Ramallah

بعد از نابلس به سمت رام‌الله رفتم. در ابتدا در یکی‌ از ورودی‌های رام‌الله سربازان اسرائیلی اجازه ورود به من ندادند، به این دلیل که با دوچرخه بودم. مجبور شدم که به یکی‌ دیگر از ورودی‌ها بروم، ولی‌ در بین راه یک درجه‌دار ارتش من را سوار ماشین خودش کرد و من را به مقصد رساند.

فردای آن روز که به رام‌الله رسیدم، قرار بود که ۲۶ زندانی فلسطینی از زندان‌های اسرائیل آزاد بشوند. جشن بزرگی‌ را برای آن‌ها تدارک دیده بودند، آن‌ شب حدود ساعت ۴ صبح، آن‌ها آمدند. در آن‌جا با یک خانمی که چندین سال پیش به مدت پنج سال در زندان بود آشنا شدم. از او وقت گرفتم که گفت‌وگویی با هم داشته باشیم. دو روز بعد وقتی‌ به محل کار او رفتم بر حسب اتفاق، یکی‌ از زندانی‌هایی‌ که دو روز پیش آزاد شده بود هم آن‌جا حضور داشت و این فرصت خوبی بود برای این‌که با هر دوی آن‌ها مصاحبه‌ کنم.

[podcast]http://www.zamahang.com/podcast/2010/20131129_Mosafer_44_Ramallah_Human_Rawarpoor.mp3[/podcast]