقایان هر دوپا را در یک کفش کرده اند و میخواهند به اسم احیاء تالاب ها شورابه های پایین دست را از آب پر کنند به خیال اینکه آن گودالهای نمک در پایین دست مثل قدیم می توانند بستر لازم برای یک محیط تالابی را فراهم کنند. این احمقانه ترین کاری است که به خصوص در این برهه کم آبی میتوان انجام داد. علاوه بر اینکه ذخیره آب را از انچه که هست بازهم کمتر میکند بودجه و هزینه گزافی هم که برای سد سازی و انباشت آب شرب به کار رفته یک شبه به مخروبه تبدیل میکند. خراب کردن چه آسان مدیریت چه مشکل. به خصوص که مشکل فلات ایران ازکم بارانی و نه از سد سازی است. و کم بارانی هم به دلیل یک عارضه طولانی و طبیعی است که بارها به آن اشاره شده است و یک سری مقالات هم در همین زمینه در راهند. قدیمی ها می گفتند آب که استخوان ندارد به هر طرفی که سرازیری باشد میرود تا یا به بن بست (گودال یا دریاچه) و یا به دریا برسد و کل فلات ایران یک چنین بن بست زیست محیطی است با یک خصیصه بسیار منحصر به فرد. در طول سالیان دراز بر اثر و در نتیجه فعالیت انسان مقادریر معتنابهی نمک در سطح زمین انباشت شده است و همین نمک بی مقدار به تدریج رستنی ها را از زمین زدوده و تجمعات و تمدن های بشری را از دشت ها و جلگه های فلات ایران به کوهپایه ها کوچانده است. بدون توجه به این خصوصیت سرزمین فلات ایران روانه کردن آب ذخیره شده پشت سدها به گودالهای نمک که روزی دریاچه های آب شیرین بوده اند کاری نه عبث بل که خطرناک است و در تضاد با منافع ملی هم هست. این حضرات نمی دانند که وقتی آب به گودالهای زیردست سرازیر شود دیگر باز نخواهد گشت. آری دریاچه ارومیه و قم و مهارلو پر آب میشوند اما هیچگاه در شرایط کنونی به دریاچه “زنده ” تبدیل نخواهند شد چه میزان نمک در بستر این دریاچه های امروزی صدها بار بیش از میزان نمک در 50 سال پیش است. با این حساب نه تنها این آبگیرهای مورد توجه و نظر حضرات محل نشو و نمای پرندگان مهاجر نخواهند شد بلکه آن تالاب های مصنوعی هم که در پشت سدهای تخریب شده به وجود آمده بودند دیگر نخواهند بود. حضرات بفرمایند کدام پرنده مهاجری میشناسند که بتواند در آب شور با درجه اشباع بالای 30% به جای حد اکثر 3 % لانه گذاری کند!؟ یک گله فلامینگو در دریاچه ارومیه دیده اند و آنرا میخواهند. اگر یک گله فلامینگو در دریاچه ارومیه حضور داشته نه به دلیل شورابه ارومیه بل که به دلیل چشمه های آب شیرینی است که در محل وجود داشتند و حالا بر اثر خشکسالی تقلیل یافته یا خشک شده اند. همین چشمه ها منشاء و پیش نیاز آرتیمیا بوده و هستند چه این سخت پوستان پر برکت فقط در مصب رودها انهم در فصول پر باران سال نشو و نما میکردند. بدون حضور ارتیمیا کدام فلامینوگو خاضر است با در یاچه ارومیه بیاید و تخم گذاری کند!؟ یکی از تبعات مفید این سد سازی ها، علاوه بر به تعویق انداختن مرگ گامل فلات ایران همانا به ما نشان دادند که چه مقدار نمک در دریاچه های پایی دست انباشت شده است و شاید اگر به درستی به پامد این سد ها بنگریم خواهیم دید که نیاز مبرم به نم زدایی فلات ایران داریم تا به فروریزهای اسمانی و طراوت و سر سبزی به منطقه فلات بازگردد.
از دست اندکاران محیط زیست ایران به طور جدی نقاضا میشود قبل از عملی کردن این گونه تصمیمات عاجل و جاهلانه به عواقب آنها بیندیشند چه با هدر دادن آب ناقوس مرگ را برای هزاران انسان به صدا در می آورند.
با احترام اما در کمال نا باوری
دکتر اسدلله ابراهیمان
دکتر ابراهیمان / 28 January 2014
دست نگهدارین
نمیشه اول دریچه سد را واگنین و اب را به سوی تالاب ها رها کنین تا ببینیم مرغابی ها می آیند یا نه. شاید دیگه اینورا پیداشون هم نشه. بعد اگه نتیجه مثبت بود بزنین سدو خراب کنین. این روحیه خرابکردن را از که آموختی گفت از لشکر ………
anonymous / 28 January 2014