شامگاه روز پنجشنبه، ۵ دسامبر ۲۰۱۳ خبر درگذشت نلسون ماندلا، رهبر مبارزه با تبعیضنژادی آفریقای جنوبی، در رسانههای جهان بازتاب یافت. همزمان، این روزها فیلم «ماندلا: گامی به سوی آزادی» در سینماهای آمریکای و برخی از کشورهای جهان روی پرده رفته است. در اکران این هفته میپردازیم به معرفی این فیلم.
«ماندلا: گامی بلند به سوی آزادی» نخستینبار در سال ۲۰۱۳ در جشنواره فیلم تورنتو به نمایش درآمد و سپس در جشنوارههای دیگری چون شیکاگو و آستین نیز روی پرده رفت. نمایش عمومی فیلم از اول ماه دسامبر در آمریکا آغاز شده است و از شانزدهم همین ماه در کشورهای فرانسه و هلند و از ماه ژانویه بهتدریج در کشورهای دیگر اروپایی چون انگلستان، ایرلند، سوئد و آلمان نیز روی پرده میرود.
پیتر تراورس، منتقد «رولیگ استونز»: «فیلمهایی که درباره انسانهای بزرگ ساخته میشوند معمولاً فیلمهای بزرگی نیستند»
«ماندلا: گامی بلند به سوی آزادی» یک فیلم زندگینامهای است که بر اساس کتابی به همین نام ساخته شده است. ماندلا زندگینامهاش را در سال ۱۹۹۴ میلادی منتشر کرد. کتاب جایزه آلن پاتون را در سال ۱۹۹۵ به دست آورد و به زبانهای مختلف ترجمه و چاپ شد. در کتاب و همچنین در فیلم، کودکی ماندلا، دوران جوانی و تحصیل و ۲۷ سال زندان او به تصویر کشیده شده است.
ایده ساخت این فیلم از حدود ۲۵ سال پیش آغاز شد، زمانی که آنانت سینگ، تهیهکننده اهل آفریقای جنوبی فیلم، با ماندلا در دوران زندانی بودنش مصاحبهای کرد. پس از انتشار زندگینامه ماندلا، سینگ حقوق اقتباس سینمایی آن را به دست آورد و سرانجام بعد از ۱۶ سال فیلم را به مرحله ساخت رساند. سینگ درباره چگونگی رفتن به سوی این ایده میگوید: «به عنوان یک فیلمساز جوان و فعال در آفریقای جنوبی فیلمهایی با موضوع ضد آپارتاید میساختم و البته داستان نلسون ماندلا را نیز شنیده بودم. قصد داشتم فیلمی بر اساس زندگی او بسازم اما هیچوقت فکر نمیکردم ساخت آن ۲۵ سال طول بکشد. ساخت این فیلم چالشهای بسیاری داشت و من افتخار میکنم که توانستیم سرانجام آن را بسازیم.»
طبعاً سینگ تنها فیلمسازی نبود که به ساخت داستان زندگی ماندلا فکر کرده بود، اما او کسی بود که رضایت ماندلا برای ساخت فیلم بر اساس زندگینامهاش را به دست آورد. سینگ در اینباره میگوید: «حدود دو هفته بعد از آزادی ماندلا در سال ۱۹۹۰ به دیدار او رفتم. دوستیای بین ما شکل گرفت. زمانی که او زندگینامهاش را منتشر کرد من را به عنوان سازنده فیلمی بر اساس این کتاب برگزید و من هم البته به این موضوع افتخار میکنم. اما انجام این کار مسئولیت بسیار بزرگی هم بود. به عنوان یک شهروند آفریقای جنوبی نمیتوانستم کار را ساده بگیریم و برای همین هم ساخت آن اینقدر طول کشید. فکر میکنم عاقبت به عنوان یکی از فیلمسازان مستقل آفریقای جنوبی توانستم کاری بسازم که امروز در کنار بهترین فیلمهای جهان نمایش داده میشود و به آن افتخار میکنم.»
ویلیام نیکسون، فیلمنامهنویس، رماننویس و نمایشنامهنویس انگلیسی فیلمنامه این فیلم را نوشته است. او دو بار نامزد جایزه اسکار شده و در کارنامهاش آثاری چون «اولین شوالیه» (۱۹۹۵)، «گلادیاتور» (۲۰۰۰) و «بینوایان» (۲۰۱۰) به چشم میخورد. جاستین چادویک، بازیگر و کارگردان انگلیسی نیز در مقام کارگردان به پروژه پیوست. چادویک در سال ۲۰۱۰ فیلم مستقل «اولین جادهصافکن» را به تهیهکنندگی سینگ در کنیا جلوی دوربین برده بود که آن فیلم نیز بر اساس ماجرایی واقعی ساخته شده است. همین نکته باعث شد که تهیهکنندگان فیلم، او را گزینه مناسبی برای کارگردانی این فیلم تشخیص دهند و او را بر سر این کار بگمارند.
چادویک به این موضوع اشاره میکند که فقط مبارزات سیاسی ماندلا برای او جذابیت نداشته، بلکه تصمیم داشته زندگی شخصی او و رابطهاش با همسرش را نیز به روی پرده بیاورد و تماشاگران را در این بخش از زندگی ماندلا نیز شریک سازد. به گفته خودش: «غریزه من به من میگفت که باید داستان را بر روی ماندلا به عنوان یک انسان متمرکز کنم. زمانی که با دختران و نزدیکان او ملاقات کردم و به آنها گفتم نگاهم برای ساخت این فیلم اینگونه است، کمی نگران شدند اما سرانجام گفتند: مثل یک انسان معمولی با او برخورد کن و داستان او را به عنوان یک انسان بگو. آنانت سینگ نیز وقتی اولینبار درباره این پروژه با من حرف زد نگاهی مشابه داشت. او گفت نقطه مرکزی این داستان یک داستان انسانی است و هزینههایی که این انسان و خانوادهاش برای مبارزاتشان پرداخت میکنند.»
«ماندلا: گامی بلند به سوی آزادی» تلاش میکند چهرهای از ماندلا به عنوان یک انسان به دست دهد. در این فیلم هم با زندگی خانوادگی ماندلا و هم با مبارزات او آشنا میشویم. با اینحال جوردن هافمن، منتقد «فیلم دات کام» میپرسد: ماندلا ۲۸ سال را در زندان گذراند و آیا این فیلم تنها چیزی است که به دست آورد؟
سازندگان فیلم سعی کردند تا آنجا که میتوانند به واقعیت وفادار بمانند، برای همین بسیاری از صحنههای فیلم در مکانهای واقعی فیلمبرداری شد. برای نمونه میتوان به زندانی که ماندلا در آن زندانی بود، مکان آزاد شدنش و یا دادگاه او اشاره کرد. چادویک به این موضوع اشاره میکند که بخش عمدهای از وفاداری به واقعیت مدیون تلاشها و تحقیقهای گسترده آنانت سینگ، تهیهکننده فیلم است. او میگوید: «در سالهای درازی که آنانت برای ساخت این فیلم صرف کرد، او با بستگان ماندلا و افرادی که در مبارزه ضد آپارتاید درگیر بودند روابط بسیار نزدیک و صادقانهای برقرار کرده بود. او برای من تعداد زیادی کتاب و تصویر از آن دوران فرستاد به طوری که یک کتابخانه کامل از این مصالح در اختیار داشتم. همچنین بنیاد نلسون ماندلا کارهای بسیاری کرده و این بخش از تاریخ را به صورت کاتالوگهایی آماده کرده. آنها به من اجازه دادند به راحتی به همه این اسناد دسترسی داشته باشم.مصاحبههای تدویننشدهای با ماندلا و همسرش دیدم که هرگز به نمایش در نیامدهاند. از دیدن این مصاحبهها یکه خورده بودم.»
ادریس البا، بازیگر انگلیسی برنده جایزه گلدن گلوب که آثاری چون «تور» و «پرومته» را در کارنامه خود دارد در نقش نلسون ماندلا و ناومی هریس، بازیگر فیلمهایی چون «اسکای فال»، «دزدان دریای کارائیب» و «۲۸ روز بعد» نقش وینی، همسر ماندلا را بازی کردهاند. هر دو این بازیگران گفتهاند که تأکید اصلی سازندگان فیلم بر آن بوده که تصویر ارائه شده بر پرده تا آنجا که ممکن است به واقعیت نزدیک باشد. برای همین آنها زمان زیادی را صرف تمرین و آماده شدن برای این نقشها کردند. البا درباره نقشاش در این فیلم میگوید: «سختترین قسمت کار پیدا کردن چگونگی حرف زدن ماندلا بود. صدای او خیلی خاص و شناختهشده است و همه میدانند که او چگونه حرف میزند. برای همین من زمان زیادی را برای پیدا کردن لحن او صرف کردم. من لهجه لندنی دارم و صدای من به هیچوجه شبیه صدای او نیست و برای همین خیلی تلاش کردم که تا آنجا که میشود لحن او را تکرار کنم. فیلمهای زیادی از ماندلا دیدم. به حرف زدنش گوش دادم و به زبان بدنی او و حرکاتش دقت کردم. همچنین به آدمهایی که در کنارش بودند و واکنشهایشان دقت کردم. از همین واکنشها میشد به عصاره قدرت و شخصیت او پی برد.»
«ماندلا: گامی بلند به سوی آزادی» نظرات متفاوتی از منتقدان دریافت کرده. بیشتر منتقدان نقطه قوت اصلی فیلم را بازی دو بازیگر اصلی آن دانستهاند. پیتر تراورس، منتقد «رولیگ استونز» با دادن دوونیم ستاره از چهار ستاره خود به فیلم با تأکید بر اینکه «فیلمهایی که درباره انسانهای بزرگ ساخته میشوند معمولاً فیلمهای بزرگی نیستند» از کسانی است که نقطه قوت اصلی فیلم را بازی بازیگران آن میداند. او فیلم را به صفحههای ویکیپدیا تشبیه کرده که سازندگانش سعی داشتهاند تا آنجا که میشود تمامی اطلاعات مربوط به شخصیت اصلی را بر روی پرده به تماشاگر ارائه دهند.
دیوید گریتن، منتقد «تلگراف» چهار ستاره نثار فیلم کرده و مثل تراورس، فیلم را دارای فیلمنامهای کامل و مملو از اطلاعات درباره زندگی ماندلا میداند و بازی ادری البا در نقش ماندلا را تحسین میکند. در نقطه مقابل جوردن هافمن، منتقد «فیلم دات کام» با اشاره به اینکه جالبترین بخش فیلم رابطه بین ماندلا و همسرش است در مجموع فیلم را اثر ضعیفی میخواند که میتوان از کنارش گذشت. او مینویسد «هر فیلم مستندی که شبکه «پیبیاس» درباره ماندلا پخش کند، احتمالاً در زمانی کمتر از زمان این فیلم تمامی این اطلاعات را به شما خواهد داد» و در نهایت میپرسد: «او ۲۸ سال را در زندان گذراند و این چیزی است که به دست میآورد؟»
«ماندلا: گامی بلند به سوی آزادی» با زمان ۱۳۹ دقیقه محصول سال ۲۰۱۳ کشورهای آفریقای جنوبی و انگلستان است.
کشور ما به احزاب نیاز دارد
دانشجو مثل دیگر اقشار حق دارد در سیاست دخالت کند و نظر دهد ولی رهبر سیاسی نیست . حزب سیاسی هم نیست .
دانشجو باید اول در کارگاه سیاسی ( یک حزب با رهبری با تجربه و تخصص در سیاست ) تمرین کند
در هیچ کشور دموکراتیکی دولت و مردم دنباله روی نظرات دانشجویان نیستند
آیا شما برای انجام جراحی به متخصص بیهوشی و تکنسین و نرس بیمارستان خودتان را میسپارید به این دلیل سا ده که آنها بیش از شما به امور بیمارستان و شغل خود واردند یا به یک جراح متخصص ؟
دانشجوی شیمی و فیزیک اگر میخواهد رهبری سیاسی در جامعه داشته باشد باید برود اول سیاست را از سیاستمداران متخصص و کارکشته یاد بگیرد
وگرنه همینطور احساسی به دانشجو برای مقاصد سیاسی و بهره بردای سیاسی از آنها اعتبار دروغین دادن حا صل اش همین میشود
که در کشور ما دانشجویا ن با صداقت تمام و با از خود گذشتگی و تا وان دادن نا خود آگاه به طرف مخالف خود خدمت کرده اند
از دیوار سفارت امریکا بالا رفتند چی شد
شاه مدرن را برداشتند چی شد
دو تا سازمان تروریستی چریکی درست کردند و به تندروی در دو رژیم دامن زدند و هنوز ادامه دارد و ٤ تا ژاندارم یا بقا ل سر محل را کشتند که مثلا دموکراسی و عدالت اجتماعی بیاورند چی شد
با با زرگان و امیر انتظام و بنیصدر مخالفت کردند چی شد
با خاتمی مخالفت کردند چی شد و ان ١٨ تیر کذایی بازیچه دست خویینی ها و روزنامه سلام عبدی
جنبش سبز را منحصر به موسوی و عصر طلایی کردند چی شد
الان هم شعار مرگ بر امریکا ! سر میدهند در حضور روحانی که چه بشود ؟ احمدی نژاد و علی لاریجانی برگردند همان سیاست های تهاجمی و دردسر ساز ادامه یابد ؟
خو دشان بروند زندان و فقیر شوند و ستاره دا ر و مملکت ما را هم فقیرتر کنند و کشورهای روسیه و اعراب سو استفاده چی ببرند و بخو رند ؟
این است آنچه دانشجو دنبال ان است ؟
آیا در هیچ کشور دموکراتیکی د رجهان امروز دانشجویان جای سیاستمدران و احزاب و دولتمردان را میگیرند ؟
آیا آمریکایی ها و اروپایی ها در همین قضیه قرارد داد مهم هسته ا ی کار را به دانشجویان فلان دانشگاه و بهما ن وب سایت سپردند یا کارشناسان و مسولین کارکشته زیربط و متخصصین امنیتی ، نظامی ، سیاست خارجی ؟
آیا شعار مرگ بر ایران یا مرگ بر روسیه و مرگ بر امریکا و مرگ بر فرانسه از دانشگاه ها و دانشجویان این کشورها بیرون آمد ؟
در وسایل ارتباط جمعی هم متخصصین از احزاب مخالف و موافق آمدند نشستند بحث کردند نه دانشجویان یا کارگران یا انجمن تالاسمی ها ویا فمینیست ها و غیره و ذلک .
درست است که هر کسی حق دارد در هر موردی نظر بدهد اما کار اجرایی به دست متخصص انجام میشود
سیاست کاری تخصصی است
کشور ما نیاز به احزاب دارد
به جای راه انداختن احساسی این کارزارهای مسخره دنبال حزب سازی و نظم سیاسی دادن به فعالیت های سیاسی باشد
استاندارد های جهانی را ندیده میگیرید کارتان به احمدی نژاد میکشد و کاسترو و چاوز
سیاست را از دانشگاه و مسجد و نماز جماعت و کوچه و خیابان باید جمع کرد و در چا رچو ب استاندارد ان یعنی در احزاب سیاسی شناسنامه دا ر و با آیین نامه و اساسنامه و ضوابط حزبی قرا داد
حتا وسایل ارتباط جمعی در غرب از هر دو حزب یا سه حزب موجود کارشناس می آورند ، هر سیاستمداری در هر موضوعی وارد نمی شود
گاهی یک متخصص مستقل هم از دانشگاه یا انستیتوهای غیر دولتی و غیر حزبی می گذارند ولی طرف متخصص در ان موضوع است
این اعتبار د روغین و مطلق گرایانه دادن به دانشجو را احزاب مارکسیستی لنینیستی در کشورهای جهان سوم به منظور بهره برداری از دانشگاه و دانشجو در راه مقاصد سیاسی خود باب کرده اند . دست آخر هم به دانشجو چیزی نمیرسد .امثال شوروی و دیکتاتوری های اقمار ان کنترل نهایی میکنند با یک کودتای نظامی یا فرقه ای .
این قدر باد در آستین دانشجو نکنید
دموکراسی مال همه است . گاهی بقا ل سر کوچه دسیسه سیاسی را از دانشجوی فریفته فیدل کاسترو و ایت الله خمینی و هوشی مین و پول پت و پوتین بهتر می فهمد
بازی با کارت دانشجو و کارگر و فلان قوم سیاسی و مذهبی را بگذارید کنار
به فکر ساختن و قوام دادن به فعالیت های حزبی و استاندارد باشید
طرف مقاله نوشته که دانشجویان امروز منفعت طلب هستند ما حساب کش بودیم!
خدا کند اینجور باشد چون ما حساب کشان ریدیم به خودمان و به دیگران
شاید این منفعت طلبان به نفع خودشان اقلا کار کنند و نفعی هم به بقیه برسد
دانشجویی که هنوز به دنباله روی از کیهان و علی لاریجانی و تندروهای دیگر شعار مرگ بر امریکا میدهد باید اول برود سیاست بیاموزد
این ماندلا که امروز شما ها از او هم استفاده ابزاری میکنید هم زمان بوش پدر رفت امریکا و هم زمان کلینتون و هم با میانه روهای رژیم پروتاریا ساخت و پا خت کرد ” به قول شما ” تا سیاست کشور را به نفع سیاها ن و سفید ها تغییر داد با خارج شدن از مسیر خشونت و حتا با مخالفت امثال شماها در حزب او . او علیه برخی سیاست های امریکا و اسرائیل هم اظها ر نظر میکرد ، اما نه مثل احمدی نژاد یا دانشجویان ! یا شما مارکسیست های روسی .
آقا استاندارد شوبد
حزب استاندارد به وجود بیاورید
موافقت و مخالفت استاندارد بکنید
جهان عوض شده کی میخواهید عوض شوید
شما که دائم به ایت الله خمینی و خامنه ای و خاتمی و موسوی و کروبی و روحانی ایراد میگیرید که چرا تغییر نکردند ؟ چرا رفتار خودتان را نمی بینید
مگر گاندی نگفت
خود مرکز تغییری شو که میخواهی جهان را به ان سو تغییر دهی ؟ ” نقل به مضمون ”
هی از گاندی و ماندلا حرف زدن و مثل کاسترو و احمدی نژاد و چاوز عمل کردن نه برای سلامتی شما خوب است نه برای فشار خون بنده و نه برای ایران دموکراسی و توسعه می آورد
صدای پا ی خرد ورزی می اید
در شرق و غرب خبری نیست
baba dast az in mard bardarid / 07 December 2013