ماجرای سوءاستفاده کلان مالی از سرمایههای سازمان تامین اجتماعی به قدری مفصل و پر دامنه است که با وجود آنکه قوه قضائیه هیچگونه اقدامی علیه آن انجام نداده و اسناد رسمی این تخلف مالی طبق معمول از مردم و افکار عمومی پنهان مانده است، تا همینجای کار میتوان از اخبار، اظهار نظرات و واکنشها نسبت به این ماجرا یک کتاب قطور تهیه کرد.
در کشاکش قدرت میان دولت محمود احمدینژاد و مجلس تحت امر علی لاریجانی تحقیق و تفحصی از سازمان تأمین اجتماعی صورت گرفت که خود تبدیل به داستانی طولانی شد. بیست هزار صفحه سند مربوط به این تحقیق و تفحص گم شد و بعد در زیر زمین سازمان تامین اجتماعی پیدا شد. انتشار گوشهای از این اسناد باعث شده که افراد بسیاری از جمله امام جمعه موقت مشهد آن را مصداق “غارت اموال” بدانند.
سید حسین دهدشتی، عضو کمیته تحقیق و تفحص از سازمان تامین اجتماعی در قرائت گزارش کمیته تحقیق و تفحص از سازمان تامین اجتماعی، ضمن بیان تخلفات مختلفی که در سازمان تأمین اجتماعی انجام شده است میگوید: «در بررسی حدود ۱۷۸ شرکت شستا متوجه شدیم، بیش از چهارهزار سمت در هیئت مدیرهها وجود دارد که عملاً با هزار و ۵۰۰ نفر پوشش داده بودند. یعنی در واقع خیلی از افرادی که در هیئت مدیرهها بودند، سه پست و جایگاه را تصرف کرده بودند و پاداشهای کلانی دریافت میکردند.»
این نماینده مجلس مدیران حاکم بر شرکتهای زیر مجموعه تامین اجتماعی را «نورچشمی و ناوارد و وصل به برخی جریانهای خاص» معرفی کرده است.
به گفته خبرگزاری ایلنا، «مدیران سازمان در روزهای پایانی دولت دهم به فکر پرداخت پاداش بیش از شصت میلیارد ریال به کلیه مدیران دولت نهم و دهم افتادهاند».
به گزارش خبرگزاری ایلنا «کل کارخانههای متعلق به تامین اجتماعی ۵۱هزارمیلیارد تومان ارزش داشته است در صورتی که تامیناجتماعی قصد داشته این کارخانهها را تنها با ۱۷هزارمیلیاردتومان واگذار کند».
به گزارش این خبرگزاری «کل کارخانههای متعلق به تامین اجتماعی ۵۱هزارمیلیارد تومان ارزش داشته است در صورتی که تامیناجتماعی قصد داشته این کارخانهها را تنها با ۱۷هزارمیلیاردتومان واگذار کند».
قاضیپور، نماینده ارومیه و عضو کمیته تحقیق و تفحص از سازمان تأمیناجتماعی هم اعلام کرده است: «مدیران سازمان تامین اجتماعی برای خودشان حقوق ۱۷میلیونی و برای همسرشان حقوق ششمیلیونی پرداخت کردهاند.»
آقای توکلی نماینده فعلی مجلس شورای اسلامی ادعا میکند: «قبل از انتصاب مرتضوی به عنوان رئیس تأمین اجتماعی گفتم کسی که دادستان تهران بوده و متهم است نمیتواند در راس سازمان اقتصادی و اجتماعی کشور قرار بگیرد… علت آن را هم میدانستیم و میگفتیم که وی افرادی مانند خودش را تشویق میکند و فساد را در این سازمان گسترش میدهد و از آنجایی که در این سازمان منابع مالی زیادی در اختیار دارد ممکن است با مدیریت وی مشکلاتی ایجاد شود»
مرتضوی اما در جوابیهای بسیار طولانی خطاب به ریاست کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی گفته است: «پرداختهایی که به نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی از سوی سازمان تامین اجتماعی صورت گرفته اختصاص به دوره خاص ندارد و با بررسی اسناد موجود، مشخص است که تقریباً در اکثر دورهها در همین حد پرداختی صورت گرفته است.»
مرتضوی نوشته است که «جناب آقای محجوب نماینده محترم تهران و اکثر همکاران ایشان در هیئت تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی جزو دریافتکنندگان کارت هدیه و بن بودهاند.» طبق اخبار درز پیدا کرده از مجلس، تعداد نمایندگانی که از قاضی مرتضوی هدیه دریافت کردهاند بیش از ۱۵۰ نفر هستند.
نخبگان جامعه کارگری مطلع، اکثریت کارگران بیاطلاع
آیا جامعه کارگری ایران، بازنشستگان و مستمری بگیران که به دلیل پرداخت حق بیمه، صاحبان اصلی سرمایههای سازمان تامین اجتماعی هستند از تخلفات مالی گسترده در این سازمان و غارت سرمایههایی که در اصل متعلق به خود آنان است با خبر هستند؟ اگر نه، چرا به فسادی گستردهای که اشاره کوتاه به آن سطور بسیاری را به اشغال خود در میآورد اهمیت داده نشده و با وجود توجه رسانهها به گوش مخاطبان اصلی نرسیده است؟
مرتضوی نوشته است که «جناب آقای محجوب نماینده محترم تهران و اکثر همکاران ایشان در هیئت تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی جزو دریافتکنندگان کارت هدیه و بن بودهاند.» طبق اخبار درز پیدا کرده از مجلس، تعداد نمایندگانی که از قاضی مرتضوی هدیه دریافت کردهاند بیش از ۱۵۰ نفر هستند.
یکی از فعالان کارگری ایران پاسخ میدهد: «مثل خیلی از اتفاقهای دیگر نخبگان جامعه کارگری مطلع هستند، ولی اکثر کارگران ما بیاطلاع و بی خبر هستند.»
این فعال کارگری ادامه میدهد: «نخبه که میگویم یعنی همین کسانی که فعالیت میکنند. به قول بچههای دانشجویی که با ما حرف میزنند: روشنفکران طبقه کارگر. اینها اینترنت میخوانند یا بقیه برایشان پرینت میگیرند. یک کمی الان روزنامهها مینویسند درباره این چیزها ولی بیشتر کارگران ما اهل روزنامه و اینترنت نیستند. نه اینکه خدای ناکرده منظورم این باشد که بیسواد هستند. ۹۰ درصد به بالا سواد خواندن و نوشتن دارند؛ به خاطر خستگی، به خاطر هزینه و حالا این مسائل، نمیخوانند و خبر ندارند.»
فعال کارگری با طبقه خودش ارتباط ندارد
یکی از کسانی که خود را فعال «مستقل» کارگری مینامد در پاسخ به این سئوال میگوید: «مشکل ما همین است. این بحث مال امروز نیست. از یک تاریخی به بعد در ایران فعال کارگری با طبقه خودش ارتباط ندارد. اتهام نیست، حکومت فشار آورده و اجازه نداده است. اولش عمدی نبوده ولی چند سال گذشته و این شده فرهنگ. یک فعال کارگری به جای اینکه برود داخل کارخانهها و کارگاهها منتظر میماند تا کارگران بروند سراغ او. خیلی همت کنند در وب سایت های اینترنتی مقاله مینویسند و مصاحبه میکنند. من نمیتوانم بگویم مثلاً اینقدر درصد میخوانند یا نه ولی چیزی که من میبینم و بقیه هم تائید میکنند این است که مطلب فعال کارگری روی اینترنت به دست کارگر نمیرسد. برای همین کارگران از تامین اجتماعی خبر ندارند و درست در جریان نیستند.»
اگر در کشور دیگری بود کارگران حکومت را ساقط میکردند
یکی از فعالان کارگری سندیکای شرکت واحد میگوید: «ابتدا خدمت شما عرض کنم بنده به عنوان فرد خودم صحبت میکنم و به نمایندگی از طرف سندیکا حرف نمیزنم. بنده افتخار میکنم که عضو سندیکای کارکنان شرکت واحد بوده و هستم و مثل بقیه همکارانم در این سندیکا سهم کوچکی از هزینههایی که باید کارگران ایران برای پیشبرد اهداف و حق و حقوق بدهند را در غالب اخراج و زندان دادهام.»
«… ما ادعا میکنیم با اکثریت کارکنان شرکت واحد تهران و حومه ارتباط داشتیم و برای ادعای خودمان مدرک داریم، ولی متاسفانه بقیه جاها به این شکل نبوده و باز هم متاسفانه نیست. نمیخواهم بگویم ما بهتر از بقیه بودیم، همه کارگران و زحمتکشان ایران باید تشکل پیدا کنند و با هم متحد باشند. سطح آگاهی کارگر باید بالا برود و خبر داشته باشد از مسائل خودش و مسائل کشور. اطلاعات یک بخشاش فردی است ولی در اصل باید جمعی و هدفدار باشد. کارگری که روزی هشت ساعت، ۱۲ ساعت کار میکند و خسته است باید در زمان کم اطلاعات را بگیرد. راهش این است که سندیکا درست کنیم و کارگر با پرداخت حق عضویت وارد شود، نماینده خودش را انتخاب کند و به صورت منظم از خدمات برخوردار شود. جلسات هفتگی و ماهیانه، بولتنهای کارگری، غیره و ذالک.»
یک فعال کارگری: «بیشتر کارگران ما اهل روزنامه و اینترنت نیستند. نه اینکه خدای ناکرده منظورم این باشد که بیسواد هستند. ۹۰ درصد به بالا سواد خواندن و نوشتن دارند؛ به خاطر خستگی، به خاطر هزینه و حالا این مسائل، نمیخوانند و خبر ندارند.»
این عضو سندیکای شرکت واحد ادامه میدهد: «ضعف عمده از طرف خود کسانی است که ادعای فعالیت کارگری دارند. اتفاقی که افتاده آنقدر بزرگ است که در بیشتر کشورهای جهان اگر اتفاق افتاده بود سندیکاهای سراسری و فدراسیونهای کارگری حکومت را ساقط میکردند و برای مجلس و دولت باید از اول رای گیری میشد ولی در ایران میبینیم که خبری نیست. اطلاعات کارگر به قدری کم است که فکر میکنند تنها چیزی که به او مربوط است حقوق ماهیانهاش است. ما باید او را آگاه کنیم که باباجان، عددی که از فیش حقوق هر ماهت کم میشود را دزدیدهاند. اینقدر عقب هستیم ما که این مسائل را همه گیر نکردهایم. کم کاری ما باعث شده است مدیران دولتی با خیال راحت اموال کارگران را در روز روشن غارت کنند.»
ترس را بگذاریم کنار
یکی دیگر از فعالان کارگری ایران که به گفته خودش تا به امروز یک خط نوشته و مصاحبه بیرون نداده است میگوید: «هر کجا که اعتصاب بود میرفتم. سعی میکردم بگویم باید چکار کنند. راه و چاه تجربههای قبلی را بگویم این است و اینطوری.»
او ادامه میدهد: «… خلاصه راهش این است: فقط حرف زدن را تعطیل کنیم و ترس را بگذاریم کنار. به آقای… میگویم شما که ماشاء الله برای خودت دفتر و دستکی درست کردهای و اسمی و رسمی به عنوان اینکه برای کارگر فعالیت میکنی به هم زدهای، بیایید پخش شویم داخل کارخانهها و بگوییم چه خبر است؛ آگاه سازی کنیم. میگوید دولت روحانی تازه آمده، شاید تله باشد. چند ماه دیگر صبر کنیم اگر خبری نشد به صورت نامحسوس فعالیت میکنیم.»
این فعال کارگری ادامه میدهد: «باور کن هر کس در تهران نشسته و میگوید من فعال کارگری هستم اصلاٌ نباید جدی گرفت. آخه خدا خیرت بده تو آدرس کارخانه را هم بهت بدهند و بگویند تجمع قانونی است میترسی بروی. چطور اسم خودت را میگذاری فعال کارگری وقتی هست و نیست هرچی کارگر و بازنشسته است دارند بار میکنند و میبرند آن وقت تو منتظری ببینی چند ماه دیگه فضا باز میشه یا نه؟»
فعالان کارگری نباید آلت دست رسانهها باشند
یک فعال کارگری از استان کردستان میگوید: «رسانه را در مقابل جنگ تئوریک بر پا کردهاند. رسانه قدرتمند است. قدرتش این است که وقتی چیزی را میگوید به عنوان یک مطلبِ درست میرود توی مغز همه. دروغ هم باشد فرقی ندارد. زندگی اکتیویست جدای از زندگی مردم، آفت میزند. الویت مبارزه طبقاتی از دل زندگی پرولتر و رنجبر باید باشد، اما برای خیلی از افراد مدیا اولویتبندی میکند. فعالان کارگری نباید آلت دست مدیا باشند. به این شکل تمرکز ما از دست میرود.»
عضو سندیکای شرکت واحد: «اطلاعات کارگر به قدری کم است که فکر میکنند تنها چیزی که به او مربوط است حقوق ماهیانهاش است. ما باید او را آگاه کنیم که باباجان، عددی که از فیش حقوق هر ماهت کم میشود را دزدیدهاند. اینقدر عقب هستیم ما که این مسائل را همه گیر نکردهایم. کم کاری ما باعث شده است مدیران دولتی با خیال راحت اموال کارگران را در روز روشن غارت کنند.»
این فعال کارگری ادامه میدهد: «اصل مطلب داشتن استراتژی است والا مثل فیس بوک هر چه مد روز باشد جلب میشویم به آن. توهین به مسی، اعدام در ملاء عام، تروریسم، فدرالیسم؛ خلیج فارس و هر روز یک موضوع جدید که موضوع قبلی را به فراموشی میسپارد. دو سندیکای کارگری درباره اختلاس در تأمین اجتماعی به رئیس جمهور نامه نوشتهاند. در ظاهر متن نامه بد نیست ولی در باطن موضوع و استراتژی ندارد. اگر تیتر نامه را پاک کنیم و بنویسیم درباره اختلاس سه هزار میلیارد تومانی است مشکلی ایجاد نمیشود چون کلیشه است. خطاب به قدرت نوشته شده و صدایش به گوش کارگران نمیرسد. فعالان کارگری باید فعالیت تشکیلاتی داشته باشند و خودش به مدیا موضوع بدهد و گزارش ارسال کند. الان به صورت برعکس است؛ مدیا به فعالان کارگری موضوعات روزانه میدهد.»
خبر دارم
از کارگری که ۴۹ ماه سابقه واریز حق بیمه دارد درباره پرونده جدید فساد مالی در سازمان تأمین اجتماعی سئوال کردم. این کارگر دارای مدرک فوق دیپلم و اهل شهر قزوین است. او در کارگاهی با ۹ کارگر مشغول به کار است.
شما بیمه هستید؟
− بله
درباره پرونده فساد مالی در سازمان تأمین اجتماعی و پرداخت کارت هدیه از اموال سازمان تأمین اجتماعی چیزی شنیدهاید؟
− بله
از چه طریقی مطلع شدید؟
− تلویزیون
به نظر شما چه برخوردی باید با مسئولان سابق تأمین اجتماعی و نمایندگان دریافت کننده مبالغ غیر قانونی صورت بگیرد؟
− ماست مالی میکنند. از خودشان که زندان نمیبرند.
منظورتان نمایندگان مجلس است؟
− همه. نماینده، رئیس، بانک. همه جا دزدی میکنند.
تا به حال اسم شستا را شنیدهاید؟
− نه
در خانه ماهواره دارید؟
− بله
از اینترنت استفاده میکنید؟
− از اینترنت موبایل
چه استفادههایی از آن اینترنت موبایل میکنید؟
− بعضی وقتها. عکس و جک و این چیزها
از حقوق شما حق بیمه کم میشود؟
− بله
پولهایی که برای بیمه کارگران پرداخت میکنند کجا میرود؟
− دست دولت
میدانید در ایران چند نفر کارگر داریم؟
− خیلی
مثلاً چند نفر؟
− نمیدانم.
حدوداً فکر میکنید چند نفر کارگر داریم. حدس بزنید.
− بیست میلیون
حق بیمه ماهیانه چقدر است؟
− ۱۵۰ هزار تومان
فرض کنید ماهیانه یک میلیون نفر حق بیمه بدهند. یک میلیون ضربدر ۱۵۰ هزار میشود چقدر؟
بعد از ۱۰ ثانیه مکث پاسخ میدهد: ۱۵ میلیارد.
اگر حزبی برای کارگران درست شود و بگویند با ماهی پنج هزار تومان میتوانید عضو آن بشوید، عضو میشوید؟
− حزب چی؟
حزبی که به دنبال گرفتن حقوق کارگران باشد.
− اگر قانونی باشه، آره
اگر قانونی نباشد؟
− نه
چرا؟
− آدم فروش زیاده. مردم برای هم گزارش میدن. با رژیم نمیشه شوخی کرد.
من ازاین تعجب میکنم که چرا تنها از سه میلیارد دلار و چپاول تامین اجتماعی و …. گزارش میشود ولی از مبالغ نجومی بسیار بیشتر و بالاتر ازاینها مانند واریز نشدن سی و سه میلیارد دلار درامد نفتی سال 86 و بیشتر از این واریز نشدن نیمی از درامد نفتی سال 87 به خزانه هیچ جا چیزی نوشته نمیشود؟! این گزارشها را خود رحیمی رئیس وقت دیوان محاسبات عمومی در خزداد سالهای 87 و 88 به مجلس گزارش رسمی داد. بعد هم شد معاون اول رئیس جمهور. روزنامه های روزهای اول تیر 87 و 88 نوشتند ! این سکوت داخل و خارج چه معنایی دارد!؟ در همان سال 88 اختلاف حساب بزرگ گمرک با بانک مرکزی و گیر افتادن یک تریلی ارز و طلا بمبلغ 18/5 میلیارد دلار چرا بکلی فراموش شد؟ این دومی را حداد عادل در یک سخنرانی گفت که مال آقامجتبی نبوده ! گویا ازاین سرمایه های بزرگ بفراوانی به جنوب لبنان و سوریه میرفت و میرود تا انبار شود . تاراج رفتن ثروت و داراییهای بیحساب ایرانی در سوریه و عراق و غزه و لبنان چرا مسکوت مانده ؟! ساختن گنبدها و گلدسته های طلا و … در سوریه و عراق ( نجف ، کربلا و سامرا و …. )! ثروت آستان امام رضا و بنیادها و پولهای بیحساب از فروش نفت چه آنها که در حسابها نوشته میشود ولی گم میشود (!) چه آنها که روی دریا فروخته میشود را چرا گزارش نمیکنند ؟
baabak / 17 December 2013
در ضمن خیال نکنیم که اینها را احمدی نژاد برداشت میکرد. حجم تاراج و چپاول بسیار بالاتر و گسترده تر از این ها است که از این حرفها است
baabak / 17 December 2013
عجب خر تو خر ی ست, پرونده دزدان را بدست خودشان میدهند برای رسیدگی به دزدی. این پرونده هم چون دگر دزدیها پس از هوو جنجال محترمانه بایگانی خواهد شد .
Bahram / 17 December 2013
افرادی رو میشناسم که دارای مدرک کارشناسی هستند..به دلیل بیکاری و مشکلات اقصادی با مدرک تحصیلی دیپلم در ازمون های استخدامی کارخانه ها شرکت کردند و الان مشغول به کار شدند..به عنوان کارگر فنی یا ساده..تقریبا همه این افراد با هزار مصیبت و پس از گذروندن هفت خان رستم تونستن یه شغل ثابت داشته باشن..تصور کنید یکی از این افراد ازدواج هم کرده باشه..با این مخارج سنگین..با این وضعیت اقتصادی..چه انتظاری باید داشت؟این که اعتراض کنه؟خوب خیلی راحت اخراجش میکنن..هیچ جای دیگه ای هم بهش کار نمیدن..من کارگر رو مقصر نمیدونم..کارگر آگاه نیست..درسته؟اما مگه پزشک و کارمند و مهندس و وکیل و بازاری اگاهند؟مگه درد یکی و دوتاست؟اینجا ایرانه..منه ایرانی مدعی هستم به داشتن فرهنگ و تمدن کهن و متمدن..با هزار جور تفاخر تخرخر انگیز حال به هم زن.. اما به من چه که فلان ادم فلان جا داره زجر میکشه!به من چه که دزدی میشه..واقعا به من چه!
nima / 18 December 2013
این چیزها تکراری شده تعجب نکنید
m / 18 December 2013
باید از امریکا کمک بخوایم با نیرو های نظامی به کمک مردم ایران بیان دلم میخواد خون از دماغ یک شهروند هم نیاد.وقتی اسناد فساد هایه مختلف رو نشونه مردم دادن اونوقت موافقهایه حکومت هم مخالف میشن
اصغر / 18 December 2013