جواد بدیعزاده را که اینک به سی و چهارمین سالگرد درگذشت او رسیدهایم، بعضیها نخستین مبتکر و مبشر موسیقی پاپ ایرانی میدانند. کسانی هم که چنین عنوانی را به او اعطا نمیکنند، در بهرهمندی سرشار او از استعداد و قریحه هنری تردیدی به دل راه نمیدهند. واقعیت این است که بدیعزاده پدیده کمیابی در عرصه موسیقی ایران بوده است. کمتر کسی ویژگیهای گاه متضاد او را داشته و در حوزههای مختلف موسیقی زورآزمائی کرده است.
ویژگی اول از تضاد میان سنتهای خانوادگی و نوع فعالیتهای هنری او ظاهر میشد. بدیعزاده فرزند سید اناری ملقب به بدیع المتکلمین بود و از خردسالی عبا بر دوش و عمامه بر سر، پای منبر پدر روضه میخواند. در واقع قصد آن بود که در آینده به جای پدر روضه خوان شود. او ولی مثل عارف قزوینی به میل پدر رفتار نکرد و زندگی دیگری جز آنچه خانواده میخواست برگزید. تنها انتخاب موسیقی نبود که کمیاب جلوه میکرد. خیلی از آخوندها و آخوندزادگان که صوت خوشی داشتند به این راه رفتند. شگفتآور این بود که او به حوزهای از موسیقی روی آورد که از اعتبار اجتماعی برخوردار نبود، یعنی با شور و اشتیاق تمام به کار در حوزه موسیقی عامیانه شهری و به اصطلاح موسیقی کوچه و بازار روی آورد.
بدیعزاده دوره دبیرستانی را نیز در مدرسه بزرگان، دارالفنون گذراند. همانجا با زبان فرانسه و موسیقی و ادبیات اروپایی آشنا شد. به نظر میرسد که استمرار در این آشنائیها به یک بازنگری در خویشتن انجامیده باشد. بدیعزاده طی چند سالی به قول معروف از این رو به آن روشد. کوتاه کنیم فرزند سید اناری به جای منبر و مسجد جای معتبری در بنگاههای صفحه پرکنی خارجی پیدا کرد که بیشتر آنها هم از او ترانههای عامیانهاش را میخواستند؛ ترانههایی که بعدها به بخشی از موسیقی پاپ تبدیل شد.
البته بدیعزاده ترانههای به اصطلاح فاخر نیز از خود به یادگار گذاشته، ولی دلش همیشه برای عامیانههایش میتپید. او با عرضه همانها بود که به اوج شهرت رسید.
صفحه اول بدیعزاده که درآمد و مورد استقبال قرار گرفت، دیگر بنگاههای صفحه پرکنی رهایش نکردند. دو سه بار در ایران و دو سه بار دیگر در بیرون از ایران، ترانههای مختلفی از او را به ضبط درآوردند و در سطح جامعه پراکندند.
ترانه عامیانه «یکی یه پول خروس»
ویژگی کمیاب دیگر بدیعزاده این بود که انواع موسیقی مورد پسند قشرهای جامعه آن روزی ایران، در چنتهاش پیدا میشد؛ ترانههایی چون ماشین مشدی ممدلی، زالکهِ زال زالکه، یکی یه پول خروس، کلفت آلاگارسون را برای عامیانهپسندها ساخته بود و ترانهای چون شد خزان را با شعر رهی معیری برای فاخرپسندها.
تعداد شاعرانی که با او همکاری میکردند نیز شگفتانگیز بود. دستکم از رقم ده فراتر میرفت. شاعرانی که اگر بدیعزاده نمیبود شاید هیچگاه به عرصه ترانهپردازی پای نمیگذاشتند. در یک نگاه دقیقتر میتوان از نقش اجتماعی- فرهنگی بدیعزاده یاد کرد. حضور و فعالیت او در این عرصه طراوت و شادابی به بار میآورد و راه را برای دگرگونیهای بعدی در موسیقی مردمپسند هموار میکرد.
گفتیم که میگویند موسیقی پاپ ایرانی از بدیعزاده آغاز میشود. درستی این ارزیابی بستگی به تعریفی دارد که از «پاپ» در ذهن داریم. اگر منظور نواهایی باشد که با شتاب بسیار فراگیر میشود حرف درستی است. بدیعزاده در گسترش و فراگیر ساختن موسیقی عامیانه و بازگرداندن اعتبار به آن نقشی بنیادین ایفا کرده است. ولی اگر نظر به آن موسیقی داریم که پهلو به پاپ غربی میزند، سرچشمهاش را باید در جاهای دیگری جستوجو کرد. در ترانههای غربی جمشید شیبانی ک همراه با واردات فرهنگی دیگر به ایران نیز راه یافته بود.
به گمان من آنچه که امروز موسیقی پاپ نامیده میشود، دستاورد فضای تلفیقی ویژهای است که در سالهای آغازین قرن جاری خورشیدی، بر هنر ایران سایه افکنده بود. با سر بر آوردن آهنگسازان و ترانهسرایان نوآور، این دستاوردها نیز فراگیرتر شد و با بنیاد گروه طنین به انسجام و پختگی رسید.
در هشت دهه اخیر، شیوههای مختلف ترانهپردازی تجربه شده و زبان و بیان موسیقایی به ضرورت زمانه و به استمرار دگرگون شده تا به وضعیت امروز رسیده و با وجود راهبندانهای بسیار و برخورد با یک انقلاب واپسگرا، همچنان به سوی کمال پیش میرود.
به هر روی، به هر جا که این کاروان موسیقی نو رانده شود، سایهی چند تن از هموارکنندگان راه با او همراه است. در میان این سایهها، سایه جواد بدیعزاده پر رنگتر مینماید.
تکهای از خاطرات بدیعزاده را پایانه این مطلب قرار میدهیم تا گوشهای از دشواریهای راهی را که او پیموده است، نشان داده باشیم.
«شبی در محفلی، یکی از بزرگان اهل تمیز به او گفته است، کسی که غزل حافظ و سعدی را به شیوایی میخواند روا نیست مهملاتی از قبیل زال زالک یا یکی یه پول خروس را بخواند. بزرگ دیگری در پاسخ او میگوید: در دکان خرازی همه رقم جنسی موجود است. هر که هر چه بخواهد میخرد. در این حیص و بیص دو تا خانم از برادرزادههای مرد معترض وارد شدند و با ذوق و شوق تمام به عمو جانشان گفتند که دو تا صفحه از بهترین آوازهای بدیعزاده را خریدهاند: کلفت آلاگارسون و یکی یه پول خروس!»