این روزها بیلبوردهایی برای تبلیغ فرزندآوری بیشتر، با شعار «فرزند بیشتر، زندگی شادتر»، بر در و دیوار پایتخت نصب شده است.
این محصولات گرافیکی را خانه طراحان انقلاب اسلامی طراحی کرده است؛ طراحانی که در پاسخ به پرسشها و نظرات برخی مخاطبان خود در تارنمای این مجموعه، حرف آخر را نظر رهبر حکومت اسلامی دانستهاند و بر تلاش برای افزایش جمعیت اصرار دارند.
در چندسال اخیر، سیاستهای جمعیتی ایران که حسن عباسی، از تحلیلگران جنجالی جمهوری اسلامی، پشت پرده آن را قدرتهای غربی میداند، تغییر کرده است. درس «شکوه همسرداری» در دانشگاهها، جایگزین «تنظیم خانواده» شده است. خانههای بهداشت، نو عروسان را به داشتن فرزند ترغیب و تشویق میکنند و خبری هم از توزیع لوازم ضد بارداری نیست.
حالا در تبلیغات شهری یادشده، خانواده ایدهآل جمهوری اسلامی و جهانبینی مسلط بر ذهن طراحان، به روشنی دیده میشود؛ دیدگاهی که در آن، زنان هویت مستقلی ندارند و نقشی که برای آنان در نظر گرفته شده، تنها فرزندآوری است؛ آن هم نه یکی- دو تا که دستکم چهار تا.
جالبتر اینکه در یکی از این تصویرها مادر خانواده حضور ندارد و در تصویر دیگر هم در ته قایق، مشغول پارو زدن است و به نظر میرسد به عمد در انتهای قایق قرار گرفته است تا بر ضرورت مراقبت و حفاظت از فرزندان به عنوان نقش اصلی زن – مادر در جامعه تأکید شود. به این ترتیب بارداری و زایمان، تنها کار مفیدی است که از او برمیآید و هیچ نقش اجتماعی دیگری برایش در نظر گرفته نشده است.
طراحان انقلاب اسلامی در پاسخ به اعتراضهایی که به حذف زنان شده است، منکر این حذف عامدانه نشدهاند. آنها در جواب نوشتهاند: «درباره مادری که روی دوچرخه نیست؛ این به علت حرمت تصویرگری زن در فرهنگ ماست و البته که، اگر مادر را بر دوچرخه تصویر میکردیم، گروهی دیگر منتقد ما میشدند.»
از سوی دیگر در این طرحها، پسرها حضوری پررنگ و محسوس دارند و در هر تصویر تنها یک دختر دیده میشود. رویکرد مردسالارانه حتی در خانوادههای تکفرزند هم دیده میشود و بچههای این خانوادهها هم پسر هستند.
طراحان انقلاب اسلامی در پاسخ به اعتراضهایی که به حذف زنان شده است، منکر این حذف عامدانه نشدهاند. آنها در جواب نوشتهاند: «درباره مادری که روی دوچرخه نیست؛ این به علت حرمت تصویرگری زن در فرهنگ ماست و البته که، اگر مادر را بر دوچرخه تصویر میکردیم، گروهی دیگر منتقد ما میشدند.»
آنان البته با تأکید بر اینکه «زن در فرهنگ ما، ارزش و حرمتی متفاوت دارد و نمیتوان آن را در هر وضعیتی برای عموم نمایش داد»، گفتهاند که با گروهی که به این رویکرد انتقاد ندارند، همداستانند.
در کنار مواردی که شاید به آسانی به چشم میآیند، ظرایفی هم در تصویرهای منتشر شده وجود دارد. به عنوان مثال پدر و پنج فرزندش که یک دوچرخه را میرانند، یک هندوانه و سه بادکنک با خود دارند. خانوادهای که گویا با قناعت نیازهای مادیاش را به حداقل رسانده است. این اصرار بر سرکوب نیازهای مادی، مسئلهای است که حکومت و رسانههایش علاقه زیادی به آن دارند.
نکته دیگر اینکه پدر این خانواده ریشش بلندتر است که این ریش در ایران پس از انقلاب سال ۱۳۵۷، ارزشی افزوده دارد.
سیاستهای جمعیتی ایران
آیتالله علی خامنهای، رهبر ایران، درباره سیاستهای کنترل جمعیت گفته بود: «یکی از خطاهایی که خود ما کردیم این بوده که تحدید نسل از اواسط دهه ۷۰ به این طرف باید متوقف میشد. مسئولان کشور در این باره اشتباه کردند و خود بنده هم سهیم هستم. این را خدای متعال و تاریخ بر ما ببخشد.»
او این صحبتها را در سفر مهر ماه سال گذشته (۱۳۹۱) خود به استان خراسان شمالی، مطرح کرده بود.
آقای خامنهای، نهم آبان ماه امسال هم در پیامی برای همایش «تغییرات جمعیتی و نقش آن در تحولات مختلف جامعه» که در شهر قم برگزار شد، درباره رقم مطلوب جمعیت ایران گفته بود: «ما دستکم را گرفتیم که گفتیم صد و پنجاه میلیون. بیشتر هم میشود.»
در کنار مواردی که شاید به آسانی به چشم میآیند، ظرایفی هم در تصویرهای منتشر شده وجود دارد. به عنوان مثال پدر و پنج فرزندش که یک دوچرخه را میرانند، یک هندوانه و سه بادکنک با خود دارند. خانوادهای که گویا با قناعت نیازهای مادیاش را به حداقل رسانده است.
پیش از علی خامنهای، محمود احمدینژاد، رئیسجمهور پیشین ایران، سیاستهای کنترل جمعیت را زیر سئوال برده بود و شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر» و «دو بچه کافی است» را «غربی و غلط» دانسته بود. او تا زمانی که سر کار بود، بر قابلیت ایران برای داشتن جمعیتی ۱۵۰ میلیونی تأکید داشت اما تا بود، بیلبوردهای تازه برای تبلیغ فرزند بیشتر در خیابانهای تهران دیده نشد. شاید چون شهرداری تهران و دولت، مخالفتی پیدا و پنهان با هم داشتند. حالا اما بازی عوض شده. دولتی جدید سر کار آمده و شاید نزدیکتر شدن به مواضع رهبر، بیشتر از گذشته به نفع شهردار باشد.
رهبر و بچهداری
قانون تنظیم خانواده در ایران به تائید رهبر قبلی این کشور و البته رهبر فعلی رسیده بود، اما حالا آقای خامنهای این تصمیم را غلط میداند. حال چگونه میتوان به سیاستهای جدید کنترل جمعیت اطمینان کرد و آیا تضمینی وجود دارد که سیاست فعلی ترویج فرزند بیشتر، در آیندهای نه چندان دور، دوباره غلط ارزیابی نشود؟
همزمان با زیر سئوال بردن برنامههای تنظیم خانواده، دولت دهم رویکردهایی عوامفریبانه برای ترغيب خانوادهها به افزايش تعداد فرزند در پيش گرفت. طرح آتيه فرزندان، بخشی از این سیاستهای تشویقی بود؛ با اين شرايط كه به هر نوزاد ايرانی يک ميليون تومان و به صورت ماهانه صد هزار تومان پرداخت شود. برنامهای که البته هرگز به اجرا در نیامد.
رویکردی که احمدینژاد بر آن اصرار میورزید در ابتدا انتقاد مخالفان و حتی برخی از اصولگرایان همراه وی را نیز به دنبال داشت. شاید آنان تصور میکردند که این نگاه صرفاً متعلق به او و بخشی از دیدگاههای خاص و جنجالیاش است.
به عنوان مثال دکتر علیرضا مرندی، از افراد نزدیک به رهبر ایران که در زمان ریاستش بر وزارت بهداشت در دولت هاشمی رفسنجانی، سیاستهای کنترل جمعیت را به مرحله اجرا درآورده و به همین خاطر از سازمان ملل جایزه گرفته بود، در تقابل با سیاست دولت دهم در تشویق مردم به فرزندآوری گفت: «مردم به زندگیشان نگاه میکنند و بررسی میکنند که آیا میتوانند بچه داشته باشند یا نمیتوانند. وقتی که دیدند نمیتوانند و از پس فرزند بیشتر بر نمیآیند، خب فرزند هم به دنیا نمیآورند. الان چرا خانوادهها فرزند بیشتر نمیآورند؟ الان هم آیا کسی آنها را تشویق به فرزند کمتر میکند؟»
در چندسال اخیر، سیاستهای جمعیتی ایران که حسن عباسی، از تحلیلگران جنجالی جمهوری اسلامی، پشت پرده آن را قدرتهای غربی میداند، تغییر کرده است. درس «شکوه همسرداری» در دانشگاهها، جایگزین «تنظیم خانواده» شدهاست. خانههای بهداشت، نو عروسان را به داشتن فرزند ترغیب و تشویق میکنند و خبری هم از توزیع لوازم ضد بارداری نیست.
او درباره نمایندگان مجلس وقت هم که با احمدینژاد همراه شدند و قانون تنظیم خانواده را لغو کردند، گفته بود که نمایندگان مجلس هیجانی شدند و فکر کردند اگر قانون تنظیم خانواده را لغو کنند، جمعیت زیاد میشود. او اضافه کرده بود: «قطع این قانون جمعیت اضافه نمیکند. چه کسی جمعیت اضافه میکند؟ زن و شوهر. زن و شوهر یعنی ازدواج. وقتی در جامعه ما ازدواج کم شده، بچه هم به دنیا نمیآید. پس باید کاری کنیم که ازدواج صورت بگیرد.»
برنامهای برای بچهداری
پس از لغو شدن قانون تنظیم خانواده در تیر ماه سال گذشته، برنامهای با عنوان اصلاح قوانین تنظیم جمعیت و خانواده در کشور به اجرا درآمد. گرچه کمبود قرصهای ضد بارداری در داروخانهها بیتأثیر از تحریمها نیست، اما قطع ارائه رایگان آن به خانوادهها، بخشی از همین برنامه است.
برنامهای که رسانههای داخلی و مخالفان حکومتی سفت و سختش، با به میدان آمدن رهبر ایران و انتقاد او از پیری تدریجی جامعه و کاهش جمعیت، ماستها را کیسه کردند و به این ترتیب جایی برای انتقاد از نگاه جدید حاکمیت به کنترل جمعیت باقی نماند. بر این اساس داشتن فرزند بیشتر، قطع شدن واردات قرصهای ضد بارداری «یاسمین» که خارجی هستند و عوارض کمتری دارند، دسترسی کمتر به کاندوم و مواردی دیگر از این دست را میتوان امر رهبر تلقی کرد.
تبلیغات انجام شده نیز گویا چندان بیتأثیر نبوده است. گرچه بدون این تبلیغات هم به نظر میرسد همچنان کم نیستند مردمان طرفدار این مصرع از بوستان سعدی که: «همان کس که دندان دهد نان دهد.»
یک شهروند ساکن تهران در همین مورد میگوید: «چه لزومی دارد که وقتی بیماران ما به دارو و قرص نیاز دارند، وسایل ضد بارداری وارد کنیم؟ الان با توجه به تحریمها، ما به قرص و دارو بیشتر از این چیزها احتیاج داریم.»
با وجود تبلیغاتی که حکومت ایران برای داشتن خانوادههای پرجمعیتتر میکند و با در نظر گرفتن تقدیرگرایی حاکم بر جامعه ایران، همچنان شاید بتوان فشارهای مالی ناشی از بحرانهای اقتصادی و تحریمهای اخیر را جدیترین مانع سر راه حاکمیت برای پیشبرد برنامه افزایش جمعیت دانست چون داشتن فرزند بیشتر زیر فشار اقتصادی و در شرایطی که تحولات اجتماعی میل به فرزندآوری را کاهش داده است، چندان کار آسانی نیست.
از سوی دیگر حسن روحانی و دولت او تا به حال درباره این موضوع اظهار نظری نکردهاند و به نظر نمیرسد که در این مورد نگاهی چندان همسو با رهبر ایران داشته باشند. طبیعی است که امکان ابراز مخالفت ندارند چون چنین مخالفتی طبیعتاً هزینه بسیار سنگینی به دنبال خواهد داشت. حال باید دید که در این شرایط آیا مردم به خواست رهبر حکومت اسلامی جامه عمل خواهند پوشاند یا خیر؟
اینها برای جمعیت فعلی آب و گاز ندارند، ایهلناس!
الفنون / 16 December 2013
کدوم رهبر؟ همون رهبری که در انتصابات ۸۸ موسوی و کروبی را که شورای نگبهان
و خود او برای مقام تشریفاتی رئیس جمهوری از میان صدها نفر کاندیدا تشخیص
صلاحیت داده به ناگهان فتنه و ابزار دشمن نامید و بدون محاکمه حصرشان کرد؟
آیا این همون رهبر است؟ اگر جواب مثبت است این رهبر صلاحیت رهبری ندارد،
اعتبار خود را بکلی از دست داده و هر چه فرمان بیشتر حرمتش کمتر.
Majid / 16 December 2013
رهبر پیر و فرسوده ای که خود حیاتش ممکن است همین امروز و فردا به اتمام رسد و شعار همیشگی
او آرزوی مرگ ملتهای دیگر چون آمریکا و اسرائیل بوده و هست و جنگ خونین ۸ ساله با عراق را که
جان صدها هزار جوان ایرانی و عراقی را گرفت جنگ مقدس مینامد چگونه به خود اجازه فرمان دادن به
ازدیاد فرزند را میدهد؟ مغز تحت تاثیر تریاک و یا از کار افتاده حتی نمیتواند به او امکان تفکر به این
واقعیت را بدهد که خالق حیات و مرگ خداست و نه او که بشری بیش نیست. و چگونه فرزند بیشتر
داشتن در جامعه ای که آلودگی اخلاقی و فساد مالی و اعتیاد و امراض گوناگون و بیکاری و اقتصاد
ورشکسته و کثرت طلاق و کمبود دارو و غیره جز مرگ تدریجی کل جامعه حیاتی به ارمغان نمیاورد.
Samad / 16 December 2013
با کدوم پول داداش
پول ایران که از افغانستان بی ارزش تر شده بجه زیاد درست کنن ها
یکی نیست بهشون بگه خرجشون رو کی میده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ezrael / 17 December 2013
**** این رو هم به حقوق زنان ربط داده؟! کشتین مارو با این حقوق زن! ***اینجا زنان پرستیده می شوند شما نگران نباشید. بیچاره مردها سربازی می روند و بیگاری می کشند و تو سری می خورند. ****
رضا / 17 December 2013
اینها فقط سیاهی لشکر و گوشت دم توپ برای ماجراجوئیها و جنگهای آینده شان میخواهند و بس .
بهنام / 18 December 2013
کجای کاری دادا پول افغانستان الان ده ساله که اوایل بیست برابر و در دوره آقای دکتر احمدی نژاد هفتاد تا شصت برابر البته تومان و نه واحد رسمی پول ایران یعنی ریال شده است هزار افغانی واحد پول رسمی افغانستان الان که ارزون شده شصت هزار تومان معادل ششصد هزار ریال ایران است باید ما پول خود را الان با زیمبابوه مقایسه کنیم دادا
اصفهانی / 19 December 2013
آقایی که گفتی پول بچه ها رو از کجا دربیاریم
فکر کنم شما تا حالا قرآن نخوندید
خدا گفته من روزی می دهم
پس شما هیچ کاره ای برادر من
خدا روزی اون بچه رو میده
امیرحسین / 22 December 2013