نحوه پرداخت یارانههای نقدی و اجرای قانون هدفمندسازی یارانهها در سال آینده، یکی از چالشهای میان دولت و مجلس جمهوری اسلامی ایران است.
در حالی که نمایندگان مجلس در ماههای گذشته از دولت خواستند تا دهکهای بالای درآمدی را از فهرست یارانهبگیران حذف کند، در لایحه بودجه پیشنهادی دولت به مجلس نحوه پرداخت یارانه نقدی و جمعیت یارانهبگیر در سال آینده مشخص نشده است.
دولت اعلام کرده است به منظور کمک به دهکهای درآمدی پایین جامعه، اقدام به توزیع سبد کالایی خواهد کرد. منتقدان پرداخت نقدی یارانهها معتقدند برخلاف ادعای مسئولان دولتی، این طرح به کاهش نابرابری توزیع درآمد در جامعه نه تنها کمکی نکرده بلکه با آزادسازی قیمت حاملهای انرژی و افزایش نرخ تورم، فشار بیشتری بر خانوارهای کم درآمد تحمیل کرده است.
در حالی که یک خانوار روستایی در تهران به صورت میانگین در سال ۱۳.۹ میلیون تومان درآمد در مقابل ۱۲.۴ میلیون تومان هزینه داشته، میانگین درآمد و هزینه یک خانوار روستایی در سمنان ۷.۸ میلیون تومان درآمد در برابر ۸.۳ میلیون تومان هزینه بوده است.
هدفمندی یارانهها اگرچه درآمد اسمی خانوارها را افزایش داده، اما در مقابل کاهش قدرت خرید آنان را نیز به همراه داشته است. بهگونهای که تورم ملموس برای دهک اول درآمدی جامعه حداقل سه درصد بیشتر از دهک دهم گزارش شده است. همچنین در شرایطی که اقتصاد با تورم شدید و بالاتر از ده درصد روبهرو است، سهم سبد غذایی خانوارها کاهش مییابد و در مقابل دهکهای درآمدی بالا که دارای منابع سرمایهای هستند، با افزایش ثروت و سرمایه روبهرو میشوند. به بیان دیگر، توزیع نقدی یارانههای نقدی کاهش شکاف طبقاتی و نابرابری اقتصادی را به دنبال نداشته، بلکه سبب افزایش بیشتر شکاف درآمدی شده است.
دخل کمتر از خرج
آخرین گزارش مرکز آمار ایران از میانگین درآمد و هزینه خانوارهای شهری و روستایی نشان میدهد که خانوارهای روستایی در سال گذشته به صورت میانگین ماهیانه ۵۰ هزار تومان کسری بودجه داشتهاند در حالی که خانوارهای شهری ۳۲ هزار تومان مازاد درآمد داشتهاند.
بر اساس این گزارش در سال گذشته میانگین هزینه سالیانه یک خانوار روستایی ده میلیون و ۸۱۸ هزار تومان و میانگین درآمد آن ده میلیون و ۱۲۸ هزار تومان بوده است. یعنی هر خانوار روستایی به صورت میانگین در ماه ۹۰۱ هزار تومان هزینه در برابر ۸۴۴ هزار تومان درآمد داشته است. هزینه یک خانوار روستایی در مقایسه با سال ۹۰، ۲۸.۳ درصد و درآمد آن ۲۷ درصد افزایش یافته است.
برخلاف خانوارهای روستایی در خانوارهای شهری، میانگین درآمد بیشتر از میانگین هزینهها افزایش داشته است. میانگین درآمد خانوارهای شهری در سال گذشته به نسبت سال ۱۳۹۰، ۲۳.۸ درصد افزایش داشته و۱۶ میلیون و ۷۲۴ هزار تومان رسیده است. در همین دوره میانگین هزینه یک خانوار شهری ۱۶ میلیون و ۴۲۸ هزار تومان اعلام شده است.
بیشترین شکاف درآمد و هزینه خانوارها در استان آذربایجان غربی به چشم میخورد و پس از آن استانهای لرستان، یزد، چهارمحال و بختیاری، کرمانشاه و کهکیلویه و بویراحمد قرار دارند.
بر این اساس به صورت متوسط، یک خانوار شهری ماهیانه یک میلیون و ۳۹۳ هزار تومان درآمد در برابر یک میلیون و ۳۶۱ هزار تومان هزینه داشته و با ۳۲ هزار تومان مازاد درآمد روبهرو بوده است.
مقایسه استان به استان درآمدها و هزینههای خانوارهای شهری و روستایی اما نشان میدهد که افزایش هزینهها در استانهای مختلف متفاوت است. در حالی که تنها دو استان ایلام و قم با کاهش هزینه خانوارهای روستایی روبهرو بودهاند، در استان خوزستان میانگین هزینهها ۵۷ درصد افزایش یافته است.
در میان خانوارهای روستایی، استان تهران با ۴۷ درصد بیشترین افزایش درآمد را داشته است و پس از آن آذربایجان شرقی و قم با افزایش ۴۲ و ۳۷ درصدی قرار دارند. همچنین در استانهای سمنان، سیستان و بلوچستان، چهارمحال و بختیاری و کرمانشاه درآمد خانوارهای روستایی کمترین افزایش را داشته است.
در حالی که یک خانوار روستایی در تهران به صورت میانگین در سال ۱۳.۹ میلیون تومان درآمد در مقابل ۱۲.۴ میلیون تومان هزینه داشته، میانگین درآمد و هزینه یک خانوار روستایی در سمنان ۷.۸ میلیون تومان درآمد در برابر ۸.۳ میلیون تومان هزینه بوده است.
در میان خانوارهای شهری نیز زنجان با ۴۱.۲ درصد صدرنشین افزایش هزینهها است. خراسان جنوبی با ۳۵ درصد، خوزستان و خراسان رضوی با ۳۳ درصد و سیستان و بلوچستان با ۳۰ درصد دیگر استانهایی هستند که بیشترین افزایش هزینه خانوار شهری را داشتهاند. کمترین میزان افزایش هزینه خانوار شهری هم در استانهای ایلام (۳۲.۷ -)، بوشهر (۱-)، قم (۱)، چهارمحال و بختیاری (۱۰.۲) و لرستان (۱۱.۸) رخ داده است.
همچنین خانوارهای شهری ساکن آذربایجان شرقی با ۴۵ درصد، بیشترین میزان افزایش درآمد را داشتهاند. گلستان (۴۴.۷)، فارس(۳۹.۵)، قم (۳۴) و تهران و اصفهان (۳۳) دیگر استانهایی هستند که درآمد خانوارهای شهری در آنها بیش از سایر استانها افزایش یافته است. کمترین میزان افزایش درآمد هم در استان ایلام با ۱.۹ درصد رخ داده است. کهکیلویه و بویراحمد و آذربایجان غربی هم با ۳.۲ و ۷.۱ درصد افزایش، دیگر استانهای قعرنشین افزایش درآمد به شمار میآیند.
بیشترین مازاد درآمد در خانوارها نیز به استان قم، البرز، فارس و تهران اختصاص دارد. میانگین درآمد یک خانوار شهری در تهران تقریبا دوبرابر درآمد یک خانوار شهری در آذربایجان غربی است.
بیشترین شکاف درآمد و هزینه خانوارها در استان آذربایجان غربی به چشم میخورد و پس از آن استانهای لرستان، یزد، چهارمحال و بختیاری، کرمانشاه و کهکیلویه و بویراحمد قرار دارند.
خانوارهای شهری استان تهران بیشترین درآمد سالیانه را در اختیار دارند و استانهای فارس و اردبیل نیز در رتبههای بعدی قرار دارند. بیشترین مازاد درآمد در خانوارها نیز به استان قم، البرز، فارس و تهران اختصاص دارد. میانگین درآمد یک خانوار شهری در تهران تقریبا دوبرابر درآمد یک خانوار شهری در آذربایجان غربی است.
خط فقر از شرق تا غرب
نتیجه آمارگیری میانگین درآمد و هزینه خانوارها توسط مرکز آمار ایران تقریباً نتایج یکسانی با یافتههای پژوهش احمد سوری درباره جغرافیای فقر در ایران دارد. اگرچه مقامهای دولتی در سالهای گذشته اطلاعات مرتبط با خط فقر و جمعیت زیر خط فقر را اعلام نکردند، اما حسین راغفر از پژوهشگران فقر در ایران، گفته است که ۴۴ درصد جمعیت کشور زیر خط فقر زندگی میکنند.
اگر یافتههای مرکز آمار ایران را مبنای خط فقر قرار دهیم، آنگاه میانگین درآمد خانوارهای شهری و روستایی ایران در ۱۴ استان پاسخگوی هزینههای آنان نیست.
بر اساس یافتههای داوود سوری، سیستان و بلوچستان فقیرترین استان ایران به شمار میآید. قم، کرمان، خراسان شمالی و خوزستان دیگر استانهایی به شمار میآیند که بیشترین درصد جمعیت زیر خط فقر را دارند. مدیرکل دفتر بهبود تغذیه وزارت بهدشت نیز گفته است: «براساس نقشه جغرافیایی فقر غذایی، استان سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی، هرمزگان و کرمان بیشترین درصد جمعیت دارای سوء تغذیه را دارند.»
حسین راغفر از پژوهشگران فقر در ایران، گفته است که ۴۴ درصد جمعیت کشور زیر خط فقر زندگی میکنند. اگر یافتههای مرکز آمار ایران را مبنای خط فقر قرار دهیم، آنگاه میانگین درآمد خانوارهای شهری و روستایی ایران در ۱۴ استان پاسخگوی هزینههای آنان نیست.
گلستان، کهکیلویه و بویراحمد، خراسان جنوبی، همدان و یزد در رتبه ششم تا دهم جمعیت زیر خط فقر قرار دارند. مازندران، قزوین، تهران، گیلان و هرمزگان نیز استانهایی هستند که کمترین جمعیت زیر خط فقر را دارند. نرخ جمعیت زیر خط فقر در برخی از شهرهای استانهای خوزستان، سیستان و بلوچستان و کرمان بیش از ۵۰ درصد است.
آیا وعده توزیع عادلانه ثروت عملی میشود؟
حسن روحانی در زمان تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری، توزیع عادلانه ثروت را از برنامههای اصلی خود عنوان کرد. نگاهی به شاخصهای توسعه اقتصادی و اجتماعی در سایر استانهای ایران بیانگر توزیع نابرابر امکانات و سرمایهگذاری در مناطق کمتر توسعه یافته است.
در سه دهه گذشته و برنامههای توسعه پنجساله همواره قانونگذاران بر توسعه و توجه بیشتر بر مناطق کمتر توسعه یافته تاکید کردهاند، اما آنچه در عمل رخ داده، تشدید نابرابریها و شکاف توسعهای در ایران بوده است.
حال چنانچه دولت و مجلس آنگونه که مقامهای مسئول اعلام میکنند، به دنبال بهینهسازی قانون هدفمندی یارانهها در مرحله بعدی هستند، باید به دادههای آماری و توزیع فقر در مناطق مختلف، توجه ویژهای داشته باشند.
شناسایی جمعیت فقیر به لحاظ دریافت کالری مورد نیاز روزانه، جمعیت فاقد شغل و میزان هزینه و درآمد خانوارها، بر اساس یافتههای مرکز آمار ایران میتواند در هنگام بررسی لایحه بودجه، راهگشای دولت و مجلس برای توزیع هدفمند یارانهها و تخصیص بودجه باشد.
نگاهی به توزیع جغرافیایی جمعیت بیکار کشور میتواند اولویتهای سرمایهگذاری دولت را مشخص کند. بر اساس آخرین آمار دولتی ارائه شده در باره جمعیت بیکار، استان لرستان بیشترین جمعیت بیکار را دارد و پس از آن، استانهای گیلان، کردستان، کرمانشاه و کهکیلویه و بویراحمد قرار دارند.
حسن روحانی در نخستین سفر استانی خود در اهواز وعده کرد که بخشی از درآمدهای نفتی برای توسعه این استان سرمایهگذاری شود. پیش از این نیز نهادهای حکومتی در ایران قانونی را به تصویب کرده بودند که بخشی از درآمدهای استانی به منظور توسعه استانها به آنان اختصاص یابد اما نمایندگان مجلس همواره به عدم تخصیص این منابع معترض بودهاند.
خط فقر از شرق تا غرب و از جنوب تا شمال. ما که برای اقتصاد و آزادی و عدالت و … و برای برداشتن حکومت فردی انقلاب نکردیم، برای اسلام برای حکومت اسلامی و ولایت فقیه انقلاب کردیم . حفظ حکومت هم اوجب واجبات است. همه باید فدای نظام مقدس و ولایت امر مسلمین جهان بشوند. این همه بنیاد و … است و پولی که به سوریه و لبنان و غزه و …. میرود واین همه برای حوزه های علمیه و مراجع و … هزینه می شود چیزی برای مردم نمی ماند
آذران / 05 February 2014