میگوید: «اولینبار که قرار شد بروم زاهدان، مردد بودم که قبول کنم یا نه. زاهدان، هزار و ۷۰۰ کیلومتر آنطرفتر از تهران، مرکز قاچاق و ترور …. اما به خودم گفتم میروم. حالا که فرصتی برای دیدن زاهدان پیش آمده، میروم. میدانستم اگر از این فرصت استفاده نکنم، دیگر ممکن نیست بروم.»
او که یک تهیهکننده رادیوی مقیم تهران است، در ادامه میگوید: «سفر زاهدان چشمم را به حقیقت باز کرد. اگر دنبال دیدن یک شهر زیبا هستید، باید اعتراف کنم زاهدان شهر قشنگی نیست. قابل مقایسه با اصفهان یا شیراز نیست، اما شهری است که به نظرم عمده ساکنانش از مهربانترین مردم ایرانند و میتوانند آدم را شیفته خودشان بکنند. اینجا در زاهدان هم شیعهها هستند و هم اهل سنت. جایی است برای اینکه بشود سنیها را دقیق دید. مردمی خوش خلق، مهربان و به شدت آرام.»
این تهیهکننده رادیو اضافه میکند: «فرض کن رفتی خرید. مغازهدار سنی است. میتوانی با خیال راحت، یک ساعت تمام جنسهایش را زیر و رو کنی، قیمتها را بپرسی و بعد، خرید نکنی. نه اخمی در کار خواهد بود، نه گلهای. مغازهدار با روی خوش تشکر میکند که آمدی و مطمئن باش در آن یک ساعت حتماً دو استکان چای هل تازه دم هم نوش جان کردهای.»
حکومت ایران، در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب سال ۱۳۵۷، عمدتاً به وسیله مداحان وابسته به خود، در مناسبتهای مختلفی که به جشن یا عزاداری برای امامان شیعه اختصاص دارد، به اهل سنت و مقدسات آنان توهین میکند، اما از سوی دیگر، از وحدت میان شیعه و سنی میگوید.
دشمنی و برادری
در تقویم رسمی ایران هفتهای به نام «وحدت» وجود دارد که به سالروز تولد پیامبر اسلام ختم میشود. در این هفته، رسانههای حکومتی برای طرح موضوع دوستی میان شیعه و سنی سنگ تمام میگذارند، اما با پایان آن، گویا دوستی و برادری هم تمام میشود؛ تا سال بعد و هفته وحدتی دیگر.
حکومت ایران، در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب سال ۱۳۵۷، عمدتاً به وسیله مداحان وابسته به خود، در مناسبتهای مختلفی که به جشن یا عزاداری برای امامان شیعه اختصاص دارد، به اهل سنت و مقدسات آنان توهین میکند، اما از سوی دیگر، از وحدت میان شیعه و سنی میگوید.
اصل ۱۹ قانون اساسی ایران اما تصریح کرده است که مردم ایران، از هر قوم، نژاد و قبیلهای که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، زبان و نژاد برای آنان امتیاز نخواهد بود. اصل دوازدهم همین قانون اساسی هم میگوید که دین رسمی، اسلام شیعه اثنی عشری است، اما مذاهب دیگر اسلام اعم از شافعی، حنفی، مالکی، حنبلی و … دارای احترام کامل هستند و نباید آنان را تحت فشار قرار داد. پیروان این مذاهب در انجام مراسم مذهبی آزادند و در تعلیم و تربیت دینی مدارس، احوال شخصی مانند ازدواج و طلاق و دعاوی مربوط به آن، در دادگاه رسمیت دارند.
با وجود این اصول قانون اساسی اما حقوق اقلیتهای قومی، مذهبی و نژادی در ایران، به شکلهای مختلفی نقض میشود. به عنوان مثال هیچکدام از اقلیتها در مدرسه به زبان مادری خودشان تحصیل نمیکنند یا درسی به نام درس زبان مادری ندارند. نمونه دیگر اینکه «برادران اهل سنت» (عنوانی که وابستگان حاکمیت به سنیها میدهند)، امکان در اختیار گرفتن پستهای کلیدی و بالای حکومت را ندارند و به کار گرفتن آنان در ردههای میانی هم گاهی چالشهایی را ایجاد میکند.
پس از انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیسجمهور، با وجود انتظارات رأیدهندگان پرشمار استان سیستان و بلوچستان و قول و قرارهای دولت و وزیر کشور برای انتخاب استاندار بومی یا حتی سنی مذهب برای این استان، باز هم این اتفاق نیفتاد و مدیری غیر بومی به عنوان استاندار انتخاب شد.
البته به گزارش روز آنلاین، علی اوسط هاشمی، پس از انتصابش به عنوان استاندار سیستان و بلوچستان در روز چهارشنبه، ۲۹ آبان ماه، اولویت اقداماتش را حرکت بر مدار ترقی و توسعه اعلام کرده و گفته که تقویت ارزشگذاری بر مردمانی که نگاه ملی برجستهای به گستره ایران و ایرانی دارند و حفظ منافع مردم این استان که در انتخابات اخیر ریاست جمهوری بالاترین درصد آرا را به روحانی داشتند، از مهمترین اهداف و برنامههای او خواهد بود.
فشارها، تهدیدها و محدودیتهایی که اهل سنت از گذشته تا امروز با آن مواجه بودهاند اما زمینه ایجاد این ذهنیت را فراهم کرده است که پروژهای با عنوان «سنیزدایی» در ایران در جریان است. آنچه در استان سیستان و بلوچستان میگذرد، میتواند مصداق و نمونهای باشد برای طرفداران این فرضیه، تا به عنوان شاهد ادعای خود بیاورند.
حسینعلی شهریاری، نماینده مردم زاهدان در مجلس ایران: «استان سیستان و بلوچستان در ۱۵ سال گذشته خشکسالیهای فراوانی را تجربه کرده و مشکلات جدی برای مردم بهوجود آورده است و اگر یارانهها نیز نبود، معلوم نبود که روستاییان استان چه سرنوشتی پیدا میکردند.»
یکی از نمایندگان استان سیستان و بلوچستان در مجلس ایران، به تازگی گفته است که نرخ بیکاری در این استان بالای ۵۰ درصد است. حسینعلی شهریاری، نماینده مردم زاهدان در مجلس ایران با اشاره به اینکه این نرخ بالای بیکاری مشکلات جدی برای خانوادهها ایجاد کرده، گفته است: «استان سیستان و بلوچستان در ۱۵ سال گذشته خشکسالیهای فراوانی را تجربه کرده و مشکلات جدی برای مردم بهوجود آورده است و اگر یارانهها نیز نبود، معلوم نبود که روستاییان استان چه سرنوشتی پیدا میکردند.»
شهریاری همچنین به مشکلات مالی به وجود آمده در این استان در چند سال گذشته اشاره کرده است. مشکلاتی که باعث شدهاند اجرای برنامههای زیرساختی از جمله پروژه راهآهن چابهار ـ زاهدان ـ مشهد، پروژه گازرسانی به استان، پروژه پتروشیمی چابهار و سدهای در دست احداث در این استان، متوقف شوند.
یکی دیگر از نمایندگان سیستان و بلوچستان در مجلس ایران هم پیشتر گفته بود که این استان، به علت فقر و بیکاری در حال خالی شدن از سکنه است. حلیمه عالی، نماینده زابل، زهک و هیرمند اضافه کرده بود که خالی شدن این استان از سکنه برای کشور «تهدیدات امنیتی» به دنبال خواهد داشت.
او با اشاره به اینکه اشتغال حدود ۸۰ درصد از مردم سیستان و بلوچستان مرتبط با تالاب هامون بوده، گفته بود: «تالاب هامون به جز منافع زیست محیطی و اشتغال برای منطقه، پیشینه تاریخی مردم سیستان و ایران است اما مشخص نیست چرا مسئولان نسبت به وضعیت این تالاب بیتفاوت هستند.»
فشارهای علنی و غیر علنی
بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۰، جمعیت استان سیستان و بلوچستان حدود ۲/۵ میلیون نفر است که برخلاف شاخص کشوری، جمعیت روستایی آن کمی بالاتر از ۵۰ درصد است. ضمن اینکه بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵، حدود ۳۲ درصد از جمعیتی که باید تحصیل کنند، بیسوادند. آمار بیکاری در این استان متناقض است اما آنچه مسلم است سیستان و بلوچستان یکی از بالاترین آمار بیکاری در استانهای ایران را دارد.
با توجه به رویکرد حکومت مرکزی به اقلیتها و حقوق آنها، به نظر میرسد بیتفاوتیها نسبت به وضعیت سیستان و بلوچستان و مردمان آن چندان هم سهوی نباشد. ضمن اینکه فارغ از بحثهای معیشتی، در سیستان و بلوچستان سرکوب مذهبی شدیدی علیه فعالان مذهبی اعمال میشود و خبری از برابری و آزادی در این زمینه نیست.
رادیو زمانه پیشتر در گزارشی به بهانه کشته شدن ۱۴ مرزبان ایرانی در حمله مسلحانه گروه جیشالعدل و اعدام ۱۶ زندانی بلوچ از سوی قوه قضاییه ایران در پاسخ به این کشتار، به این مسئله پرداخته است که با وجود وضعیت نابهسامان اقتصادی و بیکاری در سیستان و بلوچستان و با توجه به فشارهای مذهبی موجود، عجیب نیست که گروههایی مانند جیشالعدل زمینه مناسبی برای حرکت بیابند.
جیشالعدل یکی از گروههایی است که بعد از متلاشی شدن جندالله به وجود آمد. به نظر میرسد که این گروه از سوی کشورهایی مثل عربستان سعودی و قطر حمایت میشود. شرایط موجود اما برخوردهای امنیتی، خشونتها و اعدامها را در منطقه گستردهتر کرده است.
ناصر بلیدهای: «سنی مذهبها معمولاً در کارهایی هستند که دارای قدرت تصمیمگیری نیستند. به عنوان مثال در نیروهای انتظامی، ارتش و به ویژه اطلاعات و سپاه پاسداران که در واقع در بلوچستان حکومت میکنند، افراد متعلق به مذهب سنی هیچگونه حضوری ندارند.»
ناصر بلیدهای، سخنگوی حزب مردم بلوچستان در همین رابطه به زمانه میگوید: «حتی بحثهای آکادمیک در زمینه گرایشهای مذهبی هم محدود است و به همین دلیل ارائه تحلیل مناسب، کار دشواری است.»
این کارشناس مسائل بلوچستان در ادامه میگوید: «در سایه ستم مذهبی حکومت مرکزی، نیروهای سنی مذهب در بلوچستان خود را بیشتر سازماندهی کردهاند و به یک نیروی قدرتمند اجتماعی در مقابل حکومت شیعه تبدیل شدهاند.»
به نظر میرسد در دهههای اخیر مراکز مذهبی در بلوچستان گسترش یافتهاند و امکان تحصیل دین در همه سطوح وجود دارد. بلیدهای در این باره میگوید: «در سدههای گذشته رابطه مذهبی مردم بلوچ به دلیل اینکه اکثریت مردم بلوچ سنی حنفی بودند، بیشتر با جامعه مذهبی هند بود و بعد از تأسیس پاکستان، این رابطه با جامعه مذهبی پاکستان برقرار شد، اما در سالهای اخیر، با گسترش مراکز مذهبی در بلوچستان، احتیاج سفر خارج از کشور برای تحصیل کمتر شده است.»
همچنین به گفته بلیدهای، در سالهای اخیر که نقش عربستان سعودی در میان نیروها و گرایشهای مذهبی بیشتر شده است، تعدادی از طلبههای بلوچ برای ادامه تحصیل به این کشور رفتهاند و از مدارس دینی آن فارغالتحصیل شدهاند، اما تعداد آنها هنوز ناچیز است و تا به حال نقش چندانی در معادلات مذهبی منطقه نداشتهاند. علاوه بر این او معتقد است که سلفیها هم هنوز در جامعه مذهبی بلوچستان حضور قابل ملاحظهای ندارند.
در سالهای اخیر و به دنبال برگزار شدن انتخابات شوراها در سراسر کشور، تعداد شهردارهای بلوچ و سنی در سیستان و بلوچستان افزایش یافته است و به طور مشخص در ده سال گذشته چندین سنی هم فرماندار شدهاند.
سخنگوی حزب مردم بلوچستان ضمن تأیید این مسئله میگوید: «ارائه اطلاعات دقیق از وضعیت کاری اهل سنت در سیستان و بلوچستان کار آسانی نیست و به دست آوردن آمار دقیق و قابل اعتماد، مشکل است، اما میتوان گفت که سنی مذهبها معمولاً در کارهایی هستند که دارای قدرت تصمیمگیری نیستند. به عنوان مثال در نیروهای انتظامی، ارتش و به ویژه اطلاعات و سپاه پاسداران که در واقع در بلوچستان حکومت میکنند، افراد متعلق به مذهب سنی هیچگونه حضوری ندارند.»
بیتوجهیهای فرهنگی، اجتماعی
سوی دیگر عدم توجه به مسائل مردم سیستان و بلوچستان، نبود برنامه مشخص فرهنگی و اجتماعی برای افزایش سطح آگاهی مردم است که در کنار کمبود امکانات رفاهی و بهداشتی، چهره زندگی را در این منطقه متفاوت کرده تا آنجا که توسعهنیافتگی میتواند گویاترین صفت برای توصیف وضعیت باشد. شرایطی که در کنار دیگر فشارها، باعث مهاجرت شمار زیادی از مردم این منطقه به سرزمینهای اطراف شده است.
نابرابری و تبعیض، خشونت خانگی و محرومیت تحصیلی و اجتماعی، بهخصوص در حوزه زنان، آشکارا دیده میشود. به عنوان نمونه، استان سیستان و بلوچستان، بالاترین آمار دختران ازدواج کرده زیر ۱۵ سال را دارد.
بلیدهای، پیش از این در این باره به رادیو زمانه گفته است: «شمار زیادی از شهروندان بلوچ به علت فقر و بیکاری برای مدتهای طولانی مشغول کارگری در کشورهای همسایه به ویژه کشورهای عربی میشوند.»
یکی از این کارگران هم که نخواسته نامش ذکر شود گفته است: «علت روی آوردن جوانهای بلوچ به کشورهای عربی، بیکاری در شهرهای بلوچستان است. صدها شهروند بلوچ در شهر دوحه مشغول به کار هستند و برخی از آنان در بدترین شرایط بهسر میبرند. من به علت مشکلات مالی نتوانستم ادامه تحصیل بدهم، اما برخی از دوستان فوق دیپلم و لیسانس دارند و اینجا مشغول کارگری هستند.»
نابرابری و تبعیض، خشونت خانگی و محرومیت تحصیلی و اجتماعی، بهخصوص در حوزه زنان، آشکارا دیده میشود. به عنوان نمونه، استان سیستان و بلوچستان، بالاترین آمار دختران ازدواج کرده زیر ۱۵ سال را دارد. به گفته ذبیحالله قائمی، معاون مرکز آمار ایران، در تهران، نسبت زنان زیر ۱۵ سال دارای همسر هشت دهم درصد است در حالی که این رقم در سیستان و بلوچستان، به دو نفر در صد نفر میرسد.
نبود بیمارستانهای مجهز، کمبود فضاهای ورزشی مناسب بهخصوص برای زنان، خاموش یا کمفروغ بودن چراغ مراکز فرهنگی از جمله سینماها در این استان، در کنار فقر گسترده، از دیگر نشانههای محرومیت در این استان است. به عنوان نمونه، نبود بیمارستان در شهرستان قصرقند موجب شده که گاه بیماران هنگام طی مسیر برای رسیدن به نزدیکترین شهرستان، جان خود را از دست بدهند.
همچنین فعالیت سالن نمایش فیلم زاهدان که قدمت آن به بیش از نیم قرن میرسد، سالهاست که به دلایل رو به افول گذاشته و به دلیل عدم استقبال تماشاگران، تنها آپارات موجود در سیستان و بلوچستان رو به خاموشی است. مطبوعات سیستان و بلوچستان هم در وضعیت تعطیل یا نیمهتعطیل هستند و امکان پرداختن به این مسائل و مشکلات را ندارند.
عدم توسعه اقتصادی و اجتماعی، بر توسعهنیافتگی فرهنگی این استان اثر مستقیم دارد. یکی از دلایل بالا بودن آمار جرم و آسیبهای اجتماعی و وجود گروههای قاچاق مواد مخدر و حملههای تروریستی، میتواند همین رهاشدگی از نظر فرهنگی باشد اما در عین حال، لازمه فعالیت فرهنگی در این مناطق، احترام به حقوق اقلیتها و استفاده از ظرفیتها و تواناییهای خود آنها در انجام و پیشبرد این قبیل برنامههاست. جریانی که به نظر میرسد چندان خوشایند حاکمیت در ایران نیست و از اهالی قدرت، کسی روی خوش به آن نشان نمیدهد.
در همین زمینه:
معاون مرکز آمار ایران: سیستان و بلوچستان، بیشترین زنان ازدواج کرده زیر ۱۵ سال را دارد
سیستان و بلوچستان در این روزها
“هیچ کتابی در انتشاراتیهای سیستان و بلوچستان منتشر نشده است”
نماینده مجلس: نرخ بیکاری در سیستان و بلوچستان بالای ۵۰ درصد است
سلام .. از این گزارش که آقای رضا آماده کردم ممنونم
مصطفی از زاهدان
مصطفی ریگی / 01 December 2013
من هم شاهد اینگونه بی عدالتی ها در دیگر مناطق سنی نشین و حتی تشیع نشین هستم. امیدوارم روزی برسد که مسئولین بدون تعصبات جاهلانه همه مردم را ایرانی در نظر بگیرند و حقوق اساسی انها را پایمال نکنند. از دوستان تقاضا میکنم در مورد نحوه تدوین قانون اساسی امریکا توسط جان لاک و همکارانش تحقیق و مطالعه کنند . متوجه خواهیم شد که تعصب ملی و ایرانی ابادگرانه است و نتیجه تعصبات مذهبی خشونت و جنگهای داخلی و در نهایت هدر رفت منابع ملی و بیت المال. با تشکر: رحمت
rahmat / 04 December 2013