حسن روحانی گزارش صد روزه خود را در حالی ارائه داد که در فرازهای بسیاری از سخنان خود چه در حوزه مسائل اقتصادی، فرهنگی و یا سیاسی تصریحاتی آشکار به ویرانهای داشت که از احمدینژاد به او ارث رسیده است.
پرده افکندن از ویرانیهایی که دولت احمدینژاد در گوشه گوشه اداره کشور به جا گذاشته، به منظور کاهش از توقعاتی است که دولت روحانی با آن مواجه است. به دیگر سخن، هر چه آشکارسازی ویرانیهای بازمانده از احمدینژاد بیشتر، انتظار از دولت روحانی کمتر خواهد بود.
انتقادات بیپرده روحانی از کارنامه احمدینژاد در حالی است که خامنهای در آخرین دیدار با هیات دولت نهم و دهم، آنها را شایسته “خدا قوت” گفتن دانست.
برای مثال، حسن روحانی در پارهای از فرازهای گفتگوی تلویزیونی خود در توصیف کارنامه سیاه احمدینژاد تا آنجا پیش رفت که گفت: «در شرایطی که کشور به سوی تحریم پیش میرفت و دولت نیز این موضوع را میدانست و میگفت تحریمها کاغذپاره است، وابستگیاش را به خارج در بخش اقتصادی بیشتر میکرد.»
در یکی دیگر از فرازها، روحانی یادآور شد که طی شش سال نخست ریاستجمهوری احمدینژاد، دولت او «بیشترین درآمد» را در تاریخ دولتهای ایران داشته در عین اینکه با پایان دوره دوم ریاست جمهوریاش «بدهکارترین دولت تاریخ ایران» نیز بود.
روحانی در بخشی از سخنانش چنان طعنهآمیز از مدیریت مخرب احمدینژاد یاد کرد که گفت «ما در سالهای گذشته فرصتهای شغلی زیادی ایجاد کردیم ولی برای چینیها، کره جنوبیها و دیگران».
این حجم از انتقادات بیپرده از کارنامه احمدینژاد در حالی در این مصاحبه بیان شد که خامنهای در آخرین دیدارش با هیات دولت احمدینژاد دولت نهم و دهم را به پاس “تحمل کار شبانهروزی”، شایسته “خدا قوت” گفتن دانسته و گفته بود: «آنچه كه من امروز بايد به دوستان عرض كنم، در درجه اول “خداقوّتى” است؛ انشاءالله كه خسته نباشيد. هشت سال كار كرديد، تلاش كرديد، كارهاى خوبى انجام گرفت، تحمل زحمات كار شبانهروزى را شماها نشان داديد، يعنى ديده شد، احساس شد.»
حال پرسش این است که حامیان رهبر جمهوری اسلامی چگونه میتوانند به نقد کارنامه سیاه احمدی نژاد بپردازند ولی کارنامه خامنه ای را نقد نکنند؟
گویا کسی به یاد ندارد که خامنهای در حمایت از احمدینژاد تا آنجا پیش رفت که او را برتر از دوست پنجاه ساله خود نشاند و نظرات او را به خود نزدیکتر دانست.
تخریب احمدینژاد، تنزیه رهبر
اینکه کارنامه احمدینژاد، کارنامه ای مردود است جای تردید نیست همچنان که حمایت علی خامنهای از احمدینژاد، به عنوان واقعیتی مسلم نیز جای تردید ندارد. اما آنچه موجب شگفتی است اینکه بسیاری از حامیان رهبر جمهوری اسلامی اینک و پس از ویرانهای که احمدینژاد به جا گذاشته، چنان در مدح فضایل رهبر و در ذم رذایل احمدینژاد میگویند که گویا کسی در یاد ندارد خامنهای در حمایت از احمدینژاد تا آنجا پیش رفت که در خطبه ۲۹ خرداد ۸۸ احمدینژاد را حتی از دوست پنجاه ساله خود (رفسنجانی) برتر نشاند و نظرات او را به نظرات خود نزدیکتر دانسته بود.
برای رفع چنین تناقضی است که حجتالاسلام علی سعیدی، نماینده ولیفقیه در سپاه پاسداران با ابراز پشیمانی از حمایت از احمدینژاد گفته بود که «ما که علم غيب نداشتيم تا بدانيم در ذهن آقای احمدینژاد چه میگذرد و در آينده ايشان میخواهد چه کار کند.»- روزنامه انتخاب ۱ آبان ۹۱)
چنین رفتار پارادوکسیکالی از زمانی آغاز شد که از ارديبهشت ۹۰ محمود احمدینژاد در اعتراض به ابقای وزیر اطلاعات (مصلحی) توسط خامنهای مبادرت به خانهنشينی ۱۱ روزه کرد. از آن پس در خردهگیری و مذمت احمدینژاد کار به جایی رسید که مقامات ريز و درشت، امامان جمعه، مجلسيان و مداحان حکومتی هر یک بر دیگری پیشی می گرفتند. تو گويی اجماعی در اين خصوص به وجود آمده بود.
گرچه بازخوانی کارنامه سیاه احمدینژاد مطلوب خامنهای نیست، روحانی خواسته یا ناخواسته، ناگزیر به برون افکندن فضایح احمدینژاد است تا فشار را از دولت خود بکاهد.
این همه تخریب احمدینژاد از اردیبهشت ۹۰ به این سو در حالی است که حجتالاسلام علیرضا اسلامیان، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، گفته بود «مقام معظم رهبری، در دیدار با اعضای این جامعه، در توضیح علل حمایت خود از احمدینژاد گفتهاند: این دولت با دولتهای گذشته تفاوت دارد و فرق اساسی در این است که تلاش نمیکنند حاکمیت دوگانه درست کند… دولتمردان فعلی حرف حق و حرف نظام و حرف انقلاب را میزنند.»- سایت آفتاب ۱۷ ابان ۸۹-
با این حساب، پرسش این است که چگونه کسانی میتوانند دامن رهبر را از حمایتهای بیشائبه از انسان متوهمی همچون احمدینژاد (به گفته ناطق نوری) مبرا کنند؟
راهی برای تنزیه رهبر نیست
خط تخریب محدود احمدینژاد از اردیبهشت ۹۰ آغاز شد. با انتخابات ۹۲ و پیروزی حسن روحانی، خامنهای سوت پایان تخریب احمدینژاد را به صدا در آورد. در روزهای پایانی دولت احمدینژاد، خامنهای در دیدار با جمعی از سران مملکتی، از جمله با حضور حسن روحانی، با عبارت تحکمآمیز “باید” به همگان تذکر داد که میباید نسبت به عملکرد دولت احمدینژاد “نگاه مثبت” داشته باشد. وی دولت احمدینژاد را سرمشقی برای فعالیت دولت بعدی دانسته و گفت: «هر مجموعه باید به مجموعه قبل از خود نگاه مثبت داشته باشد و چقدر ارزشمند است اگر دولت بعدی نیز همین مقدار یا بسیار بیشتر از این، از خود فعالیت و تلاش نشان دهد»- ۳۰ تیر ۹۲ چند روز پیش از آغاز به کار دولت روحانی-
هر چه بر طبل رسوایی احمدینژاد بیشتر نواخته شود، طبل رسوایی رهبر نیز بیشتر به صدا در خواهد آمد.
به رغم اینکه بازخوانی کارنامه سیاه احمدینژاد مطلوب خامنهای نیست، حسن روحانی خواسته یا ناخواسته، ناگزیر به برون افکندن فضایح احمدینژاد است تا فشار را از دولت خود بکاهد هر چند در گوشه گوشه سخنان خود وانمود کند که «رهنمود های مقام معظم رهبری» راهگشا در کار دولت اوست.
واقعیت این است که هر چه بر طبل رسوایی احمدینژاد بیشتر نواخته شود، طبل رسوایی رهبر نیز بیشتر به صدا در خواهد آمد.
برای مثال گفته احمدینژاد که قطعنامه را «کاغذ پاره» دانسته بود، کی و کجا مورد نکوهش رهبر قرار گرفته بود؟ رهبری چه تدبیری پیشه کرده بود تا علیاکبر ولایتی در کمپین انتخاباتیاش نگوید: «اگر تدبیر میشد، بسیاری از تحریمها اتفاق نمیافتاد». مگر غیر از این است که سیاستهای کلی نظام توسط رهبر اتخاذ و ابلاغ میگردد؟
مگر محسن رضایی نامزد انتخابات ۸۸ نگفته بود که ادامه مدیریت احمدینژاد برای چهار سال دیگر کشور را به «پرتگاه» میبرد؟ مگر همو نگفته بود که «در هشت سال گذشته، اخلاق سیاسی فوقالعاده تضعیف شد».
حال آیا این خود دلیل بیبصیرتی رهبر نیست که به رغم اعتراضات گسترده به سوءمدیریتها و زیانهای احمدینژاد از همان ماههای نخستین، در حمایت احمدینژاد تا روز تودیع کم نگذاشت و به او «خدا قوت» گفت؟
بهتره بدون جبهه گیری خبر ها رو اعلام کنید.سری به اسناد بزنید.محکوم کردن کسی به این آسانی نیست.درآمد و میبینید با شرایط و قیمت طلا و… بسنجید.پر درآمد ترین دولت زمان خاتمی بود نه احمدی نژاد.آقای روحانی فقط نالید.تو زنگ حساب انشا تحویل داد.مگه قبل از قبول ریاست نمیدونست چه خبره؟که اگه نمیدونست اشتباه کرد وعده داد.
محمود / 29 November 2013
کدام خدا و کدام قوت؟ خامنه ای که رهبرش مینامید اگر خدا را در بالای سر میداشت
که خود را معظم نمینامید و شمایل رنگین و ننگین خود و بشر مرده ای دیگر را در بالای
سر خود و مریدانش آویزان نمیکرد. و مقصود او از قوت برای خود و بردگانش صند لی
استیل و سلطنتی است که در عکس بالا نمایان است که نوکری بر روی آن برای ۸ سال
قوت گرفت و حال جای خود را به نوکری دیگر داده است. و نوکران دربار خامنه ای همه
از سر و ته یک کرباسند که اگر بازیهای خیمه شب بازی و دعواهای زرگریشان برای
فریب ملت نمیبود نه مقاله بالا هرگز درج میشد و نه این کامنت. هرگز.
Samad / 29 November 2013
از خصلتهای ما ایرانیان، سیاه و سفید دیدن، شر و خیر پنداشتن، بد و خوب جدا کردن و…پدیدهها است. مسلماً احمدی نژاد یک فاجعه سیاسی در عرصه سیاست خارجی و آزادیهای مدنی در تاریخ معاصر ایران بوده ولی نوعی عدالت اجتماعی را هم از طریق یارانهها و پروژههایی در مسیر رفاهی برای اقشار مردم ایران هم به پیش برده است. احمدی نژاد مدیری زبده نبود، باج دهنده برادران قاچاقچی و برنده کنندهٔ مناقصههای نظامیان سپاه بود، در ۳ ساله آخر ریاست جمهوری به اختلاف با روضه خوانان حکومت (روحانیون)و حمایت از تکنو کرّاتهای رژیم پرداخت، در معضل هسته ایی خواهان نقش پر رنگتری داشت ولی بخاطر جنگ قدرت در داخل رژیم و بها ندادن آمریکاییها به او بخاطر هوچیگریهای ضدّ ایسراییلیش تسلیم شکست شد، در سالهای آخر عملا منتظر پایان وظیفهاش بود. احمدی نژاد نمونه بارزی از آن جوان مذهبی سر کوچه است که در بحبوحه انقلاب در نهادهای اسلامی، ایجاد کیش شخصیت و هوّیت میکند و در کریدورهای قدرت اظهار چاکری و مخلصی، نردبان ترقی او را به استانداری و شهرداری و دکتری میرساند.در تمامی آن سالها از طریق نظامیان و روحانیون حمایت میشد ولی در مسند ریاست جمهوری به تناقضات مذهب و قدرت پی برد ولی نه توان تغییر داشته و نه عقلانیت سیاسی و راهبردی کافی برای چالش انگیزی و تحوّل در اندرونی نظام جمهوری اسلامی !
جمهوریخواه / 30 November 2013
روحانی به توانمندی احمدی نژاد اعتراف کرد!
روحانی : دولت نهم و دهم 30 درصد تعهداتش را را در 8 سال توانست انجام دهد.
روحانی : ما برای 70 در صد تعهدات باقیمانده به 200 سال زمان نیاز داریم.
روحانی به طور غیر مستقیم اعتراف کرد که برای حدود 30 درصد کار به حدود 100 سال زمان نیاز دارد در حالیکه احمدی نژاد آن را به اعتراف روحانی در 8 سال انجام داد.
ازادی خواه / 01 December 2013
فقط چون در کامنت «جمهوریخواه» ِ عزیز به یارانه اشاره شد و تلاش احمدی نژاد برای قشرهای کم درآمد، لازم است چند نکته را ذکر کنم:
1. یارانه به قشرهای شهری و روستایی یکسان تعلق میگرفت، چهل و پنج هزار تومان.
2. هر ماه چهار هزار میلیارد تومان بابت یارانه پرداخت میشد.
3. حالا یک نگاه بیندازید به بودجه های وزرات خانه های محتلف؛ و درماندگی های آن ها. محیط زیست را نگاه کنید، آموزش و پرورش را، بیمارستان های دولتی را…
یارانه یک اقدام مثبت و راه ِ به سوی تعالی برای قشرهای اجتماعی نبود، یک فاجعه اقتصادی بود که متاسفانه فعلا در دولت روحانی هم ادامه دارد.
باستر / 01 December 2013
نظرنگار گرامی، کاستیهای بسیاری در مورد رایانهها وجود دارد، بطور مثال چرا اقشار ثروتمند و متوسط به بالا شهری واجد شرایط در گرفتن یارانهها هستند ؟، آیا یارانهها همان تبلیغ انتخاباتی ۵۰ هزار تومنی پول نفت کروبی در زمان انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ است که از طریق احمدی نژاد به اجرا گذاشته شده است ؟ برای یک روستایی یا قشر آسیب پذیر شهری، یارانه کمک هزینه زندگی است و بار گرانی،بیکاری و تورم را برای خانوادههای کم درآمد کمی سبکتر میکند. در کشورهای مصرفی و ثروتمند غرب، اقشار ضعیف جامعه، بدون کمک هزینههایی چون مسکن، اطفال،نگه داری بیمار در خانواده، بیکاری، ادامه تحصیلات زیر دیپلم یا آموزش حرفه ایی و…نمیتوانند یک زندگی با استاندارد معمولی متعارف در غرب داشته باشند و این جوامع بدون یارانه ها، ثبات و پایداری سیاسی- اقتصادی دراز مدتی نخواهند داشت !
جمهوریخواه / 01 December 2013
روحانی به توانمندی احمدی نژاد در نابودی ایران اقرار کرد !
روحانی : دولت نهم و دهم 30 درصد تعهداتش را را در 8 سال توانست انجام دهد.
روحانی : ما برای 70 در صد تعهدات باقیمانده به 200 سال زمان نیاز داریم.
احمدی نژاد چنان ایران را خراب کرده است که برای کاری که 8 سال زمان لازم بوده است اکنون صدها سال زمان لازم است !
شاهد / 01 December 2013